سایر خبرها
فرمانده ای که نامش هنوز روی بچه های آبادان گذاشته می شود
دید ما نکشتیمش، گفت، امشب عراق قصد حمله دارد، شب صدای حرکت آب می آمد، نارنجک ها را می کشیدم، می شمردم و پرت می کردم، آن قدر پرت کردیم که همه از بین رفتند و بعد از آن، همه را پشت نخلستان ها دفن کردیم. آنجا که تمام شد من حرکت کردم به سمت آبادان، یک واحد تانک همراه ما بود دیدم که اکنون اینجا این گونه است باید برویم خرمشهر، گفتند عراق در حال حمله است، رفتیم از بهمن شیر دور زدیم و وارد ...
خاطره مقام معظم رهبری از دریافت اجازه از امام راحل برای حضور در جبهه
، گفت باشد. آمدیم داخل اتاق. داخل اتاق دیدم چند نفر هستند، مرحوم چمران هم نشسته بود. من به امام گفتم به نظر من رسیده که اگر بروم منطقه ی جنگی، وجودم مؤثّرتر است تا که اینجا بمانم؛ شما اجازه بدهید من بروم. امام بدون تأمّل گفتند: بله، بله، شما بروید! یعنی برخلاف آنچه ما خیال میکردیم امام میگویند نه، بدون هیچ ملاحظه گفتند بله، بله، شما بروید. وقتی که به من گفتند شما بروید -که من خیلی ...
شکست حصر آبادان با فداکاری های ناجی آبادان عجین است
ذوالفقاریه آبادان اجرا شد و گردان 153 قوچان به فرماندهی سرهنگ منوچهر کهتری نقش بسزایی در این پیروزی داشت به طوری که به عنوان اولین گردان برای دفاع در برابر حمله دشمن وارد خرمشهر شده بود. امیر سرتیپ جانباز منوچهر کهتری که لقب ناجی آبادان را گرفته است در آن دوران فرمانده جوانی بود که در روزهای سخت حصر آبادان یکی از بزرگ ترین حماسه ها را آفرید. وی برای مردم آبادان به اندازه ای ارزشمند است که به احترام ...
شب آرمانگرایان در حسینیه امام(ره)/ جنگ روایت ها یک برنده دارد
پرسیدن سوال که اینجا کجاست؟ گفتم آبادان و باورش نمی شود و می گفت ما این قدر این شهر را زده ایم که الان فقط باید یک ویرانه از آن باقی مانده باشد اما خاطره دوم او اشک را به چشمان همه می آورد. به بیمارستانی دیگر می رود و همزمان با ورود او کامیون یخ به بیمارستان وارد می شود و دخترهای بسیجی بسیار خوشحالی می کنند و هلهله می کشند. به او برمی خورد که مگر چه قدر تشنگی دیده اند که اینگونه برای یخ ...
امدادگری در وضعیت قرمز
بسیار خوبی بود. شروع به کار کردیم و طی 14 روز 900چادر برپا کردیم. این درحالی بود که نیروهای عراقی در 14 کیلومتری دزفول قرار داشتند و مرتب منطقه را بمباران می کردند. بعضی وقت ها هواپیماهای جنگنده عراقی آنقدر در ارتفاع پایین پرواز می کردند که چهره خلبان را می دیدیم. قدیمی های هلال احمر خوب می دانند در این شرایط زدن این تعداد چادر چقدر دشوار است و تقریباً در این زمان ما کار محال را ممکن کردیم ...
خاطرات یک جوان یزدی از اسارت در کتاب سالار تکریت
نداشت به اسارت نیروهای عراقی درآمد. وی به مدت دو سال و نیم در یکی از مخوف ترین و سیاه ترین نقطه های عراقِ دوران صدام یعنی استخبارات زندانی بود و کسی از او خبر نداشت حتی اسرای اردوگاه هم به خاطر جراحت شدید پایش، امیدی به زنده ماندنش نداشتند، اما این جوان با تحمل درد و رنج فراوان و با وجود شکنجه های شدید توانست تمام ناملایمات دوران دشوار اسارت را پشت سر بگذارد و به وطن بازگردد. ...
همزمان با آیین گرامیداشت هفته دفاع مقدس؛ هفتمین یادواره شهدای سازمان آب و برق خوزستان برگزار شد
مراسم رژه نیروهای مسلح اهواز، تصریح کرد: ما هنوز در جنگ هستیم، هنوز مکر دشمن ادامه دارد، دشمن با اقدامات شرورانه خود قصد ممانعت از خدمت رسانی های ما را دارد.وی با بیان این که همه دیدند چگونه در یک عملیات جهادی بدون فوت وقت، آبرسانی به آبادان و خرمشهر انجام شد، این اقدام سازمان آب و برق خوزستان را بسیار مهم و ارزشمند خواند و برلزوم تداوم خدمت رسانی تاکید کرد.ابراهیم ساعدی با بیان این که تا دیروز با ...
روایت مقام معظم رهبری از عملیات شکست حصر آبادان
مشغول کارهایی بودم. یک نوع کار، کارهای خودِ اهواز بود. از جمله عملیات و کارهای چریکی و تنظیم گروههای کوچک برای کار در صحنه ی عملیات. البته در این جاها هم، بنده در همان حدِّ توان، مشغول بوده ام... مرحوم چمران هم با من به اهواز آمد. در یک هواپیما، با هم وارد اهواز شدیم. یک مقدار لباس آورده بودند توی همان پادگان لشکر 92، برای همراهان مرحوم چمران. من همراهی نداشتم. محافظینی را هم که داشتم همه را مرخّص ...
امدادهای غیبی در عملیات شکست حصر آبادان
را عقب انداختیم و این موضوع نشان دهنده این است که شروع پیروزی های ایران با چه سختی ها و کمبودهایی مواجه بود. رضایی درباره مدت زمان حصر آبادان گفت: شکست حصر آبادان حدود یک هفته طول کشید؛ درواقع در 5 مهرماه 1360 حصر آبادان شکسته شد، البته باید به این موضوع نیز اشاره کرد که همان 48 ساعت اول پس از حصر همه پیشرفت ها را به دست آوردیم اما خواستیم که زمان تثبیت شود و با توجه به پل هایی که عراق ...
دیپلماسی جنگ
و چومان مصطفی مسلط می شدیم، ناگهان از 28 فروردین 67 ورق برگشت و فاو سقوط کرد! با سقوط فاو عملیات زنجیره ای دشمن، برای بازپس گیری همه دستاوردهای ما در مهم ترین عملیات های سال های قبل آغاز شد. پس از فاو، ارتش عراق از منطقه کربلای 5، شلمچه، کوشک، طلاییه، جفیر، تا مهران و دهلران، قلاو یزان، تا ماووت و حتی شاخ شمیران و تا دیواره های خرمشهر و حتی پادگان حمید، را به تصرف دوباره خود درآورد. هنگامه ای ...
نخستین تانک عراقی را چه کسی منهدم کرد/تمام تانک هایی که زدم از بین رفته اند به جز تانک ورودی سوسنگرد/ چه ...
ا از محل خدمت خود در زمان آغاز جنگ شروع کرد و گفت: در آن زمان در لشکر 92 زرهی اهواز که متعلق به خوزستان بود در گردان 283 سوار زرهی خدمت می کردم،یگان های این لشکر سرزمینی است، زمانی که اتفاقی در منطقه می افتد باید در آنجا حضور داشته باشد، بنابراین این لشکر در تمام عملیات هایی که در این منطقه اتفاق افتاد، حضور داشت. وی در مورد نحوه اطلاع از آغاز جنگ و حمله عراق می گوید: ما در منطقه فکه ر ...
آئین بزرگداشت 417 کبوتر عاشورایی در قلب تهران برگزار شد
با حدود یک هزار نیرو توانستیم 34 روز عراقی ها را در پشت دروازه شهر خرمشهر نگه داریم و در ادامه با برپایی عملیات بیت المقدس در 3 تا 4 مرحله و با 22 روز جنگ و با اختیار داشتن حدود 4 تا 5 هزار رزمنده شهر خرمشهر را آزاد کنیم که در این عملیات بی نظیر موفق شدیم 19 هزار اسیر عراقی بگیریم. سردار سرتیپ غلامپور خاطرنشان کرد: در حال حاضر نیز جنگ تمام نشده و دشمن تلاش می کند با ایجاد جنگ اقتصادی به کشور ...
شلیک، شات، شهید!
معمول در محل حاضر شدیم تا برای پوشش رسانه ای مراسم رژه نیروهای مسلح در اهواز اقدام کنیم. مدتی پس از استقرار ما بود که حملات سنگین مهاجمان به سوی سربازان بی سلاح و مردم بی دفاع آغاز شد، در اینجا ضمن حفظ جانم سعی کردم تا به بهترین شکل جزییات این حادثه ناگوار را از دریچه دوربین ثبت کنم. اعتقاد دارم که آن روز ترس و شجاعت دو پارامتری بودند که من را برای قدم گذاشتن در میدان نبرد راهنمایی می کرد." ...
جزئیات عملیات بزرگ کمان 99 یک روز پس از شروع جنگ
توانستند انجام دهند، همه را یک به یک انجام دادند اما مقابل وحدت و هوشمندی مردم ایران کاری از پیش نبردند و تیرشان به سنگ خورد. درنهایت تصمیم گرفتند با توجه به بلندپروازی هایی که صدام داشت و عامل خودشان بود، به ایران حمله نظامی کنند. همان طور که اطلاع دارید در 31 شهریور عراق ناجوانمردانه و ناگهانی با 192 فروند هواپیما به 10 پایگاه نظامی و فرودگاه ما حمله کرد. آنها فکر می کردند ما نمی تو ...
سیاسیونی که با امام اختلاف نظر داشتند، آینده جنگ را رقم زدند
.... مسعود ده نمکی: چون در سرزمین ما هستند شاید انگیزه کمتری برای دفاع داشتند. بعد روانی هم داشته، برای فرار فکر می کنند. چه عقبه ای دارند یا ندارند. سردار احمد غلام پور: از جایی که دشمن متوجه بعضی اشکالاتش می شود یعنی از بیت المقدس به بعد، شما بعد از فتح خرمشهر می دانید که عراق یک عقب نشینی اختیاری انجام می دهد و می روی روی مرز می ایستد. تقریباً 95 درصد، پنج درصد می ماند دست ...
زن در آیینه دفاع مقدس
...... که تعدادی از آن ها غرق شدند... 1 جنگ شروع شده بود که به اتفاق چند نفر از خواهران پرستار داوطلبانه به مریوان رفتیم. یک روز خواهری را برای عمل آوردند که دستش سفید سفید شده بود. حالت غش و بیهوشی داشت و از ضعف مفرط رنج می برد. ما بلافاصله به مداوای او مشغول شدیم. بعد که حالش بهتر شد، و از وضعش پرس و جو کردیم، فهمیدیم این خواهر اهل شمال است. چندی پیش که عملیات شروع شده، نیمه شب به منطقه ...
خاطرات یک جوان یزدی از اسارت در کتاب سالار تکریت
در حالی که رمقی در بدن نداشت به اسارت نیروهای عراقی درآمد. وی به مدت دو سال و نیم در یکی از مخوف ترین و سیاه ترین نقطه های عراقِ دوران صدام یعنی استخبارات زندانی بود و کسی از او خبر نداشت حتی اسرای اردوگاه هم به خاطر جراحت شدید پایش، امیدی به زنده ماندنش نداشتند، اما این جوان با تحمل درد و رنج فراوان و با وجود شکنجه های شدید توانست تمام ناملایمات دوران دشوار اسارت را پشت سر بگذارد و به ...
گپی خواندنی با همسر امیرانتظام؛ از ازدواج تا زندان
نیکسون برساند. این گرایش های سیاسی هرگز از بین نرفت و برخلاف آنچه که برخی دوستان می گویند امیرانتظام ماورای سیاست بود، سیاست به او انگیزه حیات می داد. پیشنهاد ازدواج زمانی که با امیرانتظام شروع به کار کردم خیلی معذب بودم. گفت خانه ما فضای بزرگی دارد. گفتم چطور بیایم خانه شما، من خانم مجرد هستم. گفت وقتی آمدید به نگهبان مجتمع بگویید به دیدن خانم حیدری آمده اید که همسایه ماست ...
خالق ممد نبودی از نوحه ماندگارش چه گفت؟
که قدرت شلیک نداشتند، اما می توانستند حرکت کنند را به خرمشهر آورد و سمت راست جاده شلمچه و در نزدیکی های پل نو مستقر کرد. یک اختلافی زمانی هم وجود دارد که عده ای می گویند از زمان حمله عراق تا سقوط خرمشهر 35 روز طول کشید. اما خرمشهری ها همه می گویند 45 روز طول کشید و این اختلاف مربوط به 20 شهریور است. جنگ در واقع از 20 شهریور شروع شد نه 31 شهریور. ما هم از همان موقع وارد ...
حضور زنان در تظاهرات در قبل از انقلاب بیشتر از مردان بود/نطق شب گذشته رئیس جمهور با صلابت و مقتدرانه بود
وقتی پدر به کنار جنازه پسرش رسید زانوانش خم شد اما مادر او مردانه ایستاد و گفت روبه روی خدا روسفید باشی که مرا روسفید کردی. رفیق دوست در ادامه به خاطرات اولین باری که حدیدچی را دیدار کرده بود اشاره کرد و گفت: در منزل شهید سعیدی بود که برای انجام کاری محرمانه به منزل شهید سعیدی رفتم. وقتی وارد اتاق شدم خانمی در اتاق بود برای آنکه مطلب را بیان کنم این پا و آن پا کردم اما شهید سعیدی به من ...
عملیات بیت المقدس ؛ هم خرمشهر آزاد شد هم صدام آرزوی مرگ فرماندهانش را کرد
. صدام در برابر دوربین رسانه ها مدال شجاعت را بر گردن فرماندهانش انداخت و بعد که دوربین ها و خبرنگاران را از اتاق بیرون کرد به آن فرماندهان گفت: این مدال ها برای تسکین افکار عمومی بود. آرزو می کردم در خرمشهر کشته می شدید. وجدان من آرام نخواهد شد مگر اینکه سر های لِه شده شما را زیر شِنی های تانک ها ببینم. چرا علیه ایرانی ها از سلاح های شیمیایی استفاده نکردید؟ در اینجا یکی از فرماندهان به صدام می گوید ...
حمله همزمان به فرودگاه های تهران، تبریز، بوشهر، شیراز و همدان
ایران را هدف اصلی رژیم بعث عنوان کرد که هر رهبری باید هنگام آماده بودن شرایط نسبت به آن اقدام کند. صدام در سخنرانی ای که 44 روز پس از آغاز حمله به ایران انجام داد، تاکید کرد طرح جنگ در گذشته خیلی دور تهیه شده بود. جنگ قبل از جنگ یکی از نخستین تجاوزهای رژیم بعث در تاریخ 8 اسفندماه 57- یعنی تنها 2 هفته پس از پیام مودت حسن البکر به بازرگان- انجام شد و حریم هوایی ایران نقض و یک منطقه ...
نقشه راهِ می شود و می توانیم
آمریکا نتایج حملات هوایی و موشکی ما را گزارش می کردند . 3- رهبر انقلاب مرداد 1388 با یادآوری آن روز ها فرمودند: در روز های سوم چهارم جنگ بود، توی اتاق جنگ ستاد مشترک، همه جمع بودیم؛ مسئولین کشور؛ رئیس جمهور، نخست وزیر- آن وقت رئیس جمهور بنی صدر بود- داشتیم بحث می کردیم، یکی از نظامی ها آمد کنار من، گفت: دوستان توی اتاق دیگر، کار خصوصی با شما دارند. من پا شدم رفتم پیش آنها... گفتند ...
بنی صدر جلوی فعالیت های مشترک ارتش و سپاه را گرفت/ از هیچ دلالی سلاح نخریدیم
ی زد، ولی ما نداشتیم پاسخ بدهیم. رفیق دوست درباره تولید موشک توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گفت: من یک دفعه همه بچه ها را جمع کردم. گفتم تا انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی است و تا آمریکا هم ابرقدرت امپریالیستی جهان خوار است، ما مورد عنایت تسلیحاتی دنیا قرار نمی گیریم. حتی جالب است که بسیاری از موشک هایی که از کشورهای مختلف دریافت می کردیم خراب بود و نیاز به تعمیر داشت. بنابراین، تلاش ک ...
حماسه های بازی دراز /ناگفته های جنگ در خاطرات یک سردار
به امام حسین (ع) دارند، حتما پیشروی خواهیم کرد و با حمایت مردم عراق، صدام سقوط خواهد کرد. حتی این تفکر در رده های فرماندهی هم پیچیده و اثر کرده بود تا جایی که آقای ابوشریف فرمانده وقت سپاه، به من گفت:" اصرار به حمله در این شب است." بنا بر این فشارها، طرح ریزی روی قراویز سرعت گرفته و بیش تر طراحی انجام شد. قرار گذاشتیم که در شب عاشورا سال 59 به قرآویز حمله شود.... ...
اگر امام خمینی قیام نمی کرد چند افسر را می زدم!
به کبک ها نزده بودم که به فشنگ های نو نگاه کردم، گفتم این ها حرام می شود. گفتم گرسنگی را تحمل می کنم ولی مهمات هدر نرود. همه رزمنده ها یک تقوای درونی داشتند که باعث پیروزی مان شد. اگر اعتقادات را از جبهه و رزمندگان می گرفتند جنگ افت می کرد و شکست می خوردیم. ارتش های قوی دنیا در خیلی چیزها مانده اند. همین ارتش بعث برای کسانی که از جنگ فرار می کردند جوخه اعدام گذاشته بود و باز هم خیلی ها فرار می ...
فکر می کردیم امریه، حکم امام است؛ از قطار پیاده مان می کردند
بدانند منطقه چه کیفیتی دارد. احیانا برایتان اتفاق نیفتاد که این کم سن و سال بودن شما برای برخی از فرماندهان مسن تر یا بزرگان جنگ عجیب به نظر برسد و حرفی به شما بزنند؟ در یکی از عملیات ها باید یک گزارشی را در اتاق جنگ قرارگاه ارائه می کردند که این وظیفه به من محول شد. در آن زمان در مقر قرارگاه 4 دژبانی وجود داشت که در هر کدام یک نوع کارت باید ارائه می دادید تا اجازه ورود داشته ...
خلق خاطرات خوشایند از مسجد برای کودکان
روز عصر ماه رمضان بود من خانه خاله بودم با دخترهای خاله و دختر بچه های اطراف خانه خاله بازی می کردیم که یکی از بچه ها داخل آن خانه بزرگ شد و گفت از این در وارد می شویم و از در دیگرش خارج می شویم ما هم به دنبالش وارد آن خانه شدیم دیدیم عده ای خانم با چادرهای سفید به صف نشسته اند یکی از آن ها آمد همه بچه ها را بیرون انداخت و گفت این جا جای بازی نیست بروید داخل کوچه بازی کنید و این تصویر در ذهن من ماند ...
درس بزرگ سرباز کوچک امام
جنگ و شرکت در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر در سال 1362 می گوید. او با اشاره به اسارت خود در سال 1362 می گوید: بعد از اسارت به اردوگاه رمادی در یکصد کیلومتری غرب بغداد پایتخت عراق منتقل شدم. وی با بیان اینکه در آن سالها 15 یا 16 سال بیشتر نداشتم گفت: افسران عراقی به ما حکم کرده بودند که اگر خبرنگاری به اردوگاه آمد، حق صحبت با آنها را ندارید. صالحی اظهار داشت: یک روز اکیپ ...
از درگیری شهید شیرودی و بنی صدر تا شایعه کودتای ارتش
فراهم می شود؛ امیر واعظی با چهره ای مهربان و با ویلچر وارد سالن مصاحبه می شود بزرگ و کوچک با درجه های مختلف برای رزمنده نستوه و پیشکسوت جنگ خبردار می ایستند. امیر در این گفتگو خاطرات گفته نشده از دوران پیش از جنگ و پس از جنگ را این گونه بیان می کند: نیروی هوایی و هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران از بهترین نیرو ها بود و هواپیما ها و هلی کوپتر ها و ناوگان جنگی ارتش از بهترین ها بودند؛ نفوذ ...