سایر منابع:
سایر خبرها
هنرمندان نباید سطح هنر را برای پول پایین بیاورند/ فقط چند بازیگر داریم که دستمزدهای میلیاردی می گیرند
به گزارش خبرنگار ایلنا، شبکه نمایش خانگی در سال های کوتاه فعالیت خود باعث گران شدن دستمزدهای بی حد و حساب بازیگران شده و این موضوع برای تهیه کنندگانی که می خواهند درست فعالیت کنند و پول رانتی ندارند دردسرساز شده است. کمتر بازیگر درجه یک و یا درجه دو را سراغ داریم که این روزها با کمتر از میلیارد به حضور در فیلم های سینمایی و سریال های شبکه نمایش خانگی راضی شود. این افز ...
خیابانی در تهران که گوشه ای از بهشت است + عکس
؟ خود من تا چند سال دیگر می توانم بیایم؟ تمام این سال ها با هر سختی و استرسی خود را رسانده ایم؛ با نگرانی خواب ماندن صبح و دیررسیدن سرکار، با اضطراب امتحان و کلاس دانشگاه، با سختی شیر دادن بچه ها و بندآوردن گریه هایشان مخصوصا در شبستان مسجد و بعدها رسیدگی به دعواها و درس و مشق شان... با حظ با کیف هم آمده ایم. خدا می داند من یکی برای لذت خودم رفته ام تا ثواب شب زنده داری هرسال ازنفرات مان کم نشده خدارا ...
غم هایت عمق جانم را می سوزاند؛ مادر غم دیده افغانستانم!
چشمانم ندیده ام! صدا های مهیب را هم نشنیده ام! زینبم که به مکتب برود و نگران آمدنش باشم را هم حس نکرده ام! من همه این ها را درک نکردم! اما دختر کابلم... دختر دشت برچی... دختر همانجایی که اگر من هم در دشت برچی ام بودم... دختر من هم شاید در آن مکتب می بود! من عاشقانه دوستت دارم کشور غم دیده ام... من هرجا باشم دختر دشت برچی هستم... غم هایت عمق ...
سیاوش چراغی پور و مصائب کار در تولیدات تلویزیونی + عکس
پله به پله جلو آمدم و به توانایی خودم متکی بودم، از انتخاب ها و گام به گام پیش رفتن خودم راضی هستم. بازیگر تئاتر بودم و طبیعتاً کارگردان هایی به منظور انتخاب بازیگران برای تماشای تئاتر می آمدند و بازیگران مد نظرشان را انتخاب می کردند و این گونه من هم برای بازی در من ترانه پانزده سال دارم توسط حبیب رضایی انتخاب شدم. بعد از بازی در سریال باغچه مینو با نقش آفرینی در کاراکتر محبوب امیری در ...
روایت مردی که از امتحان الهی سربلند بیرون آمد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سیما ؛ او ادامه داد: کارگر بنا بودم اوایل ازدواج حدود 5 ماه به خانه مادرم رفتیم. بعد سراغ چاه کنی رفتم، خانه ای ساختم و به آنجا رفتیم. صاحب سه فرزند شدیم. بعد از به دنیا آمدن فرزند سوم کم کم خانم ام بیمار شد و خودم کارها را انجام می دادم. محمد برمایی کارشناس برنامه در این بخش راجع به موضوع مهریه صحبت کرد و گفت: موضوع مهریه مشکل دختر و پسر نیست بلکه مشکل دو ...
نعمتی: زمین فوتبال جای بد حرف زدن نیست
نویدکیا مبنی بر اتلاف وقت پرسپولیسی ها گفت: ما که در زمین بودیم نشنیدیم به ما چنین چیزی گفته باشد. همه پرسپولیس را 5-4 سال است می بینند و می شناسند. مخالف هستیم کسی خودش را زمین بیندازد و دوست داریم فوتبال بازی کنیم. اگر هم کسی روی زمین افتاد یکی از آنها خودم بودم. وی ادامه داد: یکی از توپ ها به صورت من خورد و دلیل دیگر زمین خوردن من هم این بود که کتفم آسیب دید. اصلا وقت کشی نکردیم زیرا برای ...
روایت امید از بچه های سندرم داون/ مادر مجردی که فرزند خوانده دارد
ولی چون تا حالا بچه با این شرایط به عنوان فرزندخوانده نداده بودند و قانونش تعریف نشده بود خیلی دوندگی کردم و تا 9 سالگی وی این مساله به طول انجامید. در تمام این نه سال به این فکر می کردم که کاش میشد عسل یک روز دخترم باشد. دختری که با خودم به خانه بیاورم و او را بزرگ کنم و اجازه دهم استعدادهایش شکوفا شود. برعکس خیلی ها که فکر می کنند بچه های سندروم دان بهره هوشی پایینی دارند، من معتقدم این بچه ها به ...
ششمین شهید خانواده/ برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) دانشگاه را رها کرد
حقش پایمال می شد و هیچ کس جرئت نمی کرد اعتراض کند. به راحتی شیعیان را به قتل می رساندند و آب از آب تکان نمی خورد. هیچ وقت آن روز را فراموش نمی کنم که جلوی چشمم سه تن از اعضای خانواده ام را تیرباران کردند. شوهرم، عمو و پدربزرگ بچه ام را فقط به جرم شیعه علی بودن، تیرباران کردند. احمد آن موقع نه ماهه بود. فقط خدا می داند آن روز من چه کشیدم و چگونه توانستم از آن به بعد روی پای خودم بایستم. ...
جاهدی: هنوز مردم مرا با برنامه عموپورنگ می شناسند
جامعه و هر اتفاق دیگری مجبور شده بود به آن سمت برود. مشکلاتی که همه با آن درگیرند و شاید به خاطر اینکه اعتماد به نفسی که نداشت به سمت دزدی برود و از دانشگاه انصراف دهد. ** و در پایان هم در کنار جواد آدم خوبی شده و عاقبت به خیر می شود؟ نه. من آدم ساختار شکنی هستم و دوست دارم این اتفاق هابه صورتساختارشکن رخ دهد و اینکه در پایان همه چیز خوب می شود و این ها را نمی توانم بگویم و باید تا ...
مس با خیلی از تیم ها فرق می کند/لیگ یک، لیگ آسانی نیست
است که مس در سطح بالاتری حضور یابد. امیدوارم که بچه ها این موضوع را به خوبی درک کنند که اگر این گونه باشد می توانیم بازی های باقی مانده را با موفقیت پشت سر بگذاریم. کور خودش و بینای دیگران نباشیم بحثی که من در مورد داوری دارم، بحث شائبه است. بازی ها به هفته های سخت خود می رسد. نمی خواهم خدای ناکرده داوری را زیر سوال ببرم؛ من خودم هم در تیمم چند بازیکن جوان دارم که آینده فوتبال ...
پای صحبت های جوانانی که در بهزیستی قد کشیدند
هفت ساله بودم برادرانم از من کوچکتر بودند دوست پدرم ما را به کوره آجرپزی برای کار فرستاد. بعد از مدتی پدرم آمد به کوره آجرپزی و وضعیت ما را که دید با دوستانش بحث کرد که من بچه ها را به شما امانت سپردم پدرم مجددا ما را با خودش برد و زندگی داخل چادر دوباره شروع شد. پدرم دوباره رفت؛ بعد از چند روز مجددا ما را به دوست دیگری از پدرم که دامدار بود سپردند. این بار هم در سرما و گرما ...
اگر ممکن بود، دلتان می خواست جای کس دیگری باشید؟
آن ها انجام خواهد داد. اما گذشته ای که من خودم تجربه کرده ام دیگر از دست می رود. به جای آن حالا گذشته ای با کسان دیگری دارم که آن ها را به اندازۀ کسانی که با آن ها ارتباط داشته ام نمی شناسم. این وضعیت چه حسی خواهد داشت؟ واقعاً نمی دانم. شاید این شخص شغلی دارد که آن ها از آن لذت می برند و از نظر مالی خیالش راحت است و معروف یا زیباست. اما آیا این تفاوت هایی که با من دارد آن قدر جدی هستند که حاضر باشم ...
شوخی هایی که درخلوت باآن ها گریه می کنم/ماجرای دیدار با حاتمی کیا – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان
آنتن زنده در بازه سحرگاهی سخت نیست؟ در ماه رمضان سی شب بدون استراحت برنامه داریم البته من به عنوان مجری باز استراحت دارم ولی گاهی تهیه کننده و باقی تیم باید مواردی را هماهنگ و مدیریت کنند که خیلی کار سختی است. با این حال با این برنامه همه زندگی شما حتی تا بعد از ماه رمضان هم به هم می ریزد و معمولاً با پایان هر ماه قمری و حتی عید فطر برای اجرای برنامه در سال بعد استرس می گیرم (می خندد). ...
انگار میشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره! / از ام اس تا فتح اورست (+فیلم)
عصر ایران ؛ کاوه معین فر - در این روزها که بخشی از زندگی همه ما اخبار و اتفاقات نگران کننده چون کرونا، گرانی و ... است تنها کاری که از دست ما برمی آید این است که جنبه های مثبت و یا اتفاقات شیرین هر اندازه کوچک را هم رصد کرده و سعی کنیم فکر و ذهن با این مسائل هم دمخور شود. بارها نوشته ام، محققان روانشناسی بر این اعتقاد هستند که در یک شبانه روز حدود 7 الی 8 هزار پالس فکری از مغز انسان ...
الهامی: سخت ترین برد زندگی ام را به دست آوردم
...: ساکت الهامی سرمربی تیم فوتبال نساجی از برتری تیمش در خانه مس رفسنجان به عنوان سخت ترین برد زندگی خود یاد کرد. ساکت الهامی در نشست خبری پس از دیدار تیمش مقابل مس رفسنجان اظهار داشت: باید یک تشکر ویژه داشته باشم از مسئولان مس رفسنجان و مردم خوب این شهر. آنها باید به تیم شان ببالند. به جرأت می توانم بگویم که این سخت ترین روز من بود و حتی در فینال جام حذفی هم چنین شرایطی نداشتم. سخت ...
خاطره دنیا مدنی از کار جالب مادر بازیگرش در رستوران
درنا به هم نگاه کردیم که مامان چرا این طوری می کند؟! او داشت دیالوگ حفظ می کرد! یعنی با ما غذا می خورد و دیالوگ هم حفظ می کرد. مدنی ادامه داد: من یادم است مامان لباس می شست، پهن می کرد و دیالوگ حفظ می کرد. صبح مرا می برد مدرسه و ناهار داشتم و بعد مرا می برد پشت صحنه مشق هایم را می نوشتم و بعد می آمدیم خانه و باز مشق هایم را چک می کرد. او با بیان این که من الگویی پیش چشمم ...
برای به دست آوردن جایگاهم در سینما، می جنگم
کننده باشند اما متاسفانه همچنان آن بینش غلط که اشاره کردید وجود دارد و گمان می کنم این اهل فن هستند که باید در مورد علتش صحبت کنند. آن چه در مورد خودم اتفاق افتاد این بود که سال ها مشغول تئاتر بودم و جوایز متعددی گرفتم اما هیچ گاه نشنیدم که بهنام شرفی امسال هم مردِ سالِ تئاتر ایران و هم بهترین بازیگر مرد جشنواره تئاتر فجر شده است، پس می توانیم اعتماد کنیم و پیشنهاد بازی در یک نقش خوب در سینما را ...
10 ساله های فاتح پیست اتومبیلرانی!
را کشف کردم و از همان جا آرام آرام آموزش برای محمدمهدی و نقشه خوانی برای محمدطا ها را شروع کردم. اول کنار خودم جلوی فرمان نشاندم شان و این ادامه داشت تا اینکه محمد در 6 سالگی کامل مسلط شد و یک روز این ریسک را کردم که به او بدون حضور خودم اجازه رانندگی بدهم و از همان جا محمد مستقل شد و توانست از صفر تا 100 رانندگی را خودش انجام بدهد. برای شما که پدربزرگ بچه ها هم هستید سخت نبود که ...
معلمی که فداکارانه با داشتن کودک معلول تدریس می کند
خیلی خوب بود در دانشگاه فرهنگیان که خیلی علاقه داشتم قبول نشدم و در دانشگاه پیام نور شهر وزوان که نزدیک روستایمان بود در رشته علوم تربیتی قبول شدم. این معلم جوان بیان می کند: یک سال در دانشگاه تحصیل کردم. بعد به لطف خاص خدا در تکمیل ظرفیت دانشگاه فرهنگیان اصفهان قبول شدم. خیلی خوشحال بودم، از طرفی هم نگران این مسافت طولانی بودم. ماه اول خیلی برایم سخت بود، چون یک ماه از شروع ترم گذشته بود ...
داستان باور نکردنی بزرگترین بازگشت تاریخ ورزش برای انتقام بزرگ+ فیلم
پوشیده بودم، نگاهی به اطراف کردم و گفتم من قراره الگوی این بچه ها باشم. خواستم برم خانه، همه گفتند خیلی زوده ساعت هنوز 9نشده، رفتم خانه. هیچی به همسرم نگفتم. رفتم در یک اتاق تاریک و لباس مسخره اسکلت را درآوردم. همانجا زانو زدم و به خدا التماس کردم که کمکم کند. همینطور اشک می ریختم جوری که سینه ام خیس شده بود. بعد از ده دقیقه دعا کردن بلند شدم. گفتم از دوشنبه صبح شروع می کنم تا قهرمانی بوکس جهان را پس ...
معلم در مسیر آموزش، خود نیز می آموزد
تان بگویید؟ سجاد هدایتیان هستم آموزگار پایه چهارم ابتدایی که 9 سال سابقه کاری دارم ، 5 سال آن را با افتخار در حال تدریس می باشم که از این 5 سال یک سال در چالوس و 4 سال دیگر را در بابلسر سپری کرده ام . + از تاریخچه کاری خود و ابتکارات خود در جهت موفقیت تان بگویید؟ در کلاس هایم همیشه سعی شده که جمعی دوستانه داشته باشم و رابطه ای برادرانه و پدرانه با دانش آموزان کلاسم ...
دوست داشتم نقش جانباز شیمیایی از کرخه تا راین را من بازی کرده بودم
ابتدای گفت وگوی ایرانمنش به جهت همشهری بودن با حاج قاسم همه چیز به خاطره از آن سردار دل ها ختم شد. من سالیان سال، در جوار حاج قاسم سلیمانی بودم. هر بار که در بیمارستان بستری می شدم حاج قاسم به عیادتم می آمد، حتی در وضعیتی که از روی گوشی ممکن بود حاجی را رصد کنند به اطرافیانش می گفته که من باید بروم بیمارستان! 5 روز حاج قاسم نخوابیده بود! او سپس به خاطره ای جالب و قابل تأمل از ...
واژه عمو فردوس را فرزندان شهید به من هدیه کردند
و سبب شدند از ریاست دانشگاه استعفا بدهم و سال هاست در صدا و سیما ممنوع التصویر شدم و از حقوق اولیۀ خودم محروم هستم؛ از رهبر انقلاب می خواهم که به خاطر آموزش کودکان این ظلمی که بر من رفته برطرف شود؛ چون من هیچ مطالبه شخصی ندارم و شرم دارم در مقابل ایثار شهدا و جانبازان مطالبه ای داشته باشم. حیات: حضور شما در جبهه شما را از فعالیت های آموزشی دور کرد؟ در سال 63 در پالند خود را ...
خدا می داند؛ پدر چطور بدون درختان زیتون جان داد
می شد. لباس شستن در وان حمام. مادرم مشغول همین کار بود که خبر مرگ پدرم را به او دادند. ساعت 11 شب بود و همۀ خواهر و برادرانم خوابیده بودند، اما من بیدار بودم. تازه انشایم را برای کلاس ادبیات آمریکایی با موضوع نقش رئالیسم جادویی در رمان مثل آب برای شکلات 1 تمام کرده بودم و حالا غرق در فکر، روی تخت دراز کشیده بودم تا خوابم بگیرد. فکر می کردم که سال اول دبیرستانم تا آنجا به ...
ماجرای خداحافظی زودهنگام خانم بازیگر با معلمی | مدرسه مادربزرگ ها مرا یاد دوران معلمی ام می انداخت
خواست و به من گفت اگر می خواهی برای سال های بعد به فعالیت خودت ادامه بدهی، دست از بازیگری بردار! وی افزود: من از مدیر مدرسه سؤال کردم چرا این حرف را می زنی؟ پاسخی داد که بسیار مرا ناراحت کرد. او گفت “بچه ها خیلی دوستت دارند و شما را الگوی خودشان قرار می دهند”. گفتم چه اشکالی دارد؟ گفت خوب نیست چون تو در هر سریال و فیلمی، یک شوهر داری! واقعاً این حرف ها به شخصیتم برخورد و آن قدر حالم را بد ...
رستم یتیموف: ایران خیلی دوستت داریم
...> * بهترین لحظه لیگ قهرمانان برایت چه لحظه ای بود؟ همان بازی با شباب الاهلی. * در مرحله حذفی هم خوردید به پرسپولیس. بله، این بازی چهار ماه بعد است و من واقعا به آن فکر نمیکنم. ما مسابقات لیگ را داریم و 5 هفته اول را از دست دادیم. باید با بقیه تیم ها همگام شویم و البته مسابقات مقدماتی جام جهانی در ماه آینده هم هست که بسیار اهمیت دارد. * فکر می کنی صعود ...
روایتی از حال خوب بچه های تخریب در شب احیا
و در موقع جواب دادن ذکر دعای جوشن برایم یقین شد که هیچکس غیر خودم بیدار نیست و همه خوابند. برگشتم پشت سرم را نگاه کردم و دیدم اکثر بچه ها دراز به دراز توی حسینیه خوابیده اند و بعضی ها هم توی سجده صدای خورخورشان میاد. شهید نوریان هم در سجده بود. با خودم گفتم حتما برادر عبدالله توی حال خودش و در سجده با خدا مناجات می کند، اما صورتم را که نزدیکش بردم دیدم نه، اصلا مثل اینکه توی این دنیا نیست، من هم ...
روزهای سخت کاپیتان شمشیر بازی پس از تزریق واکسن کرونا
تزریق واکسن، علائم کرونا داشتید و حالتان بد شد! نمی دانم چه بلایی سرم آمد. هر چه بود روزهای سختی بود. رفتم تست کرونا دادم و منفی شد اما عطسه و سرفه می کردم. بعد از تزریق واکسن دو - سه روزی مریض بودم. البته خدا را شکر تب نداشتم و فقط گلویم چرک کرده بود. حالا نمی دانم بدنم ضعیف شده بود یا چی؟ در این یک و سال و خرده ای خیلی از خودم و خانواده ام مراقبت کرده ام. حتی رفته بودم خارج از تهران تا ...
رمضان ماه مردم با دعاهای جهانی
اخلاق بندگی 4: بخش چهارم اخلاق بندگی به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم از اینکه توفیق را دارم خدمتتان باشم خدا را شکر می گویم. از اینکه دوستان ما برادران عزیز قرآنی ما کار می کنند برای احیای کتاب خدا، نام خدا، یاد خدا از آن ها سپاسگزارم. از اینکه کشورمان کشور قرآنی است و بتواند صدای قرآن را به سراسر جهان برساند خدا را شکر می گویم. ببینید ماه، ماه ...
جشن عروسی حاج آقا با هزاران مهمان ویژه! + عکس
. همان زمانی که مسموم بودند و وصیت می کردند، از خاطراتشان می گفتند و تأکید داشتند این ها را بعد از شهادت من کتاب کن. به ایشان گفته بودم که دوست دارم نویسنده بشوم و همه کتابم را بخوانند، گفت: من آرزویت را محقق می کنم. چند روز بعد از شهادتش بود که شروع کردم به نوشتن. یکی از خبرنگاران، متن های من را دید و گفت: چه کسی برایت می نویسد؟ گفتم: خودم. گفت: می خواهی معرفی ات کنم به یک ناشر تا کتابت ...