خاطرات هولناک چند کارتن خواب؛ از 16 سال زندگی در اتوبان های تهران تا ...
سایر منابع:
سایر خبرها
سحر صدات کنم؟
سحری چی خوردیم و وی فرمود فیلان... خوشبختانه یکی - دو بشقاب برنج و ران مرغ دیگر در یخچال از پاتک سحر باقی مانده بود و ما در بیداری هم خدمت شان رسیدیم و میل کردیم. یکی از دوست های هومن آدم عجیبی بود، یک شبی هومن گفت بیا برویم در جمعشان ذکر می گویند و مدح مولا می خوانند حال می کنی، کرمم گرفته بود، یارو درویش طور می زد ولی رفتارناشایست و خلاف عرف و عقلی ندیده بودم، مجلس شان هم انصافا از ...
با تشکر از شب های قدر
اند بلکه معده بتواند خودش توفیقی در زمینه هضم به دست بیاورد. در چنین شرایطی، پاسبخش من را از خواب بیدار کرد تا بیایم و سحری بخورم. منی که در 24 ساعت،2 ساعت خوابیده بودم و همه روز و شب پا در پوتین داشتم و از این زاغه به آن زاغه و از این برجک به آن برجک رفته بودم. از اینجا ماجرا وضع دیگری پیدا می کند و کمی اسلوموشن می شود. صدای قاشق ها را می شنیدم. صدای خنده سربازهای جوان تر از خودم. تنم ...
قدرشناسی از قدرشناسان
نگاه کردن به صفحات کتاب کاملا احساس می شود. اما هدایت قلم آنان قطعاً توسط تیمی از محققین صورت گرفته است که تمام اشیاء رایج و مرسوم آن دوران کرمانشاه را به خوبی دیده و حس کرده بودند. شیوه اسباب کشی مرسوم در آن دوران، اقسام دست فروشی و کاسبی های سیار، لباس های رایج و علاقمندی تیپ های مختلف اجتماعی به پوشش های مورد علاقه شان، حتی معماری و مصالح ساختمانی رایج، پوشش زنان و زیور ...
شیطنت های دهه هشتادی در بخش قرنطینه/ روایت خبرنگاری که ناخواسته پرستار کرونایی ها شد
نفهمیدم چه شد که تا به خودم آمدم دیدم به زور در ماشین هلم دادند و در حال حرکت به سمت بیمارستانیم، آن هم بخش کرونایی ها! بیمارستان تمام طول مسیر فحش و لعنت می دادم، فشارم افتاده و صورتم مثل گچ سفید شده بود اما مگر آن بیرحم ها کوتاه می آمدند، یک نی را در پاکت آبمیوه چپاندند و دادند بخورم، نگران من که نبودند، می ترسیدند در این هیر و ویری جنازه ام روی دستشان بماند. به ...
کارگردان و بازیگر پدر از زوال عقل و عشق می گویند | آنتونی هاپکینز: یاد فیلمنامه سکوت بره ها افتادم
می کند و در تاکسی می نشیند و حالا باید با زندگی اش روبه رو شود. او می رود تا با زوال ناگزیر و مرگ ناگزیر خود مواجه شود و اینجاست که یک موقعیت واقعا دردناک و شکننده پدید می آید. هاپکینز: یادم می آید کنار تخت پدرم ایستاده بودم، جنازه او روی تخت بود و مادرم هم کنارش. با خودم فکر می کردم نباید زیاد شلوغش کنم، چرا که یک روز این ماجرا برای من هم رخ می دهد. این زندگی است و وقتی مرگ خودش را ...
تولد 800 نوزاد هدیه طرح برکت خانواده
دکترها بود که ته دلم را خالی کنند. هر بار برای معاینه می رفتم، می گفتند: خانم! سن شما بالاست. بچه ات مشکل پیدا می کند. با زبان بی زبانی می گفتند باید از خیر به دنیا آوردنش بگذرم اما در جواب همه شان می گفتم: بچه من هیچ مشکلی ندارد. این بچه را خدا به من داده. خدا هم هدیه ناقص به بنده اش نمی دهد... به هیچ کس نگفتم. اولین بار است به شما می گویم که همان روزها خواب دیده بودم بچه ام سالم است و دلم قرص شده ...
هفتمین رمان راحت خوان چاپ شد/بچه هایی که در خواب بدنشان عوض شد
اشباح هم دیگر آثاری هستند که در قالب این مجموعه چاپ شده اند. کتاب دیگری نوشته یوکیتو آیاتسوجی، درباره اتفاقاتی هستند که 26 سال پس از مرگ دانش آموز با استعدادی به نام میساکی رخ می دهند. میساکی دختری محبوب بوده که در مدرسه راهنمایی یومی یاما تحصیل می کرده است. در کتاب سائو، هنر شمشیرزنی آنلاین نوشته رکی کاواهارا هم کلیت داستان به این ترتیب بود که یک بازی به نام شمشیرزنی آنلاین یا بازی مرگ ...
لیلی و مجنون 1400 (+عکس)
بازداشتگاه خوابیدم. بعد از مدتی چون پسر دایی شان بودم، دل شان برایم سوخت و رضایت دادند و من را از زندان درآوردند. زندان هم باعث نشد دست از عشق دختر عمه ام بکشم. طفلک دختر عمه ام هم حرفی نمی زد و همه خواستگارهایش را رد می کرد. من این را به حساب عشق زیادش به خودم گذاشتم. تا سال 83 همین وضعیت زندگی ام بود و به سرو سامان نرسیدم. تیموری حتی چشم دیدن خواستگارهای دختر عمه اش را هم نداشت و وقتی آنها را ...
روایت حسن تفتیان سریعترین دونده ایران از سرقت کفش های 12 میلیونی اش/ با کفش قرضی و گشاد دویدم
نبود اما به حدی علاقه مند در ورزشگاه بود که در شرایط خیلی خیلی خاص مجبور شدم با همان کفش ها بدوم. با این شرایط من در فینال دویدم و حتی در چند متر اول و آخر مسابقه تعادلم به هم خورد تا حدی که بعضی از دوستان فکر کردند مصدوم شده ام یا پایم گرفته است. دوربین های مدار بسته را چک نکردی؟ چون ورزشگاه خیلی مجهز است، بعد از مسابقه هماهنگی هایی انجام شد و درخواستم برای چک دوربین ها بود که تا ...
در جستجوی فرازمینی ها؛ کوتوله های سبزرنگ یا هوش ماشینی؟
آرتور سی کلارک، نویسنده ی بریتانیایی داستان های علمی-تخیلی، جایی گفته بود: دو حالت وجود دارد: یا ما در این گیتی تنهاییم یا تنها نیستیم. هر دو به یک اندازه ترسناک است. بسیاری از ما به موجودات فرازمینی و کشف تمدن های هوشمند در کهکشان علاقه مندیم. صنعت سرگرمی، از فیلم و کتاب گرفته تا بازی های ویدئویی، پر از تخیلات شگفت انگیز انسان از چنین موجوداتی است. افراد زیادی هستند که قسم می خورند با ...
پسرم در انتظار بازگشت دایی محمد قد کشید و مرد شد!
یک بار که محمدولی خیلی اصرار کرد به جبهه برود و با ممانعت مادرم مواجه شد، به مادرم گفت مادرجان! می بینی در ایام محرم چقدر برای امام حسین (ع) گریه می کنی و به آقا می گویی که کاش روز عاشورا بودم و کمکتان می کردم؟ خیلی از مردم گریه را می کنند، اما فقط اشک ریختن کافی نیست و تا عمل خیلی فاصله است. امروز هم روز امتحان است؛ اگر عاشق امام حسین (ع) هستی، نباید به بچه ات بگویی جبهه نرو؛ تو باید بند پوتین من را ببندی و خودت راهی جبهه کنی، نه اینکه مانع شوی. ...
اگر که گمان می کنی همسرت دوستت ندارد...
تا با خانم به تنهایی صحبت کنم. وقتی علت را جویا شدم، همان جوابی را داد که منتظرش بودم: وقتی این کار ها رو می کنه با خودم فکر می کنم که حتما دیگه دوستم نداره، حتما از ازدواج با من پشیمون شده، شاید من کار اشتباهی کردم و از دستم دلخور شده، نکنه قهر کرده، نکنه اصلا به زن دیگه ای علاقه پیدا کرده... . این همه حساسیت به طرد شدن معمولا ریشه در کودکی آدم ها و روابطشان با والدین به ویژه در سال های نخست ...
جنون کوه
. چیزی ندیده بودم که نشان از حضورش باشد؛ نه بویی، نه صدایی، نه هشداری... و بعد از چند صفحه روایت به دست فیروزه سپرده می شود: ابراهیم زنگ زد که فیروزه، برو دنبال مردی که همان حوالی گم شده و هی دور خودش می چرخد. از ترس حمله پلنگ نزدیک است قبض روح شود. پرسیدم: کیه؟ اسمش چیه؟ بچۀ کجاست؟ گفت: غریبه نیست. اسمش بابکه. برو پیداش کن. گفتم: چشم. و دیگری ابراهیم است، مخزن عظیمی است از جواب ...
ماجرای خواندنی پایان 32 سال انتظار برای وصال
دل راه دارد بنابراین دست از این عشق نکشیدم. 32 سال فقط خون دل خوردم 32 سال است که چشمم به در خانه ام بود تا دختر عمه ام وارد این خانه شود ، تیموری با این مقدمه ادامه می دهد: در این سال ها، بارها خواب می دیدم که داماد شده ام، با خانمم در حیاط خانه نشسته ایم و با هم حرف می زنیم. من مشغول آبیاری درخت های حیاط بودم و او از درخت های میوه حیاط برایم میوه می چید، چایی می خوردیم و ...
فرار از مرگ درآمازون
این که دچار سوءتغذیه نشوم و انرژی کافی برای پیاده روی در مسیرهای طولانی را به دست بیاورم، چندبار تخم ریا(پرنده بزرگی شبیه شترمرغ) را هم چشیدم و همان طور خام خوردم که اصلا دوست نداشتم ولی چاره ای نبود! من در هر قدمی که برمی داشتم، منتظر حمله حیوانات بزرگ و عظیم الجثه آن منطقه مثل تمساح، ببر، پلنگ و مار بوآ بودم که شکرخدا با هیچ کدام مواجه نشدم. بیش از یک ماه زندگی در دل جنگل های آمازون ...
میزگرد سریال “نوروز رنگی”| از روز اول شرطم عدم استفاده از چهره ها بود/ دهه 60 زندگی لذت بخش تر بود/ ...
سریال مطرح شد که کارگردان سریال چنین پاسخ داد: “فرهنگی که در آن دوره و دهه وجود داشت داستان را وارد این فضا کرد؛ چون مردم قناعت داشتند و سطح توقع شان پایین بود. تجمل گرا نبودند و می دانستند بچه برکت می آورد. طوری خانواده هایشان ترییت شده بودند به کمترین چیزی قانع بودند. همیشه با اینکه نداشتند خوشحال بودند و از لحظه لحظه زندگی شان لذت می بردند.” او همچنین با اشاره به اینکه دوره ای که روایت ...
تفسیر دعای روز اول ماه مبارک رمضان / صائمین چه کسانی هستند؟
خواب غفلت، دیر بیدار می شود و به فرموده ی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آن گاه که بیدار می شود، مرگ را در برابر دیدگان خود می بیند. در روایت است که جنازه ای را به گورستان می بردند. علی(ع) دید که مردی می خندد، خنده ای که ناشی از غفلت او بود. آن حضرت فرمود: گویا مردن بر غیر ما نوشته شده است و می پنداری حق در این دنیا بر غیر ما لازم گشته است. می پنداری مرده هایی که می ...
9 نوع مختلف سخنرانی+نکات و مثال ها
از حد پیچیده یا فنی انتخاب کنید ، ممکن است بیشتر مخاطبان شما در این مسیر خسته شده و تمرکز خود را از دست بدهند. هنگام ارائه یک سخنرانی سرگرم کننده ، سعی کنید راه هایی برای چاشنی دادن به سخنرانی پیدا کنید تا مخاطبان خود را درگیر خود کرده و از لذت بردن از سخنرانی اطمینان حاصل کنید. این کار را می توانید با وارد کردن شوخی ها و داستان های خنده دار در سخنرانی هر چند وقت یک بار ...
این با قانون ضدانحصار جور درمی آید یا خیر؟ / فیس بوک آینده خود را در واتس اپ می بیند
صندلی در هیئت مدیره فیس بوک، همچنین زاکربرگ متعهد شد که این شرکت می تواند به طور مستقل و بدون تبلیغات به کار خود ادامه دهد. زاکربرگ، دست کم در چند سال اول، به قول خود پایبند بود. چند سال پس از انجام این معامله، هنگامی که کارمندان واتس اپ به پردیس اصلی فیس بوک نقل مکان کردند، توانستند میزهای بزرگ تر خود را که نشان دهنده برخورداری شان از استقلال بیشتری بود، نگه دارند. فیس بوک حتی درهای ...
جریان روشنفکری ضد حاکمیت نیست
.... اما ناشرانی که هدف شان تدوین کتب درسی است کارگروه های علمی دارند، و انتخاب هایشان با این کارگروه هاست. مثلاً مدیر گروه هنر در انتشارات سمت، آقای بَراهیمی است. ایشان استاد اکثر کسانی بوده اند که امروز جز مترجمان و نویسندگان خوب کشور هستند. در زمانی خدمات بسیاری به دانشجویان کردند. زمانی که رشته های تئاتر تازه در دانشگاه ها شکل گرفته و ما به وفور کتاب و منابعی مانند امروز نداشتیم، این عزیزان ...