سایر منابع:
سایر خبرها
دزدی های سریالی بازیگر جوان تهرانی داخل اتوبوس / من همیشه سیاهی لشگر بودم !
به گزارش رکنا، چند روز قبل مرد میانسالی سوار اتوبوس شهری شده بود که ناگهان صدای اعتراض و فریادهای پسر جوانی را شنید که به یکی از مسافران اتوبوس می گفت چرا مراقب نیست و پای او را بشدت لگد کرده است. مرد میانسال با دیدن این صحنه بلافاصله یاد حادثه مشابهی افتاد که چند روز قبل برای خودش رخ داد و گوشی تلفن همراهش با این شگرد سرقت شده بود بنابراین از مسافران اتوبوس خواست تا مانع پیاده شدن و ...
پایان سرقت های سریالی آقای بازیگر در اتوبوس های بی آرتی تهران
در نوجوانی تئاتر بازی می کردم. عاشق بازیگری بودم و فکر می کردم روزی بازیگری مشهور می شوم اما نشد. چندین بار نزد کارگردان های مشهور رفتم و تست بازیگری هم دادم اما تنها نتیجه اش بازی کردن در نقش سیاه لشکر بود. پس از آن به خاطر اعتیاد و تهیه پول خرید مواد جذب باندهای سرقت شدم. دفعه قبل که زندان بودی هم به خاطر سرقت بود؟ بله. حدود 2 سال حبس کشیدم و بعد آزاد شدم. درس عبرت نگرفتی؟ ...
قتل کارمند شرکت خودروسازی سر به مهر ماند
. بعد از انجام کار به محل زندگی ام می رفتم و بعد از چند روز استراحت دوباره به تهران برمی گشتم و مشغول کار می شدم. متهم ادامه داد: مسیری که من در آن مسافرکشی می کردم اطراف اتوبان ستاری، بزرگراه اشرفی اصفهانی یا جاده مخصوص کرج بود. روزی در حال تمیز کردن ماشینم بودم که زیر صندلی یک گوشی تلفن همراه پیدا کردم. داخل آن را گشتم، اما سیم کارتی در آن نبود. آن را پنج ماه نگه داشتم تا اینکه کسی مراجعه نکرد و ...
دزدانی که سفارشی سرقت می کنند/ سرقت سفارشی آیفون 12 برای انتقال به افغانستان
علاءالدین دنبال سارق بود چرا که چند روز بعد از سرقت در هرات و کابل روشن می شوند. یکی از سارقان گوشی قاپ که در تهران دستگیر شده و بیش از 200 گوشی هوشمند را سرقت کرده، در مورد نحوه سرقت هایش می گوید: بعد از آزادی از زندان دوباره با چند همدستم گوشی قاپی را شروع کردیم. یک روز برای فروش گوشی دزدی به مولوی رفتم که مرد مالخر گفت اگر برایم فقط یک مدل گوشی را بیاوری، به تو پول بیشتری می دهم. بعد از ...
امام خمینی با حبس و حصر چگونه برخورد کرد؟
...، می برند و می کشند! (همان، ص 249) حضرت امام را پس از توقف کوتاهی در باشگاه افسران تهران و صرف صبحانه به پادگان بی سیم منتقل کرده و همان روز پانزدهم خرداد برای ایشان قرار بازداشت صادر می کنند. ایشان در ذیل آن می نویسند: به این قرار اعتراض دارم (صحیفه امام ج 21، ص) در روز 25 خرداد نیز وقتی در زندان قصر برای بازجویی خدمت ایشان می رسند، می نویسند: چون استقلال قضایی ...
برادران افکاری در زندان شیراز / فیلم دیده نشده
. من با کارد آشپزخانه ای که در دستم گرفتم به سمت آن فرد میانسال ضربه ای زدم . نوید افکاری همچنین در جریان بازسازی صحنه قتل در پاسخ به این سوال که از کجا متوجه فوت شدن مرحوم حسن ترکمان شد؟ گفت: باشگاه کشتی من داخل شاه داعی الله است؛ چند روز بعد که رفتم سالن از یکی دو نفر شنیدم؛ چون نزدیک بود محله، خبر پیچیده بود یک جورایی. خودمم که چند روز بعشد رد شدم فهمید؛ یعنی مردم می گفتند ...
ما همه به راحتی می میریم...
ما همه مون به راحتی می میریم، مسئولان تنها کار عملیشون اعلام کردن خبر مرگ ماست ؛ این توییت ریحانه یاسینی، خبرنگار ایرناست که روز گذشته به همراه مهشاد کریمی، خبرنگار حوزه محیط زیست ایسنا، در حادثه واژگونی اتوبوس حامل خبرنگاران در جاده ارومیه نقده درگذشت. حادثه ای که داغ بزرگی بر دل جامعه رسانه ای کشور گذاشت. همه داغدار و ناراحتیم، چه آنانی که این دو عزیز را از نزدیک می شناختند و چه ...
جدال خونبار مال باخته با زورگیران مخوف!
اتوبوس مسافربری بود ولی از مدتی قبل برادرم سر کار می رفت و مخارج زندگی را می پرداخت در این میان من هم در پارک ها و خیابان ها با دوستانم وقت می گذراندم تا این که از 12 سالگی به کشیدن سیگار روی آوردم و الان هم مواد مخدر مصرف می کنم! این زورگیر مخوف ادامه داد: بعد از ترک تحصیل شاگرد سنگ کاری شدم تا این حرفه را بیاموزم ولی بعد از مدت کوتاهی این شغل را رها کردم و تصمیم گرفتم به گچ کاری ساختمان ...
شرط شوم شقایق
فیلم ها این صحنه را دیده بود و من هم برای برآورده شدن آرزویش تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. من کار خلاف و دزدی بلد نبودم به همین دلیل سراغ چند پارک پایین شهر رفتم و درنهایت سارقی را پیدا کردم که از من پول گرفت و سرقت لوازم داخل خودرو را به من آموزش داد و با چندبار تمرین، سرقت لوازم داخل خودرو را یاد گرفتم. بعد از آن سرقت ها شروع شد؟ دقیقا. من و شقایق با موتور سراغ خودروها رفته ...
اتوبوس حامل خبرنگاران واژگون شد/ دستگیری 12 نفر از مدعیان فروش سوالات کنکور 1400/ انهدام باند 5 نفره ...
سرقت خودرو در کلانتری 122 دربند تشکیل و برای رسیدگی تخصصی و کشف جرم به پلیس آگاهی ارجاع شد که از شاکی تحقیق شد که اظهار داشت، صبح پنجم مرداد ماه خودرو پژو 405 خاکستری رنگ خود را در خیابان باهنر پارک و در ساعت 15:30 مراجعه کردم و متوجه شدم که سارق یا سارقان خودرو را به سرقت برده اند. رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی ادامه داد: اقدامات پلیسی در راستای شناسایی و دستگیری سارقان و کشف خودرو مسروقه ...
زیر سقف اعتیاد
درآمدی برای گذران زندگی و تهیه مواد نداشتیم. میثم به سرقت های خرد و شبانه روی آورد. من که از سوی خانواده طرد شده بودم، برای نجات زندگی مان از همسرم خواستم با کمک یکدیگر مواد را ترک کنیم اما او زیر بار نرفت. من هم نزد خانواده ام برگشتم و در نهایت با کمک آنها از همسرم که حالا یک سارق به تمام معنا بود، جدا شدم. کمی بعد، مواد را هم ترک کردم اما یک ماجرای ساختگی باعث شد تجربه تلخ دیگری نصیبم شود ...
20 سال؛ هرروز کتک خوردم!
سلامت نیوز : به پایش ماندم، حتی زمانی که در زندان بود چون دوستش داشتم اما این 20 سال را هرروز با کتک خوردن سپری کردم، امیدوار بودم از زندان آزاد و شرایط بهتر شود اما این چنین نبود، حتی یک بار به قدری من را با کابل و شلنگ زد که پزشک قانونی گفت باید دیه انسان کامل را بپردازد درحالی که بعد از 10 روز معاینه می شدم ولی هنوز آثار کتک ها باقی مانده بود. به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا ...
سرنوشت تلخ نیلوفر بعد از بی آبرو شدن نوسط پسر خاله اش
ام چند موادفروش بودند که هر موقع از جلو خانه شان رد می شدم، چند مصرف کننده مواد مخدر یا در حال تزریق بودند یا مواد می کشیدند. این شرایط روی پسر خاله ام اثر گذاشته بود و او نیز مثل دیگر جوانان محله به شیشه معتاد شده بود. متأسفانه رابطه من و پسرخاله ام موجب آلوده شدن من هم شد. چگونه با مردان وارد رابطه می شدی؟ بعد از فرار از خانه خاله ام، آواره کوچه و خیابان شدم. نه جایی برای ...
گفتگو با مهدی کمالی، پیش کسوت ورزش مشهد
تزیینات داخلی منزل مشغول بودم. از همان موقع به ورزش علاقه داشتم. کوه می رفتم و فوتبال بازی می کردم. روز های تعطیل یا توچال بودم و یا دربند. چند سالی کار کردم و دیپلمم را هم گرفتم. 19 ساله بودم که دفترچه سربازی را داوطلبانه گرفتم. وقتی دفترچه به دستم رسید متوجه شدم برای اعزام یک سال باید صبر کنم. رفتم پیش فرمانده و گفتم که اگر امکان دارد مرا زودتر به سربازی بفرستید. تیمساری که مسئول اعزام بود گفت: پسرجان ...
محاکمه قاتل پزشک معروف تهرانی و همدستانش
بدزدیم و به خانه یکی از دوستانمان ببریم و بعد از اینکه پولمان را از شهناز گرفتیم او را تحویلش بدهیم تا خودش او را بکشد، اما ماجرا به هم ریخت و دکتر می خواست به همسایه ها خبر بدهد که مجبور شدم او را بکشم. سعید نیز معاونت در قتل و سرقت مسلحانه را پذیرفت، اما پیمان منکر دخالت در قتل و سرقت شد و گفت من فقط راننده بودم. در ادامه جلسه شهناز نیز پای میز محاکمه رفت و گفت: حرف های این متهمان دروغ است و من هیچ ...
دوست برادرم وقتی شوهرم نبود در آشپزخانه به من نزدیک شد
جدا شدم. بعد از این ماجرا و برای تامین هزینه های زندگی ام در بیرون از منزل مشغول کار شدم. اگرچه کار ثابتی نداشتم و مدام شغلم را عوض می کردم اما دوست داشتم سایه یک مرد بالای سرم باشد. با این وجود هیچ کدام از خواستگارانم را نمی پسندیدم چرا که برخی از آن ها یا مسن یا متاهل و دارای چند فرزند بودند و یا ... تا این که روزی یکی از همسایگانم واسطه خواستگاری از من برای پسر مجردی به ...
ماجرای چند مرگ دلخراش در کویرهای ایران
بیابان های جازموریان منتشر شد. مفقودی ها یک مرد 28 ساله همراه پسر دوساله اش بود. به گفته خانواده مرد جوان، او به تازگی از زندان آزاد شده بود و بلافاصله پس از آزادی به همسرش گفته بود برای انجام یک مراسم مذهبی به نقطه دوردستی خواهد رفت. مرد جوان پسرش را در آغوش کشید و سفرش را آغاز کرد.گرمای هوا لحظه به لحظه شدیدتر می شد و به همان میزان پدر و پسر، توان از کف می دادند. پس از کمی پیاده روی ...
همیشه نمک همراه دارم برای ساختن لحظه های پُرشور/کاریکلماتور
همیشه نمک همراه دارم برای ساختن لحظه های پر شور نویسنده : محمدمهدی معارفی در 21 خرداد 1346 برای اولین بار کلمه ی کاریکلماتور در مجله ی خوشه به کار رفت و شاملو این نام را بر سیاق کاریکاتور از ترکیبی از کاری + کلمات + ور ساخت و آن را به نوشته های پرویز شاپور ( 1302 – 1378 ) اطلاق کرد . بدین قصد که همان کاری که یک کاریکاتوریست در عالم نقاشی می کند ، شاپور در حوزه ی زبان انجام ...