سایر منابع:
سایر خبرها
جنایت هولناک قاتل شکاک
گردنش اصابت کرده بود و بر اثر شدت خونریزی جان باخته بود. در کنار جسد یک تبر خونین قرار داشت که نشان می داد زن جوان با ضربه آن به قتل رسیده است. در داخل خانه نیز جسد حلق آویز مرد 57 ساله ای قرار داشت که با تکه پارچه ای خود را از سقف حلق آویز کرده بود. آثار خون روی لباس این مرد دیده می شد که این موضوع احتمال قتل توسط او را مطرح می کرد. تحقیقات اولیه هم مشخص کرد دختر 23 ساله خانواده نیز با ...
جنایت های سریالی قاتل موتورسوار
چهارمین قربانی، ماجرا حساس تر شد و در حقیقت گم شدن احسان، سرنخی را به دست ما داد. 7 مهر 86، احسان ناپدید شد و موضوع موردتوجه، این بود که او برادر اصغر بود که اواخر سال84 ناپدیدشده بود. مادر نگران دومین فرزندش بود و از زمانی که اصغر ناپدیدشده بود، اجازه نمی داد احسان به تنهایی جایی برود و اولین بار بود که او خانه را بدون پدر و مادر ترک کرده بود. زن جوان که نگران و مضطرب بود در تحقیقات به ما گفت ...
قتل ناخواسته دوست صمیمی در تیراندازی اتفاقی
بار ها همسایه ها به شوهرم تذکر داده بودند تا رفت و آمدهایش را با او کم کند. او حتی یک بار پدرش را هم تهدید به قتل کرده بود. این زن گفت: او محبت های شوهرم را نادیده گرفت و با بی رحمی سینا را کشت، به همین دلیل از طرف فرزندانم برای او حکم قصاص می خواهم. سپس متهم به دفاع از خودش پرداخت و گفت: من و سینا مدت ها بود که با هم همکار بودیم و در ساختمان های نیمه ساز امور مربوط به برق کاری و تأسیسات ...
زندان و دیه مجازات قتل غیر عمد
.... روز حادثه هم با قاسم قرار گذاشت و بعد از آن او کشته شد. در ادامه قاسم 40 ساله بازداشت اما منکر قتل عمدی حسن شد. با اعترافات قاسم و تکمیل تحقیقات، پرونده به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران رفت و متهم محاکمه شد. در ابتدای جلسه اولیای دم برای متهم درخواست قصاص کردند. همسر مقتول هم به قضات گفت: ما خیلی به قاسم کمک کردیم ولی او زحمات شوهرم را نادیده گرفت و ...
مگر نمی گویند شهید زنده است؛ من با فرزندانم زندگی می کنم
29 سالگی از دنیا رفته بود سیزده ساله بودم که ازدواج کردم. تا روز عقد همسرم را ندیده بودم. بعد از عروسی به تهران آمدیم وقتی به خانه رسیدیم خاله ام با من صحبت کرد که از این به بعد باید در این خانه بمانی من گریه کردم و گفتم اگر من تنها بمانم مادرم مرا دعوا می کند. خدا را شاکرم مرد بسیار دانا، عاقل و خوبی به من داده بود آن زمان متوجه نبودم من هنوز هم متوجه نمی شوم عاشقی یعنی چه! 16 سال در یک خانه با ...
دو اتفاق جالب در دو برنامه رمضانی/ آزادی زندانی و درخواست مادر شهید از رهبر انقلاب + فیلم
دنیا رفته بود سیزده ساله بودم که ازدواج کردم. تا روز عقد همسرم را ندیده بودم. بعد از عروسی به تهران آمدیم وقتی به خانه رسیدیم خاله ام با من صحبت کرد که از این به بعد باید در این خانه بمانی من گریه کردم و گفتم اگر من تنها بمانم مادرم مرا دعوا می کند. خدا را شاکرم مرد بسیار دانا، عاقل و خوبی به من داده بود آن زمان متوجه نبودم من هنوز هم متوجه نمی شوم عاشقی یعنی چه! 16 سال در یک ...
فرصت طلبی جهادگر شهید چه بود؟
می کنیم در هر موقعیتی احترام آن ها را حفظ کنیم اما پژمان به معنای واقعی کلمه برای این دو بزرگوار ما در خانه وقت می گذاشت. خیلی دوست شان داشت و برنامه هایش را طوری می چید که بتواند در روز کنار دست پدر و مادرم هم کار کند و کمکی هم به آن ها کرده باشد. انگار در این باره تکلیفی روی دوشش احساس می کرد و تا آن را انجام نمی داد آرام نمی گرفت. برادر پژمان می گوید برادرش فقط در این باره از خودش ...
اسرار قتل دو زن تنها در مشهد فاش شد
حادثه 2 4 - جوان تبعه خارجی که پس از چند ماه فعالیت شبانه روزی کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شد، تاکنون راز قتل دو زن تنها در مشهد را فاش کرده است. ماجرای اولین جنایت هولناک نهم دی سال گذشته زمانی لو رفت که تماس های یک زن میان سال، از سوی دختر 30 ساله اش بی پاسخ ماند. گوشی (س) خاموش بود و این موضوع هر لحظه بر نگرانی مادر می افزود. اضطراب سراسر وجودش را فرا گرفته بود اما حتی ...
عامل جنایت چهارشنبه سوری خودش را تسلیم کرد / متهم: عذاب وجدان در ترکیه رهایم نمی کرد
شعبه سوم دادسرای جنایی تهران قرار گرفتند به درگیری مرگبار اعتراف کردند و پس از بازداشت برای انجام تحقیقات بیشتر به اداره دهم پلیس آگاهی تهران انتقال یافتند. عذاب وجدان یکی از دو برادر متهم اصلی این درگیری مرگبار است. او اگرچه پس از قتل با سختی فراوان خودش را به خاک ترکیه رساند تا از دستگیری و مجازات فرار کند اما می گوید درست از همان روز اول عذاب وجدان و کابوس های وحشتناک به ...
بازگشت عاملان قتل در شب چهارشنبه سوری به کشور
برداشتم و چند ضربه به شانه های امیر زدم. بعد کجا رفتید؟ شهرام را برای درمان به بیمارستان بردیم و پس از پانسمان به خانه ویلایی در کرج رفتیم. چند ساعت بعد از درگیری متوجه شدیم که امیر کشته شده است. از ترس تصمیم به فرار گرفتیم. اول به ماکو رفتیم. من و برادرم و بابک، همکار شهرام، البته بابک می خواست برگردد چون در قتل نقشی نداشت اما از ترس اینکه اتفاقی برایش رخ دهد تصمیم گرفت که با ما بیاید ...
بمان، برمی گردم برگزیده جایزه ادبی داستان کوتاه یوسف
می دوختی به پنجره! بی انصاف بودی که چشمهات همیشه از من دریغ می شد، اما عادت کرده بودم به دریوزگی، به اینکه مدام دنبال سایه ات توی آفتاب بدوم و جای پاهایت را در برف دنبال کنم. درسم تمام که شد رفتم حجره دم دست آقام. آقام، چرتکه می انداخت و من از کیسه های برنج سیاهه بر می داشتم.تابستان خانه را سیاه پوش کردیم که مادرم روضه محرمش را برپا کند.به لطف همسایگی با مادرت آمده بودی برای کمک. همراه ...
نظر مطهری درباره نامه 14نفره خطاب به رهبری
. البته بستگی به شرایط دارد و زمان و مکان آن مهم است ولی در این موضوع فقها باید نظر بدهند. یعنی ترامپ و پمپئو هر 2 باید قصاص شوند؟ مطهری: شاید یکی از آنها مباشر بوده و دیگری معاون بوده. ترامپ صراحتاً اعتراف کرده که او زده (ترور شهید سلیمانی) است و جا دارد که قصاص شود. البته این یک مسئله شرعی است که علما باید در مورد آن نظر بدهند. شما که برای مجلس یازدهم تأیید نشدید چطور ...
زندان و دیه مجازات شلیک مرگبار
از ترس اسلحه را زیر ماشین انداختم. سپس با اورژانس تماس گرفت و فرار کردم. با ثبت این توضیحات متهم به اتهام قتل عمد راهی زندان شد و پرونده در اولین جلسه روی میز هیئت قضایی شعبه چهارم دادگاه قرار گرفت. در آن جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس همسر مقتول در حالی که عکس شوهرش در دستانش بود ایستاد و گفت: صاحب یک دختر چهار ساله و یک پسر هشت ساله هستم. سال ها در تهرانپارس مستأجر ...
تن فروشی افسانه با فرار از دست ناپدری پلید
! مادر و پدرم از هم جدا شده اند. مادرم دوباره ازدواج کرد و شوهرش شیشه ای (موادمخدر) بود. 20 سال با پدرم زندگی کردم و او مرا مورد آزار و اذیت قرار می داد، بنزین روی من می ریخت و با شیلنگ کتکم می زد و می گفت باید پول در بیاوری... می گفت باید با پسرهای خیابان دوست شوی و بگویی که اذیتت کرده اند تا من از آنها شکایت کنم پول در بیاورم! بعد از 20 سال آمدم پیش مادرم اما شوهرش می خواست آزارم دهد. شوهر مادرم ...
سالهایی که رفته بودم
می آمدند غیر نقدی کمکمان می کردند. یک روز مادرم بر حسب عادت به خانه یکی از همسایه هایمان رفت و با نگرانی شکم بر آمده اش را نشان زن همسایه داد و گفت: ببین انگار غده است ؛ نکند در سن پیری زمینگیر شوم!! زن همسایه دلداریش داده و او را نزد دکتر برد، آزمایش که کردند با کمال ناباوری فهمیدند مادرم مرا باردار است. از نظر ظاهری بچه درشت هیکلی بودم که باورکردنی نبود. با تولد من گویا وضع اقتصادی ...
قتل وحشتناک پسر به دست پدر
موضوع مدام درگیری داشتیم. او اصلا به من که پدرش بودم و سال ها برایش زحمت کشیده بودم اهمیتی نمی داد و هر بار که دعوایمان می شد به من بی احترامی می کرد. حتی مراعات سن مرا هم نمی کرد و همه اینها باعث شد که به شدت از دست او عصبانی شوم. وی ادامه داد: اذیت های او به حدی بود که سرانجام تصمیم به قتل پسرم گرفتم. روز حادثه وقتی با او تنها بودم و طبق معمول دعوایمان شد با چاقو وی را به قتل رساندم. بعد ...
دردسر بچه دار شدن دختر 17 ساله / امیر مرا به خارج از شهر برد
ندا با ترس و وحشت و گریه های بی امان وارد مرکز مشاوره شد، پس از چند لحظه وقتی را در کنار خود دید آرام گرفت و رازش را برملا کرد. ندا هستم 17 ساله و مجرد، پدرم را در یک سالگی از دست دادم و مادرم هم بی رحمانه کودک شیرخواره اش را رها کرد و پی زندگیش رفت، از آن به بعد به پدربزرگ و عموهایم تحمیل شدم. از نظر رفاهی مشکلی نداشتم، اما عاطفه را باید از آدم های کوچه و خیابان گدایی می کردم. ...
قتل هولناک مینا و دختر نوجوانش با تبر
نخستین پرونده ای که در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به آن رسیدگی شد مربوط به کشته شدن زن جوانی به نام عزیزه بود. این زن 27 ساله که باردار بود اوایل بهار سال 93 به طرز مشکوکی در خانه اش در جنوب تهران کشته شد. همسایه ها میگفتند چند ساعت قبل صدای درگیری عزیزه با یک مرد غریبه را شنیده اند. اما بعد از حدود 40 دقیقه صدای داد و فریاد قطع شده است. وقتی شوهر عزیزه از محل کار به خانه ...
خدا می داند
...، اما همیشه آن ها را از من می گرفت و حتی بعد از اینکه کل زورم را زده بودم، آبشاری از آب از آن ها جاری می شد. لباس شستن در وان حمام. مادرم مشغول همین کار بود که خبر مرگ پدرم را به او دادند. ساعت 11 شب بود و همۀ خواهر و برادرانم خوابیده بودند، اما من بیدار بودم. تازه انشایم را برای کلاس ادبیات آمریکایی با موضوع نقش رئالیسم جادویی در رمان مثل آب برای شکلات تمام کرده بودم و حالا غرق در فکر ...
راه فرار نداشتیم
دستگیری متهمان به خانه های آن ها رفتند که دریافتند سه متهم پس از حادثه به صورت غیرقانونی به کشور ترکیه گریخته اند و در یکی از شهر های ترکیه به صورت مخفیانه زندگی می کنند. در حالی که تحقیقات از سوی مأموران اینترپل برای شناسایی عاملان قتل ادامه داشت به کارآگاهان جنایی خبر رسید سه متهم چند روز قبل از سوی مأموران پلیس ترکیه دستگیر شده و پس از چند روز قرنطینه در یکی از شهر های مرزی کشور به مأموران ...
به کجا می خواهیم برویم؟ جوانی جمعیت یا عقب گرد تاریخی!
متولدین دارای معلولیت اند که با انجام تست های غربالگری 8 هزار جنین ناقص الخلقه شناسایی و قبل از ولوج روح مطابق با قانون سقط درمانی مصوب 1384 مجلس با رضایت مادر و تایید سه نفر متخصص ذیربط و پس از بررسی های دقیق کارشناسی در پزشکی قانون مجوز سقط درمانی صادر می شود. اولین اجازه سقط درمانی در مورد بیماری تالاسمی ماژور با فتوای حضرت امام راحل 35 سال پیش صادر شد. موضوع سقط درمانی حداقل 4 بار در ...
کاریکاتور - استیصال سربازان اسرائیلی در مقابل سنگ های کودکان فلسطینی
.... دو ماه بعد، جنایت دیریاسین ، در روستاهای اللد و الرمله ، تکرار شد. صهیونیست ها همزمان به هر دو روستا هجوم بردند و 175 فلسطینی را، که 40 نفر از آن ها کودک بودند، به قتل رساندند و مُثله کردند. چند هفته بعد، روستای طنطوره ، در منطقه جنوبی حیفا نیز مورد هجوم وحشیانه صهیونیست ها قرار گرفت. آن ها کاملا سازمان یافته و از روی برنامه عمل می کردند. در این جنایت، که راز آن تا سال 2000میلادی ...
گفت وگو با بانو ترانه خدامی، جانباز و همسرشهید سرگذشت خواندنی یک زوج دهه شصتی
که (شهید) مهدی رجب دامغانی برای اولین بار به خواستگاریم آمد، با چادر سفیدی که رویم را هم محکم گرفته بوم به اتاق رفتم؛ به طوری که مادرم می گفت: حالا نیازی نیست به این سفت و سختی رویت را بپوشانی. بعد از چندین مرتبه آمد و رفت ایشان، بنا بر روحیه حساس و عاطفی که داشتم و لذا ازدواج و انتخاب برایم مشکل بود، گفتم که اصلا قصد ازدواج ندارم. چون حقیقتاً هم راضی به ازدواج نبودم و دلم می خواست درسم را ...
خودکشی، پس از قتل زن و دختر 17 ساله با ضربات تبر
جنایت خانوادگی بودند، بعد از دو سال درخواست دریافت دیه را مطرح کردند و خواستند تا دیه از صندوق بیت المال به آنها پرداخت شود. پسر جوان گفت: پدرم چند سال بود که از مشکلات اعصاب و روان رنج می برد. او به همه بدبین بود. بارها او را پیش پزشک بردیم اما بی فایده بود. رفتارهای پدرم باعث شده بود همیشه با مادرم درگیر باشد. زمان قتل من بیرون از خانه بودم که زن همسایه خبر داد پدرم خواهر کوچکم را که ...
حبیب در روستاهای آیسک به آرزوی خود رسید
برادر 4 خواهر دیگرش است که هنوز بعد از گذشت 20 سال دلتنگ برادر با اخلاص شان هستند: مادرم وابستگی زیادی به برادرم داشت. تازه می خواست دیپلمش را بگیرد و کنار پدرم به کشاورزی مشغول شود. با این حال اگر کنار مادرم بنشینید و از او بخواهید از خاطره های حبیب برای تان بگوید حرف هایش را با وصف کمک های بی شمارش در کارهای خانه شروع می کند. راست می گوید. برادرم مدام به فکر کمر درد مادرم بود و به قول خودشان زیاد می ...