مجری شدم تا حال مردم را خوب کنم
سایر منابع:
سایر خبرها
همسر شهیدی که سر حاج قاسم داد کشید+عکس
می کردم. تصور من این بود که حالا دیگر واقعاً می توانم لااقل جسم علی را ببینم. از ماشین که پیاده شدم، پایم جان نداشت. اضطراب همه وجودم را گرفته بود. نمی دانم چه حالی داشتم. لحظه هایی بود که هم دوست داشتم زود تمام شود، هم کش آمدنش برایم سراب امیدی شده بود که شاید دیدار همانطور باشد که می خواستم. دیدار با پیکر علی بعد از 4 سال در معراج *این پیکر همسر من نیست وقتی ...
دوست داشتم سریال همبازی را با لهجه افغانی بازی کنم
خانگی هم بازی کنم که به دلیل ناهماهنگی برنامه ریز ها نتوانستم. تا جایی که توانستم رعایت کردم؛ ولی با این وجود استرس و نگرانی داشتم. متاسفانه ما بازیگران بعد از آن که گریم می شویم نمی توانیم ماسک بزنیم. من این نگرانی را داشتم که خدای ناکرده خانواده ام کرونا بگیرند. برای خانواده ام بیشتر از خودم نگران بودم. من خودم را به خدا سپردم و گفتم خدایا هر چه تو بخواهی همان می شود. من دوست ...
از کارنامه کاری خودم راضی نیستم/ احساس می کنم به عنوان یک بازیگر از من استفاده درست نشده است!
بتوانم به سمت این حوزه بروم. رکن اصلی انتخاب یک نقش برای شما چیست؟ من بیشتر دوست دارم نقش یک لایه هایی از من را داشته باشد و دوست دارم نقش را به خودم نزدیک ببینم واگر به من نزدیک نباشد نمی توانم در آن حضور داشته باشم و فکر می کنم مردم این سبک انتخابم را بشتر دوست دارند مثلاً کارهای تاریخی کمی ازمن دور هستند و دوست ندارم زیاد این ژانر را تجربه کنم زیرا فکر می کنم زندگی در آن ...
دنیزلی: یک قهرمانی به پرسپولیس بدهکارم / دوست داشتم سرمربی تیم ملی ایران شوم
مدعیان اصلی قهرمانی است. فکر می کنید پرسپولیس برای پنجمین سال متوالی بتواند قهرمان شود؟ من یک قهرمانی به پرسپولیس بدهکارم چون در زمان مربیگری ام در این تیم نتوانستم به قهرمانی برسم از همین رو چه خودم بالای سر این تیم باشم و چه نباشم دوست دارم پرسپولیس قهرمان شود. من در کشور ترکیه سابقه قهرمانی با فنرباحچه و بشیکتاش و گالاتاسرای را داشتم به همین دلیل خیلی دوست داشتم که این ...
خواهر شهیدی که با تزریق واکسن، فلج شد!
. گفتم وقتی راهت نمی دهند برای چه می آیی؟ من خودم پشت در می مانم... شما در این 5 سال هفته ای دو بار این مسیر را می رفتید و می آمدید؟ مادر شهید: بله. بچه ها هم با من می آمدند. هر بار دو تایشان را با خودم می بردم. یک بار یک ماشینی آمد و گفت: بیا سوار شو؛ من دارم می روم بیمارستان. من ترسیدم. با خودم گفتم نکند ما را ببرد و سر بچه ها را ببرد! گفتم: نه. ما بیمارستان نمی رویم. ...
تکه کلامی که با نون خ سر زبان ها افتاد
بود که توانستم با آقای آقاخانی همکاری کنم آنهم در سریالی مناسبتی و آنهم نوروزی. زمانی که به این گروه اضافه شدم خیلی تجربه نداشتم و از تک تک بچه ها مخصوصا آقای آقاخانی یاد گرفتم و تجربه اندوختم. همه دوستان به من کمک کردند و هر لحظه از این سریال درس بازیگری بود که جا دارد همین جا از ایشان تشکر و قدردانی داشته باشم. آنچه امروز شما از روناک می بینید را مدیون آقای آقاخانی هستم. به عنوان ...
چطور وجهه ام را در محیط کار ترمیم کنم؟
و حالا کارمند خوبی هستم. دوست دارم همه من را آن طور که الان هستم ببینند، نه آن آدمی که شدیدا نیاز به کمک داشت. آیا اصلا می شود همه چیز به حالت عادی برگردد؟ یا باید به دنبال یک شغل دیگر در شرکتی باشم که کسی از پیشینه ام خبر نداشته باشد؟ مدیرم اخیرا استعفا داد و می ترسم مدیر جدید از رفتارهای قدیمم باخبر شود. پاسخ: دوست عزیز، بابت اتفاق هایی که برایت افتاد متاسفم. ظاهرا دوران ...
ماجرای خنده های پسر ساده دل نون خ / دوست ندارم این طور باشد که در کمدی بمانم
محبوب اوست، در فیلم نامه بود؟ نه، ایده خودم بود. به آقای آقاخانی گفتم خنده ای دارم که در تئاترهای کمدی از آن استفاده می کنم، ببینید دوست دارید. به ایشان توضیح دادم که باید موقعیتش فراهم شود و اتفاق بیفتد، آن وقت می خندم اگر دوست داشتید در کار استفاده کنید. ایشان دوست داشتند و خداراشکر مردم هم با آن ارتباط برقرار کردند. خودتان فکر می کردید مورد استقبال واقع شود؟ ب ...
شجاعی: فینالیست شدن در آسیا بهترین اتفاق سال بود
.... مهم ترین موضوع این بود. حضور در پرسپولیس برای من افتخاری بزرگ است و هر جا کادر فنی صلاح بداند بازی می کنم. وظیفه من این است که آماده باشم تا هر زمان کادر فنی صلاح بداند برای تیم مفید باشم اما قطعا زمانی که در پست تخصصی خودم بازی کنم می توانم بهتر توانایی هایم را به نمایش بگذارم. امیدوارم مردم همیشه سلامت باشند و هر چه زودتر ما بتوانیم هواداران را کنارمان داشته باشیم. هنوز قسمت نشده مقابل هواداران بازی کنم و خیلی منتظر هستم تا این اتفاق رخ دهد. ...
پاکدل: خوشحالم که از تیم های مطرح پیشنهاد داشتم/ فکر نمی کردم منصوریان اینقدر دوست داشتنی باشد
...> پاکدل در مورد پیشنهادهایی که در فصل نقل وانتقالات داشت، تصریح کرد: من از تیم های مطرح لیگ برتر پیشنهاد داشتم و این موضوع باعث خوشحالی ام است، چون عملکردم طوری بود که با چنین پیشنهادهایی مواجه شوم. با این حال مسئولان باشگاه و کارخانه با جدایی من مخالفت کردند، من هم قرارداد داشتم و باید به این قرارداد احترام می گذاشتم. حالا هم تمام هدفم این است که در ادامه لیگ عملکرد خوبی داشته باشم و امیدوارم در پایان مسابقات یک جایگاه خوب را به دست بیاوریم. انتهای پیام/ ...
واکنش سید جلال حسینی به پیشنهاد بازگشت به تیم ملی و خبر جدایی کنعانی زادگان از پرسپولیس
که نیازی به این کارها نباشد. پس اصل ماجرا چه بوده است؟ یعنی هیچ صحبتی هم با بچه ها انجام ندادی؟ چرا، به بچه ها گفتم همه باید قدر موقعیت ها را بیشتر بدانیم. من خودم هم یک موقعیت خوب گلزنی داشتم که خراب کردم. باید با دقت بیشتری به توپ ضربه بزنیم و همین صحبت های معمولی که انجام دادیم اما فریاد و داد و بیداد هرگز! درخصوص وضعیت چمن ورزشگاه امام رضا (ع) حرفی نداری ...
حجاب داشتن لطف نیست بلکه وظیفه توحیدی ماست
در کنارش هم عقل و منطق هم داشته باشی و کم کم عقلانیت را باید اضافه کنی. چون به مرور زمان آن احساس اولیه فروکش می کند و بعد نیازمند منطق قوی هستی. در مجلس روضه خلاء چادر را در خودم احساس کردم هدی با این حال می گوید در زندگی لحظاتی هم بوده که به شکل کاملا احساسی دلش می خواسته پوشش چادر داشته باشد. چادری که در روضه ها به آن پناه ببرد: من هیچ وقت آدم لحظه ای نبودم و نیستم که بگویم ...
امید و آرزو با امید و آرزو به دنیا آمدند
، چند ماهه دیگه. نگفتی اسمش رو چی بذاریم؟ ملیحه ذوق زده جواب داد: اگه پسر بود، امید. دختر هم شد، آرزو. عباس خندید. - امید و آرزو؟ چه اسم های قشنگی. از کجا به فکرت رسید؟ ملیحه طفره رفت. - همین جوری گفتم. عباس سماجت کرد. - همین جوری که نمیشه. بگو دیگه. ملیحه گفت: همیشه دوست داشتم اسم بچه هامون امید و آرزو باشه ...
ساخته شده بودم که معلم بچه های بانیازهای ویژه شوم
سخت است به خصوص برای بچه های پیش دبستانی استثنایی؛ وقتی دیدم با خاله مریم راحت ترند، من هم احساس خوبی داشتم. خب خاله بودن هم احساس شیرینی است. چون احساس می کنی، آنها از گوشت و خون خودت هستند. جالبه که بدانید با بچه های سال های گذشته خودم هم هنوز در ارتباطم و آنها هر روز صبح در یک ویس به من سلام و صبح بخیر می گیرند. هیچ فرقی بین دانش آموزانم نیست. همه شان را دوست دارم و همیشه آنلاین هستم ...
وقتی تختی مشایخی را در آغوش گرفت
جمشید مشایخی درباره مرحوم غلامرضا تختی گفته بود: یادم می آید رستورانی سر کوچه مان بود که زنده یاد تختی را آنجا دیدم. با یک دستش روزنامه مطالعه می کرد و با دست دیگرش غذا می خورد. به خودم اجازه ندادم سلام نکرده از تختی بگذرم زیرا مثل همه مردم ایران که عاشق تختی بوده و هستند من هم او را خیلی دوست داشتم از طرفی هم فکر کردم که او جای خلوتی پیدا کرده است و خلوت او را به هم نزنم به همین دلیل دودل بودم اما دل را به دریا زدم و به او سلام کردم و تختی هم انگار که سال هاست من را می شناسد، در آغوشم گرفت و گفت بنشنیم و هر غذایی دوست داری بگو برایت بیاورند (این درحالی بو ...
"شِِلال شویل" دنا را بیشتر بشناسید/ درد دل های کُمدین کهگیلویه و بویراحمدی
.... اصالتا بویراحمدی هستم، از گذشته و جوانی خود بگویید دوران کودکی من تقریبا در فقر بودیم در شروع هشت سال دفاع مقدس این افتخار را داشتم که حضور داشته باشم اکنون جانباز هستم، در دوران هشت سال دفاع مقدس نیز سعی کردم کار هنری انجام دهم در خودم این استعداد را دیدم با راهنمایی های اساتید بزرگواری چون اقای جوادی موسوی، اقای پیرسبزی اقای نیک پی و سایر دوستان ..این عزیزان نیز لطف ...
برکت از مستطیل سبز
در مزرعه. سر زمین می رفتم و بیل می زدم با پای چپ. پای راستم که دیگر توان و قوه سابق را نداشت. کار گذری هم اگر می خورد معطلش نمی کردم، از دست فروشی گرفته تا فعلگی برای این و آن. دوست داشتم گوشه ای از بار زندگی را بگیرم و کمک خانواده باشم. پسر بزرگ بودم و برادران و خواهرهایم کوچک تر از من. درسم را هم خوب می خواندم. دانشگاه را زودتر از حد معمول تمام کردم. تا می توانستم واحد برمی داشتم. به سه سال نرسید ...
دهقانی: هدفم شادی دل مردم قائمشهر است
...: خدا را شکر که بچه هایی که به تیم اضافه شدند همه خوب کار می کنند و بازیکنان توانمندی هستند که از تیم های دیگر آمدند تا به نساجی کمک کنند. خودم تیم نساجی را خیلی دوست دارم و هدفم این است که دل مردم قائمشهر را شاد کنم. نساجی تیم بسیار دوست داشتنی است و من بین پیشنهاد های دیگر فقط به نساجی فکر کردم. ان شاالله بتوانم بیشتر از این ها بدرخشم و دل طرفداران را شاد کنم. او در مورد دیدار پیش ...
بازیگری که پس از 31 سال، دلش برای چاق و لاغر تنگ شده است
خوب نیست. در اجتماعی که مردم حال شان خوب نباشد، نمی توان کودکی کرد. به هر حال آن آقای نویسنده که می خواهد بنویسد اول باید یک دنیای آرامی داشته باشد تا بتواند بنویسد ولی هر روز که از خواب بلند می شویم، یک اتفاق تازه افتاده که تاثیر مستقیمی روی زندگی ما دارد. چاق و لاغر با حضور سعید شیخ زاده؛ سال 1369 همین دو فیلم وسریال سفر جادویی و چاق و لاغر که از آن نام بردید، از زمان ...
کار هایی که به زندگی مشترک جان می بخشد
شما را درگیر کند که از گذراندن اوقات اختصاصی در کنار همسر خود غافل شوید. طوری برنامه ریزی کنید که حداقل در هفته یک بار، تمام دغدغه ها را برای چند ساعت کنار بگذارید و در کنار هم وقت بگذرانید و از بودن با یکدیگر لذت ببرید. شوخ طبعی را در خود پرورش دهید همه ما به افرادی که شادی و نشاط را در ما ایجاد می کنند، علاقه داریم. اغلب افراد دوست داشتنی، شوخ طبع هستند و به راحتی خنده را ...
شهیدی که مانند حضرت عباس(ع) قطعه قطعه شد
نیامده که بماند، آمده که برود، همه می روند، اما او مقصد و مقصود را خوب شناخته و راه بلد است، راه را از مولایش حسین(ع) آموخته و عباس بن علی(ع). همین است که نه روضه های خانگی اش تمامی دارد و نه سوز درون و آه نیمه شبش. لباس سربازی و خدمت به میهن اسلامی را به تن می کند تا نشان دهد مرد این میدان است، تا در تمامی لحظاتش به یاد داشته باشد که هدفی جز دفاع از جان و مال و ناموس مردم و رضای محبوب ...
این آخرین نقش من با لهجه مشهدی بود!
شد تا من خودم اصرار داشته باشم بالای سر همه بچه ها باشم و در طول تمرینات، پیش تولید و در حین ضبط این اختیار به من داده شده بود، بتوانم اشکالات را اصلاح کنم و اگر مشکلی در لهجه بازیگرها بود آن را درست کنم. بنابراین من مشاور لهجه کار بودم و با این که خودم نمی خواستم اسمی از من برده شود اما در جریان کار چنین وظیفه ای داشتم. چون خودم مشهدی هستم دوست نداشتم فردایی که این سریال پخش می شود مردم ایرادی ...
روایت رضا صفایی پور از رضا آرتیست تا طوفان | نسل ما عاشق بار آمده بود | سینمای حادثه تمام شد و مرد
درآن حضور داشته باشم. آقای عادل تبریزی کارگردان این فیلم خواستند یک ادای دینی به بچه های آن دوره کنند و به من پیشنهاد بازی در این فیلم را دادند و گفتند به من نه نگویید. من هم به دفتر ایشان رفتم و با همدیگر گپ زدیم و در نهایت جلوی دوربین ایشان رفتم. فیلم های طنز و کمدی به قهرمان احتیاج ندارند. از سوی دیگر بازی کردن در نقش های منفی کار سختی است. شما نقشی را بازی می کنید که نیستید. اگر من ...
فوتبالیست ایرانی که در مکه به دنبال قبله بود !
سختی مختص خودش را دارد اما به نظر خودم مربیگری از بقیه سخت تر بود. چون مسئولیت فقط یک نفر نیست و مسئولیت یک تیم را بر عهده دارید. زمانی که بازیکن بودم فقط خودم مسئولیت داشتم. نمی خواهی مربیگری را جدی تر دنبال کنی؟ من دو سال به عنوان مربی کنار آقا فرهاد(کاظمی) بودم و سال گذشته هم بودم ولی متاسفانه آقا فرهاد بودند اما رفتند. در برنامه هایم هست اما باید ببینم چه می شود و در چه ...
توان دفاعی کشور از زبان وزیر دفاع
خودم وارد است این است که دوست داشتم خیلی خیلی بیشتر از این کار کنم، ولی فرصت ها محدود بود و نتوانستم کار هایی که در ذهنم بود را انجام بدهم. انتقاد دیگری که گاهی به خودم میکنم این است که ای کاش می توانستم بیشتر در بین مردم باشم. شنیدن خبر شهادت شهید فخری زاده تلخ ترین خاطره ام از سال 99 است. امیدوارم امسال فضایی فراهم شود تا مردم بر اثر کار و تلاش بخشی از فشار ها از روی دوششان ...
گفت وگو با عکاس افغانستانی ساکن گلشهر | برای عکاسی منتظر لحظه خاصی نیستم
بی هویت نیستیم، درک موقعیت ما برای دیگران خیلی سخت است. منتظر اتفاق یا لحظه ای خاص برای عکاسی نیستم زبیده از طریق فضای مجازی با دنیای عکاسی آشنا می شود. عکس ها حال و هوای زبیده را خوب می کنند و تصمیم می گیرد این هنر را دنبال کند. می گوید: 8 سال پیش به صورت مجازی با آقای شاه بیدک، از عکاسان معروف گلشهر، آشنا شدم. عکس های ایشان را می دیدم و لذت می بردم، با خودم گفتم اگر کلاسی ...
ایده های جدید شعبده باز عصر جدید / حقه هایی که مناسب ایران نیست!
استیج هایی است که می روید؟ بله آموزش هم هست، اما درآمد کمی دارد و ترجیح این است که شغلی اصلی باشد. * خود شما به شغل دیگری فکر می کنید؟ من شغل دیگری قبل از عصر جدید داشتم. من گرافیک می خواندم و بر همان اساس مارکتینگ می کردم. عصر جدید باعث شد تصمیم بگیرم دو سال همه چیز را متوقف کنم و فقط درآمدی برای همان 2 سال بگذارم و روی برنامه عصر جدید تمرکز کنم؛ که سالی که گذشت آخرین 2 سال من ...
شرایطم در ذوب آهن خوب بود اما...
بازی بعد از هر تعطیلی برای همه تیم ها سخت است، ولی ما تلاش می کنیم تا نتیجه خوبی بگیریم. امیدوارم با شکست دادن ماشین سازی برای ادامه بازی ها روحیه بالایی بگیریم. وینگر تیم فوتبال گل گهر در پاسخ به این پرسش که چرا ذوب آهن را ترک کرد؟ ، اظهار داشت: من شرایط خیلی خوبی در این تیم داشتم و برخی مسائل در نهایت باعث جدایی ام. وقتی پیشنهاد گل گهر به من رسید در نهایت تصمیم به جدایی گرفتم، چون دوست داشتم با امیر قلعه نویی کار کنم. در ضمن مسائل خانوادگی هم روی تصمیمم تأثیرگذار بود. امیدوارم در گل گهر عملکرد خوبی داشته باشم. ...