مرد همسرکش بیمار روانی تشخیص داده شد/ همسرم به من خیانت کرده و به همین ...
سایر منابع:
سایر خبرها
مرد جوان: همسرم با مرد غریبه ای در ارتباط بود
...: وقتی پزشکی قانونی جنون مرد جوان که همسرش را کشته و دست به خود زنی زده بود را تایید کرد وی با قرار میلیاردی آزاد شد .اما پدر زنش به این قرار اعتراض کرد و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شد. عصر بیست و هشتم آذر ماه سال 96 زن سالخورده ای با پلیس تماس گرفت و در حالیکه هراسان بود از جنایتی که پسر 35 ساله است به نام امین رقم زده بود خبر داد. این زن در حالی که صدایش می ...
دردسر وحشتناک برای خانم دکتر تهرانی / او در سعادت آباد دنبال همخانه می گشت
. من خانه ای در سعادت آباد اجاره کرده بودم و با مادرم در آن زندگی می کردم. من به تنهایی از پس هزینه اجاره خانه بر نمی آمدم به همین خاطر در سایت دیوار دنبال یک هم خانه می گشتم تا اینکه یک زن و مرد برای بازدید به خانه ام آمدند. وی ادامه داد: آن ها پس از بررسی خانه یک باره به سمتم حمله کردند و من متوجه شدم در دام دزدان افتاده ام. مرد جوان با پنجه بوکس به صورتم زد و من برای دفاع از خودم دستم ...
روایتی نو از مرگ و زندگی زیر موشک باران دزفول
...> برای شنیدن قصه او به خانه اش رفتم، در بدو ورودم دو کبوتر سفیدرنگ که در حیاط بودند توجه ام را به خود جلب کرد، آن ها نیز همانند مادر این خانه منتظر، در حیاط کوچک خانه قدم میزدند. فرخنده حالا چهار فرزند دارد و از آن روز سی و هشت سال می گذرد که به گفته خودش چرخیدن سی و هشت سال بر زبان به ظاهر ساده است اما حقیقتا تحمل کابوس های شبانه و نقش بستن تصاویر آن حادثه در لحظات روزانه کاری ساده ...
تصور جالب مجری دورهمی از اجرایش در دوران کهنسالی/ وقتی مدیری و بازیگر سریال زیرخاکی یک تجربه مشترک دارند!
سریال زیر خاکی مدیری درباره ازدواج آن ها سوال کرد واین بازیگر توضیح داد: سال 76 با هم در نمایشی تمرین می کردیم، همسرم به من علاقه مند شده بودند، اما من متوجه نشده بودم، اما سال 77 در سریالی همکاری داشتیم، پیشنهاد ازدواج دادند، من خواستم با پدرم صحبت کنند، بعد باهم ازدواج کردیم و 21 سال است، زندگی مشترک داریم. وی افزود: دو دختر دارم، یاس موسیقی خوانده و در تئاتر منشی صحنه است. نیاز هم 14 ...
پیشنهاد رشوه به اسکورت پوتین در اصفهان
همسرم هفت سال زاهدان زندگی کردم. بعد از آن تصمیم گرفتیم به بجنورد بیاییم. علی از ما خواست که وسایل را جمع کنیم و برویم خودش هم انتقالی اش را می گیرد و با وسایل می آید. وقتی من رفتم تازه متوجه شدم که علی انتقالی برای مرز گرفته است و وقتی رفت تا سه ماه تمام در مرز بود و به خانه نیامد. وقتی هم می آمد ده و یا نهایتاً پانزده روز پیش ما بود و مجدد می رفت. چهل وپنج تا پنجاه روز مأموریتش به لب مرز طول می کشید ...
روایتی از بانویی که زخم جنگ را بر تن دارد اما هنوز مقاوم ایستاده است + تصاویر
خواهرهای بزرگترم چادر برای من نمی دوخت البته وضعیت مالی خانواده ما هم در این موضوع بی تاثیر نبود. او در ادامه گفت: گاهی انقدر با عجله از خانه بیرون می رفتم که مادرم می پرسید کجا می روی؟ به او می گفتم: دارم می روم مسجد تا نماز خواندن را یاد بگیرم بعد به خاطر اینکه با من مخالفت نکند به او می گفتم این جوری دیگر شما هم به زحمت نمی افتید که نماز خواندن را یادم بدهید . وی در ادامه گفت ...
مکالمه عاشقانه مدافع حرم با همسرش در قلب دشمن/به مصطفی گفتم: با حاج قاسم عکس انداختی شهید می شوی
کلیپ این نامه را لیلا باید بخونه گذاشت و من های های گریه کردم. خبر شهادت همسرم چند ساعت بعد در فضای مجازی منتشر می شود. من اما بی خبر رفتم دنبال بچه ها و آمدیم خانه. دوستم هم منزل پیشمان بود. تلفن های مشکوک به او می شد. حس کرده بودم و در دلم می گفتم خدا کند کذب باشد اما وقتی برادرم آمد خانه مان مطمئن شدم. شنیدن خبر شهادت عزیزت اگر چه خیلی افتخار دارد اما واقعا سخت است. *تازه ...
فرزندان ری؛ فرماندهان مقاومت / حاج اصغرِ سردار سلیمانی چه کسی بود؟
ایران صمیمی ترین رفیق برادرم، شهید پاشاپور بود. چند سال بعد از اینکه برادرم به سوریه رفت، همسرم هم عازم سوریه شد و آن ها در یک جبهه می جنگیدند البته مناطق فعالیتشان با هم متفاوت بود. همسر من در منطقه درگیری مسموم شده و به خاطر مسمومیت، مدتی را در بیمارستان درگیر مداوا بود که برادرم گاهی به او در بیمارستان سر می زد اما وقتی همسرم به شهادت رسید، حاج اصغر به خاطر شرایط حساس منطقه نتوانست مسئولیتش را رها ...
خنده دارترین شکایت هایی که گردشگران از سفر خود دارند
: "مونا لیزا Mona Lisa بسیار کوچک است. شاید در اندازه کاغذ آ چهار و آن لبخند؟! چهره او طوری به نظر می رسد که انگار از بانک دزدی کرده و قسر در رفته است." یک فیل باعث شد من احساس ناکافی بودن کنم یک گردشگر مرد بعد از دیدن یک فیل عظیم الجثه در تایلند نوشت: "دیدن فیلی با آن عظمت و بزرگی باعث شد ماه عسل من در تایلند خراب شود، زیرا در چشم همسرم احساس ناکافی بودن کردم." ...
شهری با گوشواره های خونی
حجی شدم: به الآنِ این خانه نگاه نکن، آجر به آجرش را با دستان خودم روی هم چیدم اما موشک و گلوله که عرق جبین حالی اش نمی شود و وقتی بیاید مالِ دارا و ندار را با هم می ترکاند؛ بابا حجی مثل مادرشوهر ناراضی ای که عروسش را ورانداز می کند نگاه تلخی به خانه اش انداخت و ادامه داد: شما جوان ها چه می دانید ما چه کشیدیم، نه می توانستیم دل بکنیم نه میشد دل بدوزیم، حال عجیبی بود که فقط خدا می داند ...
داستان این روزهای ما و کرونادوست ها
ا یک حلقه و این به دلیل خاصیت پاندمی بودن کرونا است و اینکه هیچ پایانی برای آن متصور نیست. بعد از برادر یلدا –علی اکبر درخشانیان- با توجه به سوابقش استفاده کردیم، و دیگر شک نکردیم. چون 8-7 نفر را تست کرده بودیم اما بیان آنها موردقبول نبود. ما وقتی قسمت دوم را ارائه کردیم خیلی بیشتر مورد رضایت واقع شد و هم مخاطبان و هم خود ما راضی بودیم، چون ایرادهای قسمت اول رفع شده بود. ما می خواستیم ...
گزارش روز به روز تا فتح "خونین شهر"؛ فتحی مافوق طبیعت + عکس
گلوله ی تانک، من هم به شدت مجروح شدم و استخوان هایم بدجور شکست. کوله پشتی ام یک طرف افتاد و خودم طرف دیگر. همین طور که افتاده بودم، دیدم گلوله ای به پیشانی آر.پی.جی زن ما خورد و او در دَم به شهادت رسید. کمک او که کوله ی آر.پی.جی هم پشتش بود، رفت قبضه ی آر.پی.جی را برداشت. تا خواست شلیک کند، با گلوله ی کالیبر 75 تانک زدند به کمرش. کوله ی آر.پی.جی آتش گرفت و او با بدن آتش گرفته شروع به دویدن ...
شهادت مأمور پلیس در جدال با تبهکاران
خیابان بودیم که ناگهان متوجه چهار مرد جوان شدیم. آنها دیلم به دست داشتند و می خواستند در یک خانه ویلایی را به زور باز کنند. او ادامه داد: از آنجایی که لباس شخصی به تن داشتیم به سراغ آنها رفته و با معرفی خودمان از آنها خواستیم توضیح دهند چه کار می کنند اما ناگهان به ما حمله کردند و سعی داشتند راه فراری پیدا کنند. در همین موقع یکی از آنها دست به اسلحه شد و به سمت میلاد خسروی شلیک کرد که تیر به گردن او ...
نیروهای هاگانا از ساختمان قرمز دستور می گرفتند/ زن ها ما را التماس می کردند اما ما به آنان تجاوز کردیم/ ...
واشیتز" از رهبرای حزب چپگرای "مپام" رو دیدم که لیستی از روستاهای عربی مورد حمله صهیونیستا رو تهیه کرده بود. یکی از این روستاها، روستای "صفصاف" بود که یوسف اونچه سرش اورده بودن را اینطور توضیح داده بود. 52 نفر دستگیر شدن. اونا رو به هم بستن. توی یه چاله رو هم انداختن و بعد همه اشون رو به رگبار بستن. ولی هنوز 10 تا مرد زنده بودن. زن های روستا آمدن التماس کنن که بخشیده بشن. اما بی فایده بود. اونا رو هم ...
قتل داماد به دست مادر زنش + جزئیات
به گزارش روزنامه شرق : این زن میان سال متهم است سه سال قبل با همکاری دختر و پسرش، دامادش را به قتل رسانده و جسد او را در منطقه ای در قزوین دفن کرده است. اولین گزارش از مفقودشدن مرد جوان را همسرش به پلیس داد و گفت: شوهرم که به مواد مخدر اعتیاد دارد گم شده است. زمانی که تحقیقات آغاز شد، مأموران متوجه شدند این مرد قبل از حادثه با همسرش جروبحث کرده است. مدیر ساختمانی که مرد مفقودشده در ...
بلایی که عروس بر سر مسعود و خانواده داماد آورد
این خانه را بفروشید و سهم ارثمان را همین الان بدهید. ما سر این موضوع جر و بحث کردیم و مسعود با حالتی خشن، من و مادرش را به باد کتک و توهین گرفت. چون می ترسیدیم مسعود بلایی به سرمان بیاورد از خانه خودمان فراری شدیم. در این لحظه زن 59 ساله آهی کشید و گفت: از خدا طلب بخشش می کنم برای این که مادرشوهرم را خیلی اذیت کردم و حالا عروسم همان بلاها را به سرم آورده است. البته این را هم بگویم من و ...
مهری و مازیار: جنگ و صلح
گوشی را جواب داد و فورا پرسید: چی شده؟ مازیار اما گفت: مامان! من آمدم تو اتاقم که مهری نشنوه. امشب خیلی ناراحت شدم از دست مهری به خاطر اون کیک. به نظرت چرا باید زن من اینقدر بی ملاحظه باشه و جلوی جمع بخواد منو ضایع کنه؟ مادر: وایستا بابات خوابه، برم تو یه اتاق دیگه بیدار نشه. ترسی عجیب تمام وجود مازیار را فراگرفته بود. اگر واقعا حرف مهری درست باشد، چه جوابی برای او ...
مورینیو در گوش گواردیولا چه گفت؟
... پیوستن به اینتر: در خانه ماسیمو موراتی در پاریس قرارداد بستیم و نه در یک هتل دور از دسترس. می خواستم همه چیز علنی باشد. اینتر رویای فتح لیگ قهرمانان را داشت. این مهم در اینتر مثل یک وسواس نبود(بر خلاف رئال). حذف برابر یونایتد در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان 09-2008: همان روز متوجه شدم که بر خلاف سری آ، تیم برای فتح لیگ قهرمانان در شرایط مناسبی قرار ندارد. بازیکنان در رختکن ناراحت ...
روایتی از شرایط سخت سیاه پوستان آمریکایی در دوران کرونا
خوراک افتاده بودم. کمبود موادغذایی، ماسک، خدمات درمانی و صف های کیلومتری جلوی فروشگاه های زنجیره ای در آمریکا من را بیشتر مضطرب می کرد. پریوش مدام به جانم غر می زد که چرا خودم را این قدر اذیت می کنم. اما من هرکاری می کردم، نمی توانستم آرام بگیرم. ضعیف شده بودم. با اصرارهای پریوش برای مدتی به خانه آنها رفتم تا اینجوری خیال پریوش از من راحت باشد. چند روزی میهمان آنها بودم. در یکی از تماس هایم متوجه شدم ...
افشاگری های خواندنی مورینیو پس از 10 سال
موزیک را قطع کردند. پیوستن به اینتر: در خانه ماسیمو موراتی در پاریس قرارداد بستیم و نه در یک هتل دور از دسترس. می خواستم همه چیز علنی باشد. اینتر رویای فتح لیگ قهرمانان را داشت. این مهم در اینتر مثل یک وسواس نبود(بر خلاف رئال). حذف برابر یونایتد در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان 09-2008: همان روز متوجه شدم که بر خلاف سری آ، تیم برای فتح لیگ قهرمانان در شرایط مناسبی قرار ندارد ...
درمان های مؤثری برای اختلال اضطراب فراگیر وجود دارد
...، راهنمایی کنید؛ خاطر نشان کرد: اصول کلی فرزند پروری در مورد رفتارهای بد بچه ها (بد حرف زدن، پرت کردن وسیله و بد رفتاری با بقیه) به طور کلی نادیده گرفتن توصیه می شود؛ بنابراین بعضی رفتارهای او از لجبازی و بد حرف زدن را تا جایی که ممکن است چشم پوشی کرده و نادیده بگیرید اما در مورد رفتارهایی که تکرار شونده هستند و مشکل ایجاد می کنند حتماً با قاطعیت برای بچه قانون وضع کنید. جهانبخش در ...
خاطره ای از آزادی خرمشهر/ جلو چشمم دل و روده دوستم بیرون ریخت/ سال ها است که هیچ مسئولی به ما سر نزده است
.... اینچنین بود که جانباز شدم . بعد از خوب شدنم دوباره به جبهه رفتم. بعد از هشت ماه از ازدواجم دوباره به جبهه رفتم. بچه اولم که بدنیا آمد در جبهه بودم. سال 67 در ناوتیپ امیرالمومنین در منطقه ماهشهر حضور داشتم تا سالی که امام قطعنامه را پذیرفت در جبهه بودم. بار ها ترکش خوردم. فکر نمی کنم رزمنده ای باشد که ترکش نارنجک نخورده باشد. از سال 62 تا سال 64 به عنوان سرباز در جبهه بودم. در این سال ها یک ...