سایر خبرها
جواد عزتی: واکنش ها به سریال زخم کاری بی نظیر است؛ دیگر در خیابان نمی توانم راحت راه بروم / گمان نمی ...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : همزمان با پخش سریال زخم کاری جواد عزتی درباره بازی این در این سریال گفت: من بعد از فیلم محمد کارت که دو ماه پیش از جشنواره تمام شد دیگر کار نکردم تا زخم کاری ، یعنی 14 ماه هیچ کاری نکردم. به نظرم باید استراحت می کردم و کمی خودم را جمع و جور می کردم و با تمرکز بیشتر ادامه می دادم. مهمترین اظهارات جواد عزتی در گفتگو با همشهری به شرح ...
واکنش شخصیت ها و چهره های مختلف کشور و استان به رحلت سیاستمدار کهگیلویه و بویراحمد
هماهنگی جبهه ی اصلاحات ایران و رئیس جبهه ی اصلاحات استان کهگیلویه و بویراحمد به ملکوت اعلی پیوست. هزاران آه و فغان بر خسرانِ گران و درد بی درمان که با طوفان بی امان، پنجه در پنجه ی جانِ جهان انداخت و بر سیاستمدار اخلاقگرای استان سایبان مرگ افراخت. درگذشت این انسان فرهیخته و وارسته، اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات کشور و استان و همچنین فرهنگیان، فرهیختگان و نخبگان استان را مصیبتی عظیم ...
تیپ جدید لیلا اوتادی بعد از شایعه ازدواجش + تصاویر
به تازگی در فضای مجازی شایعه شده احسان علیخانی با لیلا اوتادی بازیگر سینما و تلویزیون ازدواج کرده است ، این شایعه به هیچ وجه صحت ندارد.
فیضی: از کودکی علاقه داشتم کوه دماوند را فتح کنم/ هیچگاه خودم را نباختم
، هیچگاه خودم را نباختم و احساس معلولیت نکردم. همه کار هایی که مردم عادی انجام می دهند را من هم بدون هیچ محدودیتی انجام می دادم. وی در ادامه صحبت هایش به تنها روزی که از خود ناامید شد اشاره کرد و گفت: اولین بار که در زندگی ناامید شدم، در سال 97 بود که برای فتح قله دماوند اقدام کردم. آن روز همه تلاش خود را کردم اما در 5 هزار متری صعود نتوانستم و ناکام ماندم. آن زمان خیلی ناراحت شدم، عزم ...
فیضی: از کودکی علاقه داشتم کوه دماوند را فتح کنم/ هیچگاه خودم را نباختم
، هیچگاه خودم را نباختم و احساس معلولیت نکردم. همه کار هایی که مردم عادی انجام می دهند را من هم بدون هیچ محدودیتی انجام می دادم. وی در ادامه صحبت هایش به تنها روزی که از خود ناامید شد اشاره کرد و گفت: اولین بار که در زندگی ناامید شدم، در سال 97 بود که برای فتح قله دماوند اقدام کردم. آن روز همه تلاش خود را کردم اما در 5 هزار متری صعود نتوانستم و ناکام ماندم. آن زمان خیلی ناراحت شدم، عزم ...
بالاخره فهمیدم که 2 بچه کافی نیست!
که "چرا بچه دار نمی شوید؟!"؛ خیلی ترسیدم که نکند واقعاً بچه دار نشوم! به همین خاطر به دکتر مراجعه کردم و ایشان به من اطمینان دادند که "هیچ مشکلی نیست و بدون استرس بارداری شما میسر است". بعد از یک ماه، خبر پدر شدن را به همسرم دادم و ایشان واقعاً خوشحال شدند اما به خاطر شرایط (بارداری پرخطر) تصمیم گرفتیم خانواده ها را تا خبر قطعی در جریان نگذاریم؛ بعد از 4 ماه اطرافیان را مطلع کردیم که ...
سی و دومین دوره بازیهای المپیک- توکیو2020؛شناگر المپین: تلاش می کنم در المپیک توکیو، رکورد شنای ایران را ...
را یک ثانیه کاهش دهم . وی ادامه داد: فاصله مسابقات صربستان تا بازی های المپیک 3 هفته و نیم است که بر اساس علم تمرین شنا نمی توان بدن را قوی تر و سرعت را افزایش داد فقط باید آنچه که هست را حفظ کنیم ، هدف من و مربی ام اول حضور در این المپیک بود. من در این یکسال و هشت ماه گذشته حدود 5 یا 6 بار رکورد ملی ماده تخصصی خودم را زدم. از این بابت که رو به جلو و پیشرفت حرکت می کنم خوشحالم. ...
حمیده عباسعلی: تلاش می کنم بهترین اتفاق ها در توکیو بیافتد
...؛ فقط یک مسابقه در ترکیه برگزار شد که من با توجه به آسیب دیدگی ام از دست دادم وبه فاصله چند هفته مسابقات پرتغال برگزارشد که بعد از مدتها اولین رویدادی بود که در آن حضور داشتم و موفق به کسب مدال برنز شدم. وی درباره شناخت از حریفان گفت: با توجه به اینکه وزن ما ادغامی و از 5 وزن جهانی به سه وزن تبدیل شده است، 10 نفر در این وزن با هم رقابت می کنیم که تا حدودی از حریفانم شناخت دارم بخصوص ...
داستان های شنیدنی از تاریخ المپیک (10): ماجرای ورزشکار سیاهپوست آمریکایی و آدولف هیتلر
1936 برلین غوغا کرد. این ورزشکار آفریقایی تبار آمریکایی ها که آن زمان 23 ساله بود، توانست در 4 رشته به مدال طلا برسد: دو 100 متر، دو 200 متر، 100*4 متر امدادی و پرش طول. هیچ کس انتظارش را نداشت اما جسی اوونز به ستاره اصلی المپیک برلین تبدیل شد! اوونز در میان تماشاگران آلمانی به محبوبیت بالایی دست پیدا کرده بود. کار تا جایی پیش رفت که برند آلمانی آدیداس به اوونز پیشنهاد همکاری داد و از او خواست کفش ...
راهکار های مقابله با لجبازی نوجوانان
.... بهترین روش برای شناخت دوستان بچه هایتان، می تواند دیدن و صحبت کردن با آن ها باشد اینکه یک روز آخر هفته آن ها را به منزلتان دعوت کنید و با هم غذا بخورید و صحبت کنید در این صورت با همه دوستان بچه هایتان هم صمیمی می شوید و فرزندانتان هم رابطه بهتری با شما پیدا می کنند. اعتمادسازی اینکه از کجا می فهمیم بچه های جوانمان به ما اعتماد دارند یا خیر از نحوه صحبت کردن ...
نظرات جالب علیرام نورایی از ازدواج و زندگی مشترک/ شهدا و جانبازان خط قرمزم هستند
که درس های خودم را رها کردم و به دنبال تئاتر رفتم و با بچه های تئاتر کار می کردم و بعد یواش یواش سراغ دفاتر سینمایی رفتم و سال 79 شب آفتابی را با دفتر قاسم جعفری انجام دادم. اولین کاری که جدی کردم همین کار بود و من رانندگی بلد نبودم و گواهینامه نداشتم و پلان اول باید 4 بازیگر را با ماشین می بردم. جوری من با کلاچ و ترمز آن ماشین رفتار کردم که هنوز برایم تجربه وحشتناکی است و استرس بالایی ...
سروده ای به مناسبت عید سعید قربان
می چید هدیه ها داد به من اما گاه هدیه را بینِ بَلا می پیچید . از همان دم که خدا را دیدم دل به شاهانِ جهان نسْپُردم نانِ یک عدّه به نرخِ روز است من فقط نانِ دلم را خوردم . پُشتِ من گرم به خونی داغ است تیغ ها بُغضِ مرا داشته اند گُرده ام باغچه ی خَنجرهاست دوستانم همه گُل کاشته اند 0 نیستم بینِ شما ، معتقدم که ...
آخرین عید قربان سید اسماعیل
.... یک دفعه سیّده رقیه از آشپزخانه بیرون آمد و کنجکاوانه پرسید: خواهر و برادر چی می گین سرِ صبح این قدر پِچ پِچ می کنین؟ سیّد اسماعیل خندید و گفت: هیچی، دارم وصیّت می کنم. خواهرم با اَخم نگاهش کرد. سیّده رقیه برای همه ی ما بچّه ها واقعا زحمت کشیده بود و حقّ مادری به گردن مان داشت. دلش نمی خواست سیّداسماعیل از این حرف ها بزند، رو به سیّد اسماعیل گفت: هفته ای دو بار، دست این بچّه ام رو ...
ماها حق نداریم لباس نو بپوشیم!
ها بدهد، چون اغلب همین کار را می کرد. سرم به خودم گرم بود، یکدفعه دیدم عباس دست دو تا از بچه ها را گرفته دارد به طرف ماشین می آید. وقتی نزدیک شد، به من گفت: هی نگو چرا لباس نو نمی پوشی، تا این بچه ها پابرهنه اند، ماها حق نداریم لباس نو بپوشیم! روحش شاد و راهش پررهرو باد! انتهای پیام ...
غوغای پسر فردین در بوداپست (عکس)
اقتدار شکست داد، یکی از امیدهای آینده کشتی آزاد سنگین وزن ایران خواهد بود که می تواند حتی در دوره بعدی المپیک هم بدرخشد. بعد از این اتفاق اتحادیه جهانی از عملکرد امیررضا معصومی آزادکار وزن 110 کیلوگرم تیم ملی نوجوانان ایران در رقایت های جهانی مجارستان که موفق شد با برد قاطع رقبای خود از روسیه و آمریکا به مدال طلای جهان برسد، تمجید کرد. اتحادیه جهانی کشتی با اشاره به عملکرد خوب ...
محرم نویدکیا: پرسپولیس پرگل برد و ما عجول شدیم ؛ می توانستیم برد بهتری داشته باشیم
محرم نویدکیا سرمربی سپاهان در مورد دیدار با پدیده توضیح داد: فکر می کنم 10 دقیقه اول را از دست دادیم و پدیده خیلی خوب بازی می کرد اما بعد کم کم به بازی مسلط شدیم. شرایط خوبی داشتیم و خوب بازی کردیم و به گل رسیدیم و شانس این را داشتیم که در نیمه دوم گل های بیشتری بزنیم و در کل خوب بازی کردیم. محرم نویدکیا سرمربی سپاهان با اشاره به فرصت سوزی مهاجمان این تیم اظهار داشت: ...
نکونام: اگر بمانم، فولاد باید قهرمان شود
به گزارش "ورزش سه"، جواد نکونام در نشست خبری بعد از تساوی تیمش مقابل پیکان اظهار داشت: می دانستیم برنامه پیکان برای رسیدن به گل، ضربات ایستگاهی و اوت دستی است. ما به خوبی توانستیم بازی را کنترل کنیم، اما در یک لحظه و با یک اشتباه توسط بازیکن جوانمان گل خوردیم. می دانستیم پیکان اگر گل بزند، خوب دفاع می کند و خوب از گلش محافظت می کند، اما ما توانستیم با حوصله و صبر بازی کنیم و به تیممان شکل دهیم ...
روزی که ویلچرم خراب شد
تا بتوانم خودم رو پیدا کنم بعد از چند هفته توانستم موفق بشوم. اصلا انگار که نه انگار که یک زمانی من گوشه گیر و پرخاشگر بودم تمام اطرافیانم از این موضوع خیلی خوشحال بودند که من بادنیای بیرون آشتی کردم! یک روز یکی از بچه های شیطون کلاس از روی کنجکاوی مانتوی مرا کشید بالا تا ببیند من در چه وضعیتی هستم. همه خیره به پاهای من شدند و مرا ملامت کردند که انهارا از دید بقیه پنهان میکنم، ...
محبوب مجاز: همه کار کردند هوادار بالا نیاید
بازی دیگر دو پنالتی برای بادران گرفتند و در بازی ما یک پنالتی علیه ما گرفتند و همه دست به دست هم داده بودند که تیم ما بالا نیاید ولی به اعتقاد من تا خدا نخواهد اتفاقی نمی افتد و واقعاً شب گذشته خدا می خواست حق به حقدار برسد و صعود به لیگ برتر کمترین حقی بود که بچه های ما گرفتند. این بازیکن در مورد حواشی بازی از جمله قطعی برق ادامه داد: برق را قطع کردند به خاطر اینکه نمی خواستند اجازه بدهند ...
هیچ حمایتی پس از 5 بار تغییر رکورد ملی ندیده ام/ نمی توان به مدال شنای المپیک فکر کرد
ام و با اینکه رکوردم برای یک ماه پیش در صربستان بود اما امید دارم با اشتباهات کمتر بتوانم در المپیک توکیو دوباره رکوردی را که در اختیارم است را بار دیگر بهبود بخشم و با حدنصاب بهتری به نام خودم کنم. آنا: از تمرینات روزهای منتهی به المپیک و برنامه های پیش رو تا شروع مسابقات بگویید؟ - از صربستان که آمدم، دو روز ریکاوری رفتم ولی چون دو هفته طول کشید تا اعلام کنند چه کسی قرار ...
سه داستان عجیب که باور نمی کنید واقعی باشند
آن بستری بود دوید و پسرش را بغل کرد و دعا کرد تا او دوباره به زندگی برگردد و علامت حیاتی در او ببیند. طبیعتا هیچ علامت حیاتی از او دیده نشد. پس از مدتی دکترها وارد اتاق شدند و شروع به قطع دستگاه های حمایتی کردند. اینجا بود که پدر جورج کاملا از خود بی خود شد و از بیمارستان خارج شد و از داخل اتومبیل سلاح خود را برداشته و وارد بیمارستان شد. او سلاح را به دکترها نشانه گرفت و دستور داد همه ...
سوژه؛ آقای سردبیر
می کنی و در همه عکس های نجف و کربلا او را می بینی، وقتی فکر می کنی او کسی بود که در این وانفسا می توانست تو را یک جوری به کربلا برساند. وقتی فکر می کنی از این به بعد در کربلا هر بار خواستی عکس بگیری باید جای یک نفر را خالی بگذاری، آن وقت خواهی فهمید همسفر کربلا وقتی می رود چه گودال عظیمی در زندگی آدم ایجاد می کند. پیکر شهید همدانی را که آوردند یکی از بچه ها به وهب گفت خدا صبر بدهد ...
از دعای پیرزن تا سرنوشت انگشتری که در طواف گم شد
زنید به اندازه کرم شان به شما کمک می کنند و کریم بودن خدا انتها ندارد. خاطره دیگرم از سفر حج به بچه های جلسه قرآن برمی گردد، دوستان جلسات قرآن و آموزش قرآن را دست کم نگیرد. من قبل از اعزام به سفر حج یک بار خواب دیدم وارد صحن مسجدالحرام شده ام، جالب است که تا آن زمان صحن را ندیده بودم و هرچه از صحن در ذهن داشتم مربوط به تلویزیون و تصاویر آن بود. این خواب به حدی واقعی و با جزئیات بود که ...
فیلم +18 و لورفته از نوید محمدزاده و آزاده صمدی + فیلم
خودم هیچ لذتی نمیبرم و احساس بدی نسبت به خودم و پیرامونم پیدا کردم. من یه بازیگر بسیار ساده ام که برای رشدش تلاش میکنه و مثل همه شما زندگی شخصی خودش رو داره. پس من راضی به هیچ گونه وقت گذاشتنی از طرف کسی نیستم و ازتون تمنا دارم،خودِ با ارزشتون رو صرف زندگی و آینده پُر اهمیتتون بکنید. دوم:وقتی با خانواده سه نفر کوچکم و دوستان صمیمی،برای گذروندن ساعتی به کافه ای ...
چند داستان جالب از افرادی که به طرز عجیبی لاغر شدند!
، ولی وقتی در جلسات کاری شرکت می کردم برای این که از روی برگه ای بخوانم باید گونه هایم را با دست هایم پایین می کشیدم که برگه را ببینم. یک بار با رزومه ای قوی قرار بود به موقعیت شغلی جدیدی برسم. وقتی از اولین قرار ملاقات با مدیر جدید برگشتم دیگر اصلا جوابم را نداد. بعد ها خودش گفت که به خاطر هیکلم حاضر نشده مرا بپذیرد. مشکلات عجیب تری هم برایم پیش آمد. حتی رئیسم و همکاران آقا باآزار کلامی با من ...
همیشه سعی کردم با زنان و دختران بدحجاب دوست شوم
.... همۀ دختران ایران حکم فرزندان ما را دارند. نباید از آنها غافل شویم. خانواده، آموزش و پرورش، صدا سیما و سایر ارگان ها وظیفه دارند در مورد حیا، حجاب و عفاف زنان و مردان ایرانی با روش های خوب در پیشبرد این هدف کمک کنند. باید با بدحجاب ها منطقی و دوستانه برخورد کرد تا تأثیر معکوس نداشته باشد. در حوزۀ کاری خودم در این امر خیلی تأثیگذار بوده ام و این را باعث افتخار می دانم. از اینکه توانستم حجابم را ...
انوشیروانی: با مدال المپیک انگار بالاتر از اورست هستی
در ادامه می گوید: وقتی مدال المپیک را کسب می کنی همه فشارها و سختی هایی را که تا آن زمان تحمل کردی را می شورد و می برد. انگار دعای خیر پدر و مادر به بار نشسته است. احساس می کنی در بالاترین قله ایستادی حتی بالا تر از اورست. می دانی با این مدال زندگی ات زیر و رو می شود. زندگی ات متحول می شود و مدال المپیک تو را در ورزش دنیا جاودانه می کند. رنگ مدال من می توانست طلا باشد، آن هم با شرایطی که بهداد ...
حال و روز زنان دست فروش مترو
خیاطی می کردم و اموراتم را می گذراندم حالا نه کمر دارم نه دست. نگاه نکنید 45 ساله هستم، از جوانی خیر ندیدم. زود ازدواج کردم. 18 سالم بود که زن یک مرد 29 ساله شدم. همسرم مرد بدی نبود. به سختی زندگی می کردیم و اموراتمان از یک تاکسی تأمین می شد. همسرم تصادف کرد و من ماندم با چهار تا بچه. دو تا از دخترهایم دم بخت هستند و درس می خوانند. هر دو کار می کنند تا هزینه هایشان کمتر شود. خودم، چون با دوخت و ...
کوچک شدن سفره مردم رهاورد گرانی افسارگسیخته در کاشان
سختی و مشقت باشم و کمر زیر بار مسئولیت خم کنم. رضا یکی دیگر از شهروندان کاشانی در گفت وگو با خبرنگار تسنیم در کاشان، با بیان اینکه بنده به دلیل نوسات قیمت ورشکسته و شغل خود را از دست دادم، اظهار داشت: مجبور شدم به دلیل مشکلات پیش آمده و بدهی مغازه خود را بفروشم و پول بدهکاران را بدهم . وی با بیان اینکه با این شرایط بنده مجبورم بعد از سال ها کار و کسب و روزی حلال برای تامین ...
ماجراهایی از مرگ های دلخراش در کویرهای ایران
. مفقودی ها یک مرد 28 ساله همراه پسر دوساله اش بود. به گفته خانواده مرد جوان، او به تازگی از زندان آزاد شده بود و بلافاصله پس از آزادی به همسرش گفته بود برای انجام یک مراسم مذهبی به نقطه دوردستی خواهد رفت. مرد جوان پسرش را در آغوش کشید و سفرش را آغاز کرد. گرمای هوا لحظه به لحظه شدیدتر می شد و به همان میزان پدر و پسر، توان از کف می دادند. پس از کمی پیاده روی، پدر راه را گم کرد. چند بار به ...