جشن عروسی حاج آقا با هزاران مهمان ویژه! + عکس
سایر منابع:
سایر خبرها
جهش های اعجاب برانگیز جانباز دوپا قطع + عکس
.... لپ تاپ را روی پایش می گذارد، فیلم های آموزشی می بیند و شکر خدا از همه وقتش استفاده می کند. یک کار و کسب محلی هم راه انداخته و با پای مصنوعی، اوقات فراغتش را به این فعالیت می پردازد و شکر خدا با مردم و مشتریان هم تعامل خوبی دارد. جانباز مدافع حرم، ساشا ذوالفقاری در زیارت مسجد جمکران متاسفانه چند سال پیش خبرنگار یکی از روزنامه ها با او گفتگویی گرفته بود که وقتی مخاطب آن را ...
خاطرات شهید حمزه کتاب شد
هیجانی و شگفت آور کم نداشت. یک بار ساعت سه نصف شب من را بیدار کرد و گفت: بنشین ؛ نشستم. گفت: چشماتو ببند . نمی فهمیدم چه می گوید. گیج خواب گفتم: تو این تاریکی ؟! گفت: تو ببند ! بستم. گفت: دستتو بده. غُرغُرکنان گفتم: بیا . بعد از کلی هیجان دادن به قضیه، برق را روشن کرد و النگوی توی دستم را نشان داد و گفت: قشنگه ؟ مثلاً هدیه خریده بود! با چشم نیمه باز بهش خیره شدم. لبخند زد و گفت: دوست داشتم اینطوری بدم بهت خب ! کتاب حمزه؛ خاطراتی از شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه به قلم علی رضا کلامی در 218 صفحه گردآوری و نگارش شده و به همت انتشارات خط مقدم منتشر شده است. انتهای پیام ...
تهیه یک و نیم میلیون ماسک به همراه برگزاری مسابقات مذهبی در ماه رمضان/ تمایل به همکاری با کانون های مساجد
می توانند در شناسایی خانواده های نیازمند به ما کمک کنند تا ما به آنها ماسک ، مواد ضد عفونی کننده و سایر اقلام مورد نیاز را اهدا کنیم. با توجه به اینکه دانش آموز هستید، درس چقدر برای شما در اولویت قرار دارد؟ در اوایل فعالیت ، خانواده ام نگران تحصیلاتم بودند و می ترسیدند که از درس و مدرسه عقب بمانم. دیداری با مرحوم آیت الله مصباح داشتم و ایشان دغدغه شان این بود که درس بخوانم ...
پیکر زخمی و لب های ترک خورده شان را هرگز ازیاد نمی برم
آرامش بدهید. شما خودتان در سن 16 سالگی همسر شهید شده و همین روز ها را در دوران دفاع مقدس گذرانده بودید؟ من خودم همسر شهید بودم و شرایط دخترم را به خوبی درک می کردم. خیلی به مریم روحیه می دادم. وقتی همسر مریم شهید شد بعضی ها که به خانه ما می آمدند به مریم می گفتند چرا همسرت را فرستادی؟ من هم می گفتم ممکن بود بماند، اما همان موقع در خیابان تصادف کند و بمیرد. اینکه این اتفاق افتاده و ایشان شهید شده یعنی خدا ما را خیلی دوست دارد. روز هایی که بر دخترم (همسر شهید مهدی نوروزی) گذشت، تکرار روز های بعد از شهادت سلیمان بود. به فاصله چند سال بعد همان احوالات برایم تکرار شد. ...
پس از شهادت پدرم گفتند: روح نواب در همسرش حلول کرده است!
را برای ما گفته بودند. به همین خاطر به ایشان گفتم: گرفتاری ام تمام شود، مجدداً می آیم که این نکات زندگی تان را ضبط کنیم. اما این اتفاق هرگز میسر نشد. صبح روزی که مادرم به رحمت خدا رفتند به خانم پرستاری که همیشه کنارشان بود، می گویند: دو نفر آمده اند، بگویید تشریف بیاورند داخل. بعد دوباره می گویند: پدرم آمده دنبالم. بگوید ایشان داخل شود. خانم پرستار می گفت: تصور کردم که ایشان هذیان می گوید یا خیالاتی شده است. نهایتاً مادرم ساعت 2 بعدازظهر همان روز به اجدادشان پیوستند. همانطور هم که همیشه آرزو داشتند که پایین پای حضرت دفن شوند، پایین پای حضرت رضا (ع) و در حرم دفن شدند. ...
روش عجیب همسر شهید برای زیارت مزار شوهر! + عکس
بود و می دانستم پذیرش خادم به این راحتی ها نیست؛ حتی یک بار هم رفتم برای ثبت نام توی خود حرم که گفتند: هیچ کدام از شرایط مثل سکونت در مشهد و... را نداری... اما وقتی خود امام رضا(ع) بخواهد راهش را هم برایت پیدا می کند. آخرین زیارت حاج محمد پورهنگ از گلزار شهدا و نجوا با شهید مدافع حرم، علی امرایی که از دوستانش بود... **: فعالیت شما در حرم رضوی چیست؟ همسر شهید ...
شهادت حق سید رضا بود/ گذر از مزارع گلستان و جهاد در سوریه
.... همراه با عده ای از زنان روستا در شالیزار مشغول کار بودم که پسرم آمد و گفت از سپاه آمدند و با شما کار دارند. تعجب نکردم چون سپاه به خانواده ها سرکشی می کرد و فکر کردم برای سرکشی ساده آمده اند. گفتم به بچه های سپاه بگویید بروند بعد از ظهر بیایند اگر الان کار را رها کنم دست مزدم را نمی گیرم ولی پسرم گفت نمی شود چون گفتند کار ضروری دارند؛ کار را رها کردم و به خانه رفتم. وارد ...
پیشکسوت جبهه دفاع از حرم فرمانده ای بی ادعا بود
، به منزل پدری شهید رفتیم. خانواده الله کرم به همراه عروس خانواده (همسر شهید) و دو فرزندش جمع بودند. دیدن فرزندان خردسال آقا جواد (علی اکبر و زهرا) تصویری آشنا بود که آن روز ها در دیدار با خانواده شهدای مدافع حرم بسیار می دیدیم؛ پدرانی که از فرزندان کوچک خود می گذشتند تا کیلومتر ها دورتر از میهن شان، مقابل دشمنی ایستادگی کنند که اگر فرصت می یافت، جنگ را به داخل ایران اسلامی می کشاند. ...
هر بار بستری می شدم حاج قاسم به عیادتم می آمد/ خاطرات رضا ایرانمنش از همراهی با سردار شهید سلیمانی
آنها پدافند کردند. حاج قاسم گفتند بچه ها من خیلی خسته ام؛ کسی هست مرا ببرد اهواز، ساعت 6 صبح جلسه دارم؛ می خواهم در ماشین استراحت کنم. گفتم حاجی خودم هستم؛ کنار من نشست با شهید دلیجانی، هر 2 آنقدر خسته بودند تا اهواز تکان نخوردند. وی افزود: جالب است بدانید زمانی که در تاریکی شب رانندگی می کردم، دست اندازهایی که خمپاره خورده بود، ماشین به زمین می خورد اما آنها اصلا تکان نمی خوردند. حدود ...
پدری که قرار نبود بعد از 4 سال این شکلی برگردد
. تصویر پیش رو از آنچه که اطرافیان به عنوان پدر نشانشان می دادند خیلی متفاوت تر بود. بابا طوری برگشته بود که در آغوش کوچک آنها هم جا می گرفت. چند استخوان و کمی از جمجمه سر که داخل پارچه سفیدی پیچیده شده بود و همه می گفتند او همان بابا جواد است. علی اکبر و زهرا کنار پیکر پدر بچه ها با پیکر وداع کردند و هیچ کسی نمی داند در دل کوچکشان چطور چنین واقعیت بزرگی جا خواهد شد؟ پدر آمده ...
" بیست و هفت روز و یک لبخند " روایت یک پرواز
شهید مدافع حرم در رشت داریم که خانواده اش مایل به نوشتن زندگی نامه برای پسرشان هستند. ایشان پیشنهاد دادند کار نوشتن این کتاب را قبول کنم. بعد از گفت و گو با پدر شهید و موافقت ایشان برای نوشتن کار، مشغول مصاحبه با دوستان، هم رزمان و همکلاسی های شهید شدم.اما خیلی وقتها هنگام مصاحبه در می یافتم که این افراد چندان بابک را نمیشناختند و طبیعتا حرفی هم برای گفتن نداشتند. من دنبال این ...
ششمین شهید خانواده/ برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) دانشگاه را رها کرد
زمانی که تازه یتیم شده بود و یک طفل شیرخوار بود و ما بی کس، بی جا و بی پناه بودیم. ندای اصفهان: چطور مدافع حرم شد و چطور رضایت شما را کسب کرد؟ همانطور که گفتم، احمد ایران آمده بود تا سوریه برود و منم نمی توانستم مانعش شوم. خیلی تلاش کرد مرا راضی کند اما من از ته دل راضی نبودم. البته در اعزام های بعدی با حرف هایش راضی ام کرد. ندای اصفهان: چند بار اعزام شدند؟ ...
وقتی که از گلدسته ها گل می تراود
...، می توان ذهن شما عزیزانی را که دلبسته آستان مقدس ثامن الحجج(ع) هستید و بازخوانی تاریخ اماکن متبرکه را دوست دارید، شادمان کرد و این، برای نگارنده کافی است. نخستین مؤذن شناخته شده آستان تردیدی نیست مراسم نماز جماعت از زمانی که حرم رضوی شکل گرفت، یعنی اندکی پس از شهادت امام رضا(ع)، در مکانی که امروزه بقعه مطهر قرار دارد و اطراف آن برگزار می شد و بعدها، منجر به ساخت قدیمی ...
برادرنور خواهر مهر
کردم و تصادف در این مسیر زیاد بود.به همین خاطر هر لحظه احتمال مرگ می رفت. خلاصه این خواب با من ماند. تا اینکه دو ماه بعد جریان خواستگاری پیش آمد و با سید مهدی عقد کردیم. تا قبل از عروسی من به منزل سید نرفته بودم. شب عروسی وقتی وارد منزلشان شدم عکسی روی دیوار به شدت مرا متعجب کرد، سید علت تعجبم را پرسید گفتم: ممکنه حرفی بزنم باورش نکنید گفت: من شما را قبول دارم گفتم: این عکس پدرتان است ...
حاج قاسم همیشه در خاکریز بود
؛ اما ما وقتی کار می کردیم، درآمدمان خیلی بیشتر بود. به ما می گفتند وصیت کنید بروید سوریه، همه یا شهید می شوید یا اسیر، و دیگر زنده و سالم برنمی گردید. شهید حاج حسین بادپا می گفت: این بچه ها با جان و دل آمدند. کدام آدم عاقلی می رود جلوی داعش بایستد، سرش را ذبح کنند بعد بگوید به من پول بده! این پول به چه کارش می آید؟ در کشوری که 80 درصدش را تکفیری ها گرفته بودند و در بیست درصد باقی مانده نیز رخنه ...
همایش بانوان فعال فرهنگی جهان اسلام در حرم رضوی
خاطراتی از دختر شهیدش پرداخت. در این مراسم همچنین از هشت تن از بانوان فعال عرصه های اجتماعی جهان اسلام و همچنین همسر شهید نجفی از شهدای مدافع حرم با اهدای لوح و هدایای متبرک قدردانی شد. سحنرانی، اجرای مسابقه فرهنگی و اهدای جوایز متبرک به برگزیدگان این مسابقه، معرفی کتاب "رفیق خوشبخت ما" (خاطرات زندگی شهید قدس؛ حاج قاسم سلیمانی)، اجرای برنامه دکلمه خوانی، و قرائت بیانیه ویژه روز قدس از دیگر برنامه های این مراسم بود. ...
رئیس جبهه اصلاحات مازندران: حاج قاسم از جانش برای منافع مردم و کشور گذشت
.... وی افزود: به نظر بنده هیچ کس کار غیر اخلاقی را نمی پسندد اما بدانیم آقای ظریف با خبرگزاری ها و روزنامه های رسمی مصاحبه نکرد بلکه در یک گفت وگوی دوستانه یک نظری دادند. متاسفانه بد به آن پرداخته شده و موضوع را بزرگ کردند. وی حتی در چند بخش از مصاحبه از سردار به بزرگی یاد کردند و گفتند: " من حاج قاسم را دوست داشتم زیرا وی اساساً جنگ طلب نبودند. صفری ادامه داد: حتی آقای ظریف ...
اعلام عزای عمومی در لشکر داعش
نواده های معزز و معظم شهیدان می دانستیم، توفیق دیدار نصیب مان شد و به منزل هر خانواده معظم شهید که می رفتیم هرچه از خانواده ها می دیدیم. رضای خدا، صبر سجادی و زینبی، الگویی عاشورایی، حماسه و ایثار، خطابه های زینبی، بیان ادامه راه شهیدان، یاری رهبری معظم، نابودی تکفیری ها، آمادگی برای اعزام خودشان و فرزندان شان. بیاد جمله زیبای حضرت زینب کبری (س) که فرموده بود (ما رایت الا جمیلا) افتادیم ...
حال و هوای خاص در برنامه سحرگاهی ماه من
واکنش های بسیار خوبی مواجه شدیم به طوری در هر دو مورد از ما درباره طراحی سال بعد سوال کردند. ایده های مختلفی برای دکور امسال داشتیم اما در نهایت به این طرح رسیدیم. آن چیزی که شما به عنوان مخاطب در قاب تلویزیون می بینید، مجموع زحمات خیلی از عوامل است. وی افزود: خیلی اوقات دکوراتور یک دکوری را طراحی می کند که اگرنورپردازی خوبی نشود، عملا دکور جلوه مناسب خودش را ندارد. اگر همان دکور طراحی ...
خاطرات ایرانمنش از همراهی با حاج قاسم +فیلم
جانبازان عزیز، وقتی به بیمارستان می رفتیم با دوربین و عکاس به سراغ مان می آمدند و عکسی می گرفتند. بعد از چند سال بیمارستان رفتن، این هم طبیعی شد و دیگر بیمارستان هم نیامدند. از بنیاد جانبازان هم توقعی ندارم خیلی زحمت کشیدند که یک هفته پیش به من گفتند برو و فلان جا واکسن بزن! چرا نقش حسین ابوزید را قبول کرد؟ بازیگر سریال های تلویزیون به مناسبت روز قدس درباره مجموعه "وفا" و نقش حسین ...
از خداوند شهادت خواست و به او هدیه شد
داشت رسید. شب ولادت حضرت علی(ع) لباس دامادی شهادت را تن کرد خاطره ای که از او برایم خیلی شیرین است این بود که نزدیک به 5 یا 6 ماه قبل از شهادتش همراه هم به سمت شهدای گمنام در کوه سنگی رفتیم، شب چهارشنبه بود، بعد از زیارت عاشورا کنار شهید گمنامی نشستم که 29 سال سن داشت حسن آقا کنار من نشست بلند روبه مزار شهید گمنام گفتم من یقین دارم که الان شما اینجا حضور دارید و حرف های مرا می ...
روایت مامان حشمت از شکستن شاخ غول ام اس / خانم معلم حالا با معجزه دوستت دارم درس امید می دهد
بیماری را به دست بگیری... از آن روز با خودم قرار گذاشتم خوددار باشم، عصبانی نشوم، آرامشم را حفظ کنم، همه چیز را ساده بگیرم، به جای اینکه سعی کنم در کارها بهترین باشم، تلاش کنم انسان خوبی باشم، همسر و مادر و دوست خوبی باشم. به خودم گفتم: یادت باشد ممتاز و درجه یک، فقط خداست. وظیفه تو این است سعی کنی انسان خوبی باشی. خلاصه، افکارم را که عوض کردم، زندگی ام هم تغییر کرد. یعنی تا وقتی خودم برای درمان روحی ...
خاطره هایی از سریال قدیمی آئینه
آئینه دختر خانه بودم. یک لباس آبی مخمل پوشیده بودم و از آن دخترهایی بودم که در خانه مانده بودم. بعد از سریال همه می گفتند به تو نمی آمد که دختر ترشیده باشی. من می گفتم آقای لطفی این دختر با این لباس هایی که به من پوشاندید نمی تواند یک دختر ترشیده باشد. ایشان گفتند نه بگذارید ببینند گاهی دخترهایی که ظاهر بدی ندارند هم به خاطر مسایلی در خانه می مانند. در سریال آئینه نقش های متفاوتی را بازی می کردم و جایی نماند که بگویم کاش این نقش را بازی می کردم. مهیمن در پایان گفت: تا نفس می کشم دوست دارم بازی کنم زیرا جزئی از وجود من است. آرزو دارم سریال های خوبی ساخته شود. انتهای پیام ...
جشن عروسی حاج آقا با هزاران مهمان ویژه! + عکس
فقط ورودتان به شهرک با نظر ایشان بود... همسر شهید: بله؛ گفتند اگر شما اینجا باشید، خیال من راحت تر است. ساحل دریای مدیترانه با فاطمه و ریحانه **: تحصیلات شما چه شد؟ کارشناسی ارشد را ادامه دادید؟ همسر شهید: در آن گیر و دار به اصغرآقا گفتم: اجازه بده من کنکورم را بدهم و بعد خانواده محمدآقا بیایند برای خواستگاری. گفت: نه، این ها می آیند و می روند، بعد شما ...
جشن عروسی حاج آقا با هزاران مهمان ویژه! + تصاویر
برخی اقوام و آشنایان به من می گفتند بعدا هر کس را ببینی که لباس عروس پوشیده، حسرت می خوری! جالب این که حالا هر کسی لباس عروس پوشید این حس را دارد و می گوید کاش لباس من فلان شکلی بود اما من، نه!
حکایتی از مدافعان حرم که مظلومانه رفتند
جلب می کند. همسر شهید کابلی می گوید: بهار 89 به همراه دوستان هیأتی به سفر کربلا رفتیم، یک روز بعد از زیارت بیشتر بچه ها رفتند برای خریدن کفن؛ به حاج رحیم گفتم: خوب است که ما هم اینجا کفن بخریم . حاج رحیم گفت: من کفن نمی خرم، شما اگر می خواهید بخرید . همان موقع یکی از بچه های هیأت هم به حاجی پیشنهاد داد که بریم و کفن را بخریم، حاجی باز هم گفت: من کفن نمی خواهم . ...
از حاج ابراهیم تا خان طومان در بیان خاطرات شهدا به دور از نگاه کلیشه ای موفق بوده است
پایان بازار فروش کتاب های مدافع حرم از نظر شما چگونه است؟ شهدای مدافع حرم چه در نحوه شهادت و چه بعد از شهادت مظلوم هستند و آن طور که باید از انعکاس خبری گرفته تا چاپ کتاب، مقام آنها ارج نهاده نشده است. به عنوان مثال کتاب از حاج ابراهیم تا خان طومان بازخورد خوبی داشته و همان ماه اول چاپ اول کتاب تمام شد و همچنان متقاضی هست، اما کتاب موجود نیست و ناشر از گرانی کاغذ می گوید و مظلومیت شهدا این جا ...
رژیم جعلی اسراییل با ایجاد تفرقه بین مسلمین می کشود از یاران اصلی ملت فلسطین بکاهد
فلسطین بر فلسطین غاصب است همان حرفی که حضرت امام ره آن معمار کبیر انقلاب فرمودند که اسراییل بایستی محو شود (انشاالله) لذا به یاد شهیدان قدس بخصوص یاد سید شهدا سردار بزرگ اسلام چهره ای فراموش نشدنی مقاومت شهید حاج قاسم و همرزمش ابو مهدی المهندس وبه روح همه شهدا امام شهدا حضرت امام ره که را ه عزت و جهاد را به روی ما گشود درود می فرستیم و گرامی می داریم . روز قدس امسال دومین روز ...
شعرهایم با مداحی های محمود کریمی شنیده شد
آوردند و گفتند این بیرق روی گنبد آقا اباالفضل است. آن وقت راه کربلا مثل حالا باز نبود که راحت بشود رفت. من آن شب، حالم دگرگون شد و گفتم برای فردا صبح، چیزی بسازم که بخوانم. این کار را آن شب ساختم. چند وقت بعد در فاطمیه، حاج محمود آقا این را خواند. ماه محرم که رسید همه هیئت ها این را می خواندند. زنگنه اضافه کرد: دین و اهل بیت (ع) آمدند تا ما به خودمان برگردیم و به خلوت خود برسیم اما ...