ماجرای عجیب دوستی سینیشا میهایلوویچ و زلاتان
سایر منابع:
سایر خبرها
توضیح زلاتان درباره ریسک موتورسواری برای شرکت در فستیوال موسیقی ایتالیا
.... به همسرم زنگ زدم و گفتم که دارم همراه با ابراهیموویچ به سن رمو می روم. باورش نمی شد! من معمولاً فقط آخر هفته ها از موتور استفاده می کنم و قبل از این هم هرگز با موتور وارد بزرگراه نشده بودم. زلاتان می خواست خودش موتور را براند اما به او گفتم نه ایبرا خودم می رانم. من طرفدار میلانم. زلاتان هم گفتم که پیراهنش را برای من خواهد فرستاد. میهایلوویچ: زمانی با زلاتان رفیق شدم که از او ضربه خوردم! جدیدترین خبرها و تحلیل های ایران و جهان را در صفحه اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید) انتهای پیام/ ...
آخرین شانسم را برای المپیکی شدن امتحان می کنم/ علاقه به تیراندازی زمینه ساز کسب عناوین قهرمانی متعدد شد
...، ابراز کرد: با توجه به شرایط شغلی اکنون در پایگاه هوانیروز آبیک مشغول به کار هستم؛ اما به دلیل بحث تمرین ها و اردوها در تهران ساکن هستم. باقری درباره عناوین که در این رشته کسب کرده، ادامه داد: یک مدال دومی و یک مدال سومی جهانی را در سال 2016 کسب کردم که یکی در مسابقات جام جهانی یا ورد کاپ سال 2016 در آذربایجان_ باکو بود که دوم شدم و دوماه بعد از آن در مسابقات فاینال ورد کاپ یا فینال ...
عاطفه احمدی : بدون تمرین نمی توان رویاپردازی کرد | رنج اسکی از فقدان یک دلسوز واقعی
با اخذ مجوز با 16 سال سن به عضویت تیم ملی درآمد و به رقابت های قهرمانی جهان در سن موریتز سوییس اعزام شد. عاطفه احمدی با بیان اینکه در این رقابت ها بهترین امتیاز را در بخش مارپیچ کوچک کسب کرده و به مسابقات اصلی راه یافتم، بیان کرد: ورزشکاران برای ورود به آن دوره از رقابت ها باید در بخش ورودی باهم رقابت می کردند تا به مرحله بعد صعود کنند، از چهار اسکی باز هر تیم شخصی که بهترین امتیاز را ...
عاطفه احمدی : بدون تمرین نمی توان رویاپردازی کرد | رنج اسکی از فقدان یک دلسوز واقعی
با اخذ مجوز با 16 سال سن به عضویت تیم ملی درآمد و به رقابت های قهرمانی جهان در سن موریتز سوییس اعزام شد. عاطفه احمدی با بیان اینکه در این رقابت ها بهترین امتیاز را در بخش مارپیچ کوچک کسب کرده و به مسابقات اصلی راه یافتم، بیان کرد: ورزشکاران برای ورود به آن دوره از رقابت ها باید در بخش ورودی باهم رقابت می کردند تا به مرحله بعد صعود کنند، از چهار اسکی باز هر تیم شخصی که بهترین امتیاز را ...
"نوری خدایاری"، مردی که هنوز فوتبال ایران به او نیاز داشت
...> این فوتبالیست ارزنده که به اعجوبه فوتبال ایران نیز معروف بود، در 17 اسفندماه 1391 و در سن 68 سالگی در اهواز دار فانی را وداع گفت. نوری خدایاری اولین نفر نشسته از پایین سمت راست - همراه با تیم نیرو اهواز در جام تخت جمشید د ر ادامه مصاحبه ایسنا با حمید شهبازی یکی از همبازی های مرحوم نوری خدایاری در تیم نیرو اهواز به مناسبت 17 اسفند، هشتمین سالگرد درگذشت این فوتبالیست با اخلاق ...
قلعه نویی: حکم محرومیتم از سوی کمیته انضباطی را می پذیرم
هیئت مدیره استقلال هم با من صحبت کرد. مددی به من زنگ زد. باشگاه گل گهر مخالفت کرد. من دوست ندارم کارم را وسط راه رها کنم. به فرهاد مجیدی تبریک می گویم و به کادر فنی قبلی هم خسته نباشید می گویم. به قول امیر حاج رضایی مربی ابتدا باید درب خروج را یاد بگیرد. قلعه نویی ادامه داد: ما با اشتباهات سهوی داوری 8، 9 امتیاز از دست دادیم. مجموعه داوری در بازی با مس بسیار خوب قضاوت کرد. ...
تجاوز تکاندهنده به زن گرگانی !
منحرف شد و در را قفل کرد.بعد با تهدید چاقو از من خواست ساکت شوم.من به او التماس می کردم که پیاده ام کند اما او دست از سرم برنمی داشت.من شماره 110 را گرفتم و سعی کردم با جیغ و فریاد پلیس را متوجه موضوع کنم اما تماس قطع شد.گوشی را کنار پایم گذاشته بودم که راننده متوجه موضوع نشود،بعد به همسرم زنگ زدم و با داد و بیداد سعی می کردم او را متوجه کنم که ربوده شده ام.همسرم و خانواده ام خیلی نگران شده بودند. ...
ماجرای دلارکِشی اردک!
هم سن و سالانم را می دیدم که از محبت مادری و پدری بهره مند بودند احساس حقارت می کردم و به این ترتیب به تدریج پرخاشگر و عقده ای شدم! بزرگ ترین آرزوی دوران کودکی ات چه بود و دوست داشتی چه کاره شوی؟ من به ورزش خیلی علاقه داشتم دوست داشتم روزی مربی شنا شوم . آیا سابقه اخراج از مدرسه داشتی؟ خیر خودم ترک تحصیل کردم پس از طلاق پدر و مادرم از یکدیگر پدرم ما را رها کرد و مجبور شدم سر ...
علی صادقی: شوخی های نون.خ 3 خیلی دلنشین است / به جای دستمزد فحش دادند !
....خ نقش سیروس، داماد نورالدین خانزاده را بازی می کند. دامادی که تمام مسوولیتش به گردن پدرهمسرش است و جز دردسر چیزی برای این خانواده ندارد. با صادقی در جام جم آنلاین به بهانه پخش سری سوم این سریال در نوروز گفت و گو را آغاز کردیم، اما بحث به موارد دیگری هم کشیده شد که در ادامه می خوانید. می خواهم به عنوان اولین سوال از شما بپرسم که چطور شد بعد از فصل دوم که در سریال نون.خ حضور نداشتید ...
گفتگو با محمدصادق جاودانی از باستانی کاران محله آزادشهر| میدان داری ادب در زورخانه ها
. حالا نوبت حرکات پا و چرخ زدن است. مرشد همان طور که در وصف امیرالمؤمنین (ع) می خواند، زنگ را برایش می زند و او تندتر و تندتر می چرخد. حرکاتش که تمام می شود دست به دعا برمی دارد و مثل همیشه خدا را به حضرت زینب (س) و سیدالشهدا (ع) قسم می دهد تا خودش، کارش، خانواده اش و نسلش را بیمه امام حسین (ع) قرار دهد. ویدئو تمام می شود و گفت وگویمان را شروع می کنیم. او محمدصادق جاودانی از ورزشکاران محله ...
مامنی کم هزینه برای آلام رنج های بیماران
به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، ارام در گوشه ای نشسته بود و بی صدا اشک می ریخت، به او نزدیک شدم و کم کم سر صحبت را باز کردم، در ذهنم کلنجار می رفتم که اگر بتوانم قدمی برایش بردارم شاید گره از مشکلش باز شود. چند لحظه ای که نشستم متوجه حضورم شد و خودش را جمع و جور کرد و گفت" چیزی می خواستید؟" گفتم: من خبرنگارم بگو مشکلت چیست؟ شاید کاری از دستم بربیاید. زن جوان گفت ...
می گفت در لباس مرزبانی با افتخار از خاکم دفاع می کنم
زنگ خورد ولی رفت بیرون صحبت کرد. همین نگرانم کرد که شاید اتفاقی افتاده است! بعد وقتی وارد خانه شد رو به ما کرد و گفت ما دعوتی نمی رویم، قرار است برای مان مهمان بیاید. بعد با پدرش رفتند داخل اتاق دیگر. دامادم هم خانه ما بود و همان جا تلفن او هم زنگ خورد. چهره ایشان هم یک جوری شد. همان جا متوجه شدم که ایشان هم یک چیزی را از من مخفی می کند. از حرکات و رنگ های پریده صورت شان و دستپاچگی هایشان متوجه شدم ...
اصلاح طلبان، عمدتاً ظریف را برای 1400 مطرح می کنند/ دولت در حوزه اقتصاد مقاومتی فرصت سوزی کرد
شد رئیس ستادش همین آقای جهانگیری بود. بعد از ظهر به ستاد ایشان زنگ زدند که گفتند ما در ستاد هستیم. آقای هاشمی فرمودند که الان در ستاد نباید باز باشد و دو نفر هم نباید آنجا بعنوان اعتراض حضور داشته باشند. به جهت اینکه این خلاف شرع، خلاف عرف و خلاف قانون است. بعد گفتند آنجا را می بندید و من فردا شما را خواهم دید. روز بعد اقای هاشمی جلسه را برگزار کرد و آقای جهانگیری صحبت کرد و گریه اش ...
توکلی: از ورزش جدا نشدم که دلتنگ شوم
سه هزار متر پیاده روی بود که بعد از 15 سال آن را به نام خود زد. در همین راستا با توکلی که تنها چند ماهی از خداحافظی اش با ورزش حرفه ای می گذرد هم صحبت شدیم. او که بلافاصله بعد از کنار گذاشتن ورزش حرفه ای، وارد دنیای مربیگری شده با دور نماندن از پیست حس دلتنگی ندارد. توکلی این روزها تمرکزش را روی اهداف جدیدی که دارد، معطوف کرده است. قهرمانی کشور داخل سالن هم برگزار شد ...
در گفت وگوی حوزه با بانوی فعال لبنانی مطرح شد؛ فعالیت های آتش به اختیار بانوی لبنانی؛ از توییتر تا کرونا
خانه دارید چیست؛ به او گفتم اسمش امام خمینی است. پدرم پاسخ داد البته او نام دیگری هم دارد و با لبخند هوشمندانه ای به من پاسخ داد، اسمش روح الله است. یادم می آید خون در رگ هایم به جوش آمد و قلبم تند می زد و در حیرت و شیفتگی کامل بودم. پدرم لبخند زد و به من گفت بله این قهرمان اسطوره ای تو روح الله است، ما این چنین تربیت شدیم. حوزه: چه پیشنهاداتی برای ارتباط بیشتر زنان ایرانی و ...
تجربه های جالب تماشای فوتبال در با شکوه ترین ورزشگاه های دنیا
دیدنی بود و 4 بر 2 به نفع فلامنگو تمام شد. جایگاه در کنار مسیر ورود و خروج بازیکنان قرار داشت و بعد از بازی تعدادی از بازیکنان آمدند، با تماشاگران صحبت کردند و عکس گرفتند. دیدن یک بازی خوب با بالاترین کیفیت و نزدیک ترین مکان به زمین، برای من که تمایلی به ورزشگاه رفتن نداشتم و تصور شلوغی و بی نظمی اش اذیتم می کرد، نقطه شروع علاقه من برای رفتن به ورزشگاه بود. از آن به بعد چند بازی از جام ...
داستان معمایی ریخشند آز – نوشته ایزاک آسیموف
جلد سبز در قفسه کتابخانه چشمک می زد. همانجا مشغول ورق زدنش شدم و از اینکه یک عالم مسئله تازه دارم، خوشحال بودم که ناگهان دیدم ای دل غافل یک کتاب آسیموفی هم در قفسه کناری است. خلاصه اینکه با هدف یک عشق رفته بودم و با دو عشق برگشته بودم. ترکیب احتمالات و کتاب باشگاه معما را حدس بزنید! کتاب باشگاه معما Tales of the Black Widowers، در مورد اعضای یک باشگاه خصوصی است که اعضایش همه ...
پای صحبت های فاطمه شریفی، مادر شهید صفرعلی علیزاده
، فاطمه نام گرفتم. خواهرم از من 4 سال بزرگ تر بود. وقت عقد سن شناسنامه ای ام قانونی بود، اما خودم سنی نداشتم. هرطور بود عقد کردیم و 8 ماه بعد زندگی مشترکمان را شروع کردیم. روی صفرم را دیدم فاطمه در چهارده سالگی اولین فرزندش را در آغوش می گیرد: صفرعلی خیلی خوشگل بود. فرزند اولمان بود و عزیز خانه. برایم مثل دختر ها می مانست. بعد از صفر، به فاصله 2 سال به 2 سال خواهر ها و برادر های ...
مصدق نمی خواست کاشانی رئیس مجلس شود
، از ملاکین بزرگ کرمانشاه بود که در سفری تجاری، در بغداد خدمت آیت الله کاشانی می رود و دختر ایشان را خواستگاری می کند. پدر و مادرم حدود صد سال قبل، در کاظمین ازدواج می کنند و به کرمانشاه می آیند. پدرم مرد نیرومند و ورزشکار و اهل سواری بود، اما متأسفانه در اثر سرطان کلیه، سه روز بعد از عمل جراحی از دنیا رفت و من در پنج سالگی یتیم شدم! نشو و نمو زیر سایه پدربزرگ نامدار همانگونه ...
جدالی تاریخی میان رسول ملاقلی پور و یوسف علی میرشکاک در باب سینمای ایران
خودت برس؟ پس ادیان بیهوده می گویند که خودت را سرکوب کن. بشر نباید خودش را سرکوب کند. حالا همین ارضای خواسته هایش او را به یک جهنم عظیم کشانده و صد سال است که آتش این جهنم محیط زیست، طبیعت و دریاها را آلوده کرده، لایه ازون را پاره کرده و بشر را سرگردان ساخته تا در ساحت تناقض نباشد. حالا از تناقض حرف های من بگو. ملاقلی پور: برداشتی که من از صحبت های تو می کنم این است که فرهنگ درب و داغان ...
زندگینامه و فعالیت های ادبی گابریل گارسیا مارکز (به مناسبت زادروز او)
اکنون بار دیگر به ضرب دلار های امریکا بر دست و پای ما بسته شده است ... به این دلائل جنگ بولیوار ادامه دارد، بولیوار نمرده است. شمشیر او که تا کنون درون موزه خاک می خورد، اکنون صیقل پیدا کرده و در دستان ما قرار دارد. گارسیا مارکز از سرزمین خشن کلمبیا برخاسته است. تولد او با اعتصاب مشهور کارگران کشتزار های موز همراه بود. گفته شده است که در آن اعتصاب، که به سال 1928 روی داد و از رخداد های ...
گفت وگو با سهیل سهیلی 20 ساله که فیلمش رتبه اول جشنواره فرانسه را کسب کرده است
دربر گرفته است. جسته و گریخته از فیلم ها و نقش ها و نوشته هایش و از کودکی و نوجوانی اش حرف می زند و یک دنیا کلمه را که در ذهنش بالا و پایین می پرند بر زبان می آورد. برای اینکه از موضوع صحبت دور نشویم و حرف هایمان انسجام داشته باشد با لبخندی حرفش را قطع می کنم و می گویم: کمی آرام تر، پله پله پیش برویم. اول بگو در زمان کودکی ات چطور بودی و بعد برسیم به نوجوانی و جوانی. زندگی در خانواده ای ...
خطرات هوا و هوس
.... مگر در جبهه آن دشمن نامرد آب دهان به صورت حضرت علی پرتاب نکرد؟ دشمن تف انداخت امیرالمؤمنین نگفت حالا که کرده غیظ من بیشتر شود. رفت قدم زد و برگشت، یا علی چرا قدم زدی برگشتی؟ گفت: آنوقتی که آب دهان انداخت من عصبانی شدم. می خواستم شمشیر زدن من بخاطر عصبانیت نفس من نباشد و بخاطر رضای خدا باشد. خدایا به آبروی پیغمبر و اهل بیت او تا حالا هرچه دنبال نفسمان بوده ببخش و یک تقوا و ایمان و اراده قوی به ...
از پارک وی تا آن شب ، فیلم هایی برای ترسیدن
...، میان خیال و واقعیت شبحی را بر بام خانه شان می بیند، دقایقی بعد در چند متری خود در آشپزخانه با شبح روبه رو می شود و قصه با دلهره های بیشتر ادامه پیدا می کند. در این فیلم، قواعد و مباحث ریشه ای ژانر وحشت، بومی شده اند و فیلمساز توانسته تصویر تاثیرگذاری از رفتارهای غیراخلاقی که ترس می آفریند را بازسازی کند. سرانجام وحشتناک تازه عروس و داماد در دهه هفتاد هیچ فیلمی با ژانر ...