کارگران در صف بیمه بیکاری
سایر منابع:
سایر خبرها
گفتگوی خواندنی با مادر قهرمان یک شهید/ نتوانستیم حریف اشتیاق فرزندم برای حضور در جبهه شویم
چند ساعت پیش رفت گفتم راست میگی؟پس چرا علی چیزی به من نگفت؟اصلا من که بهش امضاء ندادم یهو دیدم اون خانمه گفت:عه اعظم خانم دستت چی شده؟ دستم رو نگاه کردم و دیدم بله...شب که من خواب بودم علی دست منو گرفته اثر انگشت زده که بگه مادرم رضایت داده خلاصه رفتیم کرج...علی رو دیدم صورتش مثل گل سرخ شده بود...خیلی خوشگل شده بود به قدری که پیش خودم فکر میکردم ماه شب چهارده جلوی منه ...
گفتگو همسر مرحوم هاشمی و دخترش (فائزه هاشمی) و نظرات و ایده های این خانواده در مورد سیاست
چایی را جلوی ما می گذارد می گوید: این همه مرد اومدن و هیچ کاری نکردن. کار رو بسپرن دست زن ها که نشون بدن کشورداری یعنی چی... حالا مامان نظرت چیه؟ به نظر شما خوبه یک زن رئیس جمهور بشه؟ . عفت مرعشی سرش را بلند می کند و می گوید: من فکر می کنم شماها اشتباه می کنید. امکان نداره، امکان نداره بگن زن ها نمیتونن رئیس جمهور بشن. اگر زنی هست که قدرت این کار مهم رو داره، حقشه که رئیس جمهور بشه و هیچ کس نمی ...
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد؛ میگرنِ مرتضی و مریم
می کردم از شدت سر درد چشمام منفجر میشه. به محض اینکه مادرم رسید دویدم توی خونه و به شدت استفراغ کردم. به حدی حالم بد بود که بعد از اون دیگه چیزی نفهمیدم. تا 21 سالگی سر درد های سحر مداوم و غیر قابل تحمل بودند و در سن 23 سالگی تبدیل به سر درد های بسیار شدید غیر قابل درمان شده بودند. حالا سحر 29 ساله است. سر دردهایش هنوز هم همراه او هستند، اما دیگر تمام طول روز او را درگیر نمی کنند و ...
من دل آرا هستم؛ دختری با بیماری SMA
. چرا مقاومت کردم در برابرش؟ مگه غیر این بود من که اینهمه تو فضای مجازی بودم 10 دقیقه هم کلیپی که میتونست کمک کننده باشه رو میدیدم!؟ بعدش برای این همه محبت مردم! از این همه محبت مردم قلبم درد گرفته بود، آره اگه مردم اینهمهههه پشت سر هم استوری نمیکردن، منم نمیدیدم، خیلیا دیگه هم نمیدیدن! از دیشب تاحالا خواب تو چشمام نیومده. خلاصش اینکه متوجه شدم دل آرا بیماری sma داره، و فقط تا 2 ...
عکس جدید بهاره رهنما و ماجرای نمایشنامه خوانی
در تاریکی اتاق نوشته بودم و چشم بدون عینک که یک کم یاری نمیکنه برای همین امروز تصحیحش کردم. پی نوشت سه: یک کشف خیلی مهم کردم، چهار ساله که عشق و آرامش رو باهم در زندگیم دارم اما یک شعر یا داستان با تم عاشفانه نتونستم بنویسم! جالبه انگار نویسنده ها در حسرت هاشون خلاق تر هستن و قلم به دست تر، البته که احتمالا حساب سال های عمر هم هست که این روزها موضوعات اجتماعی بیشتر بخودشون جذبم میکنه حتی با لبه طنز مثل همین متن “ دختران صفویه” که با نویسندگان نازنین “ میترا عرفانی” و پیمان شیرخانی عزیز نوشتیم و البته با همراهی” شادمهر راستین”! ...
دختر جوان گوش راننده شیطان صفت را کند
درگیر شدم. او مرد قوی هیکلی بود و مرا کتک زد که گوش او را گاز گرفتم و قسمتی از آن را کندم. در حالی که خون تمام لباس هایش را پوشانده بود از محل فرار کرد و من هم شماره پلاک او را یادداشت کردم. دستگیری متهم مأموران پلیس پس از بدست آوردن شماره پلاک خودرو، متهم را که مرد 35 ساله ای به نام جمشید است شناسایی و وی را در حالی که قسمتی از گوشش را از دست داده بود دستگیر کردند. متهم در حالی که نشانه جدال با دختر شجاع را هنوز روی گوشش داشت جرم خود را انکار کرد. تحقیقات از متهم ادامه دارد. ...
عاشق دوست شوهرم شدم، چه کار کنم؟
صادقانه دوستش دارم و به او احترام میزارم و فکر میکردم این از عشق هم برتره. مرد مجرد دیگه ای تونسته بعد از 7 سال ازدواج فکر منو مشغول کنه! خودمم باورم نمیشه دارم اینو میگم ولی حقیقت داره. من یه دختر سه ساله دارم. اول فکر میکردم حس مثبت من نسبت به ایشون به خاطر اینه که من برادر ندارم! اما نباید خودمو گول بزنم قضیه عمیق تر از این حرفاست. این آقا صدای خاصی دارن و از عطر خوبی استفاده ...
زن 23 ساله: حرکات من در شب نشینی ها زننده بود
زن 23 ساله که با سر و وضعی ژولیده و پوششی نامناسب به اتهام ولگردی دستگیر شده بود، با بیان این که اعتیاد مرا به تباهی کشاند، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: سه سال قبل روزی که در محوطه دانشگاه قدم می زدم نگاهم به نگاه محمود گره خورد و این ماجرا سرآغاز یک رابطه عاطفی شد. یک ماه بعد از این آشنایی و تماس های تلفنی بود که خانواده محمود به خواستگاری ام آمدند اما خانواده من ...
کرونا ویروس چین و ماچین و داستان طنز ماهی گُلی ماهنامه توفیق
کرونا ویروس چین و ماچین و داستان طنز ماهی گُلی ماهنامه توفیق – بخش اول حدود 50 سال پیش، حسین توفیق به همراه پرویز شاپور ، داستانی را با عنوان ماهی گُلی نوشتند که در توفیق ماهانه چاپ شد. ماجرایش به ماهی سفره هفت سین برمی گشت که با فرارهای متعدد از تنگ آب و کارهای عجیب و غریب، برای راوی داستان دردسرهای زیادی ایجاد می کرد. و حالا بعد از گذشت نیم قرن، به نظر می رسد که دردسر ...
بیوگرافی امیر کاظمی
بیشتر درباره ارتباط بین ورزش و سینما حرف بزنیم. با بازیگری رو به رو هستیم که تا همین چند سال قبل خبرنگار بود و بعد از آن هم یک ورزشکار حرفه ای رشته اسکیت. بعد هم ورزش اسکیت را تا رده حرفه ای و ملی ادامه داد و ناگهان تبدیل شد به یک بازیگر جوان و خوش آتیه. راستش من باید اعتراف کنم که معمولا آدم صفر و صدی هستم. یعنی یا کاری را با تمام وجود انجام می دهم یا اصلا به درجه ای از شناخت اولیه اش هم ...
مجبور به شکایت از تراکتور شدم/ 30 ماه است به دنبال پولم هستم
. البته اگر من دو سال و نیم پیش یک میلیارد و صد می گرفتم، دست کم الان آن را ده میلیارد کرده بودم. اگر باشگاه تراکتور طلب شما را پرداخت نکند، پنجره اش بسته خواهد شد؟ بله درست است. من باز هم از هواداران تراکتور عذرخواهی می کنم ولی من نزدیک 30 ماه است که دنبال این پول هستم و تا زمانی که این مبلغ من را پرداخت نکنند، تراکتور پنجره اش بسته خواهد شد. ...
فرمان آرا: اسم گوگوش را هم نمی توانیم بیاوریم
تئاتر اجرا می شد، الان همه احتیاط می کنند، کنسرت های موسیقی که امکان اجرا ندارند. کرونا مسئله بسیاری جدی برای هنر کشوری 80 میلیونی است که فعالیت های مختلف مستمر و زنده داشته است. خود شما چند کار داشتید، اما همه اش متوقف شد. من بعد چند سال منتظر بودم تا دوباره فرصت شود و در تالار وحدت تئاتری پربازیگر اجرا کنیم که خب نشد، عجیب تر اینکه در این چند سال هیچ ساختمان جدیدی هم ساخته ...
وقتی صیغه رییسم شدم دردسرهایم شروع شد
درخواست طلاق دادم و بعد از درد سرهای طولانی و بخشیدن مهریه ام از او جدا شدم. روحیه ام بهم ریخته بود و طاقت نگاههای سنگین اطرافیان را نداشتم تا اینکه از طریق یکی از آشناهایمان کاری در دفتر یکی ازکارخانجات برای اموارات مالی وحسابداری برایم پیدا شد . مدیر کارخانه با برخورد خوب مرا استخدام کرد هر چند حقوق بالایی نمی گرفتم اما ازکارم راضی بودم به تدریج و بر اثر موفقیت درکارم ارتباطم ...
آیا دندانپزشک ها پول پارو می کنند؟
مخارج آن برنمی آید بنابراین بسیاری از دندانپزشکان بعد از گذراندن دوره طرح و فارغ التحصیلی مجبورند در کلینیک ها مشغول به کار شوند. بین یک دندانپزشک و صاحب کلینیک هم هیچ وقت قرارداد مکتوبی امضا نمی شود و همه توافق ها به صورت شفاهی است و دست صاحب کلینیک باز است تا هر زمانی که دوست داشت زیر قول و قرارهایش بزند. یادم نمی رود که بعد از 10 سال سابقه کار در یک کلینیک مشغول به کار شدم. مدیر کلینیک هم گفته ...
حال مان ابریست
گمانم بنده خدا تحت تاثیر مشکلات زندگی دچار شاعرانگی غمباری شده بود. * فرد دیگری گفت: همانگونه که احمدی نژاد گفته: تحقیر و در فقر نگاه داشتن مردم کار درستی نیست منم جزو اونایی ام که در فقر و تحقیرم. آخه چرا ما را تو فقر نگه می دارند؟ آخه چرا احمدی نژاد نمیاد؟ بعد غش غش خندید. به وی گفتم جدی صحبت کند؟ وی با لبخند گفت من جدی گفتم اما یه چشمک زد. *یک نفر نزدیکم آمد و گفت: این ...
قاتل: شب ها کابوس مرگ می دیدم
سرویس حوادث جوان آنلاین: 14 فروردین سال 94 مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک پسر جوانی در یکی از بیمارستان های شهر باخبر و راهی محل شدند. بعد از حضور مأموران در محل آن ها با جسد پیمان 24 ساله روبه رو شدند که در جریان درگیری بر اثر اصابت چاقو زخمی شده، اما بعد از انتقال به بیمارستان فوت کرده بود. جسد با هماهنگی قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد تا اینکه در روند تحقیقات مشخص شد عامل قتل پسر ...
همسرم را ترک کردم و تلفنی صیغه مرد دیگری شدم
زن 36 ساله که برای اثبات ماجرای ازدواجش با مردی که او را هشت سال قبل رها کرده است، پا به کلانتری گذاشته بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: 18 ساله بودم که با اصغر ازدواج کردم. او نه تنها کارمند بود و موقعیت اجتماعی خوبی داشت بلکه جوانی مهربان و مسئولیت پذیر بود. در طول 10سال زندگی مشترک با او هیچ گاه احساس کمبودی در زندگی نداشتم و همواره مورد توجه قرار می گرفتم ولی در طول این ...
روایت طاها حبیب کارآفرین موفق ایرانی از تحول بزرگ زندگی اش
زمان من هم مثل خیلی از افراد موفق، خودم رو آگاه، تحصیل کرده و بی نیاز از این اطلاعات میدونستم و دعوت دوست عزیزم رو رد کردم.... تا اینکه با گذشت زمان کوتاهی متوجه تغییرات چشم گیری در رفتار و نگرش دوستم ابراهیم شدم! و اونجا بود که من ترغیب به شرکت در این کلاس ها شدم. این نقطه عطفی در زندگی من بود چرا که با استاد عزیزم آقای باب پراکتور آشنا شدم و انقدر محبت ها و حرف های ایشون من رو متحول کرد که ...
گفتگو همسر مرحوم هاشمی و دخترش (فائزه هاشمی) و نظرات و ایده های این خانواده در مورد سیاست
ی دهند، حوصله ندارم... . قرارمان خانه جدید عفت مرعشی است؛ خانه ای که پس از مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی، عفت خانم به آن کوچ کرده است. هم طاقت دیدن جای خالی همسر در جماران را نداشت، هم قرار بود خانه تبدیل به موزه شود؛ خانه ای که متعلق به خود خانم مرعشی است و حالا او و یکی از دخترانش فائزه، میزبان ما هستند. فائزه دو طبقه بالاتر از مادر زندگی می کند و در خانه عفت خانم منتظر ماست. روی در ورودی خ ...
زنگ خطر شیوع ویروس هایی خطرناک تر از کرونا
پسرک دادم و جوراب های باقیمانده را خریدم، فکر کنم تا چند ماه آینده از داشتن جوراب بی نیاز شدم . خانم میانسالی در حال انداز ورانداز کردن کفش های یک مغازه بود، از او پرسیدم تا به حال از این فروشگاه خرید کرده اید؟ کیفیت دارد؟ گفت: قبلا خیلی با کیفیت بود اما الان بی کیفیت است و گران! چند هفته است می آیم اما کفش مورد نظرم هر دفعه یک قیمت دارد. سه هفته قبل 180 هزار تومان بود حالا ...
پویای 17 ساله دانش آموز و معتاد هستم
... او گفت بیا ببین چقدر خوب است باید مصرف کنی تا بفهمی و من هم که طریقه مصرف مواد را از پدر و دایی هایم دیده بودم شروع به کشیدن کردم و دوباره کار نکرده ای را تجربه کردم . گذشت و گذشت،حالا من برای رفتن به خانه دوست پدرم لحظه شماری می کردم. هر زمانی به منزلش می رفتم مواد می کشیدیم و بعد از مدتی خودم را هم سفره و هم پیاله او دیدم. حالا باید برای مهمانی هایمان فکر مواد می بودم ...
اصغر سمسارزاده: بدشناس ترین هنرپیشه بودم!
. من فقط هنرپیشه بودم و هیچ گونه سابقه سیاسی نداشتم؛ ولی همه جور ممنوعیتی را تجربه کردم. با این حال در کشور خودم ماندم تا اینکه بعد از چند سال اجازه فعالیت در رادیو به من داده شد و با برنامه صبح جمعه با شما وارد کار شدم که این همکاری همچنان هم ادامه دارد. سمسارزاده گفته است: بدشانس ترین هنرپیشه بودم. همین که به شهرت رسیدم، فضای سیاسی کشور تغییر کرد و مدت ها بیکار شدم؛ ولی در همان دو سه سالی که در ...
یخچالی: در روستوک همه چیز دیسیپلین و نظم دارد|به فوتبال علاقه داشتم، اما بسکتبالیست شدم+ویدئو
ما (ایران) بود من را می شناخت. ما قبلاً با هم کار کرده بودیم و دوست داشتم دوباره با هم باشیم، بنابراین وقتی به من پیشنهاد بازی در روستوک را داد خیلی خوشحال شدم و به این ترتیب به روستوک آمدم. پس بسکتبال را در وطن خودت ایران آغاز کردی و بعد به چین رفتی، خب بسکتبال در کشور های مختلف چه تفاوتی دارد؟ من 7 سال در یکی از بهترین تیم های ایران بازی کردم. یک سال هم چین بودم و حالا هم در ...
بزرگترین قرآن دست نویس در مصر
خانواده وارد بازار کار شدم سپس در جوانی به ارتش ملحق شدم و امیدوار بودم بتوانم حالا دیگر خودم سوادم را بالاتر ببرم؛ از همین رو اقدام به خرید کتب و مجلات گرفتم و سال ها تنها فکر و ذکرم این بود که به آرزویم برای انجام یک کار بزرگ دست یابم و وقتی از خودم پرسیدم آن کار بزرگ چیست که می توانم انجام بدهم، چیزی بزرگ تر از اینکه کلام خدا را با دست خود کتابت کنم، پیدا نکردم مثل چیزی که دوران قدیم رایج بود که ...
قتل پسر جوان مقابل پاتوق گربه
جا را گرفته بود، وحشت کردم و سوار بر موتورسیکلتم از آنجا متواری شدم. چه زمانی از قتل با خبر شدی؟ وقتی دستگیر و به کمپ منتقل شدم آنجا بود که از طریق چند بچه محل از قتل باخبر شدم. در این مدت کجا بودی؟ خانه رفیق هایم بودم یا اینکه در پارک می خوابیدم. شغلت چیست؟ من تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخواندم و، چون سواد و تخصص ندارم با موتورسیکلتم کار می کنم. سابقه داری؟ 12 ساله معتادم و سه سابقه به خاطر مصرف مواد و یکی هم به خاطر سرقت گوشی و 5 سال و 7 ماه از عمرم را در زندان بودم و 6 ماه قبل از زندان آزاد شدم. ...
اصغر سمسارزاده : بدشانس ترین هنرپیشه بودم!
تئاترها فعال بودند. لاله زار تازه داشت رنگ فرهنگی می گرفت که انقلاب شد و تئاترها هم تعطیل شدند. او یادآوری می کند: از سال 57 مدتی بیکار شدم بسیاری از همکارانم از ایران رفتند ولی من ماندم. من فقط هنرپیشه بودم و هیچ گونه سابقه سیاسی نداشتم ولی همه جور ممنوعیتی را تجربه کردم. با این حال در کشور خودم ماندم تا اینکه بعد از چند سال اجازه فعالیت در رادیو به من داده شد و با برنامه صبح جمعه با ...
کوری مرد حجره دار بعد از درگیری با مشتری
نابینا شد. مرد جوان پس از ترخیص به مأموران پلیس گفت: من سال هاست که در میدان میوه و تره بار مرکزی تهران حجره دارم و در آنجا کار می کنم. روز حادثه با یکی از مشتری های حجره به نام مسعود درگیری پیدا کردم و کار به نزاع فیزیکی کشید اما با دخالت مردم دعوا تمام شد و مسعود هم از آنجا رفت. آن روز خیلی عصبانی بودم با این حال خودم را با کار سرگرم کردم و چند ساعت بعد در حالی که مشغول کار بودم ناگهان ...
محمدیان: امیدوارم تانک روسی را شکست دهم/ یزدانی: به دنبال انتقام بودم/ امامی: بدنم سرحال بود
ریخته نشد. کشتی بعدی ام نیز متوسط بود و به همین دلیل نفس کم آوردم، حالا امیدوارم در فینال راحت تر کشتی بگیرم. ملی پوش کشورمان در مورد مبارزه اش با حریف روس تبار بحرینی در مرحله نیمه نهایی عنوان کرد: این کشتی گیر در مسابقات جهانی 2019 کشتی گیر کوبا را برد و من را از مسابقات حذف کرد. با همه توانم روی تشک رفته بودم. هم دنبال انتقام بودم و هم به مربیان قول داده بودم با امتیاز عالی این حریف را ...