دختر 16 ساله: مردی که دارای دو فرزند بود مرا فریب داد
سایر منابع:
سایر خبرها
رویا: پدرم خواست از ارتباط نامشروع دست بردارم ولی من درگیر هوس های جوانی شده بودم
بدهیم تا روزی به ما افتخار کند. من هم در همین شرایط درس می خواندم و همواره به وجود پدر زحمتکشم افتخار می کردم اما پس از آن که دیپلم گرفتم نتوانستم در دانشگاه دولتی پذیرفته شوم از سوی دیگر هم می دانستم پدرم توان پرداخت شهریه های سنگین دانشگاه های دیگر را ندارد به همین دلیل در حالی از ادامه تحصیل منصرف شدم که با برات آشنا شده بودم. او شاگرد پدرم بود و من به بهانه های مختلف او را می دیدم. پس ...
شکایتی که با قتل پایان یافت
چرا با مقتول درگیر شدی؟ ما با هم دوست بودیم اما یک اتفاق باعث درگیری و اختلاف شد. پارسال من یک خودروی پژو داشتم که آن را فروختم. اما برای انجام برخی کارها خودرو را نزد خودم نگه داشتم و آن را به خریدار تحویل نداده بودم. یک روز برادرم ماشین را از من گرفت تا کارهایش را انجام دهد، اما درحالی که برادرم سوار بر خودروی پژو بود در خیابان هومن - مقتول - و یکی از دوستانش را می بیند و ...
از اصول و مبانی ورزش زورخانه ای تا شرطی که روشن برای قائدی گذاشت و اجازه داد پیراهنش را بپوشد
رفتیم در آن زمین تمرین می کردیم و مهم ترین عاملی که مرا به این جایگاه رساند پشتکار بود. وی ادامه داد: از دو سه سالگی فوتبال را دوست داشتم پدرم و کسانی که هم سن پدرم بودند به من کمک کردند که این حوزه را به طور جدی پیش ببرم. از وقتی رایکوف آمد بچه هایی که تمرین جدی می کردند به وجد آمدند و برای موفقیت تیم ملی مصمم تر از قبل عمل کردند. فوتبالیست سابق کشور درباره محل زندگی اش در کودکی ...
عکس الناز حبیبی کنار دریا + عکس لو رفته
... او از همان بچگی عاشق بازیگری بوده الناز حبیبی گفت سال 1376 در کانون پرورش فکری، زمانی که 9 ساله بودم از طریق شوهر دختر عمه اش که مدیر تولید بود برای بازی در فیلم دفترچه خاطرات انتخاب شدم برای بازی در آن فیلم دنبال دختری سر و زبان دار و بامزه می گشتند که مرا انتخاب کردند، با پدرم تماس گرفتند و پس از رضایت ایشان بازیگر شدم الناز حبیبی وحمایت پدر پدرم ...
تهدیدهای دختر جوان، جانش را گرفت
همسرم ارسال می کند. از تهدیدهایش خسته شده بودم. او مرا هل داد که به دیوار آشپزخانه خوردم. چاقویی آنجا بود که برداشتم و ضربه هایی به او زدم. بعد هم گوشی او را دزدیدم و با موتورم فرار کردم. در میانه راه، چاقو و گوشی را در خودروی حمل زباله انداختم. روز بعد وقتی متوجه کشف جسد شدم، عذاب وجدان سراغم آمد و درنهایت تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. مصطفی واحدی، بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به خبرنگار ما گفت: پلیس درحال تحقیق درباره ادعای متهم است. منبع: جام جم انتهای پیام/ ...
قصاص؛ مجازات قتل عمه/ آشنایی من با دختر جوانی در اینستاگرام اوضاع را تغییر داد
زندگی می کنم؛ اما مرتب به خانه عمه ام می رفتم و بعضی شب ها نیز پیش او می ماندم. پدرم فلج است و وضع مالی خوبی ندارد. این در حالی است که پدربزرگم همه دارایی اش را به نام عمویم کرده بود و عمویم حق پدرم را نمی داد. به همین دلیل از عمویم کینه به دل داشتم، اما رابطه ام با عمه ام خوب بود و به او علاقه مند بودم و خیلی از شب ها تا صبح با او درددل می کردم. در چنین شرایطی آشنایی من با دختر جوانی در اینستاگرام ...
زن 33 ساله: صیغه مردی 40 ساله شدم که در خانه مادرم می ماند
برادرانم را سر و سامان دهد. خلاصه با هر سختی و مشقتی بود خواهر و برادرانم ازدواج کردند و به دنبال سرنوشت خودشان رفتند. با آن که مادرم تلاش می کرد تا حداقل امکانات رفاهی را فراهم کند ولی من همواره از کمبود محبت پدری زجر می کشیدم تا این که بالاخره در 25 سالگی با سهراب ازدواج کردم اما مدتی بعد متوجه شدم که همسرم به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد، چرا که مدام مرا کتک می زد و تحقیرم می کرد. اختلافات ...
مادری که تنها پسرش را به سوریه فرستاد/ شهادت برادرم را از بنرهای شهر متوجه شدیم
به اینکه پدرم کشتی گیر بود و مرام پهلوانی را داشت، موسی هم این مرام گذشت و مهربانی را از پدرم آموخته بود و همیشه به بزرگ ترها احترام می گذاشت. من بارها دیده بودم که به کوچکترها هم احترام می گذاشت و وقتی علت این کار را می پرسیدیم می گفت: این کوچکتر باید از ما بزرگ ترها احترام و مهربانی را یاد بگیرد. آقا موسی خیلی وقت ها هوای ما را در محله داشت و مراقب مان بود. او از همان ابتدا نماز اول ...
پاک زیستن؛ سفر ادامه دارد
، من در گذشته از همه رنجش داشتم؛ از خدا، خانواده و از همه شکایت داشتم اما به خودم نگاه نمی کردم. وی افزود:در انجمن گفتند نباید رنجش ها را ببینی و من در انجمن متوجه شدم که کسی که به من پول نمی دهد به خاطر خودم است من نقش خودم را متوجه شدم در آنجا بود که متوجه شدم که خیلی احساسی رفتار می کردم و منطقی پشت کارهای نبود و من از روی احساس عمل می کردم. حسین در مورد نحوه آشنایی اش با ...
دختران امروز، زجردیدگان فراری فردا
بعثت تپه فتحعلی خان زندگی می کند و وقتی از او می پرسیم که چرا از خانه امنی که داشتی فرار کردی می گوید : محیطی که در منزل برایم فراهم شده بود غیر قابل تحمل بود. سرانجام یک روز صبح از خانه خارج شدم و در حالی که منتظر وسیله نقلیه بودم سوار خودروی پسر جوانی شدم که ظاهری آراسته داشت. او وقتی فهمید از خانه فرار کرده ام به من ابراز علاقه کرد و مرا با خود به خانه اش برد. اما در آن جا هر روز در ...
سپیده خداوردی از حضور در کلبه عموپورنگ گفت/ شاهنامه خوانی دختر خردسال قبل از رفتن به مدرسه
حالا در شرایطی جدید مرا می دیدند. منتظر قضاوت ها و قیاس ها بودم ولی بعد از اولین سکانس کلبه عموپورنگ همه انعکاس هایی که به سمت من می آمد واکنش هایی با انرژی مثبت بود و باعث شد از خوشحالی نفس در سینه من حبس شود. خداوردی با اشاره به علاقه مندی های ورزشی اش ادامه داد: اگر وقت داشتم ورزش را پیش می گرفتم و شناگر خوبی می شدم. آرزوی خانم بازیگر برای پسرش وی اظهار داشت ...
بالاخره فهمیدم که 2 بچه کافی نیست!
به گزارش خاورستان ، آخرین فرزند یک خانواده پرجمعیت بودم، پرجمعیت بودن خانواده ام را دوست داشتم اگرچه به خاطر جوّ حاکم بر جامعه، گاهی که از تعداد اعضای خانواده سؤال می شد از چندتایی چشم پوشی می کردم و کمتر می گفتم! خانواده بزرگ داشتن یعنی شادی های زیاد کنار سختی های زیاد، باید این را هم مدنظر قرار داد که هر که بامش بیش برفش بیشتر؛ زندگی در چنین خانواده ای تجربه های مرا بیشتر کرد و ...
نقشه شیطانی مرد جوان برای برای قتل شریکش
سرپرست سه فرزند هستم و از وکیل اولیای دم تقاضا دارم به خاطر فرزندانم از قصاص من گذشت کنند. قاضی پرونده گفت تنها نام یکی از فرزندان در شناسنامه ات درج شده چطور مدعی هستی پدر سه فرزند هستی؟ که متهم پاسخ داد : سالها پیش خواهرم در حالی که دو فرزند کوچک داشت جان سپرد و من که در آن سالها مجرد بودم از فرزندان او نگهداری کردم .من بعد از چند سال ازدواج کردم و خودم هم صاحب یک فرزند شدم .من در آن ...
قتل هولناک فرانک کوچولو به دست پدرش
...: شب بیست و پنجم تیرماه گذشته، حادثه ای تلخ اهالی شهرک نوید مشهد را در شوک فرو برد به گونه ای که ساکنان خیابان شقایق 17 ناباورانه در جست وجوی علت و انگیزه قتل هولناک فرانک کوچولو به دست پدرش بودند اما هیچ کس از راز این جنایت تکان دهنده خبر نداشت تا این که حضور قاضی ویژه قتل عمد در محل، کنجکاوی ها را بیشتر کرد. نیروهای اورژانس قاتل 35 ساله را که به خاطر مسمومیت حال مناسبی نداشت به ...
افشای راز قتل دختر جوان در خانه نو
27 تیر دست به قتل زده و عذاب وجدان باعث شده که پس از 7 روز خود را به پلیس معرفی کند. با اظهارات مرد 36 ساله موضوع بلافاصله به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. در ادامه بررسی ها مشخص شد مرد جوان، قاتل مهرنوش همان دختری است که در خانه تازه خریداری شده به قتل رسیده بود. بدین ترتیب او مورد تحقیق قرار گرفت و در مقابل بازپرس جنایی به قتل دختر جوان و پشیمانی از این جنایت اعتراف کرد ...
عشق سیاه تا قتل فرزند!
جلسه دیگری موکول شد. بیشتر بخوانید دختری در دام شیطان اینترنتی! لحظه ای که احساس کردم احمد نقشه ای شیطانی در سر دارد با جیغ و فریاد از او خواستم تا خودرو را متوقف کند. هنگامی که وحشت زده و هراسان از خودرو بیرون پریدم فقط با قدم های بلند از آن مکان گریختم، اما ... بیشتر بخوانید کاشت درخت به جای مجازات زندان مرد متخلف که یک چاه غیرمجاز حفر کرده بود با رأی ...
چرا سنگ مزار این شهید تعویض نشد؟! + عکس
شهید را پیدا کنیم، ولی موفق نشدیم تا اینکه با دوستانم قرار گذاشتیم که امروز بیاییم قزوین، شاید اینجا باشد و اگر نبود، همین طور به سراغ مزار شهدای سایر مناطق و شهرها برویم. اما حالا وارد محوطه اینجا که شدم و شکل و فرم مزار اینجا را در کنار گنبد امامزاده دیدم مطمئن شدم، مزاری که در خواب به من نشان داده اند باید همین جا باشد. موضوعی که آن خانم مطرح کرد برایم جالب بود، اما مطمئن بودم شهیدی ...
داستان/ ساحل دریا
بگیرم یک لحظه صدای زهرا خواهرم به گوشم خورد مریم بیا بیا اسم دوستانم را دسته جمعی داخل این دایره کشیدم بیا ازم عکس بگیر، من هم که همه توجهم به دریا و آفتابش بود، بدون توجه به خواهرم شروع به گرفتن عکس و فیلم شدم، خیلی صحنه های زیبایی را شکار کردم و برای دوستان فرستادم. روبه زهرا کردم، وای خدای من این دختر دیوانه س، خودش را روی ماسه های ساحل انداخته و داره با اون اسمها عکس سلفی میگیره، دیوونه ...
قاتل: دلم برای دخترم تنگ شده است
یدک را به تعمیرکار ساختمان داده است و قرار است او برای تعمیر به آپارتمانش برود. من صبح چند باری با او تماس گرفتم، اما جواب نداد و احتمال دادم که در محل کارش سرش شلوغ است تا اینکه ساعت 17 برای آخرین بارکه تماس گرفتم و جواب نداد نگران شدم و به در خانه اش آمدم. زمانی که من رسیدم تعمیرکار هم رسید و گفت با خواهرم قرار داشته است. او با کلید یدک در آپارتمان را باز کرد که با این صحنه هولناک روبه رو شدیم ...
داستان/ روستا
مش رمضون بود که آل دل و جگرش را برده بود، من همراه بابای خدا بیامرزم خانه شان رفتیم، هنوز وارد خانه نشده بودیم که صدای داد و بیداد مش رمضون بالا رفت . مردم می گفتند آل زن مش رمضون رو کشته و اون هم می خواهد بچه اش را قربانی زنش کند . من متوجه حرف هایشان نمی شدم . وقتی وارد حیاط مش رمضون شدیم پدرم سمتش دوید او سعی داشت از پله ها بالا برود و بچه اش را روی پشت بام ...
نامه ای به آقای رییس جمهور
...> بگذارید بروم سر اصل مطلب. حدود چهل سال پیش، من نیروی داوطلب برای آزادی شهرم شدم. خانه مان قبل از جنگ پشت ورزشگاهی بود که قرار است برای سخنرانی به آن جا تشریف بیاورید. جنگ که شد، مجبور شدیم از خرمشهر فرار کنیم. مادرم، خرده ریزه های زندگی مان را جمع کرد و با زور خودمان را پشت یک وانت جا دادیم و رفتیم ماهشهر، توی یکی از اردوگاه های جنگ زدگان. با این که بچه بودم و توی این مدت خیلی مصیبت ...
گریه جگرسوز میلاد کی مرام در سیاوش
سید علی هاشمی مدیر برنامه ریزی و سرپرست گروه کارگردانی سریال سیاوش در صفحه اینستاگرامش نوشت: در ماه آخر فیلمبرداری سریال سیاوش مجبور شدیم کار رو دوگروهه کنیم تا سریال به فورس زمانی پخش برسه. من کارگردان گروه دو شدم ( البته هرگز اسمم در تیتراژ نخورد ، جالبه که در حین فیلمبرداری همین گروه دو کرونا گرفتم و تا دم مرگ رفتم !!! ) ، یک شب سکانسی رو باید فیلمبرداری میکردیم که سیاوش ( با بازی ...
ادعای عجیب قاتل دختر تهرانی در منزل جدیدش +عکس
بخواهد زندگی ام را بهم بریزد او را می کشم که سمانه گفت تو جرات نداری. سعید ادامه داد: عصبانی بودم و برای ترساندن چاقو را به سمتش پرت کردم که به گردنش خورد و در ادامه او را هدف ضربات چاقو قرار دادم و سپس چاقو و گوشی موبایل را برداشتم و از خانه خارج شدم و آنها را داخل خودرو حمل زباله انداختم. وی در پایان گفت: من کاری نکرده بودم که سمانه می خواست زندگی مرا خراب کند، در این چند روز ...
میقاتی: اگر تضمین های خارجی نبود ماموریت تشکیل دولت را قبول نمی کردم
شفقنا- نخست وزیر مکلف لبنان بعد از دیدار با رئیس جمهوری اشاره کرد: عون من را در جریان نتیجه رایزنی های پارلمانی الزام آور قرار داد و من مامور تشکیل دولت جدید شدم. به گزارش ایسنا، به نقل از سایت النشره، نجیب میقاتی، نخست وزیر مکلف لبنان گفت: این مساله بعد از کسب توافق بین المللی مطلوب انجام شد و من از میشل عون و کل نمایندگانی که مرا معرفی کردند و کسانی که مرا انتخاب نکردند تشکر می کنم ...
عذاب وجدان، قاتل دختر جوان را به دادسرای جنایی کشاند + گفتگو با قاتل
من برای خرید به آنجا می رفتم. وقتی متوجه شد که در یک تولیدی لباس کار می کنم و دوزنده هستم پیشنهاد داد تا برایش تعدادی تی شرت ببرم. همین مراواده ها باعث آشنایی بیشتر ما شد. گاهی در واتس آپ به من پیام می داد اما مربوط به کار بود. من به او گفتم بودم که متاهلم و فرزند دارم. از روز حادثه بگو؟ صبح روز حادثه از من خواست تا او را به مقابل خانه ای که تازه خریده برسانم. می گفت وسایل ...
زنان ناآگاه غرق در سراب اعتیاد/ دود سفیدی که ارمغان آن روسیاهی است
داشتند و به ما کمک می کردند به همین دلیل در رفاه بودم و به همسرم که جانباز با درصد کم بود و حقوق پایینی می گرفت چیزی نمی گفتم. زهرا اضافه می کند: آن موقع دو فرزند داشتم و خانواده ام مدام به من می گفتند نگذار شوهرت در خانه مواد بکشد، اما من گوش به حرفشان نمی دادم؛ بعدها مریض شدم و همسرم نیز مصرف تریاک را کنار گذاشت و شروع به مصرف هروئین کرد. وی عنوان می کند: مسئولیت زندگی بر دوش ...
ناگفته های حمید صفت در دادگاه کیفری / چرا خواننده معروف قاتل نیست؟
. اما آن روز حادثه ای اتفاق افتاد که زندگی اش را دگرگون کرد. پدر و مادر حمید 10 سال قبل از یکدیگر جدا شده بودند و مادرش با مرد دیگری به نام هوشنگ ازدواج کرده بود. حمید آن روز متوجه شد که مادرش با شوهرش که 66 سال داشت درگیر شده است. فورا خودش را به خانه آنها رساند تا میانجی گری کند اما با هوشنگ درگیر شد. هرچند این درگیری با کشمکش و بگومگو همراه بود و حمید یک گلدان را شکست اما هوشنگ که به تازگی قلبش را ...
مدلینگ با حجاب، حلیمه آدن داستان خودش را می گوید
حلیمه آدن اولین مدلینگ با حجاب جهان است. حلیمه، با طراح مد آمریکایی تامی هیلفیگر در یک برنامه انحصاری با یکدیگر ملاقات کردند تا درباره علت اینکه چرا او صنعت مد را ترک کرده و چطور با نژادپرستی و تبعیض در مد مقابله کرده، گفتگو کنند. یک بار من در حال فیلمبرداری بودم و مدل باحجاب دیگری هم مشغول فیلمبرداری بود. آن ها به من فضای لباس عوض کردن خودم را دادند، اما به او گفتند که لباس هایش را در ...