بازداشت مرد اهل پرتغال در ایران با اتهامی زشت + گفتگو در زندان
سایر منابع:
سایر خبرها
پسر جوان منکر قتل دوستش شد
ای به گردن میلاد می زند و متواری می شود. انکار قتل در ادامه تحقیقات، قاتل 21 ساله که هنوز آثار خون مقتول روی لباس هایش بود، منکر جنایت شد و گفت: 9 سالم که بود به همراه خانواده ام به آلمان رفتم. سال ها در آنجا زندگی کردم اما به خاطر سرقت از آلمان اخراج شده و 6 ماه قبل راهی ایران شدم. او ادامه داد: مقتول همشهری و دوستم بود و هیچ اختلافی با هم نداشتیم. من مرتکب جنایت نشده ام و کسی را نکشته ام.در حالی متهم جوان منکر جنایت بود که دوربین های مداربسته، اظهارات دوست مقتول و خون روی لباس پسر جوان از ارتکاب قتل به دست او خبر می دهند. ...
قاتلی که به دست یک خبرنگار پیدا شد
داخل کادر عکس به درستی نمی ایستد. و حتی این جوان اصرار داشت که عکسش چاپ نشود. او تصریح کرد: در این زمان متوجه شدم که قاتل می تواند همین فرد جوان باشد. پیش بازپرس رفتم و به او گفتم من قاتل پیرمرد ثروتمند را پیدا کردم و او برادرزاده پیر مرد است. بازپرس ابتلا باور نمی کرد و به من خندید. بازپرس گفت من به خانه پیرمرد رفتم و از همه بازجویی کردم، همچنین چیزی وجود ندارد. از بازپرس خواستم مجدد ...
گم شدن کفش در عروسی با قتل پایان یافت
اما اکبر دست بردار نبود و فحاشی می کرد. به همین خاطر دعوا بالا گرفت. من که عصبانی شده بودم، جشن عروسی را ترک کردم و از حیاط بیرون رفتم؛ اما چند دقیقه بعد وقتی به آنجا برگشتم دیدم اکبر خونین روی زمین افتاده است. من هیچ ضربه ای به او نزدم و بی دلیل بازداشت شده ام. همه دیدند که من ضربه ای نزده ام اما چون پسرم نیست من را بازداشت کردند. وی افزود: البته من خودم ندیدم که پسرم ضربه ای به مقتول ...
زنان تنها؛ قربانیان سارقان جنایت کار
پرونده که کیفرخواست علیه متهم آن چند روز قبل صادر شد، بهمن سال گذشته به جریان افتاد. ماجرا از این قرار بود که مردی به پلیس تهران خبر داد عمه اش مفقود شده است. این مرد توضیح داد: من ساکن شهر زنجان هستم، اما مرتب با عمه ام در تماس بودم. او بچه نداشت و از زمان فوت شوهرش تنها زندگی می کرد، اما چند روزی بود جواب تلفن را نمی داد، به همین دلیل نگران شدم و به تهران آمدم، اما در خانه اش را نیز ...
عامل جنایت در بلوار قیام دستگیر شد
گفت: 9ساله بودم که به آلمان مهاجرت کردم و تا همین چند ماه قبل آنجا زندگی می کردم اما به خاطر سرقت در آنجا دستگیر و دیپورت شدم. باور کنید من دوستم را به قتل نرسانده ام. براساس این گزارش هم اکنون متهم در بازداشت به سر می برد و تحقیقات در این باره ادامه دارد.
قتل در جشن عروسی به خاطر یک جفت کفش
فحاشی می کرد. به همین خاطر دعوا میان ما بالا گرفت. من که عصبانی شده بودم جشن عروسی را ترک کردم و از حیاط بیرون رفتم؛ اما چند دقیقه بعد وقتی به آنجا برگشتم، دیدم پیمان خونین روی زمین افتاده است. من هیچ ضربه ای به او نزدم و بی دلیل بازداشت شدم. همه دیدند که من ضربه نزده ام، اما چون پسرم نیست من را بازداشت کردند. متهم ادامه داد: من خودم ندیدم که پسرم ضربه ای به مقتول زده باشد. در ...
اعدام سرنوشت شوم آزارگر شیطانی/ ضجه های دختر دبیرستانی در باغ ورامین
مان آمدند و من و سیما هم سوار خودرویشان شدیم و یکساعتی باهم چرخیدیم و حرف زدیم بعد هم دوباره جلوی مدرسه پیاده شدیم. همان شب سیامک تماس گرفت و گفت فردا دوباره به دنبال مان می آید تا سیما را با مادرش آشنا کند و به همین دلیل من هم قبول کردم. روز بعد وقتی سیامک و دوستش آمدند فکر می کردیم قرار است پیش مادر سیامک برویم، اما هنوز مسافت زیادی نرفته بودیم که سیامک و دوستش چاقویی از جیب شان در ...
2 مرد میانماری به اتهام توطئه برای قتل فرستاده سازمان ملل بازداشت شدند
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از رویترز، مقام های آمریکایی روز جمعه گفتند: 2 شهروند میانماری را در ایالت نیویورک بازداشت کرده اند که اتهام اصلی آنها توطئه با یک فروشنده سلاح در تایلند برای قتل فرستاده میانمار در سازمان ملل بوده است. بر اساس این گزارش، "کیاو موئه تون" که فرستاده دولت منتخب و غیرنظامی میانمار در سازمان ملل است، روز چهارشنبه به رویترز گفته بود که تهدید به ...
چگونه درست انتخاب رشته کنیم؟
تست فیزیک و شیمی بکشم. بدون اطلاع خانواده رفتم فرم تغییر رشته ام را پرکردم و بعد از آن هم امتحانات تغییر رشته را دادم و سال پیش دانشگاهی نشستم سر کلاس های انسانی. به گفته ی مشاورم این درست ترین کار زندگی ام تا آن موقع بود. سال 93 کنکور دادم و رتبه نسبتا خوبی هم داشتم، اما سراسری روانشناسی قبول نشدم و علوم تربیتی علامه قبول شدم. ولی من فقط روانشناسی می خواستم و حاضر نبودم اشتباه چند سال ...
یادداشت| روزخبرنگاران درباری! سید هادی کسایی زاده خبرنگار ضدفساد در یادداشتی به مناسبت روز خبرنگار این ...
بازداشت و پس از آن به زندان بزرگ منتقل شدم. علت هم شکایت فرماندار شهرستان ری به اتهام تشویش اذهان عمومی بود. فرماندار شکایت دیگری از من در دادگاه حسن آبادفشافویه کرد که اتهام مصاحبه با کاندیداها و تشویش اذهان عمومی بود. که مشت نمونه خروار است. اما جالب آنکه در بحبوحه تخلفات انتخاباتی هیچ خبری از 60 خبرنگار ری که روزخبرنگار تقدیر میشوند نبود و خبری در مورد فساد منتشر نشد. ...
سوسکی که خلبان را وادار به فرود اضطراری کرد
که روی دیوار بود آویزان کردم و روی زیلوی کف اتاق ولو شدم. بین خواب و بیداری بودم که در با شدت باز شد و فریاد اکبر شاهین آباد (از مهندسین پرواز با تخصص بازرس فنی در هوانیروز) در اتاق پیچید و گفت: علی بدو که یک پرواز تست داریم. معطل نکن اضطراریه. تا آمدم لب باز کنم غیبش زد. عصبانی به سوی پنجره رفتم و بر سر او که از ساختمان بیرون رفته بود، فریاد زدم و گفتم: اکبر مگه ندیدی؟ من الان از ...
فاطمه مسکینی:هیچ وقت حس نکردم که اگر مرد بودم می توانستم بیشتر پیشرفت کنم/ همسرم همیشه حامی و یاور من ...
ندای گیلان -نوشین میربلوک: در بحبوحه روزمرگی و فراز و نشیب های زندگی و زمانی که ناامیدی و بی انگیزگی بر انسان مستولی می شود، دیدن پشتکار و تلاش خستگی ناپذیر افرادی که به رغم همه سختی ها و مشکلات سد های بزرگ جلوی روی خود را کنار زده اند و بر قله موفقیت ایستاده اند، حالتان را خوب می کند! حالا اگر این فرد موفق یک زن باشد که سختی های دوچندان را تحمل کرده تا بهترین خودش باشد موضوع کمی متفاوت تر است. زنان موفق در جامعه ما کم نیستند که با وجود نگاه های ب ...
حاج قاسم گفت تو با این قد و قواره راننده تانکی؟!
دوست دارید برای دفاع از حرم بروید من مانع نمی شوم. بعد از گذراندن یک دوره آموزش نظامی راهی سوریه شدم و به حرم حضرت زینب (س) رفتم. حضور در بین مردم سوریه و رزمندگان، من را عاشق آنجا کرد و تصمیم گرفتم در سوریه بمانم. رزمنده 17 ساله لشکر فاطمیون تشویق برادرم برای آمدن به سوریه یکبار که از سوریه با برادرم محمدالله تماس گرفتم، او از سوریه و فضای آنجا پرسید، من هم گفتم: اگر ...
خیانت دوست نفیسه روشن به او/ ماجرای ویس لورفته چیست؟ + عکس
تحویل بگیرم. رفتم بلیط را گرفتم و با بهنام تماس گرفتم که اگر فرصتی هست او را در فرودگاه ببینم. از من اسم ایرلاین و ساعت پرواز را پرسید و وقتی جواب دادم، گفت که این پرواز من است. برای من خیلی حس خوبی داشت اما او کمی دستپاچه شده بود. فکر می کردم که شوخی می کند اماوقتی با اتوبوس به هواپیما رسیدیم، متوجه شدم که نه؛ واقعا او بالا ایستاده است و خیلی ذوق زده شدم. همان اول آمد و سلام کرد و سعی کرد ...
شیرینی قضاوت با فاصله ای نزدیک به 1300 کیلومتر دور از زادگاه/ قاضی نمونه کشوری: قاضی باید در افزایش دانش ...
دانشگاه آزاد واحد بندرعباس فارغ التحصیل شدم، کارآموزی قضایی را در مرکز آموزش کارآموزان قضایی منطقه اصفهان شروع کردم. اولین سمت قضایی ام دادیار دادسرای قلعه گنج بود و 2 سال بعد به عنوان بازپرس به دادسرای عنبرآباد منتقل شدم و دوره خدمت نزدیک سه ساله ام در این شهرستان آغاز شد و سرانجام در خرداد 1400 به عنوان رئیس شعبه 103 دادگاه کیفری دو به دادگستری شهرستان کرمان منتقل شدم و در حال انجام ...
باقیمانده محکومیت حبس علیرضا علی نژاد مشمولِ آزادی مشروط شده است
کشور به 5 سال حبس، بابت اتهام توهین به مقام های کشور به 2 سال حبس و بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به 1 سال حبس و در کل به 8 سال حبس محکوم شده بود. وکیل مدافع علیرضا علی نژاد بیان کرد: بعد از اعتراض من و همکارم آقای آرش کیخسروی به این حکم، شعبه 36 دادگاه تجدیدنظر استان تهران که مستقر در ساختمان دادگاه انقلاب است، حکم بدوی را با تغییراتی جزیی تایید کرد. دهقان اضافه کرد: در عمل ...
مرد 40 ساله: آرزو دارم برای دخترم پدری شایسته باشم
روزگار سیاه را تحمل کند و سرنوشت من به گونه دیگری رقم خورد. او بعد از 11 سال زندگی مشترک، دست دختر کوچکم را گرفت و مرا در مرداب مواد مخدر رها کرد. پروانه بعد از جدایی از من مدتی منتظر ماند تا شاید راه درست زندگی را پیدا کنم اما من هر روز بیشتر در مرداب مواد افیونی فرو می رفتم و به چیزی جز تهیه مواد مخدر نمی اندیشیدم. حالا دیگر چند نوع مواد مخدر صنعتی را درهم می آمیختم تا شاید دقایقی از خماری نجات پیدا ...
خاطرات شنیدنی از طلبه جانباز / دعای حاج آقا من را نگه داشت
جو کردم. متوجه شدم که از شهرستان صومعه سرا یک مینی بوس به سمت اهواز حرکت می کند. آن زمان هم طوری نبود که بگویند از کجا آمدی و چه کسی هستی و جا نداریم و ... با همان مینی بوس به اهواز رفتیم و من بلافاصله به سمت خط حرکت کردم. فرمانده گردان بعد از شهید حجت نظری، آقای شهید مجید مرآت حقی بود. قبل از انقلاب هم با ایشان آشنایی داشتم. بعد از جنگ هم چند ماهی خدمت ایشان بودم. ایشان در گردان ...
محاکمه مردی که بخاطر سروصداکردن یک کارگر، او را کشت
ها مرد 36ساله ای به نام مسعود به اتهام درگیری با کارگر ساختمانی ردیابی و بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. او گفت کارگر ساختمانی را به خاطر سروصدا و آوازخوانی کشته است. این مرد در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و گفت: کارگران در ساختمان روبه رویی خانه ما مشغول به کار بودند. آنها همیشه سروصدا می کردند. شب ها با صدای بلند آواز می خواندند و با هم شوخی می کردند. ظهرها هم ...
متانت خانم
: از صبح کله ی سحر تا یک ساعت مونده به ظهر، دم سفارت توی ظل آفتاب منتظر شدم، بعد که نوبتم شده رفتم تو می گن طول می کشه تا ویزات حاضر بشه! الکی طولش می دن. نمی گن آدم آواره ی خونه ی مردم می شه؟ آقای قیطونی استکان خالی اش را گذاشت توی نعلبکی: این چه حرفیه متانت؟ خونه ی خودته. - فعلاً که از خونه ی خودم، فقط یه اتاق دم در نصیبم شده! بعدش هم من تو رو می شناسم. می دونم جونت به نقاشی کردن بنده ...
همه چیز از یک دوستی شروع شد
...> اپل هانس سال هاست در حوزه ی انیمیشن فعالیت می کند اما اژدهای آرزوها نخستین انیمیشن سینمایی او در مقام کارگردان است. او درباره ی ساخت این اثر می گوید: وقتی بیش تر با مایکل آشنا شدم و داستان زندگی اش را شنیدم به او گفتم رفیق! زندگی تو مثل داستان های چارلز دیکنز است؛ مثل داستان های پریان، علاءالدین و سرزمین های جادویی. او می گوید در پاسخ از مایکل شنیده که چینی ها معتقدند علاءالدین در اصل ...
ترس ها، سختی ها و نگرانی های بازیگر نقش شهید ستاری/ 10 کیلو وزن کم کردم!
تشریح می کرد. بعد از آن سیل با کامیون شوهرخاله ام به مشهد رفتیم و آنجا ادامه تحصیل دادم در چند کار با انوشیروان ارجمند کار کردم با برادران کیانیان و قویدل هم همکاری هایی داشتم. مشهد هنرمندان برجسته زیادی دارد. کارگردان سینما و تلویزیون سابقه علاقه مندی اش به هنر بازیگری را این طور تشریح کرد: سال اول راهنمایی که بودم وقتی پرسیدند چه کسی می خواهد تئاتر کار کند داوطلب شدم و نمیدانم چرا. ورزش ...
شهید ردانی پور کیست؟/فرمانده ای که سلاحش اشک بود+عکس و فیلم
دلایل 6 ماه مقاومت مستمر نیروها در این خط بود. در جریان عملیات فتح المبین در فروردین ماه سال 1361، برادر کوچک ترش، به درجه رفیع شهادت رسید و خود نیز به شدت مجروح و در اثر همین جراحت یک دستش معلول شد. او در همان حالی که دستش مجروح و در گچ بود، برای شرکت در عملیات بیت المقدس به جبهه شتافت. پس از آن در عملیات رمضان، فرماندهی قرارگاه فتح سپاه را بر عهده داشت که چند یگان رزمی سپاه ...
جوان معتادی که خاله اش را کُشت
وآمدم خیلی نظارت داشتند. مثل بچه ها باید قبل از تاریک شدن هوا به خانه برمی گشتم. این رفتار پدر و مادرم باعث شد من از آن ها دور شوم. مخفیکار شده بودم. به بهانه رفتن به کتابخانه به قهوه خانه می رفتم. با قلیان شروع کردم به سیگار رسیدم و بعد هم با گل موادمخدر را شروع کردم. خانواده می دانستند معتادی؟ اوایل نه. از پس اندازم مواد می کشیدم و آن ها هم به من شک نمی کردند. وقتی پول هایم ...
مردی که به خاطر سروصدا آدم کشت
جوان روی زمین افتاد، از ترسم به خانه خواهرم فرار کردم، اما روز بعد بازداشت شدم. وی ادامه داد: من از کودکی به بیماری اعصاب و روان مبتلا بودم و به همین دلیل از خدمت سربازی معاف شدم. باور کنید هنگامی که چاقو کشیدم قصد کشتن او را نداشتم. من متوجه نبودم چه کاری انجام می دهم. سپس وکیل متهم به دفاع پرداخت و از اولیای دم خواست تا با توجه به شرایط روحی و روانی متهم از قصاص گذشت کنند. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند. ...
ماجرای سفر فرمان آرا از لندن تا لس آنجلس | قرارمان کارگردانی بود، نه بازیگری
تازه متوجه شدم که لندن مدرسه سینمایی ندارد و نخستین مدرسه ای که می شد در آن سینما یاد گرفت، در سال 1962 تأسیس شد، درحالی که من در سال 1958 آنجا بودم. من به مدرسه ای رفتم تا هنرپیشگی یاد بگیرم چون همانطور که گفتم مدرسه ای که سینماگری و کارگردانی یاد بدهد هنوز تأسیس نشده بود. پدرم هم شرط کرده بود که فقط به اجازه خواندن کارگردانی می گذارد که به لندن بروم. من به سینما می رفتم و تا هر موقع که ...
درخواست اعضای مجلس نمایندگان آمریکا از بایدن برای تعطیلی گوانتانامو
به گزارش پنجشنبه شب ایرنا از خبرگزاری رویترز، تنها چند هفته قبل از بیستمین سالگرد حملات یازده سپتامبر که به گشایش این زندان کمک کرد، 75 قانونگذار آمریکایی در نامه ای به بایدن، ادامه فعالیت این زندان را لکه ننگی بر اعتبار کشور دانستند. نمایندگان مزبور در این نامه نوشتند: از شما می خواهیم همانطور که اقدامات لازم را برای بستن این زندان انجام می دهید، فورا برای کاهش بیشتر جمعیت آن اقدام ...
وقتی خدا، پارتی یک کودک کار می شود
خبر بگیر. آن ها به کل ایران رفته بودند و طبیعی بود که در یادشان نمانم. شبانه روز زنگ می زدم تا این که پاسخ تلفنش را داد و گفتم همانی هستم که گفتید بهترین تست را دادی، یادش آمد و گفت به فرهنگسرای بهمن بیا. آن جا که رفتم مملو از بچه بود، متعجب شدم. به دلیل تعداد زیاد از هر 18 نفر داخل اتاقی تست می گرفتند. دستمال یزدی و کاپشن خلبانی ام را روی دوشم انداخته بودم و داخل رفتم، از بین 18 نفر یک نفر ...
هم مرز با آتش
گرم و صمیمی با من کرد. اما گفت که در طول روز فقط یک خود رو از یگان اجازه تردد و آمد و رفت به خط را دارد. باید صبر کنی تا شب به همراه خودم به طرف خط مقدم برویم. کمی دلگیر شدم. اما چاره ای نبود جز انتظار. مدت ها بود با کسی شوخی نکرده بودم و آنجا تصمیم گرفتم کمی سر به سر آزاد بخت بگذارم. وقتی که او با یک آفتابه آب به سمت دستشویی حرکت کرد. آرام آرام به دنبالش رفتم. سنگ بزرگی بر داشتم و به ...
آیندگان بدانند ما که بودیم و چه کردیم
شهادت رسید. متن خاطره خودنوشت: زمان خیلی سخت برایم می گذشت ولی از آنجا که مادرم و خواهرانم به گریه و التماس افتادند من فقط به خاطر آنها سخت ناراحت شدم و سر دو راهی مانده بودم و بالاخره تصمیم قطعی را گرفتم و به جبهه رفتم و مدت مأموریت را که برایم از چند جنبه سخت و نگران بود سپری می کردم و هر روز چندین نامه از همه اقوام و خویشان دریافت می کردم که همه حاکی از بازگشت بود. ...