شهیدی که مانند حضرت عباس(ع) قطعه قطعه شد
سایر منابع:
سایر خبرها
مقاومت پدر شهید برای تحویل سلاح گرم! + عکس
بودند هر وقت زنگ می زد تا نمی گفتم اصغر جان! ان شا الله عاقبت به خیر بشوی! قطع نمی کرد. می گفت این جمله یادت رفته. آن روز همین را گفت و اضافه کرد که برای دوستانم هم دعا کن. گفتم ان شاءالله به سلامتی برگردید. گفت هر چه خدا بخواهد. رفیق شفیقم به خوابم آمده... منظورش حاج محمد پورهنگ بود. گفت: مادر! نذری داری به نیت من هم چیزی بده. ما هر سال برای رحلت حضرت ام البنین و ایام ...
کرامات حضرت رقیه باب الحوائج
. ایشان می خواست از ذکر مصیبت خودداری کند، حضرت سیدالشهدا علیه السلام فرمودند؛ روضه دخترم را بخوان. ایشان مشغول به ذکر مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها شد و من هم گریه می کردم و اشک می ریختم، اما متاسفانه بچه هایم مرا از خواب بیدار کردند و من هم با ناراحتی از خواب بیدار شدم و متأسف و متأثر بودم که چرا از آن مجلس پرفیض محروم مانده ام، ولی دیدن دوباره آن منظره عالی امکان نداشت. همان روز، و یا روز بعد ...
گاهنامه یک جرعه تسنیم منتشر شد
گفت خیلی خوب فردا می خوانم. این ماجرا بین متدینین پیچید، من و دوستانم برای رضای خدا، همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مأمومین کم کم از دور شیخ متفرّق شدند تا جایی که بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند. زن شیخ قهر کرد و به خانه پدر رفت، بچه های شیخ هم برای این آبروریزی، پدر را ترک کردند. دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود؛ آیا اصلاً مسلمان است؟! آیا جاسوس است؟! و آیا ...
حاج قاسم او را از بهترین یاران خود خواند/ دعوتی که خاطره شد+فیلم
پیگیر پیکرش بودند، در منطقه به تفحص پرداختند و چون شب ولادت امام حسن مجتبی (ع) بود، به ساحت کریم اهل بیت (ع) توسل کردند و با پیدا شدن پیکر محمد آقا عیدی خودشان را گرفتند. خانواده شهید جنتی در معراج شهدا دعوتی که خاص شد در روز تشییع پیکرش، فرزندانش لبخند به لب داشتند و خوشحال بودند که پیکر پدرشان بعد از 2 سال برگشته است. امیرعباس این گونه از بازگشت پیکر بابا خبر داد: من ...
ضرغامی: من زیر میز میزنم /به حضرت عباس مردم می خواهند زندگی کنند/اصلاً من خودم خاکستری هستم/تیم خاتمی به ...
. یکدفعه آمدند داخلی ها را گول زدند و گفتند چیزی به نام تلگرام طلایی راه انداخته ایم. به حضرت عباس تلگرام طلایی همان تلگرام بود و فقط پوسته آن را عوض کرده بودند. وزیر اطلاعات هم اعلام کرد که یک خبر خوش داریم و 25 میلیون عضو این پیام رسان داخلی شده اند. من گفتم شوخی نکنید این داخلی نیست، این مال همان هاست. منتها خارجی ها چیزی نگفتند. تلگرام چیزی نگفت. یکسال صبر کرد. بعد از یکسال از داخل گوشی های من و شما ...
روحانی خیلی کشور را عقب نگه داشت
آن را عوض کرده بودند. وزیر اطلاعات هم اعلام کرد که یک خبر خوش داریم و 25 میلیون عضو این پیام رسان داخلی شده اند. من گفتم شوخی نکنید این داخلی نیست، این مال همان هاست. منتها خارجی ها چیزی نگفتند. تلگرام چیزی نگفت. یکسال صبر کرد. بعد از یکسال از داخل گوشی های من و شما اپلیکیشنش را برداشت. من فکر نمی کردم این قدرت را داشته باشند. گفتند بیخود کردید تلگرام ما را برداشته اید دارید به نام خودتان استفاده ...
ضرغامی: شعارم برای انتخابات ریاست جمهوری نان - مسکن - آزادی است
موشکی یا مذاکره را توضیح می دهم برای مردم. ما نتوانسته ایم این ها را توضیح بدهیم. بلد نبوده ایم این ها را توضیح بدهیم. مردم! به حضرت عباس راهِ یک مذاکره ی درست، موشکی است. شما یک استدلال انجام بده، همه می پذیرند. شما وقتی قدرت داشتی، می گویی حالا قدرت دارم بیا بنشین مذاکره کنیم. قدرت نداشته باشی نابودت می کنند. خدا بر درجات شهید سلیمانی بیافزاید. من در یکی از سخنرانی هایم درباره ایشان گفتم ...
ضرغامی : اهل رانت نیستم / روحانی بد عمل کرد / آدم های آویزان رجل سیاسی نیستند
10 دقیقه به بطحایی، وزیر سابق آموزش و پرورش وقت می داد استعفا نمی کرد . پیرترین دولت تاریخ روحانی خیلی کشور را عقب نگه داشت، تولید را زمین زد، مذاکرات شکست خورد، هسته ای را زمین زد، توزیع هم نتوانست انجام دهد . چند وقت پیش به آقای نوبخت گفتم شما توزیع هم نمی توانید بکنید . ضرغامی : برخلاف بقیه رؤسای جمهور که به نوعی بعد از خودشان یک جریان سیاسی را نمایندگی کردند، به ...
خاطره ای از هم بند امام زمان قلابی!
کاری نداشته باش به این کارها. امشب غذا ماهی و خرما و نون محلیه. گفتم: خدا کنه. من که خسته شدم از سیب زمینی آب پز و تخم مرغ آشغال نفس عمیقی کشید و گوشه زندان افتاد به خاک. سر به سجده گذاشت و شروع کرد به مناجات. اشک می ریخت و ضجه می زد. می شنیدم چه می گوید: خدایا تو رو به حرمت اجداد طاهرینم، تو رو به قداست نبی مکرم اجازه نده این نامردها که من رو مظلومانه زندانی کردن جلوی بیدار شدن این جوون رو بگیرن ...
52 پرسش کلیدی از پیامبر اکرم(ص)
...، ما باید با چه کسانی دوست شویم، بهترین دوست شما چه کسانی هستند، شما در سفر چگونه بودید، آیا شما در خانه حیوان نگهداری می کردید و ... از جمله پرسش هایی است که در این کتاب مطرح و از زبان رسول خدا(ص) براساس منابع پاسخ داده شده است. در بخش هایی از مقدمه این کتاب می خوانیم: برای یاد گرفتن نحوه سفر، نیازمند یک راهنما و الگو هستیم. ما با دیدن الگو و توجه به رفتار او یاد می ...
راه رسیدن به کمال، الگو قراردادن شهدا و فرهنگ شهادت است
زمان حضورم در این روضه گذشت، دوباره به روضه روز تاسوعا دعوت شدم، در آن زمان انگار یک نفر مرا به سمت تغییر از درون خودم دعوت می کرد، از فردایش چادر شدم. وی با بیان این که پدر و مادرم همیشه در این راه من کمک و همراهی کردند، گفت: بعد از تغییرم، در بین فامیل و اطرافیانم طرد شدم با گذشت زمان و ارتقاء تحول درونی و بیرونی خودم باعث شدم، آنان نیز در این راه حضور یابند. وی با بیان این ...
برکت از مستطیل سبز
برگزار کنم تا نوبت به همه برسد. یک روز یکی از دوستان قدیمی ام به سر زمین آمد برای دیدنم. خبر داشتم که بیکار است. از هر دری با هم سخن گفتیم. آخرش پرسید امکانش هست در کنار زمین دکه ای بزند برای فروش کیک و نوشابه و سایر تنقلات به بچه ها؟ گفتم چرا که نه؟ اصلا همچین چیزی را کم داریم، و واقعاً هم داشتیم. بازیکن پس از دو ساعت تمرین، گرسنه و تشنه است و دوست دارد چیزی بخورد. اصلاً کیک و ...
مجری شدم تا حال مردم را خوب کنم
کارت درست است، دمت گرم و... شنیدیم که صندلی اجرای شما راحت نبوده، اما آن قدر تجربه حضور در برنامه را دوست داشته اید که گفتید حتی دلم برای کمردرد نشستن روی این صندلی هم تنگ می شود. (خنده) از همان روز اول این صندلی اذیتم می کرد و روی آن کمردرد عجیبی داشتم، ولی می دیدم همه بچه ها آن قدر درگیر هستند که دیگر دلم نیامد بگویم صندلی را عوض کنید. آخر هم دیدم خوب شد نگفتم و حتی دلم برای کمردرد ...
درخواست حاج قاسم از پدر شهید+عکس
می گذارم. در روز خواستگاری به همسرش گفت که من پیش از شما با شغلم ازدواج کرده ام، البته دوست دارم وقتی وارد منزل می شوم همسرم با لبخند در را باز کند. آقا جمال بعد از اینکه سر خانه و زندگی اش رفت، خودش بیش تر عامل بود. چرا که از بس حواسش به خانواده بود، بین بقیه دعوا راه افتاده بود که ببینید چقدر آقا جمال هوای همسرش و بچه ها را دارد. محمدطاها و محمدحسین بر سر مزار پدر ...
حجت الاسلام میر شفیعی عنوان کرد: تأویل 130 آیه قرآن کریم در مورد امام زمان(عج)
به گزارش خبرگزاری حوزه ، حجت الاسلام والمسلمین سید محمد میرشفیعی شب گذشته طی سخنانی در حرم بانوی کرامت اظهار کرد: برای تحقیق و بررسی در خصوص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چیزی در آیات و روایات کسر نداریم اما مسئله تلخ این است که ما انجام وظیفه نکرده ایم به همین خاطر جمع زیادی از مردم اطلاعات دقیقی از حضرت ندارند. استاد حوزه علمیه خاطرنشان کرد: طبق روایت نبوی هر فردی بمیرد و امام ...
روایت جانباز مشهدی از مینی که خنثی نشد
جبهه رفتم، حتی روز قبل از اعزام به بیمارستان امام رضا علیه السلام رفتم، مجروحان را دیدم شرایط را برای خودم تصور کردم و منتظر هر اتفاقی بودم؛ شهادت، جانبازی، حتی یک تکه گوشت روی تخت شدن را برای خودم تصور کرده بودم. از خاطرات جمعه ای که جانبازی تان را رقم زد بگویید. روز جمعه سال 62 بود، بچه ها را برای بازدید به بیرون از سوسنگرد به سمت آبادان، اهواز و خرمشهر برده بودیم، بعد از ...
به قول کارشناس تیلیویزیون مردم بویه هفته هفته میوه نخورن!
حسابی سال نو را به بی بی تبریک نگفته بودم که در را زدند... بی بی نگاهم کرد و گفت... - بیااااا، مَلوم نی کدوم بی شُهوری سرِ سال نو پاشده راه افتیده تو خونا، یَنی اصن بعضیا هیچی قووووت حالیشون نی، حالا هر چی مِخی تو بوگو مریضیه، بتمرگین تو خونه... بلند شدم ایستادم... - میگم بی بی، حالا در رو باز کنیم، شاید یکی باشه یه کار واجبی داشته باشه اصلن.... - لازم نکرده ...
راهی راه زینب (س) بود
هر حرکت کوچکی فورا به متوفی می رسد. در این چهل روز و چهل شب پیش رو که سه روزش گذشته و 37 روزش مانده کوچکترین کار شما از آب دادن به گلدان به نیت اون خدا رحمت کرده تا تکان دادن خورده نان و برنج برای پرنده ها تا تلاوت حتی یک آیه قرآن فورا مثل آب گوارایی که به تشنه می رسد، به مامان می رسد آنجا عالَم، عالَم احتیاج است و خدای مهربان به طرز شگفت انگیز و مهربانانه ای ابواب رحمت اش را باز گذاشته تا ...
علت پنهان کاری شهید موسی رجبی برای اعزام به سوریه
اعتقاداتش رفته، بگو برای انجام کار به سوریه رفته است! دوست ندارم کسی بداند، چراکه این سرّی است میان من و حضرت زینب (س) که جز تو کسی از آن خبر ندارد. موسی رفت و دو ماه پس از فوت پدرش برگشت. وقتی رسید تازه از ماجرای فوت پدر آگاه شد و اندوهی فراوان تمام وجودش را فرا گرفت... وقتی برگشت، زنجیر دور گردنش خودنمایی می کرد. با دیدن آن زنجیر با ترس پرسیدم، دور گردنت چیست؟ گفت، زنجیر! گفتم، شما که اهل ...
برات شهادتی که در مسجد مقدس جمکران امضا شد
را که می پرسیدم، می گفت، می خواهم وابستگی ام را کم کنم. چراکه کم کم باید به نبود من عادت کنند. برافروخته می شدم و می گفتم، ماموریت تان قرار بود یکسال باشد که دیگر مدت چندانی تا پایان آن نمانده، چرا باید بچه ها به دوری از شما عادت کنند؟! و پاسخ می داد، شاید بیشتر شد. اما من اصرار داشتم که، نه، این سفر آخرین ماموریت شماست؛ چون قرار بود ماموریت تان فقط یکسال باشد! میعادگاه همیشگی ...
خاطره اولیای شهید همت از مرگ و زنده شدن محمد ابراهیم
چی می گویم. دکتر نمی توانست باور کند بچه سالم است. می گفت: قابل باور نیست. شما دیشب رفتید پیش کی؟ منظورش دکتر بود. گفتیم: دکتر دیگری نرفتیم. مستقیم رفتیم خانه خوابیدیم. دکتر گفت: یعنی هیچ دوا و درمانی نکردی؟ بیمارستان و جایی نرفتید؟ گفتم: نه. دکتر گفت: غیرممکن است. مادر و بچه هر دو باید ... به مش علی پور گفت: کار کیه؟ مش علی پور گفت: همان اصل کاری. به من گفت: مگر نرفتید حرم؟ گفتم: چرا ...
زندگینامه شهید مدافع حرم؛ سردار حسین همدانی+تصاویر
در دوران دفاع مقدس آن را دریافت کرده است. سردار حسین همدانی آخرین ماموریتش، دفاع از حرم مطهر حضرت زینب (س) و کمک به مردم سوریه برای رهایی از دست گروهک صهیونیستی تکفیری داعش بود که در همین راه و در حالی که 61 سال از عمرت بابرکتشان می گذشت، در تاریخ 16 مهر 1394 دعوت حق را لبیک گفته و به شهادت رسیدند. * خاطراتی از شهید همدانی: ** پسر شهید همدانی در مشهد گفت: پدرم در ...
خان طومان سوریه معراج شهدای مازندران
باید کار زینبی کنیم و همین مرا مصمم تر می کند تا بنویسم از آنچه در دل دارم و آنچه از خانواده های شهدا شنیده ام و زبان حال آنانی که شهدا را از نزدیک دیده اند. فکر نمی کردم یک روز بازنشسته شوم ولی شهید نشوم سمیه اصلانی همسر شهید مدافع حرم رحیم کابلی است که از شهید کابلی به عنوان مردی مهربان و خونگرم و گشاده رو؛ دستگیر و عاشق امام و اهل بیت(ع) یاد می کند و به خبرنگار شبستان می گوید ...
ماجرای خوابی که انگیزه شهید مدافع حرم را بیشتر کرد
...، 7 ماه پیش از شهادتش به سفر کربلا رفت و آنجا در خواب می بیند که از دست پیامبر اکرم (ص) در باغ بسیار زیبایی شربت می نوشد و همین خواب انگیزه او برای رفتن را بیشتر می کند. شهید مدافع حرم ابوذر غواصی در بخشی از وصیت نامه اش نوشته بود: برادران بیدار باشید که امروز جنگ میان اسلام ناب محمدی و اسلام کاذب است. امروز دنیای اسلام و شما عزیزان بدانید که دین خدا حد و مرزی ندارد هرکجا که باشد ...
سرنوشت صندوقچه شهید مدافع حرم چه شد؟ + عکس
که صبح بدون سر و صدا از خانه بیرون بیاید. به ما زنگ زد و گفت ناصر به خانه شما نیامده؟ گفتم عباس رفته و احتمالا با هم رفته اند. بعدا یکی از آشنایان عباس و ناصر را با هم دیده بودند که می رفتند. اخوی شما و خواهرزاده تان چند اعزام رفتند؟ مادر شهید: چهار پنج بار رفتند تا این که پسر خواهرم ناصر زخمی شد. بار اول اعزامشان با هم بود اما بارهای دیگر با هم نبودند و بعد از مجروحیت دیگر ...
جای تردید نیست که آیت الله بهجت(ره) ظهور را نزدیک می شمرد اما ...
ظهور و امید داشتن و بشارت دادن به نزدیکی زمان آن. ثالثاً: جای تردید نیست که حضرت آیت الله العظمی بهجت(قده) ظهور را نزدیک می شمرد و این از امتیازات ایشان است چرا که هر مؤمنی این ویژگی را نسبت به قیام و قیامت که زمان آن بعد از ظهور است دارد: انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا (کافران آن را دور می شمارند و ما آن را نزدیک می بینیم)، بلکه این لسان قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) است که می فرمایند ...
از برپایی جشن های نیمه شعبان تا توزیع بسته های معیشتی خواهران بسیجی شاهرود
و همکاری پایگاه میثم تمار روستای دهملا 40 بسته معیشتی در قالب هر پک 250 هزار تومان به مبلغ 10 میلیون تومان به افراد کم برخوردار مناسبت سال نو و نیمه شعبان اهدا شد. جشن میلاد امام زمان و ولادت حضرت رقیه (س) و روز جمهوری اسلامی و سخنرانی بصیرتی سیاسی خانم سوخته سرایی و مولودی خوانی به همت پایگاه منوره برگزار گردید. جشن میلاد حضرت صاحب الزمان (عج) در شهرک امینیان با حضور ذاکران اهل بیت ...
روایت رضا صفایی پور از رضا آرتیست تا طوفان | نسل ما عاشق بار آمده بود | سینمای حادثه تمام شد و مرد
جذب آن می شوند. اگر دقت کرده باشید اکثر بچه های سینما مانند آقای مسعود کیمیایی، آقای قریبیان و آقای فردین بچه پایین شهر بودند و بعد سر از سینما دراوردند. من هم زمانی که تحصیلاتم تمام شد، جذب ورزش شدم. کشتی آزاد می رفتم و مقام هایی را هم در سطح منطقه آوردم. به خاطر سینما جذب ورزش کشتی کج شدم. خانه ما خیابان ری بود. یک ماشین دودی آنجا بود که به شاه عبدالعظیم می رفت. کوچه ما به خاطر چهار ...