سایر منابع:
سایر خبرها
میگفت کشورهای اروپایی جای من نیست/ عشق به اهل بیت(ع) او را به سوریه برد
های افغانستان شروع شد و ما را مجبور کرد که به ایران بیاییم. اما در مورد رازی که گفتید، یادم هست بچه های همسایه معمولا تو کوچه بازی می کردند یا دم خانه ها می ایستادند و شیطنت می کردند، اما هیچ وقت نشد که حمید توی کوچه برود یا با دوستان ناباب بگردد. برای همه ی همسایه ها احترام قائل بود و مقید به این بود که نباید همسایه آزاری کنیم. توی یک محله چهارده سال زندگی کردیم؛ اما بیشتر همسایه هایمان ...
سرزمین مادری
مقر فرماندهی است. گفته شد که می خواهد اسرا را ببیند اما به دلیل امنیتی ترجیح داد که از راهرو طبقه دوم اردوگاه، حرکت کرده و تمام اردوگاه را بچرخد، غافل از اینکه بچه ها از پایین پا به پای او به حرکت درآمده و هر ناسزایی را که در لغت نامه ها می شد یافت، نثار راهش کردند. بدون کمترین واکنشی به سرعت از اردوگاه خارج شد. هم خانه بود، هم مسجد و هم مدرسه از معجزات اسارت، یادگیری کامل زبان های ...
دودکش دوباره به کار افتاد!
رفته و چهره های جدید دیگری مثل الهام اخوان به کار اضافه شده اند. علاوه بر این در دودکش بچه ها برعکس خیلی از سریال ها نقش فعالی دارند و شاید به همین دلیل در این فصل هم چند بچه دیگر قرار است در قصه حضور داشته باشند. همچنین در سکانس هایی که در شمال کشور و گرگان می گذرد، از بازیگران بومی آن شهرستان هم استفاده شده است، به همراه چند نقش فرعی دیگر که در ادامه مروری به دیگر شخصیت های این قصه داریم ...
گفتگو با دکتر خدیجه بوزرجمهری | جغرافیای زندگی را با فراز و نشیب آن در آغوش گرفتم
خانواده ها موثر بود علاوه بر اینکه خودش مشغول تحصیل بود، موظف بود 4 واحد هم در دانشگاه فردوسی تدریس کند و همه این ها با رسیدگی به امور خانه و بچه ها کار را سخت تر می کرد. مادر همسرم و خواهرانم در رسیدگی به بچه ها کمک می کردند، اما به طور کلی فکر می کنم وظیفه اصلی هر زن مربوط به مادری و خانواده اش است. در آن مدت، وقتی مشهد نبودم، همیشه تماس می گرفتم و جویای احوال بچه ها می شدم. قبل از اینکه به ...
اولین های شهر دهدشت؛ از تیمسار علیزاده تا باسلمون
پا به خانه می گذارم سید حاصل در بلندگو اعلام می کند ((مقداری پول پیداشده)) په ای پیلل کورو بی که مو تمام خیابونله پیاده گشتم و ندیدمشو؟؟ آقای رضا قهوه چی بهبهانی و کافه اش که مرتب ترانه های خوانندگان زن و مرد ایرانی از طریق بلندگویش با صدای بلند در سراسر شهر شنیده می شد بخصوص ترانه های خوانندگانی بنام آغاسی و سوسن: لب کارون/شیرین و شیرین همه میگن دیوونه اینو خودم میدونن دختر آبادانی ...
گفتگو با دختر شهید بهشتی درباره منش و اندیشه های پدر | متفکرِ مصلح
؟ از صفات اخلاقی شهید بهشتی، خلق و خوی محمدی و رفتار محبت آمیز ایشان نسبت به دوست، آشنا و فامیل بود. در برخورد با مخالفان و بدخواهانشان نیز بسیار رئوف و از خودگذشته بودند. ایشان از ظرف زمان حیات خود و لحظه لحظه های عمر گران بهایشان بیشترین و بهترین استفاده را می کردند و چهره ایشان نورانی و همواره و در همه حال به یاد پروردگار متعال بود، حتی زمانی که به ظاهر مشغول کار های پیش پا افتاده و ساده ...
مرتب سازی و نبرد بی امان با خرت و پرت ها
...، همان طور که دوستانم پس از تمام کردن کالج و ازدواج و بچه دارشدن می توانستند به خانه و آنچه پشت سر گذاشته بودند برگردند، و برمی گشتند. سعی می کنم به این بیندیشم که چه کسی بودم اگر عادت نداشتم هر روز قبل از ترک خانه ام همه جا را نگاه کنم و از نظرِ ذهنی خودم را آماده کنم برای این احتمال که وقتی شب به خانه برگشتم ممکن است هیچ یک از متعلقاتم دیگر وجود نداشته باشد. می کوشم بفهمم که اشیای گم شده ام ...
شهیدبهشتی روز شهادت به همسرش چه گفت؟
توطئه ها و تهمت ها و ناسزاگویی ها و تلفن هایی که در طول هفته به ما می زدند و به دروغ می گفتند آقای بهشتی شهید شدند، ترور شدند و ... ما همیشه آماده شهادت ایشان بودیم تا آن شبی که این حادثه اتفاق افتاد. ما در شب پیش از هفتم تیر قرار بود به منزلی که گرفته بودند، بیاییم. ایشان یک ماه آخر وقتی از منزل می خواستند بیرون بروند غسل می کردند و وضو می گرفتند. روز هفتم تیر که آمدند لباس بپوشند به من ...
با درد کودکان سوری راهی سوریه شد
.... همه چیز را با صبوری حل می کرد. اگر حرفی یا دفاعی از انقلاب می کرد با صبوری بود تا تنش به وجود نیاید. در رفتار با بچه ها پدر نمونه بود. ساعت 6 صبح می رفت سرکار و شب دیر وقت می آمد. اولین کارش بعد از ورود به خانه بازی با بچه ها بود. آن قدر با من رفتار خوبی داشت که هیچ موقع بی احترامی از ایشان ندیدم. طوری مدیریت می کرد که ارتباطم با خانواده اش خوب بماند. ماه های اول شهادتش من و بچه ها از نظر روحی ...
گفت و گو با خواهر و همسر جانباز بانو بنایی اسکویی 65 دفتر قلم زدن به عشق شهدا تا عروج ناتمام با حضرت ...
خودم انجام می دهم. فاش چند خواهر و برادرید؟ - ما شش خواهر و برادریم. یکی از برادرها فوت کرده و من بچه ی سوم هستم. بچه ی اول پسر و یک خواهر بزرگتر هم دارم. فاش نیوز: جنگ که شد چه اتفاقی افتاد؟ - من که ازدواج کرده بودم. هم برادر بزرگترم و هم آقا مجید که برادر پس از من است و سه سال از من کوچکتر است، او هم در جبهه بود. برادر سومم هم که به رحمت خدا رفته است ...
توکیو میدان رسیدن به رؤیای کودکی ام است
محمدرضا گرایی ملی پوش وزن 67 کیلوگرم کشتی فرنگی در المپیک خواهد بود؛ کشتی گیری که پس از کسب مدال طلای زیر 23 سال جهان در سال 2019 و طلای 2019 آسیا، این روز ها در 25 سالگی برای حضور در بزرگ ترین میدان ورزشی دنیا آماده می شود و با انگیزه بالایی که دارد، می گوید طلای المپیک را هدف گرفته است. با گرایی که برادر بزرگش محمدعلی گرایی هم در وزن 77 کیلو، نماینده ایران در توکیو خواهد بود، درباره شرایطش در فاصله یک ماه مانده تا روشن شدن مشعل المپیک صحبت کرده ایم. ...
مرندی: رهبری به سلامت جامعه و خودشان حساس هستند
ریختند و برای من می آوردند وسایل و اسباب و اثاثیه زندگی شان هم ساده است؛ درست است؟ بله؛ ایشان در همه موضوعات بسیار مقید هستند. یادم می آید که وقتی بچه های شان کوچک بودند و مریض می شدند من به خانه شان می رفتم، می دیدم کف خانه موکت بود، گوشه اش هم یک سماور گذاشته بودند و یا خود ایشان یا همسرشان چایی می ریختند و برای من می آوردند. همسرم هم می گفت که وقتی به خانه شان می رفته یک پتو ...
تولید کتاب؛ دغدغه یا جمع کردن رزومه!
توانستند از تهدید موجود استفاده کرده و آن را به فرصت تبدیل کنند، بیماری کرونا و قرنطینه های حاصل از آن سبب شد که بسیاری از بچه های جنگ تحمیلی به نویسندگی روی بیاورند و بتوانند به خودسازی و تفکری عمیق دست یابند. ***مطالعه در اوقات فراغت و قرنطینه اجباری محمود زاده پیرامون مطالعه در اوقات فراغت و قرنطینه اجباری بیماری کرونا ابراز کرد: کرونا توفیقی اجباری برای جلب توجه اذهان ...