همیلتون: در کودکی با نژادپرستی مواجه شدم
سایر خبرها
تجاوز وحشتناک 2 پسر جوان به دختر تهرانی داخل پراید
راننده جای چاقو بود. ان ها آنگاه مرا به حوالی اداره پست منتقل و از اتومبیل به بیرون پرت کردند. با اعلام این شکایت و به دست آمدن سرنخ هایی از خودروی متجاوزان، ماموران عصر همان روز اتومبیل را در پمپ بنزین شهید بابایی شناسایی و راننده ماشین راکه مردی 35 ساله بود، بازداشت کنند. مرد راننده در بازجویی ادعا کرد، در دوران حادثه اتومبیل در اختیار یکی از دوستانش به نام وحید بوده هست ...
فرار عجیب مجرمان مسلح از دست پلیس
روشن کردن لامپ با چهره سه مرد ناشناس مواجه شدم. او ادامه داد: مردان ناشناس با دیدن من شوکه شده و یکی از آنها که نزدیک بالکن بود، خودش را به کوچه انداخت و اقدام به فرار کرد. دو مرد دیگر که به در خروجی نزدیک تر بودند، مرا به سمتی هل داده و آنها هم فرار کردند. آنقدر شوکه شده بودم که برای چند لحظه نمی توانستم هیچ کاری انجام دهم. به خودم که آمدم شروع به داد و فریاد کردم و از همسایه ها کمک ...
حاضرم علم و دانشم را رایگان آموزش دهم
پله استوره برزیلی فوتبال درباره این ورزش میگه: هر بچه ای تو دنیا که فوتبال بازی میکنه دوست داره مثل پله باشه. من وظیفه سنگینی بر عهده دارم که بهشون بگم فقط یک بازیکن فوتبال نباشند، باید یهشون یاد بدم مثل یک مرد زندگی کنند. در استان ما و حتی شهرما شاهین شهر کم نیستند کسانیکه که به طور حرفه ای به ورزش فوتبال می پردازند و در این رشته حرفی برای گفتن دارند یکی از پیشکسوتان این رشته مسعود ...
روزی کتابی خواندم و کل زندگی ام عوض شد، به مناسبت زادروز اورهان پاموک
.... نگاه به درون مشخص بود. اغلب در دوران کودکی و سال های نوجوانی با دیدن این حالت پدرم نگران می شدم. حالا، پس از سال ها این ناراحتی ها را یکی از محرک های اصلی نویسنده شدن آدمی می دانم؛ برای نویسنده شدن، قبل از صبر و تحمل رنج، وجود این محرک درونی که از شلوغی، جمعیت، زندگی روزمره، تجربه های عادی قرار کرده و در یک اتاق خود را محبوس کنیم لازم است. صبر و امید را برای خلق (به تصویر صفحه ...
چارلز لکلرک ترکیبی از شوماخر و رایکونن است
به نظر مدیر تیم سائوبر، بیت زهندر، چارلز لکلرک ترکیبی از شوماخر و رایکونن است. لکرک اولین حضورش در مسابقات فرمول یک را به همراه تیم سائوبر تجربه کرد و پس از یک فصل توانست به تیم فراری بپیوندد. در همان دوران زهندر در رابطه با استعداد نهفته چارلز صحبت کرده بود. در واقع او را ترکیبی از قهرمان تکرار نشدنی فرمول یک، مایکل شوماخر و راننده بسیار با استعداد و محبوب فرمول یک، کیمی رایکونن ...
نامه هایی که بعد از شهادت به دست خانواده شهید رسید
گوید تولد او از همان ابتدا برای خانواده برکت آورد. وی در خاطره ای که از تولد حمیدرضایش دارد، می گوید: حمیدرضا از همان بدو تولد پر رزق و پربرکت بود؛ یک بار پزشک به همسرم گفت باید برای تقویت مادر فرزند، غذاهای مغذی و آب جوجه بخری تا بنیه اش تقویت شود. پدر شهید برای خرید مرغ از مطب خارج شد که در همان زمان خروج، دو کبک از بین کوه ها مقابل پایش افتاد، این کبک ها را سربریدیم و آب آن را نوشیدم تا ...
پوشش پسرانه، شناسنامه دخترانه / خانواده در آرزوی دامادی دختر!
سنتی هستند می ترسیدم و با خودم می گفتم من ترنس نیستم اما هرچه زمان بیشتر گذشت و با تجربه تر شدم کم کم متوجه شدم که ترنس و تراجنسی هستم و به پسرها احساس دارم و به دخترها احساسی ندارم و آنها را شبیه جنس خودم میبینم. اولین احساس عاشقی مینا: قبل از این که بدانم تراجنسی هستم عاشق یک پسر شده بودم و فکر می کردم که او را شبیه یک برادر دوست دارم اما من او را فراتر از یک برادر می خواستم و ...
نیکبخت: نباید بعد از گلزنی به استقلال شادی می کردم!
زیاد است. می خواهم وقتی به این چرخه وارد شدم با علم کافی وارد شوم و سال های سال بمانم. سقف آرزوهای تو در مربیگری کجاست؟ انسان جاه طلبی هستم و آرزوهای بزرگی داشتم و دارم. همان طور زمانی که فوتبال بازی می کردم در بهترین تیم ها حضور داشتم الان نیز می خواهم در عالم مربیگری چنین شیوه ای را ادامه دهم. الگوی تو در مربیگری چه کسی است؟ ناصرخان حجازی. همیشه راه و روش وی را ...
میثاقیان: دنبال برج های بندرانزلی نیستم!
پیشنهاد ملوان به دست تان رسید. بله، دقیقا. بالاخره من بازیکن ملوان بودم و سال های 55 و 56 در این تیم توپ زدم. آن زمان بهمن صالح نیا مربی ما بود. به این تیم علاقه خاصی دارم و وقتی کارم را شروع کردم، همیشه دوست داشتم یک روز مربی ملوان شوم، چون این تیم را مثل ابومسلم دوست دارم. البته من استقلال هم بازی کردم، اما ابومسلم را خیلی دوست دارم، چون تیم خانوادگی من بود و تمام خاطرات زندگی من حتی زمان ...
خاطرات مادر شهید ژاپنی در مهاجر سرزمین آفتاب
می ماندم یک زندگی کاملا عادی را تجربه می کردم در حالی که آشنایی من با یک مسلمان ایرانی مسیر زندگِی ام را تغییر داد و توسط او به دنیای جدید و ناشناخته ای آمدم. زندگی در ایران و جامعه اسلامی برای یامامورا بسیار جالب و پر از اتفاقات و حوادثی نظیر قیام 15 خرداد، انقلاب و تغییر حکومت و دوران جنگ تحمیلی است که یکی از پسران خود را در این مسیر تقدیم اسلام و کشور می کند و معتقد است در زندگی هرچه ...
به خاطر آماده شدن برای المپیک پیشنهادات باشگاه تراز اول را رد کردم/ از جنگیدن لذت می برم!
استانی را کسب کردم، این خاطره تبدیل به شیرین ترین خاطره من در ورزش ساندا شد. فارس: آیدا حیدری چگونه وارد عرصه ملی شد؟ حیدری: سال 95 یا 96 برای انتخابی تیم ملی در قم شرکت کردم و در وزن منفی 39 موفق به کسب مدال طلا شدم اما آن سال فدراسیون برنامه ای برای اعزام به خارج از کشور نداشت و حضور من در یک میدان بین المللی به یک سال بعد و مسابقات قهرمانی جهان در برزیل موکول شد، من برای ...
نجات دختر جوان از فرجامی تلخ!
سرگذشت دختر 15 ساله همواره فکر می کردم مادرم بیش از اندازه مرا کنترل می کند و آبرویم را نزد دوستانم برده است. مدام با پرخاشگری اعتراض می کردم و فریاد می زدم من 15 سال دارم و خودم می توانم برای آینده ام تصمیم بگیرم. می خواهم با پسری که دوستم دارد ارتباط داشته باشم! اما زمانی فهمیدم فریب محبت های دروغین و هوس آلود عرفان را خورده ام که... دختر 15 ساله ای که به پیشنهاد مادرش ...
فکر می کردم با پیراهن استقلال از فوتبال خداحافظی می کنم/ جوابم به پرسپولیس همیشه منفی بود/ از کی روش ...
به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری برنا؛ هنوز هم حرف های زیادی برای گفتن دارد. حرف هایی از جنس مبارزه و فوتبال... آندرانیک تیموریان سال ها با پیراهن تیم ملی فوتبال ایران به میدان رفت و درخشید. او توانست به عنوان تنها نماینده هموطنان ارامنه به بازوبند کاپیتانی تیم ملی ایران برسد و پیشاپیش بقیه ملی پوشان پا به میدان های بزرگ بگذارد. از آندو خاطره های خوشی در اذهان فوتبالدوستان ایرانی مانده است ...
دستور پخت یک رابطه
...، به میزان دلخواه ادویه هایی مثل حسادت و دعوا را به آن اضافه می کنیم. در صورت تمایل می توانیم خیانت هم اضافه کنیم. وقتی رابطه کاملا سرد شد، همراه آن اشک چشم سرو می کنیم. چه زمانی شروع به گویندگی کردید؟ در سال 1974 شروع به تمرین برای صداپیشگی کردم. قبلا در تلویزیون تی آر تی آنکارا تجربه اش را داشتم. آن زمان کودکی بودم که تازه شروع به یادگیری الفبا کرده بود. پس از آن، این کار را ...
گروگانگیری خونین 3سارق مسلح برای فرار از دستگیری
فورا به سمت بالکن رفت و به بیرون پرید. 2 نفر دیگر اما مرا هل دادند و با باز کردن در ورودی فرار کردند. من هم به سرعت از جایم بلند شدم و درحالی که فریاد می زدم: دزد، دزد، از خانه بیرون رفتم تا هر طور شده مانع از فرار سارقان شوم. خوشبختانه همان لحظه مأموران گشت پلیس در حال عبور از خیابان بودند که متوجه سارقان شدند. من اما فکرش را نمی کردم که آنها مسلح هستند و برای فرار از دست پلیس قرار است دست به ...
دوست دارم تنها باشم
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از اردبیل، کتاب دوست دارم تنها باشم به مرور خاطرات شهید عقیل عرش نشین از سرداران شهید استان اردبیل پرداخته که به کوشش سیدسعید اطهر نیاری به نگارش در آمده است. این کتاب 120 صفحه ای را انتشارات خط هشت در سال 1394 به سفارش و حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس اردبیل چاپ و منتشر کرده است. برشی از متن کتاب: سال 1360 مسئول اعزام ...
4 ماه و 2 روز عاشقی به روایت همسر شهید حسین هریری/ قمر فاطمیون
، اما فقط قول بده مراقب چهره ت باشی. دقیقا سه ماهی از عقدمان گذشته بود که محرم شروع شد. آن سال شهرداری در طرحی با عنوان همه خادم الرضاییم عکس تعدادی از مشاغل و مردم مشهد را روی بیلبورد های شهری نصب کرد. یکی از آدم های داخل آن عکس، حسین من بود. آن روز ها و قبل از آنکه حسین برای آخرین بار به سوریه برود، عکسی از چهره اش با همان لباس دفاع مقدس گرفتند. آن تصویر تا مدتی روی بیلبورد های شهر بود. حسین رفت و ...
چطور میتوانیم در مدت کوتاه به خودآگاهی برسیم؟
بسیار ضروری است. نوشتنِ خاطراتِ روزانه چطور به خودآگاهی کمک می کند؟ همان طور که قبلاً گفتم این که اجازه دهیم افکار در ذهنمان چرخش کنند یک چیز است، اما این که آنها را ضبط کنیم مانند پا گذاشتن روی سیمانِ خیس است. اثرِ پای اکنون برای همیشه در آنجا باقی می ماند. بعد از یک ماه خاطره نویسیِ روزانه، من دیگر از مردم عصبانی نمی شدم. بعد از 3 ماه خاطره نویسی، من دیگر فهمیده بودم که سفر کردن و ماجراجویی فعالیت ...
پس لرزه نظر حیاتی درباره ابی، فردین ومعین: گفتند تلویزیون نیا !
مصاحبه واکنش سلبی هم داشته؟ بله. از آن روز به بعد تلویزیون نرفته ام. تماس گرفتند گفتند فعلا نیایید. من هم گفتم چشم. عرض کردم من که بازنشسته شدم و همان موقع هم قبل از دستور شما تقاضا کردم اگر امکان دارد دیگر نباشم. اگرچه مردم و صداوسیما را دوست دارم و دو سوم عمرم را در صداوسیما گذرانده ام. چطوری می توانم چنین جایی را دوست نداشته باشم. (بغض)، ولی بالاخره باید روزی دل کند. *این بغض ...
به ما گفتند شما دیوانه اید که از این شرایط عکاسی می کنید!
، صدمه، سرقت و... اگر شما از قبل این مسائل و چالش ها را با خودتان حل نکرده باشید، شرایط برایتان بسیار دشوار خواهد بود؛ تا جایی که در مقطعی مثل فراگیری کرونا به شما می گویند که مگر دیوانه اید که در چنین شرایطی عکاسی می کنید و جان خود را به خطر می اندازید؟ وی تأکید کرد: نمی توانم بگویم خاطره انگیزترین عکسی که در این دوران گرفتم کدام بوده چراکه هرعکس خاطره خاص خود را دارد؛ اما شاید اولین گزارشی که ...
روز های بی قراری
: بلند شوید که می خواهم شما را به مکه برای زیارت خانه خدا ببرم و همان جا هم برایتان خانه زیبایی گرفتم که ساکن شوید. وقتی خواب را برایم تعریف کرد، من ناراحت شدم و گفتم: چرا هادی این را به تو گفته است؟ اگر برای تو خانه گرفته، پس من چی؟ من تنها می مانم؟ چند وقت بعد، در سال 1371 ما برای زیارت عازم مکه مکرمه شدیم. 14 روز اعمال حج را بجا آوردیم. همسرم آن قدر مرد مهربان و خوش رویی بود که همه اعضای ...
ستاره فرمول یک: 2020 مهمترین سال زندگی ماست
تبعیض را تجربه کرده اید نیز با آنها مواجه بوده اید. *من بسیار اندک از تجربیات خودم صحبت کرده ام چرا که به من آموخته بودند همه چیز را توی خودم نگه دارم، ضعف نشان ندهم، آنها را با سلاح عشق بکشم و روی پیست شکستشان بدهم. اما خارج از پیست من کتک خوردم و قربانی زورگویی و قلدری بودم و تنها راهی که می توانستم با این چیزها بجنگم این بود که یاد بگیرم چطور از خودم دفاع کنم. برای همین به کلاس ...
تیر خوردم، عاشق تر شدم/ لحظات ناب با حیوانات وحشی و خزنده های سمی
... بالاخره محیط بانان آمدند، از صبح تا عصر پایم خونریزی داشت تا اینکه به بیمارستان منتقل شدم، گفتم به خانواده ام اطلاع ندهید نمی خواهم آنها مرا در این وضعیت ببینند، خدا را شکر پایم ماند هرچند دردش هنوز هست و این باعث نشد حسرت ادامه کار را داشته باشم و همچنان عشق بورزم تا امروز که در خدمت شما هستم . آنچه خواندیم شرح حال تنها یک روز سخت یک محیط بان است، او سال ها در عرصه محیط بانی و ...
روایت داوود کیم از مسلمان شدن خودش
به گزارش رهیافته (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) ترجمه از گروه مترجمان سایت رهیافته : اولین خاطره من از اسلام، ماجرای 11 سپتامبر بود . آن زمان 8 ساله بودم، در تلویزیون دیدم که ساختمان بزرگی فرو ریخت و، واقعا شگفت زده شده بودم و همان زمان برای اولین بار کلمه ” اسلام ” را از تلویزیون شنیدم . درست نمیدانم، اما فکر میکردم اسلام خطرناک است به این دلیل که رسانه ها همیشه تصاویر منفی ...
بانویی که به 200 بیمار نیازمند به خون جان دوباره بخشید
بهداشت و درمان از اهدای خون و ضرورت آن نیز صحبت می شد و یا خاطراتی از دوران جنگ و پیشقدم بودن زنان استان برای نجات جان مصدومین بازگو می کردند که مرا به خود جلب می کرد. ** تجربه شیرین اولین اهدای خون و استمرار آن عباسی در بهمن ماه 1373 برای اولین بار به جمع اهداکنندگان خون پیوست، او این تجربه را اینگونه بیان می کند با اطلاعاتی که از مطالعه بروشورها دریافت کرده بودم می دانستم که اهدای ...
قهرمان فرمول یک: برای مبارزه با نژادپرستی و زورگویی کاراته یاد گرفتم
می کردم؛ درست مثل بسیاری دیگر از افراد که نژادپرستی یا نوعی از تبعیض را تجربه کرده اند. در مورد تجریبات شخصی خود زیاد حرف نزده ام چون یاد گرفته ام که آنها را برای خودم نگه دارم. همیلتون افزود: نقطه ضعف نشان نده؛ آن ها را با عشق بکش و در پیست آنها را شکست بده؛ اما زمانی که خارج از پیست بودم، مورد زورگویی قرار می گرفتم، کتک می خوردم و تنها راه برای مقابله این بود که یاد بگیرم چگونه از ...
واکنش صداوسیما به اظهارات محمدرضا حیاتی در مورد ابی و فردین: فعلا تلویزیون نیا! / حیاتی: ظاهر و باطن من ...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : به گزارش انتخاب، محمدرضا حیاتی، مجری تلویزیون در مصاحبه با روزنامه صبح درباره اظهارتش درباره ابی و فردین گفت: تماس گرفتند گفتند فعلا نیایید. من هم گفتم چشم. عرض کردم من که بازنشسته شدم و همان موقع هم قبل از دستور شما تقاضا کردم اگر امکان دارد دیگر نباشم. اگرچه مردم و صداوسیما را دوست دارم و دو سوم عمرم را در صداوسیما گذرانده ام. گفت وگوی روزنامه هفت صبح با آقای حیاتی را می خوانید: *اظهارنظر های چند ماه اخیر شما پر بوده است از غافلگیری. مثلا موقعی که تصویر محسن چاوشی روی ویدئو وال نقش بست، ...
بی قراری رجب زاده برای سرمربیگری در ذوب آهن
نیستی؟ خیر. هیچ وقت پشیمان نیستم و از انتخابی که داشتم، راضی هستم. بهترین گلی که در سال های بازیگری به ثمر رساندید؟ من تمام گل هایم را دوست دارم اما چند گل برایم خاطره انگیزتر بوده است. کدام گل ها؟ گل هایی که با پیراهن تیم ملی به کشورهای بلاروس و عراق زدم. می توانم از گلی که در ورزشگاه آزادی با شوتی از راه دور به پرسپولیس زدم یاد کنم و یا از گلی ...
50 سال به کشتی خدمت کردم، با یک برگ عذرم را خواستند!
فدراسیون نه تنها به هیچ کدام از نقطه نظرات امثال من که عمری تجربه اندوخته ایم توجه نکردند بلکه در نهایت یک برگ کاغذ دستم دادند و گفتند برو! موسوی در پاسخ به این پرسش که در حال حاضر چه کار می کند، خاطرنشان کرد: فعلاً کاری ندارم چند سال دیگر بازنشسته می شدم به همین دلیل دنبال آن هستم تا بازنشستگی ام زودتر انجام شود. تألیفات زیادی در مورد نحوه تمرینات، آنالیز، علم مربیگری و ... دارم که برخی از ...
شهید عبدالرضا اسماعیلی، فرمانده اولین گردان سازمان یافته ایلام
عنوان فرمانده اولین گردان تیپ امیرالمؤمنین(ع) این بود که هیچ گونه دلبستگی به دنیا و مقام نداشت. قبل از سپاه مدتی در ارتش و در منطقه گیلان غرب، تکاور بود و چند بار در همان سال های اول جنگ مجروح شد. از لحاظ جسمانی، یک آدم فوق العاده قوی بود. یک هیکل درشت و ورزیده داشت و خیلی توانمند بود. عبدالرضا شوخ طبع بود. قدرت جذابیت او زیاد بود. یک آدم جاذب بود. من با همان برخوردهای اول، شیفته او شدم. بعداً دوست ...