سایر منابع:
سایر خبرها
گپ و گفت صمیمی با احمدرضا عابدزاده؛ آقای عقاب همیشگی
رخ داد و کسالتی که پیش آمد، مردم زیادی جلوی بیمارستان جمع شده بودند و دعا می کردند و شما برگشتید. اول خواست خدا بود و بعد هم دعای مردم بود که نزدیک به 24، 25 روز من در بیمارستان بودم. هر کسی یک قسمتی دارد. شاید به خاطر تمرینات و ورزشی بود که من داشتم. شاید برای ورزشکاران این نکته ای باشد که سلامتی خودشان را کنترل کنند و اگر امروز هستند کنترل کنند، فوتبالت که تمام می شود، فردا ...
زن 28 ساله از شوهرش طلاق گرفت و به عقد موقت مرد معتاد درآمد !
...:سال ها قبل در خانواده ای ضعیف و آشفته به دنیا آمدم . پدر و مادرم اعتیاد شدیدی به مواد مخدر داشتند و همواره با یکدیگر درگیر بودند. آن روزها در یک منزل مخروبه و در حاشیه شهر زندگی می کردیم، پدرم بیکار بود و نمی توانست هزینه های اعتیاد خود و مادرم را تامین کند. اطرافیانم می گویند من چهار ساله بودم که آن ها از یکدیگر طلاق گرفتند و پدربزرگم سرپرستی مرا عهده دار شد ولی پدربزرگم نیز وضعیت مالی ...
حمله به کارگردان معروف: از پشت به گیجگاهم ضربه زد، شوک شدم
در ادامه گفت: گوشی تلفنم بسیار گرانقیمت بود و اطلاعات زیادی هم در آن داشتم. همان روز به کلانتری 103 عباس آباد رفتم و موضوع سرقت را خبر دادم اما گفتند باید با جعبه گوشی تلفن همراهم به کلانتری بروم. به ناچار صبح روز بعد همراه جعبه تلفن به کلانتری رفتیم و در سامانه ای که به ما گفتند اطلاعات لازم را نیز ثبت کردیم. وی در حالی که از این اتفاق بسیار ناراحت بود گفت: امیدوارم این مرد سیاه پوش با من تماس بگیرد و گوشی ام را برگرداند اگر این اتفاق بیفتد مژدگانی خوبی به او خواهم داد. ...
ماجراهای خوفناک از فروش جنین ها در تهران
فوت کرده است. اما ساعتی بعد پرستار با نوزادی وارد اتاق شد که دوست آن ماما، او را بسرعت بیرون برد و بعد هم اعلام کردند اشتباه شده است. چند ماهی بعد از زایمانم، به خاطر مشکلات بخیه هایم همچنان به مطب آن ماما رفت و آمد داشتم. همانجا متوجه شدم او در کار فروش جنین و نوزاد است. این واقعیت مثل پتکی به سرم خورد. با خودم فکر کردم نکند او نوزاد مرا هم فروخته باشد. آنقدر عصبی بودم که پس از مشورت با شوهرم به ...
آیا مهدی سلطانی حاضر می شود دوباره در سریال پدر بازی کند؟
داشت که وقتی به من پیشنهاد شد، نسبت به دیگر پیشنهاد ها در آن مقطع، تشویق شدم بپذیرم. پدر واژه خنثایی نیست؛ بسیار با مسماست و جایگاه ویژه ای در فرهنگ ما دارد. اسم سریال پدر است. من باید نقش پدری را بازی کنم تا الگویی باشد برای پدر هایی که وجود ندارند. از این جهت کار هنرمند نمایش چیز هایی که هستند، نیست؛ نمایش چیز هاییست که نیستند، اما باید باشند. این موارد که شما اشاره می کنید، بخشی از ...
درد دل تلخ زن میانسال: صیغه مردی کوچک تر از خود شدم و حالا دخترم می پرسد پدرم کیست؟
...> قدیر آلوده به مواد مخدر بود و من زمانی این موضوع را فهمیدم که از توهمات و سوءظن های همسرم به تنگ آمده بودم، خلاصه خیلی زود از او جدا شدم تا بیشتر از این در زندگی عذاب نکشم. بعد از آن برای فراموش کردن تلخی های این عشق خیالی و با توجه به تخصص دانشگاهی که داشتم در یک شرکت خصوصی مشغول کار شدم، آن جا بود که سرنوشت شوم من رقم خورد. درست یازده سال قبل بود که برای اولین بار سیروس را آن جا دیدم، او آن زمان ...
بازشناسی فرهنگ مقاومت با تبیین سیره شهیدان
.... در میان نیزارها. اسلحه کلاشِ زنگ زده، آن وسط از درون زمین بیرون آمده و خود را فریاد می کند. استخوانی خود را به آن گره زده و انگار هنوز اسلحه را در دست دارد؛ به او گفته بودند اسلحه ناموس است؛ رهایش نکن و او هم تا حال رها نکرده است. صدایی انگار دارد از پشت سال ها فریاد می زند که: من بودم. من هنوز هستم. من اینجایم. استخوان دارد فریاد می زند که آی محتکر مرا ببین. من هنوز اینجایم. لای خاک های این ...
ناگفته های تازه عروسی تهرانی از سوار شدن به پراید مرد شیطان صفت
پراید یک مرد جوان شدم اما در بین راه راننده تغییر مسیر داد .وقتی به او اعتراض کردم درهای ماشین را قفل کرد و مرا تهدید کرد و بدون توجه به التماس هایم را آزار داد. مرد جوان همه پول و طلاهایی را که همراه داشتم سرقت Stealing کرد و مرا در حاشیه تهران از ماشین به بیرون انداخت. این زن ادامه داد: من که شوکه بودم از خودروهای عبوری کمک خواستم و یکی از آنها مرا به خانه ام. وقتی مرد شیطان Evil صفت در ...
شوهر پری سر میلاد را در خلوت زنش برید!
.... تا این که به عنوان منشی در یک شرکت لوازم آرایشی و بهداشتی مشغول به کار شدم پس از مدتی جوان 22 ساله ای به نام میلاد نیز در آن شرکت استخدام شد. او حسابدار بود و خیلی زود با یکدیگر آشنا شدیم و من اسرار زندگی خصوصی ام و اختلافاتی را که با همسرم داشتم برای او بازگو می کردم. پری در ادامه اضافه کرد: او به بهانه کمک به من وارد زندگی ام شد و چون شوهرم نیز در زمینه لوازم آرایشی و بهداشتی ...
بعد از 12 سال فقط نامش را در روزنامه دیدم ! + عکس ها
می کنم آیا از رفتنش ناراحت شدید یا نه؟ آرام پاسخ داد: نه. من زمانی که هفت ساله بودم مادرم را از دست دادم و می دانستم اگر او برود دیگر بر نخواهد گشت. وقتی می خواست برود به شوخی گفتم من خداحافظی نکردم، جواب داد: من شما را به خدا می سپارم و اگر آسیبی به شما برسه روز قیامت خودم جواب گو هستم.او تمام نگرانی اش از نداشتن سرپناه برای ما بود و وقتی دو اتاق در گوشه حیاط درست کرد در حالی که تازه کاهگل شده بود ...
با دختران مدال آور قایقرانی ایران در بازی های آسیایی: 2 مدال گرفتیم ولی یک پاداش دادند 2 طلا و 1 نقره ...
تحمل می کنیم ، خیلی سخت تر ازبقیه رشته ها. ما در میانه و ابهر پشت سدها تمرین می کنیم و دور افتاده ترین جایی که اصلا آدم نمی بینیم. تحمل این شرایط برایت سخت است؟ نازنین: سخت که نه چون هدف داشتم. تا الان بازیهای آسیایی بود و من هرجا خسته می شدم فقط به هدفم فکر می کردم. مثلا در یک تمرین صد متر آخر را کم آورده بودم و وقتی به هدف فکر کردم با قدرت ادامه دادم. وقتی به شیرینی بعد هدف و ...
مهدی حفظ حریم اهل بیت را به دیدار نوزادش ترجیح داد
زبان از گفتن آن قاصر است ولی باید بگویم شهید یک هفته قبل از رفتنش دچار تحولی عجیبی شده بود. فقط هاج و واج او را نگاه می کردم. وقتی که ازدواج کردیم خیلی به من می گفت: دوست دارم به معنای واقعی مداح اهل بیت (ع) بشوم. هر سال در مساجد و حسینیه خاص افغانی های مقیم با اشتیاق نوحه خوانی می کرد. موقع تمرین مداحی ها به من می گفت: گوش کن و ایراد کارهایم را بگو که من با خنده به او می گفتم من نباید شما را کنترل ...
خدا خواست خلیل را در لباس شهادت ببینیم
شهید خلیل دادخواه آخرین فرزند از خانواده ای پرجمعیت بود که سال 1346 به دنیا آمد و 20 سال بعد در سال 1366 به شهادت رسید. قبل از او خدا شش دختر و دو پسر به پدر و مادرش امانت داده بود. با احتساب اینکه خلیل به عنوان آخرین فرزند سال 46 به دنیا آمد، وقتی می خواستم به دیدار پدر و مادرش بروم حتم داشتم هر دو در سنین سالخوردگی قرار دارند. به هر حال این دیدار میسر شد و پای صحبت های صغری صدیقی 81 ساله و ...
مرحوم شیخ خلیل عبد الرحمن در ایران +عکس
فارس نوشت: شیخ خلیل عبدالرحمن قاری سرشناس قرآن کریم و ملقب به شیخ ائمه حرمین شریفین روز دوشنبه دار فانی را وداع گفت. این استاد قرآن کریم در دهه چهل شمسی چند سال در تهران زندگی کرد و در نقاط مختلف از جمله حسینیه ارشاد جلسه قرآن برگزار کرد و اساتیدی مانند مرحوم صبحدل و مرحوم اربابی از شاگردان وی بودند. همچنین اگر در خاطرات اساتید مختلف قرآن کریم مرور کنیم تقریباً همه این عزیزان از شیخ ...
زن جن گیر میلیاردی در اصفهان بازداشت شد
جوان آنلاین نوشت: چندی قبل مردی وارد پلیس آگاهی اصفهان شد و به کارآگاهان خبر داد در دام زنی رمال گرفتار شده است. او توضیح داد: من مردی پولدار هستم و وضع مالی خیلی خوبی دارم با این حال مدتی بود که با مشکلات حادی در زندگی مواجه بودم تا اینکه به واسطه یکی از دوستانم با زن رمالی آشنا شدم که مدعی شد در خانه ام جن وجود دارد و باید به آنجا بیاید و جن را خارج کند. بعد از شنیدن حرف هایش به او اعتماد کردم ...
اقدام عجیب دختر بی حیا 3 سال بعد از عقد موقت!
...> آن روز زمانی که از کلاس برمی گشتم متوجه نگاه های جوان ساندویچ فروش شدم و به بهانه خرید ساندویچ داخل مغازه رفتم این گونه بود که آشنایی خیابانی من و حامد شروع شد. من در کلاس سوم ابتدایی ترک تحصیل کرده بودم و سعی داشتم با یادگیری خیاطی درآمدی برای خودم داشته باشم. همزمان با پایان کلاس های آموزش خیاطی حامد نیز به خواستگاری ام آمد و ما خیلی زود با هم ازدواج کردیم اما کار همسرم رونقی نداشت به همین ...
سپیده در مغازه کاظم به حجله اجباری رفت / در مغازه قفل بود
این ماجرا، فهمیدم که صاحبکارم کاظم با ریختن قرص های متادون در فلاسک چای مرا معتاد کرده است به طوری که هنگام نشئگی هر کاری می خواست برایش انجام می دادم. بعدا فهمیدم که او بارها و بارها در مغازه به من تجاوز کرده است. سپیده ادامه داد: او با چرب زبانی مرا فریب داد و عنوان کرد که همسرش دارای بیماری ام اس است و قصد دارد با من ازدواج کند و همین موضوع هر روز وابستگی مرا به او بیشتر می کرد. آن ...
وقتی وارد خانه شدم زنم با شاهرخ در خلوت شوم بودند
گرفتند مرا به عقد پسرخاله ام دربیاورند و من هم در حالی که هیچ علاقه ای به او نداشتم مجبور به ترک تحصیل و ازدواج با منصور شدم. روزی که به مادرم گفتم من می خواهم درس بخوانم و هیچ علاقه قلبی به منصور ندارم، او گفت علاقه در طول زندگی ایجاد می شود. با همه این ها رابطه من و پسرخاله ام بسیار سرد بود در حالی که 2فرزند هم به دنیا آورده بودم، اما نمی توانستم او را به عنوان همسرم بپذیرم. تا این که 3سال ...
طبابت برای سیاست و فرهنگ
کمک کردن به مردم از راه پزشکی علاقه مند شدم. بخصوص وقتی می دیدم مردم زخم دیده که دردشان التیام می یافت، چگونه از او سپاسگزاری می کردند. البته مادرم _ که در آن زمان تا کلاس نهم درس خوانده بود _ هم نخستین غسالخانه شهر را ایجاد کرد. با اینکه آنجا یک بیمارستان داشت که آلمانی ها ساخته بودند _ که حالا دیگر فرسوده شده _ اما غسالخانه نداشت و مردم، مُرده هایشان را کنار خیابان می شستند. مادرم از ارثیه پدری ...
ثاقبی: پنالتی نبود پس چی بود؟
نظر بگیرد. ما بازی را بردیم و نیازی نیست که بخواهم دروغ بگویم. الانم خوشحالم که سه امتیاز را گرفتیم و توانستم بعد از مدت ها بازی کنم . او در این باره که مدتی را به دلیل آسیب دیدگی دور بوده است گفت: فصل گذشته و بازی با گسترش فولاد مصدوم شدم و هفت ماه دور بودم. تا این بازی برابر استقلال خوزستان فرصت بازی پیدا نکرده بودم ، امسال و در ابتدای فصل هم دیر به تیم اضافه شدم و آماده نبودم. اما ...
اذیت و آزار شیما 19 ساله در آتلیه عکاس شیطان صفت
را برای خودمان ثبت کنیم. وی ادامه داد: برای اینکه در عکس ها زیباتر به نظر برسم به دور از چشمان پدر و مادرم به یک آرایشگاه زنانه رفتم پس از آن هم به سمت یک آتلیه که در نزدیکی خانه یکی از دوستانم بود به راه افتادیم و هر کدام از ما چند عکس به تنهایی گرفتیم. پس از اینکه دوستانم عکس های خود را گرفتند من به تنهایی در آتلیه مانده بودم تا عکاس عکس های تنهایی مرا نیز ثبت کند. شیما ...
مقامات امریکا از پاسخ به سؤالاتی که منطق دارد گریزانند
بحران و سختی هستم آن را انتخاب کردم و دقیقاً همان اتفاقی افتاد که در استخاره آمده بوده است؛ در آنجا منظورم نیویورک است کار بسیار سخت است البته اگر تن به کار دهیم، آنجا هم مثل اینجا اگر وارد حوزه های خط قرمز شوی قطعاً مانع کارت می شوند. من برای ادامه کارم مجبور بودم و برای همین مسئله دو سه بار مورد بازجویی اف بی آی قرار گرفتم. متأسفانه این شرایط سخت به من تحمیل شده بود. همسرم بیماری سختی گرفت و ...
نقش را در هیچ نقشی قضاوت نمی کنم
ایران آنلاین/ مهدی سلطانی برای علاقه مندان سینما و مخصوصاً سریال های تلویزیونی، چهره ای دوست داشتنی است؛ عده ای با تماشای نقش هایی که او بازی می کند، به گذشته باز می گردند و مردان لوطی صفت قصه ها را در کاراکتر او جست و جو می کنند. بعضی هم با دیدن او در نقش هایی که ایفا می کند، نمونه واقعی شخصیت آن نقش را در میان نزدیکان خود، مثل پدر یا حتی رفیقی قدیمی می جویند. سلطانی در کنار وجهه هنری ...
آلونسو: رئیس تیم ملی انریکه است، نه راموس
ملی مطلع شدم و باید بگویم که از حضور دوباره در تیم ملی بسیار خوشحالم. متاسفانه فرصت حضور در جام جهانی را از دست دادم با این حال به تصمیم لوپتگی احترام گذاشتم. آلونسو محصول آکادمی فوتبال رئال است. او در مورد بازگشتش به فوتبال اسپانیا گفت: در اسپانیا از فوتبال خداحافظی خواهم کرد ولی هنوز سه سال از قراردادم با چلسی باقی مانده و در این تیم خوشحال هستم. در انگلیس به بازیکنی شناخته شده تبدیل ...
روشنفکران زمینه ساز اشغال آذربایجان شدند
.... پدرم را به بیمارستان شوروی - که روس ها سه سال قبل از حمله به آذربایجان در تبریز ساخته بودند- بردند، اما درمان ها جواب نداد و پدرم پس از سه روز در 20 شهریور سال 1320، در بیمارستان به شهادت رسید. پیکر پدرم را در قبرستان امامیه تبریز در کنار آرامگاه دکتر نخجوانی، پزشک بیمارستان راه آهن به خاک سپردند. من آن روز ها کودک بودم و چندان عمق فاجعه جنگ و از دست رفتن پدر را درک نمی کردم. هدف روس ...
مادر نشدی بفهمی غذا خوردن یعنی چی
می خواست می خوردم. آخه نمیشه به یه دختر چشم آبی که دلش چیزبرگر می خواد بگی نه. این روند دلپذیر همین طور ادامه داشت تا اینکه یک روز مادرم با تشر گفت: دیگه دامن دخترت زیادی پف کرده ها، تقریباً تا قوزک پات رسیده. خب مادر یه کم خورد و خوراکت رو کنترل کن همیشه هم که نباید به حرف بچه گوش داد . حرف مادرم آنقدر درست و تأثیر گذار بود که من تقریباً یک ساعت بهش عمل کردم اما آخرش به این نتیجه رسیدم که من از ...
چشمان معصومی که امروز تمام امیدشان به دستان شماست
. در زمان کودکی وقتی مادرم نام هایی که خودش برایم انتخاب کرده بود را می گفت، از نامم راضی نبودم و می گفتم کاش نامم دریا بود و یا از نام های دیگری که برایم انتخاب کرده بودند. دوست داشتم نام هایی نظیر مهتا و هدیه برایم انتخاب می شد. من هم بخاطر علاقه شدیدم به ماه همیشه دوست داشتم نامم مهتا باشد. اما وقتی بزرگتر شدم و با جشن عاطفه ها بیشتر آشنا شدم، هر روز علاقه ام به نام عاطفه بیشتر و ...
مرمت صنعتی
کار کردن بودیم؛ ولی نه برای تامین معیشت. بلکه برای آموزش و یک دیسیپلین خاص این کار را انجام می دادیم. من زمانی که تحصیل می کردم بسیار به کارهای صنعتی کشش داشتم. حتی در سال آخر دانشگاه یک پژوهشی انجام دادم در مورد یک آلیاژ ویژه آلومینیوم که مورد پذیرش سازمان هوانوردی آمریکا ناسا قرار گرفت و مقاله ای در دوران لیسانس نوشتم که چاپ شد و باعث شد که تشویق نامه از ناسا دریافت کنم. بعد از آن ...
سیمای موسیقی در دوران جنگ
که توانستیم با برخی از آنها گفت وگو کنیم. دوست داشتم در این مستند با علی معلم دامغانی و فریدون شهبازیان صحبت کنیم، ولی این امر اتفاق نیفتاد. همچنین علاقه مند بودم محمد رضا لطفی و پرویز مشکاتیان هم بودند و می توانستم سراغشان بروم. از طرفی به سایه نیز دسترسی نداشتم و محمدرضا شجریان و مهرداد کاظمی هم بیمار بودند و نتوانستیم از حضورشان استفاده کنیم. مطمئنا هر کدام از این افراد در این مستند حضور پیدا می ...
با افشاگری ترانه علیدوستی درباره قهرش از تلویزیون ماجرای من و سانسورچی داغ تر شد
دوربین رفتی نخند. لبخند بزن ولی کامل نخند. بالاخره رفتیم جلوی دوربین. دو سوال جواب دادم دیدم مجری خانم چشم و ابرو میاد: از پشت صحنه اشاره میکنن علیدوستی پاش رو نندازه روی پاش. این توئیت علیدوستی باعث جنجالی تر شدن داستان رابطه صدا و سیما و هنرمندان شده است. او سال هاست در هیچ برنامه ای تلویزیونی حضور پیدا نکرده و حتی یک نقش کوتاه هم در هیچ کدام از سریال های پر هزینه تلویزیون ایفا نکرده است. او با ...