سایر منابع:
سایر خبرها
سرباز ربوده شده در مرز میر جاوه پس از 15 ماه به آغوش خانواده بازگشت+فیلم
سرباز کشورمان پس از ربوده شدن 15 ماه در نقاط نامعلوم نگه داری می شد و اخبار دریافتی از وضعیت نامناسب وی خبر می داد. مادر سعید براتی نیز از زمان شنیدن خبر آزادی فرزندش و بازگشت به وطن دچار فشارهای عصبی شده است که اکنون در بیمارستان آشخانه مورد بستری و مراقبت قرار دارد. گفتنی است سعید براتی اردیبهشت ماه سال گذشته در مرز جاوه و در هنگام دفاع از وطن در برابر حمله اشرار و گروهک تروریستی جیش الظلم مورد ربایش قرار گرفت و پس از تلاش های فراوان نیروهای دیپلماتیک و انتظامی باگذشت 15 ماه اسارت به کشور و خانه خود بازگشت. انتهای پیام/ ...
جهنم اردوگاه اطفال
نگرانی از اینکه نکند همه چیز به هم بخورد و ما دوباره به آن اردوگاه برگردیم. بالاخره ظهر نوبت اتوبوس ما شد که به آن طرف مرز برود. جالب اینجا بود اسارت و آزادی من، هردو با اذان ظهر همزمان شده بود. زمانی که اسیر شدم، اذان ظهر پخش می شد و زمانی که بعد از هشت سال وارد خاک ایران می شدم هم، اذان ظهر پخش می شد. پایمان که به خاک ایران رسید از فرط خوشحالی همه به سجده رفتیم. شاید همان زمان بود که خیال بچه ها ...
وقتی گلهای چادر مادرم رنگ باخت
مادرم با چادر گل گلی هر روز جلوی درب می نشست و با بغض فرو خورده اش منتظر بابا بود و با خود زمزمه می کرد او می آید. شبانه وقتی که ما خواب بودیم سر به سجده می گذاشت و گاهی با صدای گریه هایش آهسته می گریستم. با خود می گفت محمد برگرد بچه ها منتظرند، محمد برگرد جنگ تمام شده، محمد فقط برگرد من بدون تو تاب تحمل ندارم. آن روزها من فقط هشت سال داشتم و درک دلتنگی های مادر برایم سخت بود و ...
انقلاب؛ ارزشی به وسعت تاریخ پرحماسه ملت ایران/ اسارت برای حفظ ارزشها عین "آزادی" است
شدت مخالف این موضوع بود و همیشه می گفتند که تو باید بمانی و ادامه تحصیل بدهی و فقط با این کار خود می توانی به کشور و ملت خود خدمت کنی، اما من چون هوای جبهه در سر داشتم اعتنایی به گفته های مادر نمی کردم، اما هم اکنون که خود صاحب سه فرزند هستم تازه حس نگرانی و دلسوزی آن موقع پدر و مادرم را درک می کنم. *در تمام این مدت دوست و آشنایی برای خود پیدا کردید؟ بله تبعا باید اینطور می ...
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور/ اندک اندک جمع مستان می رسند/ بازگشت پرستوهای عاشق/ یکی دست هایش ...
لحظه شماری می کردند. آنان در گوشه زندان های تاریک و وحشتناک دشمن، با پدر پیر خود درددل می کردند و آن پیر فرزانه با عشق پدری به آنان پاسخ می داد: فرزند بسیار عزیزم! از نامه دل سوزانه شما بسیار متأثر گردیدم. من ناراحتی شما عزیزان در بند را احساس می کنم، شما هم ناراحتی پدرتان را که فرزندان عزیزش دور از وطن هستند، احساس کنید. عزیزان من! سیّد و مولای همه ما حضرت موسی بن جعفر بیش از همه شماها و ماها در ...
پیکر مطهر شهیدآبیکی که 16 سال میهمان بغداد بود/منوچهر 19 ساله 22 بهمن 57 آسمانی شد
...: در صلیب سرخ به ما فیلمی را نشان دادند که همسرم به اسارت دشمن درآمده بود. *شهیدی که 22 بهمن به شهادت رسید به گزارش فارس، مسؤولان شهرستان آبیک به دیدار پدر و مادر شهید منوچهر شیرازی در روستای آقچری رفتند. این شهید والامقام که در تظاهرات و درگیری زمان رژیم شاهنشاهی شرکت کرده بود در 22 بهمن ماه سال 57 در حالی که 19 سال بیشتر نداشت و دیپلم گرفته بود، شربت شهادت ...
هر آزاده به محض پیاده شدن، بوسه بر خاک پاک وطن می زد
، علیرضا، زینب، سه فرزند خردسالی که به خدا سپرده بودم، به همسرم که در همان بحبوحه، برگه اعزام به بیمارستانی در تهران، برای عمل تیروئید داشت، برگه ای که در روز عملیات در جیبم بود! آن روز آن برگه را در خاک شلمچه همراه با سایر مدارک، برای همیشه به یادگار گذاشتم و به اسارت رفتم! پدر و مادر، برادر، خواهران و تک تک اقوام و عزیزانم از صفحه ذهن می گذشتند، دوستانی مانند آقای علیرضا نخعی که از محل با هم اعزام شده ...
مصاحبه با آزاده، جانباز و فرزند شهید؛ مصطفی سقازاده
مردان خدا و دوستداران علی(ع) است. بچه ها همه خندیدند و بعد همه به گریه افتادند. تا صبح کسی نخوابید. هر کسی در دل و ذهن خود چیزی را مرور می کند. یکی شب اول اسارت، یکی شهادت دوستان، یکی آینده، یکی گذشته، یکی همسر و فرزندان منتظر خود، یکی از بچه های خود که آیا اورا می شناسند یا نه؟، یکی از پدر و مادر خود که هنوز زنده هستند یا نه، یکی از گنا هان خود، یکی از کتک ها و شکنجه ها... . هرکس حالی ...
توصیه کوچکترین رزمنده به نسل های سوم و چهارم انقلاب
و جانشان را فدای این آب و خاک کردند. فرجود، با اشاره به حضور رزمندگان در جبهه با سنین مختلف از جای جای کشور، خاطرنشان کرد: هشت سال دفاع مقدس سراسر شیرین و دلپذیر بود، زیرا انسان هایی را می دیدم که پدر و مادر و زن و فرزند خود را به خدا سپرده و جانشان را در کف دست گرفته بودند تا انقلاب اسلامی پایدار بماند و وطن از شر دشمن بعثی حفظ شود. آزاده سال های دفاع مقدس، با بیان اینکه ...
کبوتران آزادی
کرده است. او که در محل خدمت خود در جبهه های حق علیه باطل، پست دیده بانی داشت، در سال 66 به اسارت گرفته شد و حتی نام او به صلیب سرخ هم اعلام نشد. در سال هایی که طعم تلخ اسارت را تجربه می کرد، پدر و مادر پیرش از موقعیت او خبر نداشتند و همین بی خبری آن ها دوران اسارت را که حدود 3 سال بود، چندین برابر برایش سخت تر کرده بود. او که تمایلی به ذکر نام خود ندارد، می گوید: نیروهای بعثی به تصور این که ...
نجات از گرداب بی هویتی با تکیه بر فرهنگ شهادت
شهدای این خطه هستند. این روز ها که اخباری، چون به شهادت رسیدن 11 بسیجی در مناطق مرزی مریوان اذهان را متوجه جنایات ضدانقلاب کرده است، گذری به زندگی شهید فرشته باخوشی از شهدای ترور کردستان می اندازیم که 31 مرداد 1366 توسط ضد انقلاب ترور شد. گفت وگوی ما با بیگرد مردوخی دختر شهید را پیش رو دارید. روزنامه جوان در گزارشی دیگر با عنوان رستگاری بابا روی یال های الله اکبر بود در گفت وگو با فرزند ...
پایان 476روز اسارت مرزبان ناجا
از شنیدن آزادی فرزند دلبندشان که 476 روز در اسارت اشرار بود، سجده شکر به جا آوردند و با جمله خدایا همه خدمتگزاران نظام را توفیق بده از مسئولان قدردانی کردند. پدر سعید براتی اظهار داشت: خدا را شاکر و سپاسگزارم که بعد از این همه مدت، خبر آزادی فرزندم را شنیدیم. ولی براتی گفت: سعید در سیستان و بلوچستان در مرز میرجاوه خدمت می کرد که توسط گروهک تروریستی از ناحیه پا مجروح شد و به ...
یادداشتی از کرم محمدی ؛ اوج آزادگی در سخت ترین شرایط اسارت
مکرر معنا کرده اند که: یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد نکته اساسی همینجاست، اگر کسی به درجه ای رسید که جز جانان نبیند، جانش برای رسیدن به هدفش تقدیم می شود. پاسداران دلاور، ارتشیان قهرمان، بسیجیان فداکار و در یک جمله هر آن کس که بدست نیروهای متجاوز و اشغالگر بعثی به اسارت در آمده بود ...
قدردانی خانواده سرباز آزاد شده از مسئولان
به گزارش ایرنا، صبح امروز چهارشنبه خانه سعید براتی، مملو از اقوام و خویشاندوان و مردمی بود که دل در گرو این آب و خاک دارند، زبان پدر و مادر این سرباز وطن از خوشحالی قفل شده بود، نمی دانستند با چه زبانی از مسئولان نظام قدردانی کنند. پدر سعید براتی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: خدا را شاکر و سپاسگزارم که بعد از این همه مدت، خبر آزادی فرزندم را شنیدیم. ولی براتی گفت ...