ادعای تازه در پرونده اسیدپاشی زنی روی شوهرش
سایر خبرها
اسیدپاشی به شوهر
خانه برگشت. اسیدپاشی شبانه مرد جوان ادامه داد: من به غیر از نقاشی سرایدار خانه ای در شمال تهران نیز هستم. یک شب که در حال استراحت بودم ناگهان بر اثر سوزش شدید صورتم که ناشی از ریختن مایعی روی سر و صورتم بود از خواب پریدم وقتی چشم باز کردم همسرم را دیدم که با ظرفی بالای سرم ایستاده است و بعد هم با عجله فرار کرد. تمام صورتم می سوخت و به سختی خودم را به خانه یکی از ساکنان ...
اسیدپاشی روی همسر خیانتکار!
به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، اوایل هفته گذشته مرد 30 ساله تبعه افغانستان باحضور در شعبه یازدهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران از همسر 25 ساله اش به دلیل اسیدپاشی و کور کردن چشم چپش شکایت کرد و گفت: من و همسرم پسرخاله و دخترخاله هستیم. هفت سال قبل ازدواج کردیم و فرزندی خردسال داریم. پیش از این نقاش ساختمان بودم و مدت هاست با همسرم سرایدار ساختمانی در محله هروی شمال تهران هستیم. یک بار با دوستم ...
سناریوی جنایی عروس کینه جو برای مادر شوهر
شوهرم زمان طلاق دو دختر هفت و هشت ساله داشته که مدتی پس از جدایی از شوهرش دو دخترش به طرز مرموزی به کام مرگ می روند و بعد هم او با مرد مورد علاقه اش ازدواج می کند که حاصل ازدواج دومش شوهر من است. وی ادامه داد: من متوجه شدم که او عذاب وجدان دارد و آن شب سرنوشت تلخ خود را برای ما گفته بود. مهشید مدتی بعد وقتی فهمید من به راز او پی برده ام شوهرم را مجبور کرد مرا طلاق دهد. پس از جدایی از همسرم ...
بهزاد در بالکن خانه زن خیانتکار زندانی شد / شوهر نیلوفر اتفاقی به خانه برگشت
تهران رفتند و زن و مرد جوان بازداشت شدند.در حالی که زن 35ساله به نام نیلوفر منکر رابطه پنهانی با مرد غریبه به نام بهراد بود،مرد جوان در بازجویی های بعدی به داشتن رابطه شیطانی با این زن اعتراف کرد و گفت: از مدتی قبل با نیلوفر در خیابان اشنا شدم. ما بعد از مدتی به هم علاقمند شدیم و من برای ملاقات با او به خانه اش رفته بودم. قرار بود نیلوفر از همسرش جدا و سپس با من ازدواج کند که همسرش یکباره از محل کار ...
اخاذی با فیلم برهنه زن تهرانی / شوهرم نمی دانست!
ها در نزدیکی خانه ام پیدا شد و به سراغم آمدند و تهدید کردند اگر به آن ها پول ندهم فیلم را برای شوهرم می فرستند. من از ترس اینکه زندگی ام خراب شود به خواسته آن ها عمل کردم و برای آن ها پول فرستادم و حتی بعد از گذشت چهار ماه برای دومین بار هم به سراغم آمدند و از من پول گرفتند. پس از این فکر کردم که زن و مرد اخاذ دست از سرم برداشته اند، اما چند روز قبل مرد جوان باز هم به در خانه ام آمد و برای سومین ...
همسرکشی پایان 50 سال زندگی مشترک
... با توجه به اینکه احتمال وقوع قتل در این پرونده زیاد بود بازپرس به بازجویی از همسر وی پرداخت. مرد 74 ساله که بشدت مضطرب و آشفته بود سعی داشت با تناقض گویی مسیر تحقیقات را منحرف کند اما بازپرس با دیدن آثار جراحت روی بدن او متوجه شد بین او و مقتول درگیری رخ داده است. بدین ترتیب مظنون پرونده دقایقی بعد لب به اعتراف گشود و به قتل همسرش اعتراف کرد. مرد سالخورده گفت: من ...
چه کسی برای اولین بار طرح تاکسی بانوان را ارائه داد؟/ روایت سختی هایی که مانع خدمت رسانی به مناطق محروم ...
به کاشان رفتم و در همان جا 2 سال استاد دانشگاه علوم پزشکی کاشان و رئیس بیمارستان اخوان کاشان بودم؛ با پایان یافتن طرح همسرم در اهواز، در سال 76 به اصفهان برگشتیم و در آنجا هم 4 سال هیات علمی بودم. با پیشامد برخی مسائل سیاسی در سال 80 کاندید شورای شهر اصفهان شدم و توانستم با رأی بالایی در دوره دوم شورای شهر اصفهان حضور پیدا کنم؛ در آنجا مسائلی همچون باغ بانوان و تاکسی تلفنی بانوان را ...
نفسش تنگ می شد اما خسته نمی شد!
و خواهر همسرم در رفت و آمدی که به محلشان داشتیم من را دیدند و به مرحوم همسرم گفتند. بعد هم به خواستگاری آمدند. خانه ما قدیمی بود و یک سالن بزرگ داشت، ما هم در همان سالن با هم صحبت کردیم، و کل صحبت ما در حد 5 دقیقه طول کشید و فقط دو تا سؤال از من پرسید؛ ولی با همان چند کلام صحبت راضی شدم. وقتی با همسران جانبازان صحبت می کردم، خانم ها می گفتند ما خیلی دوست داشتیم انفاق کنیم ولی من این ...
ماجرای پازل مرگ در یکی از بوستان های مشهد
افرادی که یک جا جمع شده بودند تیراندازی کرد که من فقط صدای گلوله را شنیدم و ... در ادامه بازسازی صحنه جنایت، وحید نیز در حالی مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد که تلاش می کرد اثبات کند در حالت غیرطبیعی به سوی افرادی شلیک کرده که یکی از آن ها به قتل رسیده و دیگری مجروح شده است! این جوان 30 ساله که مدعی بود اسلحه وینچستر را 3 یا 4 سال قبل خریده است با اشاره مقام قضایی لب به اعتراف گشود و گفت: آن شب ...
توصیه شهید برای رفع دلتنگی خانواده اش
دفاع پرس در همین راستا با همسر شهید عبدالله زاده به گفت وگو نشسته است که در ادامه مشروح آن را می خوانید. دفاع پرس: لطفا خودتان را معرفی کنید. من سیده زهرا عیسی پور، متولد 1373 هستم. دفاع پرس: چطور با همسرتان آشنا شدید؟ ما در شهرک فجر همسایه بودیم. همسرم متولد سال 1365 بود. ما سال 1389 عقد کردیم. مادر همسرم مرا معرفی کرد. از آنجا که همسایه هم بودیم، چند ...
شوهر بدبین همسرش را به دادگاه کشاند/ مهران مرا به خیانت متهم می کند و حتی اجازه خریدن یک نان به من نمی ...
بروم به من می گوید همه تو را نگاه می کنند. سحر ادامه داد و گفت: جناب قاضی شوهرم بیمار است مگر من چقدر تحمل و صبر دارم، همسر مدام به من تهمت خیانت می زند من واقعاً خسته شده ام . مرا تهدید می کند، حق ندارم تنها جایی بروم. تلفن همراهم را گرفته و اجازه نمی دهد برای خودم خرید کنم. مهران پس از این صحبت ها گفت: من تو را دوست دارم اگر می گویم تنها بیرون نرو به خاطر این است که مبادا کسی ...
سمانه با پیامک، همسرو دوست پسرش را به قتلگاه کشاند
...،عجیب تر آنجا بود که علیرغم آنلاین بود گوشی،سمانه به پیام ها و تماس های من جواب نمی داد و هرگاه بابت این موضوع ازش توضیح می خواستم با پاسخ های تکراری مانند احتمالا خواب بودم،گوشی برای گوش کردن موسیقی آنلاین میگذارم و... قضیه را طوری که من شک نکنم به سمت و سویی منحرف می کرد. در ادامه ی گفتگو متوجه این نکته شدم که سیامک پس از مدتی به رفتارهای سمانه در فضای مجازی مشکوک شده برای رفع ...
پدر شهید: فرزندانم شناسنامه ندارند! + عکس
گروه جهاد و مقاومت مشرق - همین چند روز پیش، زیر تیغ آفتاب ظهرگاهی تابستان، روبروی دانشگاه آزاد شهر پیشوا ایستاده بودیم که مردی میان سال با قامتی متوسط و نگاهی که برقش از پشت عینک قابل تشخیص بود، ما را از گرمازدگی نجات داد و به خنکای خانه اش در خیابان بالایی برد. حاج خدابخش حیدری، پدر شهید مدافع حرم فاطمیون، عباس حیدری، همراه با همسرش (مادر شهید) بدون فوت وقت، روی مبل های راحتی و ساده ...
پدر شهید: فرزندانم شناسنامه ندارند!
میان سال با قامتی متوسط و نگاهی که برقش از پشت عینک قابل تشخیص بود، ما را از گرمازدگی نجات داد و به خنکای خانه اش در خیابان بالایی برد. حاج خدابخش حیدری، پدر شهید مدافع حرم فاطمیون، عباس حیدری، همراه با همسرش (مادر شهید) بدون فوت وقت، روی مبل های راحتی و ساده نشستند تا با دقت و جزئیات به سئوالات ما درباره پسرشان پاسخ بدهند. پسری که رزمنده ای کارکشته و حرفه ای بود و همسر و پسرش را به ...
خانه آنلاین کلاس آفلاین
زدن معلم ها خیال والدین راحت نمی شود. من ترجیح می دهم برای پسرم معلم خصوصی بگیرم چون یک سال گذشته به خاطر درس بارها تنش پیدا کردیم و آموزش از توان ما خارج است. به گزارش ایران، اکثر مادرانی که با آنها درباره سال تحصیلی پیش رو حرف زدم، همین نظر را دارند و با نگرانی اخبار مربوط به سال تحصیلی جدید را دنبال می کنند. می گویند خطر کرونا کمتر نشده و با توجه به سویه جدید این ویروس بچه ها بیشتر در ...
دختری که هر لباس را فقط 2 بار می تواند بپوشد
: او هر روز باید حداقل 2 بار حمام برود. بعد از حمام رفتن باید با کرم های مخصوص، بدنش را چرب کنیم. بعد از چند ساعت باز بدنش خشک می شود و باید حمام برود و دوباره این روال تکرار می شود. یک سری داروهایش از اصفهان، یک سری تهران، مشهد و ... به دستم می رسد و من خودم باید ترکیب شان کنم. سپس به بدنش می زنم که این روال، هر بار حداقل نیم ساعت طول می کشد تا همه بدنش را چرب کنم. او درباره ناآشنایی ...
از هر انگشتم 2 هنر می ریزد
همه آنها را از زندانیان می خرد. طالبی قصد دارد محصولات تولیدی کارگاه هایش را در آنها عرضه کند اما فقط این نیست چون به گفته او این بسته بندی ها به دلیل زیبا و خاص بودن، به زودی دور انداخته نمی شوند بلکه می توانند برای دکور خانه، حتی محل نگهداری گل های خشک یا شکلات استفاده شوند و یا به عنوان جعبه کادویی به دوستان و آشنایان هدیه داده شوند. مریم خباز - جامعه / روزنامه جام جم ...
گفت وگو با عضو قدیمی حجتیه: ما بهایی ستیز نبودیم
به سال 87- بهایی ها بخشی دارند بنام لجنه ی حفظ و صیانت که تک تک بهایی ها را می پاید؛ این را از چنگ من درآوردند، شوهرش دادند و فرستادند آریزونای آمریکا. اصلا مثل دخترم بود. داشتم کتابی هم درباره اش می نوشتم. اصلا اساس کار ما و آقای حلبی هدایت است. شما مراجعه ای به روایات راجع به هدایت انسان ها کنید. یک کتابی دارم با نام حیدر فاتح خیبر ؛ موضوع فتح خیبر است که من به شکل داستان نوشتم. و ...
نظر "سردار سلیمانی" درباره کتاب "من زنده ام"/ از "زندان الرشید" تا دانشگاه شهید بهشتی/ 2370 نوزاد به ...
به گزارش مشرق، مهمان برنامه این هفته دستخط معصومه آباد بود. کسی که در سن 17 سالگی در جبهه های حق علیه باطل به اسارت رژیم بعثی عراق در می آید و 40 ماه زندانی بعثی ها بوده و سختی های بسیار فراوانی کشیده که در قالب کتاب من زنده ام نگاشته شده است. او گفت وگویی مفصل داشته است که در زیر بخش هایی از آن را می خوانیم. او درباره شرایط فرهنگی کشور، دوران اسارت و نگارش کتاب من زنده ام توضیح می دهد ...
زن اسیدپاش: حادثه عمدی نبود!
او شروع به داد و فریاد کرد من خیلی ترسیدم و از آنجایی که با هم اختلاف داشتیم و احتمال می دادم که فکر کند من عمدی روی او اسید پاشیده ام از خانه فرار کردم و به افغانستان رفتم. من بی گناه بودم و به همین سبب دوباره به ایران بازگشتم که مأموران مرا به اتهام اسیدپاشی روی همسرم بازداشت کردند. وی درباره خیانت شوهرش گفت: شوهرم مدعی است که من به او خیانت کرده ام، اما آن روز من با یکی از دوستانم که زن ...
داستان سرقت دختر جوان از پدر و مادرش!
مادرم که فهمیده بودند سرقت ها را من انجام داده ام از من خواستند حقیقت ماجرا را بازگو کنم اما دست بالا را گرفتم و در حالی که اشک تمساح می ریختم، مدعی شدم به من تهمت می زنند چرا که فرشاد این شیوه ها را به من آموخته بود. پدر و مادرم نیز به دلیل این که من ناراحت نشوم سکوت می کردند تا این که چند روز قبل متوجه شدم پدرم با ارثیه مادرم و مبلغی که وام گرفته بود قصد دارد خانه بزرگ تری رهن کند، به ...
معصومه آباد: رئیسی کار بسیار سختی در پیش دارد امیدواریم امید مردم را شکوفا کند
را از شهر خارج کنید. ماشین از هلال احمر گرفتیم، چون جزو امدادگران هلال احمر هم بودیم، بچه ها را از شهر خارج کردیم. این ارتباط زمان جنگ بیشتر شد و آشنایی بیشتری ایجاد شد. قبل از جنگ هم همسایه بودیم و با خانواده و خواهر ایشان ارتباط داشتیم و ایشان هم همکلاس برادر من بود، من هم همکلاس خواهر ایشان بودم و آشنایی داشتیم. *چه سالی ازدواج کردید؟ سال 1368 در مهر ماه ازدواج کردیم. ...
محمد فِیلی در محاکات / روزی روزگاری یک زمانی قابل پخش نبود/ ماجرای سربازی رفتن شمر!
.... خانم علو جلوی دوربین بود و بازی می کرد. کارگردان ما را سرکار گذاشت و گفت این کتاب را بگیر دستت و برو از تو می گیریم. برگشتم و به خانم علو گفتم خانم اجازه می دهید یک عکس با شما بگیرم. گفت بله بگیریم عزیزم. جلوی آرامگاه حافظ یک عکس دو نفری سال ها قبل گرفته ایم. بعدها که با خانم علو همکار شدم او را دعوت کردم. گفتم یک روز به شیراز بیایید. گفت حتما می آیم. دوستی در شیراز دارم. آقای چهره نگار عکاس ...