سایر منابع:
سایر خبرها
طلاق به خاطر خرید لباس مارک دار
عشق و آرامش برای میترا مهم تر از لباس است اما اشتباه می کردم من زندگی و همسرم را دوست دارم اما رفتارش قابل تحمل نیست. میترا گفت: آقای قاضی قرار بود سیامک مرا به سفر خارج از کشور ببرد و زندگی خوبی برایم بسازد ،در فامیل ما همه دخترها بعد از ازدواج یک سفر خارج از کشور رفته اند اما من نتوانستم بروم .حالا در حد همین خرید لباس هم نمی تواند خواسته مرا اجابت کند. اگر واقعاً تحمل این شرایط برایش سخت است باید مرا طلاق دهد و مهریه ام را هم بدهد. قاضی رو به این زوج جوان کرد و گفت: باز که دارید با هم لجبازی می کنید ،بهتر است یک ماه به کلاس های مشاوره بروید و بعد من حکم را صادر می کنم. ...
زن 33 ساله: از مدیر شرکت باردار شده ام
مدعی بودند اگر داروهایم را مرتب مصرف کنم، مشکلی در زندگی ام پیش نمی آید ولی روزی که همسرم و خانواده اش در جریان بیماری ام قرار گرفتند، آشوبی در خانواده شروع شد تا جایی که همسرم مرا طلاق داد و من دوباره به خانه پدرم بازگشتم. اگرچه شکست بدی در زندگی خوردم اما بیشتر از آن، خیلی در این ماجرا تحقیر شدم و این موضوع بسیار آزارم می داد ،با این حال همه این تلخکامی ها را بخشی از سرنوشتم می دانستم تا این که ...
هدیه مرموز به زن جوان / شوهرم آن شب وقتی به خانه آمد !
... بازجویی از همسر عزیز تحقیق ها را وارد مرحله تازه ای کرد. این زن گفت :همسرم یک شب به خانه آمد و گوشی موبایلی را به من هدیه داد. او اصلا نگفته بود گوشی موبایل را پیدا کرده است. تناقض گویی های این زوج موجب شد علیه عزیز کیفر خواست صادر شود. به این ترتیب وی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و پدر و مادر محمد برای عزیز حکم قصاص خواستند. پدر ...
آزار شیطانی مرد فامیل بیچاره ام کرد+جزئیات
... دختر صیغه ای گفت: در 17 سالگی برای رهایی از کابوس و با بی اعتنایی مادر و پدرم با پسری به نام مسعود ازدواج کردم و 6 ماه نگذشته بود طلاق گرفتم تنها مانده بودم و برای اینکه زندگی ام را سرو سامان بدهم تصمیم گرفتم صیغه مردان بشوم این کار را کردم و خیلی زود با حدود بیش از 100 مرد صیغه شدم و پول خوبی می گرفتم تا اینکه آخرین شوهر صیغه ای ام یک بازاری بود و من وقتی مدت صیغه ام تمام شد همانجا تصمیم گرفتم از خانه اش طلا سرقت کنم و همین باعث بازداشت من شد تصور نمی کردم این مرد شکایت کند بعد فهمیدم او زن و بچه ای ندارد و چون صیغه اش بودم ترسی از شکایت نداشت! ...
پشت پرده وکالت قاتل زن و شوهر یزدی چه بود ؟
در خون پدر و مادر همسرم در خانه شان کشف شد، تحقیقات پلیسی برای پیدا کردن قاتل آغاز شد. در طی عملیات پلیسی ماموران پلیس از همه فرزندان مقتولان بازجویی کردند و همه ما از همان ابتدا به آن ها گفتیم که به وکیل خانواده مشکوک هستیم. چون او از چند سال قبل با پدر و مادر همسرم اختلاف حساب مالی داشت و طمع تصاحب زمین های موروثی مادر خانمم باعث شده بود با هم اختلاف پیدا کنند. حتی یک بار برای از بین بردن اسناد ...
قتل کارمند شرکت خودروسازی سر به مهر ماند
که پسرم کشته شد من و همسرم به سفر کربلا رفته بودیم. پسرم در یک شرکت خودروسازی کار می کرد و هر روز صبح زود با سرویس به محل کارش می رفت. وقتی جسد او کشف شد بعد ها متوجه شدیم که گوشی تلفن همراهش سرقت رفته است و به کسی مشکوک نیستم. بعد از این توضیحات فرضیه قتل با انگیزه سرقت قوت گرفت تا اینکه پنج ماه بعد از حادثه مشخص شد یک زن از گوشی مقتول استفاده می کند. هدیه گوشی سرقتی زن جوان وقتی مورد ...
بابا بیا پایین مرا به آغوش بگیر
داشت و حالا کوثر دلتنگ پدرش هر روز به قاب عکس روی دیوار خیره می شود. آنچه در ادامه می خوانید روایتی کوتاه از زندگی شهید سیدجلال حسینی از شهدای لشکر فاطمیون از زبان معصومه احمدی همسرش است: من و همسرم هر دو اهل بامیان افغانستان هستیم. تقریباً وقتی 5 ساله بودیم از افغانستان به ایران آمدیم. در آن زمان طالبان بود. در ایران بزرگ شدیم. آقا جلال آخرین فرزند خانواده است. یک برادر و یک خواهر داشت ...
قتل مرد جوان به خاطر بدهی
به قتل حامد اعتراف کرد. سروش گفت: من و حامد سال 83 با هم آشنا شدیم. ما با هم شریک بودیم و کار می کردیم. قرار بود او یک میلیارد تومان به من بدهد تا با هم شراکت کنیم. ابتدا 400 میلیون تومان داد، اما بعد پشیمان شد و از من خواست که پولش را پس بدهم. من پول او را داده بودم، اما او سود پولش را هم می خواست. چون به تازگی خانه خریده بودم نمی توانستم بدهی ام را بدهم. تمام دارایی من ...
اگر همه بخواهند شهید شوند، پس چه کسی بماند و از انقلاب دفاع کند
این بچه را دوست داشت حتی در وصیتش اسم علی را آورده و او را سفارش کرده است . من در کنار حضرت آقا نشسته بودم. حرف علی که شد، همسرم جلوتر رفت و به آقا سلام داد و از ایشان خواست تا علی را دعا کنند. آقا رو کردند به حاج خانم و گفتند: الله شهیدیوی پیامبرلرنن محشور ائله سین ، پرسیدند: غیر از حامد چند بچه دارید؟ حاج خانم گفت: فقط یکی حاج آقا، امیر برادر بزرگ حامد که امروز خدمت تان رسیده است . آقا ...
رفتار زشت پدر شوهر پلید با عروسش ! / جزییات خودکشی داماد بی غیرت
رضا را از عروس پنهان کرده بودند آن هم نه یکبار بلکه 3 بار که در همه این اقداماتش به خودکشی او نجات پیدا کرده بود و با فریب در ازدواج من را به خانه سیاه پدر شوهرم کشاند! زن 3 0ساله به نام لیلا نزد مشاور اجتماعی پلیس گفت: وقتیفوق دیپلم گرفتم تصمیم به ازدواج گرفتم. او رضا که پسر شیک پوش و مرتبی بود را در یک میهمانی دوستانه دیدم بسیار نجیب و سر به زیر بود و خیلی زود پیشنهاد ازدواج داد تصور ...
تجاوز جنسی به پسر 10 ساله آبادانی در نخلستان
انتقال یافت. تجاوز و جنایت در نخلستان تنگه یک خشونت در صدای صادق مانع از تشریحی آرام می شود: اعضای خانواده اکبر از خودش گرفته تا برادرانش معتاد هستند. نسبت فامیلی با ما دارند. من تک تک آنها را خوب می شناسم. تمام بچه های روستا از صبح تا شب در خیابان در حال بازی هستند؛ اما ما همیشه نگران بچه هایمان هستیم. آنها را در خیابان تنها رها نمی کردیم. همسرم وقتی دید، محمد قصد دارد برای خرید ...
جنازه زن صیغه ای در حیاط خانه اش دفن شد!
ایستاد تا من مشکل را بررسی کنم. همین طور که مشغول کندن زمین بودم بر سر زن گرفتن من جروبحث مان شد. او می دانست من بچه دارم اما همچنان دست بردار نبود. تا اینکه تهدید کرد موضوع را به همسرم می گوید. من که با شنیدن این حرف بشدت عصبانی شده بودم با چوب ضربه ای به پشتش زدم و با چاقو گلویش را بریدم. بعد هم در همان چاله ای که در باغچه کنده بودم او را دفن کردم. حالا هم بشدت پشیمانم. این پرونده بعد از افشای راز جنایت در مراحل قضایی تحت رسیدگی قرار گرفت! ...
دختر 18 ساله در قفس شیطان !
...: این ها بخشی از اظهارات دختر 18 ساله ای است که از منزل فرار کرده بود. او در حالی که ادعا می کرد توسط مادرش تهدید به قتل شده است و دیگر حاضر نیست به خانه بازگردد، درباره تلخکامی های زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: شش سال بیشتر نداشتم که فرزند طلاق نام گرفتم. مادرم که نمی توانست سختی های زندگی با مردی معتاد را تحمل کند، از پدرم طلاق گرفت تا روزهای بهتری ...
مهریه عجیب بازیگران زن ایرانی
انم بودند. ایشان در سن 24 سالگی به خواستگاری رفته و مهریه همسرش را عدد یک و مقابل آن به اضافه 100هزار صفر نوشتند اما به نظر همسرشان یک شاخه گل میخک سفید برای مهریه کافی بود. نیوضا ضیغمی با آرش پولادخان یکی از تاجران نقره ازدواج کرده است. خانم بازیگر که تحمل بحث خانواده بر سر مهریه در مراسم خواستگاری را نداشت همان ابتدا مهریه خود را یک سکه عنوان کرد. منوچهر هادی کارگردان سینما و ت ...
تمام بدن این زن سیاه و کبود است / ازدواج در زندان با محکومیت 15 ساله
این که نمی توانستم هرروز ببینمش ناراحت بودم و روزها را می شمردم تا سربازی اش تمام شود، 2 ماهی بود که نامزد بودیم یک روز از پادگان خبر آوردند یک سرباز به قتل رسیده و نامزدم نیز به جرم معاونت در قتل دستگیرشده است، نمی توانستم باور کنم، خانواده ام که شنیدند نامزدم در قتل مشارکت داشته، پایشان را در یک کفش کرده بودند که باید جدا شوی و ما اجازه نمی دهیم ازدواج کنید، اما من عاشقش شده بودم و گوشم بدهکار ...
زیر سقف اعتیاد
به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، با وجود مخالفت های پدر و مادرم، آنها را مجبور کردم به این وصلت رضایت بدهند و در نهایت ما ازدواج کردیم و با همسرم که جوشکار گاز بود و درآمد خوبی هم داشت، زیر یک سقف رفتیم. با تولد پسرمان دانیال، میثم اغلب شب ها دیر به خانه می آمد. او در مقابل اعتراض های من خیلی زود عصبانی می شد و سر موضوعات ساده دعوا راه می انداخت. پس از این نیز رفتارهای مشکوک او بیشتر ...
قاتل: به خاطر فرزندانم مرا ببخشید
خریده بودم و بدهکار بودم. از طرفی تمام دارایی ام یک خودروی سانتافه بود که می خواستم آن را بفروشم و وام خانه ام را تسویه کنم. در این شرایط با اصرار های او برای گرفتن سود پول تحت فشار بودم به همین خاطر نقشه قتل به سرم زد و تصمیم گرفتم او را بکشم. متهم ادامه داد: یکبار تصمیم گرفتم او را با سیانور بکشم، اما نتوانستم تا اینکه قرار شد او را به بهانه چیدن گیلاس و شاتوت به کن ببرم. طا ها قبول کرد و ...
دوست برادرم وقتی شوهرم نبود در آشپزخانه به من نزدیک شد
با دختری بار ها رفتار شیطانی داشت + جزییات زن 32 ساله در حالی که بیان می کرد پس از تحمل کیفر و رهایی از زندان هنوز هم عذاب وجدان دارم به مشاور کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: چند سال بعد از گرفتن دیپلم ازدواج کردم، اما به دلیل اعتیاد همسرم زندگی ما تنها یک سال دوام آورد و از او جدا شدم. داستان این شیطان کثیف عجیب است بعد از این ماجرا و برای تامین هزینه های زندگی ام در بیرون از ...
محاکمه قاتل پزشک معروف تهرانی و همدستانش
پله ها زدند و فرار کردند. پلیس به بررسی دوربین های مداربسته محل حادثه پرداخت و با به دست آمدن شماره پلاک خودروی قاتلان، آن ها شناسایی شدند. در ادامه بررسی ها کارآگاهان پلیس دریافتند مدتی قبل برادرزن دکتر از همسرش جدا شده بود، اما بین این زن 50 ساله و خانواده شوهرش درگیری وجود داشته است. بدین ترتیب مأموران به سراغ شهناز، عروس سابق این خانواده رفتند که وی در بازجویی ها خیلی زود به ...
راز قتل زن مسن سر به مهر ماند
برادرشوهر زیبا برای او حکم قصاص خواستند. یکی از دختران قربانی گفت: مادرم با برادرم و خانواده اش زندگی می کرد و روز های بسیار سختی داشت. آن ها خیلی مادرم را اذیت می کردند و اختلاف ما با برادرم و همسرش هم به همین دلیل بود. ما از او می خواستیم دست از سر مادرم بردارد؛ اما این کار را نمی کرد و همه پول های مادرم را می گرفت و به میهمان های مادرم بی احترامی می کرد . زیبا هر کاری که توانست با مادرمان ...
بازداشت یک پزشک زنان در پرونده قتل مرد طلافروش
... این زن وقتی متوجه شد پلیس مدارکی دارد که نشان می دهد آخرین بار مرد طلافروش به خانه وی رفته، گفت: مرد طلافروش از دوستانم بود که با هم کار می کردیم و مراوده های مالی داشتیم. آخرین بار او به خانه ام آمد تا درباره مسائل کاری صحبت کنیم. همان روز کولرم خراب شده بود که مرد طلافروش آن را تعمیر کرد و بعد از خانه ام رفت. دیگر از او بی خبر بودم تا اینکه شنیدم مفقود شده است. اگرچه این زن اصرار ...
برادرم در فکه و پسرم در قنیطره آسمانی شدند
قبل از اینکه پدر شهید شوید، برادر شهید بودید. خودتان هم در جبهه حضور داشتید. کمی از خودتان بگویید. من و برادرم شهید، ولی پورمراد که در عملیات والفجر مقدماتی در سوم اسفند 1361 به شهادت رسید، همرزم بودیم. شغل من کشاورزی است. ما چهار برادر بودیم. از همان دوران انقلاب خانواده ما پایبند و معتقد بود. یکی از برادرانم به نام نادعلی که خدمتش در زابل بود با مقام معظم رهبری که به زابل تبعید شده بودند آشنا شده و گاهی به خدمت ایشان می رفت. قبل از یکی از سفرهایش به قزوین برادرم خدمت رهبر می رسد و می گوید می خواهم به قزوین بروم اگر کاری دارید، برایتان انجام دهم. ایشان هم می فرمایند که می توانید تعدادی از عکس های امام و اسلحه را همراه خود ببرید؟ این کار برای شما خطر دارد. برادرم می گوید بله این کار ...
قتل مرد جواهرفروش به خاطر 700 میلیون تومان
طلافروشی ایرج رفتم و از آن روز به بعد آشنایی ما شروع شد. من زن تنهایی بودم و به همین خاطر با مرد طلافروش ارتباط برقرار کردم و او هم به خانه من رفت و آمد داشت تا اینکه تصمیم گرفتم در نزدیکی بلوار ارتش خانه دو طبقه ای بخرم که در طبقه اول مطبم باشد و در طبقه دوم زندگی کنم. هنگام معامله مقداری پول کم آوردم که ایرج به من قرض داد و گفت بعداً همراه سودش به او برگردانم. وی ادامه داد: ابتدا فکر ...
راز قتل زن مسن سر به مهر ماند
سه خواهرشوهر و برادرشوهر زیبا برای او حکم قصاص خواستند. یکی از دختران قربانی گفت: مادرم با برادرم و خانواده اش زندگی می کرد و روز های بسیار سختی داشت. آن ها خیلی مادرم را اذیت می کردند و اختلاف ما با برادرم و همسرش هم به همین دلیل بود. ما از او می خواستیم دست از سر مادرم بردارد؛ اما این کار را نمی کرد و همه پول های مادرم را می گرفت و به میهمان های مادرم بی احترامی می کرد. زیبا هر کاری که ...
راز قتل مرد طلافروش در اعترافات خانم دکتر (+عکس)
خواسته بود به حساب فردی 30میلیون تومان واریز کنم. آن مرد را نمی شناختم به موضوع مشکوک شده و به پدرم زنگ زدم که جواب نداد و بعد تلفن خاموش شد. می ترسم او را ربوده باشند. در جریان تحقیقات پلیسی معلوم شد که مرد گمشده با زنی که دکتر زنان و زایمان بوده، مراوده های مالی داشته است. خانه و مطب این زن در بلوار ارتش تهران شناسایی و معلوم شد که مرد گمشده همان روز در همان حوالی دیده شده است. این زن ...
رابطه شیطانی این مرد شیاد همزمان با 20 زن!
، ارتباط آنها در فضای مجازی آغاز و کم کم ادامه دار شد و مرد فریبکار با توجه به روش هایی که بلد بود این زن را هر روز بیشتر مجذوب خود کرد و یک روز به بهانه ی اینکه پدرش حساب بانکی اش را مسدود کرده از او درخواست مبلغ قابل توجهی پول کرده و بعد از آن ارتباطش را برای همیشه با این خانم قطع می کند. تقریبا همه چیز تا اینجا کاملا عادی و تکراری بود اما داستان زمانی خبرساز گشت که یک به یک به شاکیان این ...
روایتی از نخستین تشرف شهید ابوحامد به بارگاه رضوی
علیرضا از خدا تشکر کردم. وقتی به محل قرار رسیدم من زودتر گفتم: زیارت قبول. یک ساعت، همۀ زمانی بود که رفتیم و زیارت کردیم و برگشتیم! از ترس این که دیرتر از پدرم به خانه برنگردیم! اما دست بر قضا پدرم دروازه را باز کرد. هر دومان جا خوردیم. من بیشتر شرم شدم. پدرم به سردی دست علیرضا را که به سمتش دراز شده بود فشرد. وقتی داخل اتاق بی بی نشسته بودیم، باز هم برایم از توکل گفت و همراهی و ...
سناریوی خونین برای قتل یک پزشک
استان تهران پای میز محاکمه ایستاد ند . محاکمه عاملان قتل د کتر محمود باستانی د ر ابتد ای جلسه اولیای د م برای متهمان حکم قصاص خواستند سپس متهم رد یف اول به نام جمشید 29 ساله گفت: من د ر مترو د ستفروش بود م و چند بار فریبا را د ر مترو د ید ه بود م. او می د انست که شرایط مالی بد ی د ارم و برای هزینه های بیماری قلبی و کلیوی همسرم نیاز به پول د ارم. به همین خاطر به من پیشنهاد د اد تا برایش ...