همیلتون: در کودکی با تبعیض و نژادپرستی مواجه شدم/ مرا کتک می زدند و مسخره ...
سایر خبرها
تجاوز وحشتناک 2 پسر جوان به دختر تهرانی داخل پراید
راننده جای چاقو بود. ان ها آنگاه مرا به حوالی اداره پست منتقل و از اتومبیل به بیرون پرت کردند. با اعلام این شکایت و به دست آمدن سرنخ هایی از خودروی متجاوزان، ماموران عصر همان روز اتومبیل را در پمپ بنزین شهید بابایی شناسایی و راننده ماشین راکه مردی 35 ساله بود، بازداشت کنند. مرد راننده در بازجویی ادعا کرد، در دوران حادثه اتومبیل در اختیار یکی از دوستانش به نام وحید بوده هست ...
فرار عجیب مجرمان مسلح از دست پلیس
روشن کردن لامپ با چهره سه مرد ناشناس مواجه شدم. او ادامه داد: مردان ناشناس با دیدن من شوکه شده و یکی از آنها که نزدیک بالکن بود، خودش را به کوچه انداخت و اقدام به فرار کرد. دو مرد دیگر که به در خروجی نزدیک تر بودند، مرا به سمتی هل داده و آنها هم فرار کردند. آنقدر شوکه شده بودم که برای چند لحظه نمی توانستم هیچ کاری انجام دهم. به خودم که آمدم شروع به داد و فریاد کردم و از همسایه ها کمک ...
تجاوز به دختر جوان توسط پسر بنگاه دار محل!
حرکت کرد. آن جا بود که فهمیدم جوان راننده همان م-ت است. التماس کردم کاری به من نداشته باشند و رهایم کنند، ولی او که شهوت و هوس چشمانش را کور کرده بود نه تنها به گریه ها و اشک های من توجهی نکرد بلکه با دوستان دیگرش تماس گرفت و مرا به منزل مجردی یک چوپان در اطراف منطقه سیدی بردند و با تهدید و کتک کاری مورد آزار و اذیت قرار دادند. تا صبح کتکم زدند و تهدیدم کردند، بعد از آن هم م-ت مرا تهدید کرد که ...
نامه هایی که بعد از شهادت به دست خانواده شهید رسید
گوید تولد او از همان ابتدا برای خانواده برکت آورد. وی در خاطره ای که از تولد حمیدرضایش دارد، می گوید: حمیدرضا از همان بدو تولد پر رزق و پربرکت بود؛ یک بار پزشک به همسرم گفت باید برای تقویت مادر فرزند، غذاهای مغذی و آب جوجه بخری تا بنیه اش تقویت شود. پدر شهید برای خرید مرغ از مطب خارج شد که در همان زمان خروج، دو کبک از بین کوه ها مقابل پایش افتاد، این کبک ها را سربریدیم و آب آن را نوشیدم تا ...
افزایش 17 درصدی کشف سرقت های مهم
53 درصد، اماکن 34 درصد، مغازه 25 درصد، موتورسیکلت 17 درصد و اتومبیل 14 درصد با رشد مواجه بوده است. سرهنگ به گذر با بیان اینکه بیشتر سرقت های خرد را معتادان مرتکب می شوند، تصریح کرد: کشفیات سرقت های خرد در همین بازه زمانی 14 درصد و لوازم داخل خودرو نیز 17 درصد رشد داشته است. جانشین پلیس آگاهی ناجا همچنین از ارتقاء 16 درصدی کشف انواع سرقت در دو ماهه اول امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل ...
در سه فیلمی که ساختم، با سازمان منافقین مبارزه کردم
خاصی به دهه پنجاه یا شصت دارید؛ خصوصا مقاطع شکل گیری انقلاب و اتفاقات و حوادث آن دوران. اساسا آیا آن دوران را درک کردید؟ خیر. سوم دبستان بودم که در کشور انقلاب شد به همین دلیل خاطره زیادی از آن دوران ندارم. بهتر است بگویم حافظه بلندمدت خوبی هم ندارم، اما به تاریخ علاقه مندم و مطالعات تاریخی مختصری هم دارم... واقعیت این است که تاریخ تکرار می شود برای اینکه خصلت هایی که در انسان وجود دارد بین ...
چطور حجت الاسلام ابوترابی رهبری اسرا را در اردوگاه های بعثی بر عهده گرفت؟
برگشتیم به اتفاق حاجی 24 نفر بودیم که پای پیاده به مرز خسروی برای برگزاری مراسم دعای عرفه رفتیم. بعد از آن هر سال این کار را تکرار می کرد. همان زمان در مجلس علیه ایشان حرف زدند که ابوترابی یا همه اش در پیاده روی است و یا وقتش را با آزاده ها می گذراند و اصلا در مجلس حضور ندارد. یادم هست وقتی کاندید شده بود و تلاش ما را برای اینکه انتخاب شود را می دید به من گفت: آقا جان برای من تبلیغ نکن. گفتم: چرا ...
پوشش پسرانه، شناسنامه دخترانه / خانواده در آرزوی دامادی دختر!
سنتی هستند می ترسیدم و با خودم می گفتم من ترنس نیستم اما هرچه زمان بیشتر گذشت و با تجربه تر شدم کم کم متوجه شدم که ترنس و تراجنسی هستم و به پسرها احساس دارم و به دخترها احساسی ندارم و آنها را شبیه جنس خودم میبینم. اولین احساس عاشقی مینا: قبل از این که بدانم تراجنسی هستم عاشق یک پسر شده بودم و فکر می کردم که او را شبیه یک برادر دوست دارم اما من او را فراتر از یک برادر می خواستم و ...
آن است شیوه حکومت!
ساز و انسان پرور نهج البلاغه است. این داستان را در سن دوازده سالگی از معلم خود شنیدم، اما سال ها بعد از آن وقتی که برای جشنواره باران غدیر در تهران میزبان مرحوم پروفسور دهرمندرنات، نویسنده و شاعر برجسته هندی، بودیم چیزی گفت که حاضران در جلسه را به گریه آورد و مرا به آن خاطره دوران نوجوانی برد. پیرمرد هندو در حالی که بغض کرده بود و قطرات اشک در چشمانش حلقه زده بود از مظلومیت علی بن ابی طالب ...
تابش: افزایش تاب آوری، فرصت گذر از بحران ها را فراهم می سازد
ابتلا به بیماری مهلک و مرموز کرونا رقم خورد) مواجه شدم ، از میان پیامک های ابراز همدردی و تسلیت، متن هایی از دانشجویان و فارغ التحصیلان و اساتید من را بهت زده و میخکوب کرد. آنجا که بعضا علیرغم موقعیت اجتماعی و تمکن مالی، دم از مهاجرت و حتی گلایه نمی زدند، بلکه به دلیل مشاهده ناروایی ها و شدت گرفتن فقر در جامعه و بروز پدیده های خشن جرم و جنایت، نجیبانه آرزوی مرگ می کردند. یادآوری این مطلب ...
ستاره فرمول یک: 2020 مهمترین سال زندگی ماست
به گزارش "ورزش سه"، پس از روزها همراهی با جنبش برابری خواهی که در اعتراض به قتل جورج فلوید به دست پلیس آمریکا در سراسر جهان شکل گرفته، لوییس همیلتون از تجربه ی شخصی خود و آزار دیدن به دلیل رنگ پوستش سخن گفته است. همیلتون در هفته ی گذشته با انتشار پستی در اینستاگرام خود از سکوت خانواده ی فرمول یک در قبال این جنایت ناعادلانه گلایه کرد و موجب شد تا راننده ها و تیم های مختلف نیز با انتشار ...
نجات دختر جوان از فرجامی تلخ!
سرگذشت دختر 15 ساله همواره فکر می کردم مادرم بیش از اندازه مرا کنترل می کند و آبرویم را نزد دوستانم برده است. مدام با پرخاشگری اعتراض می کردم و فریاد می زدم من 15 سال دارم و خودم می توانم برای آینده ام تصمیم بگیرم. می خواهم با پسری که دوستم دارد ارتباط داشته باشم! اما زمانی فهمیدم فریب محبت های دروغین و هوس آلود عرفان را خورده ام که... دختر 15 ساله ای که به پیشنهاد مادرش ...
مقام معظم رهبری به روایت دوستی با 60 سال سابقه رفاقت
آشنایی و دوستی دارد به گفت وگو بنشینیم. او رهبر انقلاب را مستحکم مانند دوران مبارزه می داند و معتقد است هیچ تغییری نکرده است. امام مسیر تاریخ را عوض کرد. امام اجازه وجوهاتی را به من داد که به هیچ کسی نداد. مدرسه رفاه که مساحت آن سه هزاز متر است با پولی که امام در اختیار من قرار داد، خریدم. بیشتر کشورهای دنیا را رفتم و ارادات مردم به امام را از نزدیک دیدم؛ به طوری که این ارادت را در کشورهای ...
به خاطر آماده شدن برای المپیک پیشنهادات باشگاه تراز اول را رد کردم/ از جنگیدن لذت می برم!
استانی را کسب کردم، این خاطره تبدیل به شیرین ترین خاطره من در ورزش ساندا شد. فارس: آیدا حیدری چگونه وارد عرصه ملی شد؟ حیدری: سال 95 یا 96 برای انتخابی تیم ملی در قم شرکت کردم و در وزن منفی 39 موفق به کسب مدال طلا شدم اما آن سال فدراسیون برنامه ای برای اعزام به خارج از کشور نداشت و حضور من در یک میدان بین المللی به یک سال بعد و مسابقات قهرمانی جهان در برزیل موکول شد، من برای ...
بوسه ای از گونه امام (ره) آخرین یادگاری یک رزمنده از پیر جماران شد
به گزارش ایثار تهران به نقل از دفاع پرس ، حمید داودآبادی نویسنده و پژوهشگر دوران دفاع مقدس، در صفحه اجتماعی خود، به بیان خاطره ای از روز تشییع پیکر مطهر حضرت امام خمینی (ره) پرداخت و نوشت: سه شنبه 16 خرداد سال 1368 بهشت زهرا (س) - دورتادور محوطه ای بزرگ، کانتینر های 12 متری چیده بودند تا جمعیت جلو نیاید. چندتایی اتوبوس دو طبقه برای سد کردن مسیر مردم قرار داده بودند. هرطوری بود، از لابه لا و ...
ژسوس: نژادپرستی دردناک است
برابر حریفی از اروگوئه در رقابت های لیبرتادورس چنین رفتاری را تجربه کرده و درباره آن می گوید: من سیاه پوست هستم و در برزیل یاد گرفته ام که چگونه با چنین اتفاقاتی کنار بیایم. البته برخی افراد واکنش های دیگری به این موضوع دارند و ممکن است عکس العمل های شدیدتری نسبت به آن داشته باشند. چندین بار با این شرایط مواجه شده ام و همیشه سعی کرده ام آن را برای خود حل کرده و واکنش بدی نداشته باشم. با ...
روایت زندگی علی و مادرش
راست انتهای حیاط دری بود قدیمی و سفید با صورتی کک مکی از آثار زنگ زدگی. از آن در هایی که این روز ها سخت جایی پیدا می شود. کفش ها را که از پا کندم و یاا... گفتم، با استقبال مادر علی به زبان ترکی مواجه شدم: خوش گلدی مادر علی که بود؟! زنی که چین و خطهای صورتش از سن شناسنامه اش بزرگ تر می نمود. تمام محله او را به شهرت پسرش می شناختند و هویتش را از فرزندی وام دار بود که تقریباً جوانی اش ...
خاطراتی از سفر همراه با آیت الله ابراهیم امینی
، از شهرت بسزایی برخوردار بوده وگاه به دو مجتهد خدمتگزار از آنان یاد می گردید از دیر زمانی روابط گسترده ای داشته وخاطرات فراوانی را در ذهن خود داشتند. در این راستا پیش وبیش از همه ، معظًم له با مرحوم عموی بزرگ من حاج شیخ مرتضی انصاری ، که سخنران برجسته دوران خویش بشمار آمده ومحدًث مشهور ویکًه تاز دوران بود تا آنجا که مرحوم آیة الله العظمی بروجردی از ایشان به زبان حوزه یاد می نمودند ، ارتباط ودوستی ...
روزی کتابی خواندم و کل زندگی ام عوض شد، به مناسبت زادروز اورهان پاموک
اورهان پاموک متولد سال 1952 است و درست مثل قهرمان رمان هایش آقای جودت و پسران و کتاب سیاه در خانواده ای پرتعداد اما متمول در محله ی نیشان تاشی استانبول به دنیا آمده. همان طور که در کتاب استانبول، اتوبیوگرافی نویسنده، آمده تحصیلات مقدماتی و متوسطه را با گرایش نقاشی در کالج امریکایی رابرت کالج (1) واقع در محله ی سکونتش گذراند. در بیست و دو سالگی در رشته ی معماری دانشگاه پلی تکنیک استانبول ثبت نام ...
انتظار این اندازه استقبال را از تجربه های مرگ نداشتیم
شهدای ایران : شبکه چهار سیما امسال و از ابتدای ماه مبارک رمضان در حرکتی بدیع هر روز قبل از افطار تجربه های مرگ موقت را در برنامه ای با عنوان زندگی پس از زندگی روایت می کرد که با اقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شد. عباس موزون تهیه کننده و مجری برنامه زندگی پس از زندگی است. از مشهورترین آثار وی که در کشور های عراق، هند و ایران تصویربرداری شده و به عنوان یکی از آثار برتر تلویزیون و شبکه افق در سال ...
امیرحسین اصلانیان: خط خوردن عابدزاده از تیم ملی به خاطر بحث کاپیتانی بود و به همین علت او را نبردند
.... از آنجایی که تیم در اردو بود و آقای طالبی مرا کامل ندیده بود و فقط یک بازی برابر تیم ملی جوانان مرا دیده بود. به همین علت با مسئولان نیروی زمینی هماهنگ کردند که دیداری با نیرو داشته باشیم. به من گفتند که شما در تیم خودت بازی کن تا من 90 دقیقه شما را ببینم که ببینم مسافر ما هستیم یا نه. در آن بازی 4 بر 0 از تیم بزرگسالانی که قرار بود راهی لبنان شود، جلو افتادیم و منم گل هایی که باید میزدم را ...
به ما گفتند شما دیوانه اید که از این شرایط عکاسی می کنید!
پزشکان به حالت عادی بازگشت و احیاء شد؛ در آن لحظات سخت به این موضوع فکر می کردم که چقدر تلخ است در لحظه سال تحویل کادر درمانی بیمارستان بخواهند به خانواده ای خبر درگذشت عزیزش را بدهند. وی یادآور شد: بخش دیگری از تلخی تجربه عکاسی از کرونا به بیماران فوت شده بازمی گشت؛ عکاسی از درگذشتگان در غسالخانه و به هنگام تدفین بسیار سخت بود و در برخی مواقع اشک مرا با تمام سرسختی ای که داشتم درمی آورد ...
یک دهه شصتی از جنس نانو/رصد موشک و هواپیما با اختراع سریع ترین آشکارساز مادون قرمز دنیا
را در مدرسه ولایت و مقطع دبیرستان را در دبیرستان فردوسی تبریز به پایان رساندم. در دوره راهنمایی علاقمندی و توانایی درک دروس ریاضی در من مشخص شد و حتی معلمی به نام آقای زریاب داشتیم که مسابقات ریاضی برگزار می کرد و من به آن مسابقات بسیار علاقمند بوده و خوشم می آمد. معمولا آقای زریاب هم مرا زیاد تشویق می کرد همچنین ارتباط بسیار خوبی با سایر معلمان ریاضی آن دوران داشتم. یک خاطره ای از آن ...
روز های بی قراری
: بلند شوید که می خواهم شما را به مکه برای زیارت خانه خدا ببرم و همان جا هم برایتان خانه زیبایی گرفتم که ساکن شوید. وقتی خواب را برایم تعریف کرد، من ناراحت شدم و گفتم: چرا هادی این را به تو گفته است؟ اگر برای تو خانه گرفته، پس من چی؟ من تنها می مانم؟ چند وقت بعد، در سال 1371 ما برای زیارت عازم مکه مکرمه شدیم. 14 روز اعمال حج را بجا آوردیم. همسرم آن قدر مرد مهربان و خوش رویی بود که همه اعضای ...
تیر خوردم، عاشق تر شدم/ لحظات ناب با حیوانات وحشی و خزنده های سمی
... بالاخره محیط بانان آمدند، از صبح تا عصر پایم خونریزی داشت تا اینکه به بیمارستان منتقل شدم، گفتم به خانواده ام اطلاع ندهید نمی خواهم آنها مرا در این وضعیت ببینند، خدا را شکر پایم ماند هرچند دردش هنوز هست و این باعث نشد حسرت ادامه کار را داشته باشم و همچنان عشق بورزم تا امروز که در خدمت شما هستم . آنچه خواندیم شرح حال تنها یک روز سخت یک محیط بان است، او سال ها در عرصه محیط بانی و ...
بی قراری رجب زاده برای سرمربیگری در ذوب آهن
نیستی؟ خیر. هیچ وقت پشیمان نیستم و از انتخابی که داشتم، راضی هستم. بهترین گلی که در سال های بازیگری به ثمر رساندید؟ من تمام گل هایم را دوست دارم اما چند گل برایم خاطره انگیزتر بوده است. کدام گل ها؟ گل هایی که با پیراهن تیم ملی به کشورهای بلاروس و عراق زدم. می توانم از گلی که در ورزشگاه آزادی با شوتی از راه دور به پرسپولیس زدم یاد کنم و یا از گلی ...
شوق دیدار مجدد امام در وجودم شعله کشید/ قلب هایمان زودتر از ما به جماران رسیده بود
جلو رساندم تا از نزدیکترین فاصله ممکن امام را ببینم. در هیجان دیدار امام هر لحظه بی تاب تر می شدم. در ورودی باز شد وقتی امام وارد شدند ناگهان جمعیت حاضر در حسینیه از جا بلند شدند و هر چه در توان داشتند فریاد زدند صل علی محمد روح خدا خوش آمد تمامی جمعیت همه احساس شدند و خود را پای امام می ریختند اشک ها بود که از چشم های مشتاق جاری می شد. سرم را از لابه لای جمعیت بالا کشیدم. دیدم قامتی استوار ...
شهید عبدالرضا اسماعیلی، فرمانده اولین گردان سازمان یافته ایلام
عنوان فرمانده اولین گردان تیپ امیرالمؤمنین(ع) این بود که هیچ گونه دلبستگی به دنیا و مقام نداشت. قبل از سپاه مدتی در ارتش و در منطقه گیلان غرب، تکاور بود و چند بار در همان سال های اول جنگ مجروح شد. از لحاظ جسمانی، یک آدم فوق العاده قوی بود. یک هیکل درشت و ورزیده داشت و خیلی توانمند بود. عبدالرضا شوخ طبع بود. قدرت جذابیت او زیاد بود. یک آدم جاذب بود. من با همان برخوردهای اول، شیفته او شدم. بعداً دوست ...
سخت ترین روز اسارت در بند بعثی ها
چنین لحظه ای بودم که شما به ایران برگردید و در خدمت نظام جمهوری اسلامی باشید. خاک باشید و خدمتگزار و این توصیه آخر ایشان بود. همه از همان درب کوچک دست حاج آقا را می بوسیدند و اشک های ما بود و توصیه های حاج آقا. نکته مهم اینجاست که بنده، خدا را شاهد می گیرم که حاج آقا ابوترابی یک کلام در آنجا نفرمودند که به مسؤولین ایران توصیه مرا بکنید و بگویید که مرا اینجا نگه داشته اند و یا اینکه سری به ...