سایر منابع:
سایر خبرها
بهرام با روضه رقیه دخترمان را آماده شهادت خودش می کرد
اتاق 9متری بود آغاز کردیم. پنج سال آنجا زندگی کردیم. در این پنج سال بهرام زیاد به مأموریت می رفت. دو ماه بعد از عروسی به مدت20 روز به مأموریت رفت، منزل مان حتی تلفن نداشتیم. غلامرضا با خانه همسایه یا منزل عمویش تماس می گرفت، وسیله نقلیه هم نداشتیم، طلا های خودم را فروختم تا توانستیم یک موتور بخریم. دخترم بهمن 76 به دنیا آمد، نامش را زینب گذاشت. از بیمارستان که مرخص شدم دوباره بهرام به مأموریت 20 ...
سقط جنین دختر 17 ساله ی میلیونر / امیر 2 ماه قبل مرا به خارج از شهر برد
نمی کردم. یک سال گذشت؛ یک روز جهنمی مرا در برزخ تنهایی گذاشت و رفت تا هشت ماه بعد... یکی از عموهایم با مشکل مالی مواجه شده بود، پدربزرگم چند ده میلیون از حسابم برداشت کرد و به او داد، از آنها متنفر شده بودم چطور می توانستند به تنها پشتوانه یک دختر محروم از پدر و مادر اینگونه دست اندازی کنند. در همان موقع سروکله امیر پیدا شد، تا آن موقع نمی دانست که من صاحب چنین ...
روایت ناتمام قرارهای عزت الله انتظامی با ایسنا
جمعه 26 مرداد ماه 97 برای همیشه عزت سینمای ایران به دنیای ابدی رفت و سینمای ایران را با خاطرات فیلم های ماندگارش تنها گذاشت. ایسنا در ادامه مروری هر چند کوتاه دارد به دیدارهایش با این هنرمند که به بهانه های مختلف داشته است، دیدارهایی که پشت هرکدام از آنها کلی خاطره و تاسف از فرصت های از دست داده هست؛ انتظامی در این سال ها علاوه بر دیدارهای ...
صادق وقتی من سرکار بودم سراغ زنم می رفت! / وقتی فهمیدم دنیا روی سرم خراب شد + عکس
.... به من گفت همسرت تو را نمی خواهد و به من هیچ ربطی ندارد. عصبانی شدم چاقویی که به همراه داشتم را مقابلش گرفتم و به او گفتم یا تو مرا بزن یا من تو را می زنم. اما صادق دست به چاقو نزد و من به او حمله کردم. بعد از جنایت هم با بنزینی که به همراه داشتیم جسد را آتش زدم. کسی از این جنایت به غیر از رضا خبر نداشت؟ روز اول نه، اما فردای آن روز به خانه رفتم و لباس هایم را عوض کردم و ...
مذاکره کننده ارشد امریکا از مذاکرات هسته ای با ایران می گوید
اتمی دست پیدا کند، بسته بود. هر چند تعدادی از مواد برجام بعد 10، 15، 20 و 25 سال منقضی می شدند، اما ممنوعیت دستیابی ایران به سلاح هسته ای هیچ گاه پایان پذیر نبود. تا به امروز ایران کاملا به این توافق پایبند بوده است. تصمیم ترامپ، اعتماد جهانیان به پایبندی ایالات متحده به دیپلماسی چندجانبه را کاملا سست کرد. مهم نیست که ترامپ تا چه اندازه سعی کند این توافق را مسخره کند، برجام یک الگو برای ...
غفاری: در دادگاه هویدا فقط تماشاچی بودم
تبریزی ، که هم اکنون زنده است را دیدم. به ترکی پرسید، خواهرزاده ثبت نام کردی؟ گفتم حاج آقا پول نداشتند بدهند. از جیبش 50 تومان به من داد و گفت برو ثبت نام کن. با عجله رفتم خونه و مدارکم را برداشتم و به دانشگاه تهران رفتم. از عجایب روزگار این است که ساعت 13 که رسیدم درهای دانشگاه پشت من بسته شد و آخرین نفری بودم که ثبت نام کردم. بعد رفتم در خانه همین دایی و از اتاق3 ماه بیرون نیامدم و درس خواندم ...
تکذیب مفقود شدن کودکان پاکستانی
شایعه گم شدن 6 کودک پاکستانی در حین جمع آوری کپرهای پاکستانی در شهر ری، اظهار داشت: طرح جمع آوری کپرهای پاکستانی با هماهنگی کامل شورای تامین شهرستان ری و با اخذ دستورات قضایی و حضور همه دستگاه های ذیربط با برنامه ریزی منسجم انجام شد. معاون اجتماعی پلیس پایتخت به انجام این طرح در روز و نه در تاریکی شب اشاره و تصریح کرد: با توجه به حساسیت عملیات، این طرح بدون کوچکترین درگیری و با آرامش کامل ...
باغ های زنجان، قربانی سرمای دیررس بهاره
. محبت علی عجم لو از ظرفیت بالای این محصول برای صادرات خبر می دهد و می افزاید: زردآلوی این شهرستان در استان های کردستان، قم، آذربایجان شرقی، تهران و البرز مشتریان دائمی دارد. وی با تأکید بر فراهم شدن ظرفیت ها و امکانات بسته بندی محصول در شهرستان بیان می کند: جهاد کشاورزی با ارائه آموزش هایی به باغداران برای خشک کردن مکانیزه محصولشان توانسته است در یک سال اخیر شرایط فروش را بهتر کند. در این مرکز ...
خانم ها بیایند ورزشگاه ها درست می شود
استقلال خیلی بد شروع کرد و به مرور خوب شد، تراکتور هم امسال همین شرایط را داشته باشد . در بازی شما و تراکتور درگیری روی سکوها زیاد بود. یک روز قبل در بازی پرسپولیس هم که آن اتفاقات رخ داد. قبلا چنین صحنه هایی دیده بودید؟ این اولین بار بود که من چنین صحنه هایی می دیدم. نمی دانم دقیقه چند بود که رفتم پشت نیمکت و به هواداران خودمان گفتم آرامش داشته باشند و بازی را تماشا کنند. این ...
انتظامی، نصیریان و مشایخی
...> من دو یا سه روز بعد رفتم پیش مهرجویی دیدم مرتب دارد فیلم را عقب و جلو می کند، گفتم "این فیلم مگه تمام نشده؟" گفت "چرا". خلاصه دو یا سه سکانس از بهترین سکانس های من را درآوردند. بعد که فیلم اکران شد، بچه هایی که روز اول فیلم را دیده بودند، متوجه شدند از جمله هوشنگ حسامی که با من تماس گرفت و گفت: رمضانی فر سکانس های مهم تو را درآوردند. خلاصه بچه های گروه هم فهمیدند و شروع کردند به انتقاد که "چرا ...
شوهرم که بازگشت او را نشناختم + عکس
را ندیده بودم ولی وقتی برادرم را دیدم خونم به جوش آمد و احساس کردم سمیه دختر من است. از پنجره اتوبوس سمیه را به من دادند و بعد به بیت رهبری رفتیم و بعد از آن به سمت خانه آمدیم. در خانه مردم خیلی استقبال کردند. در محل هم خیلی سنگ تمام گذاشتند. وقتی که آمد، احساس می کردم که او را عوض کردند. سیاه و لاغر و بدون دندان. گریه می کردم می گفتم این خودش نیست! این ده سال را چطور تحمل کردید؟ هیچ ...
حوزه ی قم با ارتباطات بیشتر با حوزه ی نجف در مباحثِ لازم، به تفاهم برسند/ حوزه غرق درسیاست شود،به جنبه ...
ولی لباس روحانیت نمی پوشیدند به جز بنده؛ یک روز قبل از شروع کلاس، بچه ها گفتند بیایید صحبت کنیم و به هم دیگر بگوییم که چرالباس روحانیت نمی پوشیم. هر کسی، علتی داشت وآن را بیان می کرد. یکی از آقایان گفت حقیقت مطلب این است که من قم داشتم درس می خواندم و دایی ام تهران بود. ایشان در منزلش رادیو داشت و یک روز، در سال 1343 بنده به منزل ایشان رفتم و شنیدم که رادیو دارد موسیقی پخش می کند و من هم بی اختیار ...
جمعه سیاه جامعه هنری ایران/ درگذشت ضیاء الدین دری در روز رفتن عزت سینمای ایران
...". من دو یا سه روز بعد رفتم پیش مهرجویی دیدم مرتب دارد فیلم را عقب و جلو می کند، گفتم "این فیلم مگه تمام نشده؟" گفت "چرا". خلاصه دو یا سه سکانس از بهترین سکانس های من را درآوردند. بعد که فیلم اکران شد، بچه هایی که روز اول فیلم را دیده بودند، متوجه شدند از جمله هوشنگ حسامی که با من تماس گرفت و گفت: رمضانی فر سکانس های مهم تو را درآوردند. خلاصه بچه های گروه هم فهمیدند و شروع کردند به ...
سرقت به خاطر برند پوشیدن!
تمام پول و مدارکشان را می دزدید. پیش از خواباندن طعمه هایش با آن ها طوری طرح دوستی می ریخت که حتی رمز عابربانکشان را هم متوجه می شد. بعد هم با نسکافه مسموم آن ها را می خواباند. مجید در هر سرقت کلی پول گیرش می آمد تا جایی که در یکی از سرقت هایش 40میلیون تومان پول به جیب زد. قصه دزدی های او را بخوانید: چند وقت است که دزدی می کنی؟ تقریبا سه ماهی می شود که این کار را شروع کرده ام. ...
جزئیات خودکشی آنلاین در اینستاگرام
افتاد و دیگر نفس نکشید. با مرگ این زن ماموران کلانتری 123 نیاوران در جریان مرگ مشکوک زن جوانی قرار گرفتند. با حضور پلیس در خانه این زن مشخص شد او دقایقی قبل اقدام به خودکشی کرده است و نیرو های اورژانس هم مرگ او را تایید کرده اند. همسر 33 ساله این زن که ماجرا را تلفنی به اورژانس اطلاع داده بود، با گذشت 3 روز هنوز شوکه است. لحظات مرگ همسرش را باور ندارد. او می گوید: یک سال از زندگی مشترکمان ...
سریال آتلانتا؛ تحملِ واقعیت های تاریک
نقد فصل دوم سریال Atlanta فصل دوم سریال Atlanta با یک کروکودیل، گفتگویی درباره ی مزه پفک، یک تخم شترمرغ، سلفی با صورت خون آلود و یک تفنگ طلایی، جایگاهش را به عنوان منحصربه فردترین سریال این روز های تلویزیون حفظ کرد. اگر در سال 2018 یک سریال بود که جای خالی تویین پیکس: بازگشت (Twin Peaks: The Return) از سال قبل را برایم پُر می کرد آن آتلانتا: فصل دزدی بود. این دستاورد اصلا ...
روایت خواندنی از واقف بزرگ ایران/ حساب و کتاب این باغ با امام حسین(ع) + تصاویر
کی مهمان دنیا باشم. بیشتر املاک اینجا متعلق به مرحوم ملک بود. خودم در نیشابور زمین داشتم اما اینجا ماندگار شدم. 5 سال تمام هرروز به عنوان میرآب خانه ملک می رفتم. درباره دلیل رفت وآمد 5 ساله می گوید: خانه حاج حسین در ارگ بود، روبه روی باغ ملی مشهد. برای زمین هایش داروغه تعیین کرده بود به قول شما شهری ها، سرکارگر. بین کارگرها دنبال کسی می گشتند که اگر کاری به او سپردند بی کم وکاست انجام ...
ماجرای جانبازی که از افغانستان سر درآورد+عکس
به تهران مسافرت می کند و در پارک افسریه در اثر غفلت از آن ها جدا می شود و متاسفانه از هنگامی که خانواده متوجه غیبت ایشان می شود زمان زیادی گذشته بوده است. تا این که وی دو ماه بعد در قم توسط نیروی انتظامی و در حالی که هیچ سند و مدرک یا حتی تلفنی در اختیار نداشته، دستگیر می شود. پس از آن که بنیاد شهید ازاین ماجرا مطلع شد ، ما بلافاصله به خانه ایشان رفتیم و برای هر گونه کمکی اعلام آمادگی کردیم. اگر ...
زندگی ما را دور انداخته!
تحمل می کند؟ از بچه ها می پرسم از کدام شهر افغانستان آمده اند؟ جواب می دهند، افغانستان. دوباره می پرسم کدام شهر افغانستان؟ چند نفری با هم می خندند و می گویند اسم شهرشان را نمی دانند. می گویم آنجا هم مثل ایران شهر دارد مثل تهران، اصفهان و شیراز... مزار، هرات، کابل، قندوز... باز هم می خندند و می گویند در ایران به دنیا آمده اند و تا حالا افغانستان را ندیده اند و دل شان می خواهد همین جا هم زندگی کنند. کودکان کوره های آجرپزی قیامدشت هم بدون شناسنامه زندگی می کنند اما ایران را کشور خودشان می دانند. ...
هر آزاده به محض پیاده شدن، بوسه بر خاک پاک وطن می زد
بغل بابایش نشسته است! گفتم: چه خبر علی آقا؟ گفت: دیشب همه دوستانم آمده بودند خانه ما، موقعی که رادیو اسم شما را اعلام کرد که داری میایی، مامان یک گاو خرید تا جلوی پای شما قربانی کند، من هم دیشب به دوستانم گفتم: من هم از حالا به بعد بابا دارم، فردا بابام می یاد خونه! خانه را تزیین کردند، عمو با همکاراش توی باغچه گل و درخت کاشتند، باغچه ی خونه خیلی قشنگ شده! به محض خروج اولین ...
از بینوایان ، الیور توییست تا محافظ یک آدمکش در تعطیلات آخر هفته روی آنتن می روند
نقش آفرینی کرده اند. فیلم سینمایی الیور توییست به کارگردانی رومن پولانسکی، جمعه 26 مرداد ماه ساعت 21 از شبکه چهار روی آنتن می رود. در خلاصه داستان فیلم با بازی بن کینگزلی و جیمی فورمن آمده است: الیور تویست یتیمی است که بعد از 9 سالگی از پرورشگاه به نوانخانه منتقل می شود. رفتار و شرایط بد حاکم بر نوانخانه باعث می شود الیور فرار کرده و به لندن برود. در لندن او پا به خانه ای می ...
پایی که در اسارت جا ماند
ترکشی در کتف راست و دو ترکش در زانو و ترکشی نیز از میان دو استخوان ساق پای راستم عبور کرد. ترکشی که به زانویم اصابت کرده بود هم موجب خونریزی شدید من شد و هم آسیب جدی به عصب پایم وارد آورد به طوری که در همان ضربه اول پایم جمع شد و دیگر باز نشد.در آن حال چند بار از هوش رفتم و به هوش آمدم. به دلیل خونریزی شدید توان حرکت نداشتم. این شرایط تا ظهر روز بعد ادامه داشت آرام آرام به هوش آمدم هوا روشن شده ...
مرگ جانباز اعصاب و روان مشهدی در غربت
بوده ماموران وی را از مرز رد و از طریق زابل به افغانستان فرستاده اند. وی گفت: با مراجعه به اداره مهاجران در مشهد و ارائه عکسی از قاسم و پیگیری اینترنتی مشخص شد در افغانستان از شدت سرما و نداشتن جا، درحالی که فقط پلاستیکی روی او بوده، بعد از 4 روز گرسنگی فوت کرده است. همسر حاج قاسم گفت: حتی غریبه ها هم اگر با همسرم صحبت می کردند متوجه می شدند که او حالت عادی ندارد؛ آیا هر کسی که ...
چه حال خوشی بود پا بر خاک میهن گذاشتن
به دیدنش برو. به او محبت کن و بگذار مشکل برطرف بشود. برادر عراقی رفت و بعد از چند روز دیدند با مقداری شکلات خدمت حاج آقا آمدند و گفتند حاج آقا این شیرینی راهنمایی شماست. فرمودند چه شد؟ گفت همان طور که شما فرموده بودید، گل خریدم و به دیدار همسرم رفتم و با محبت با او برخورد کردم. وی راضی شد و شکایتش را پس گرفت. زندگی ما بسیار گرم شد و با رفع اختلاف من به پادگان برگشتم. درباره روز آزادی ...
جانبازی که در پارک افسریه ناپدید شد و سر از افغانستان در آورد
. چطور ناپدید شد؟ پارسال تیرماه بود. من و قاسم و پسر و دختر و عروسم به تهران آمدیم، هم برای تفریح آمده بودیم و هم می خواستیم برای زیارت به قم برویم. قرار بود دو سه روزی در تهران خانه دخترم بمانیم و بعد به قم برویم. روز نخست رسیدنمان به تهران بود. همگی با هم به پارک افسریه رفتیم. آنجا نشستیم و شام خوردیم. قاسم زودتر شامش را خورد و گفت که می خواهد در همان حوالی پیاده روی کند، ولی ...
دیپورت اشتباهی که جنجالی شد
به قم برای زیارت برویم به قم رفته. همانجا بود که از طریق اردوگاهی در قم به افغانستان منتقل شد. او را به خاطر ظاهرش با یک افغانستانی اشتباه گرفته بودند. واکنش ها درباره این خبر آن قدر زیاد شده که همسر قاسم رضایی بار دیگر در گفت وگویی با خبرنگار شهروند گفت: بعد از انتشار خبر ناپدیدشدن شوهرم، خبرنگاران و مستندسازان زیادی با من تماس گرفتند و پیگیر این ماجرا شدند. از بنیاد شهید مشهد نیز به خانه ما ...
مدیریت تحول آفرین یک کارخانه نوشابه در دوران جنگ تحمیلی
وزارت کشور رفته بودند و آنجا شلوغ کردند و می گفتند که مغازه های ما دارد بسته می شود. بعد از آن یکی از مسوولان با من تماس گرفت، که چرا نوشابه توزیع نمی کنید. فکر کرده بودند که ما عمدا محصول مان را نگه داشتیم. من ماجرا را تعریف کردم و گفتم تا دوهفته دیگر مواد اولیه می رسد و مشکل حل می شود. می خواهم این را بگویم که تا این میزان وجود نوشابه در جامعه اثرگذار بود و اهمیت داشت. چه زمانی زمزم را ...
ترک اعتیاد با کودک
نشینم و می گویم خوبی، می گوید: واااای مُردم... مردم امروز... از پوستم بخار بلند شد امروز، تشنج کردم، واسه اینکه بتونم خودم رو کنترل کنم، رفتم زیر دوش آب سرد، وااای وااای مردم... . بنفشه در تمام دستش رد عمیق شیشه دارد... جای خود زنی های مکرری که می گوید به خاطر بچه اش این کار را کرده... بنفشه می گوید آن قدر نگذاشته اند بچه اش را ببیند که خودش را کاردی کرده یا با شیشه روی دستش رج زده... بعد ...
4 زن، اسیر کلاه قرمزها
شیراز برای دیدن خانواده ام رفتم. زمانی که خاطرات آن دوران را پس از 38 سال بازگو می کند، این جمله را با آهی سرد و بسیار ناراحت کننده به زبان می آورد که خاطرات آن زمان بسیار تلخ است . نوزادی را دیدم که روده اش آویزان بود، زن، مرد، بزرگ و کوچک زخمی می شدند، قلب مردی را دیدم که از پشت کمرش تاب تاب می زد و هنوز بعد از این سال ها تپش قلبش جلوی چشمانم است. آن زمان مجرد بودم. چند روزی به ...
وقتی با فساد و با مفسد مواجهه و مقابله صورت می گیرد، جیغ ودادهایی از گوشه وکنار بلند می شود
ملّت ایران وارد میدان شد، بدون اینکه کسی از ملّت بخواهد -واقعاً خود ملّت [آمدند]؛ من همان وقت هم گفتم؛ واقعاً آفرین بر این ملّت- خودشان وارد میدان شدند، فضا را پاک کردند، آلودگی ها را تمام کردند، شکست دادند. چند سال زحمت کشیدنِ آنها را برای ایجاد آن حادثه، ملّت ایران در ظرف چند روز از بین برد. بعد آنها گفتند که خب، این فلان عیبها را داشت، این عیبها را برطرف کنیم، سال آینده -یعنی سال 97، یعنی امسال ...