دوستان شوهر بی غیرتم به من نگاه شیطانی داشتند / کیومرث مرا کتک زد !
سایر منابع:
سایر خبرها
زن 17ساله: شاهد رابطه غیر اخلاقی شوهرم با مادرم بودم
شرایط یکی از دوستان پدرم که فقط دو سال کوچک تر از پدرم بود بیشتر از همه مورد توجه مادرم قرار می گرفت چرا که منصور وضعیت مالی خوبی داشت و مقداری از هزینه های اعتیاد مادرم را جبران می کرد. بعد از چند سال در حالی که منصور به فرد مورد اعتماد پدر و مادرم تبدیل شده بود، مرا در حالی خواستگاری کرد که 12سال بیشتر نداشتم. مادرم به طمع ثروت منصور تنها دخترش را قربانی پول کرد و مرا پای سفره عقد نشاند. پدرم ...
عکس لو رفته از بی حجابی بازیگر زن در آرایشگاه
بازیگر شدن شما در خانواده وجود نداشت؟ زمان بازیگر شدن من تنها کسی که با این مسئله مخالفت کرد برادرم بود و با توجه به اینکه من حدود 1سال داشتم که پدرم فوت کرد، حرف برادرم نه تنها برای من بلکه برای تمام اعضای خانواده ام مورد قبول بود، اما بعد از اینکه پشتکار مرا دید و سر ضبط کارهای من حضور پیدا می کرد کم کم این مسئله را پذیرفت. دلیل کم کار شدن شما در سال های اخیر چیست؟ ...
گرفتار در دام شیطان
از من خانم دکتر ساخته بودند و همه فکر و ذهن شان درس خواندن من بود. البته بگویم من هم بچه درسخوانی بودم اما برای خودم یک وقت استراحت هم می خواستم. همه دوستانم در اینستاگرام فعال بودند اما من این اجازه را نداشتم. بالاخره تصمیم خودم را گرفتم و مخفیانه و با اسم دختر دیگری صفحه ای باز کرده و در آنجا فعال بودم. یک روز وقتی در خانه تنها بودم، وارد اینستاگرام شده و متوجه شدم پسری پیام داده و از ...
ناگفته های روح الله رستمی از ماجرای مصدومیتش یک ماه مانده به پارالمپیک
همین توکل و توسل مرا نگه داشت تا به خودم مسلط باشم. من و دو نفر دیگر در این رشته را از ابتدا طلایی و روی مدال طلای ما حساب کرده بودند و این فکر کردن درباره آینده و نتیجه این مصدومیت برای من بار روانی شدیدی داشت. بعد از بررسی های پزشکی به من گفتند عضله دستم پاره شده است و هیچ کاری نمی توان کرد. به شدت ناامید شده بودم و در پست ها و استوری هایم در فضای مجازی فقط از مردم می خواستم دعایم کنند تا شرمنده ...
کیانوش عیاری: اصل فقط و فقط مردم است و دیگر هیچ!
به زمان ساخت روزگار قریب : این سریال زمانی که ساخته شد، من قصد داشتم فقط تهیه کنندگی کار را بر عهده بگیرم، اما تلویزیون نپذیرفت و گفت که ما شما را به عنوان کارگردان لازم داریم. وقتی درگیر کار شدم، اما، بعد از دو، سه روز احساس کردم کسی جز خودم نمی توانست این کار را انجام دهد. در واقع تمام وجودم، تمام تجاربم، تمام دانسته ها و تمام اندوخته هایم را در این مجموعه صرف کردم و اصلا به این فکر نبودم که ...
رئال را به پول ترجیح دادم؛ به رویای کودکی ام رسیدم
...> انتقال به رئال و ریسک از دست دادن جام جهانی: هدفم این است که هرچه سریع تر به ترکیب ثابت برسم. تصمیم پیوستن به رئال را پس از مشاوره با خانواده و با تعمق زیاد گرفتم. انتخاب رئال: از کودکی رویای حضور در رئال را داشتم. در انتخابم پول هیچ جایگاهی نداشت و پیشنهادات بهتری هم داشتم که رد کردم. در 16 سالگی تماسی از رئال نداشتم ولی می دانم که مرا زیر نظر داشتند. وقتی رئال پیشنهاد داد، دیگر فکر نکردم. محقق شدن رویای حضور در رئال برایم باورنکردنی است. این یکی از بهترین روزهای زندگی ام است. ...
گزارشی از پشت صحنه مجموعه هم سایه
دراماتیک دارد. به نوعی اصلا شبیه تیپ پزشک هایی که در سریال ها دیده ایم نیست. یک شخصیت واقعی چند وجهی دارد و اصلا تک بعدی نیست. مخاطب وجوه مختلفی از این شخصیت را در طول داستان می بیند و همین نکته جذابی برای من است. چون هر چالشی برای من در بازیگری جذاب است. من تجربه بازی در تئاتر و سینما را داشتم و با تلویزیون آشنایی نداشتم اما این سریال به نوعی مرا این نقش به چالش کشید. از آنجا که هم سایه علاوه بر ...
چفیه را به عنوان نماد مقاومت انتخاب کردم
در روز هایی که حسابی سرش شلوغ است، صبورانه در حالی که فرزندانش بازیگوشی می کردند پاسخگوی سؤالات ما بود. یک ماه از المپیک گذشته است. زندگی پس از کسب مدال طلای تاریخی تیراندازی ایران چگونه می گذرد؟ قهرمانی در المپیک بازتاب زیادی داشت و به جا های زیادی دعوت شدم. تماس های مکرری داشتم از سوی دوستان، آشنایان، شبکه های تلوزیونی و حتی آن هایی که قبلاً من را نمی شناختند. بعد از بازگشت به ...
بلایی که ویروس کرونا بر سر یک خانواده آورد
زن 37ساله با چشمانی پر از اشک و دلی آکنده از درد و رنج با بیان این مطلب به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: سال ها قبل در یک دیدار خیابانی عاشق رحمت شدم و به او دل باختم اما خانواده ام وقتی در جریان این ماجرا قرار گرفتند، به شدت سرزنشم کردند و به خواستگاری خانواده رحمت پاسخ منفی دادند. با وجود این مرغ من یک پا داشت. آن قدر اصرار کردم و خانواده ام را تحت فشار قرار دادم که بالاخره با این ازدواج موافقت ...
آخرین وضعیت زوج طلبه کرجی ناهی از منکر | معطلی پرونده در پیچ و خم قضایی
رعایت کن و مادر آن خانم به من سیلی زد. در همین لحظه مدیر فروشگاه جامبو من را از فروشگاه بیرون انداخت. هنگامی که بنده خواستم دوباره وارد فروشگاه شوم، من را تهدید به ضرب و شتم کرد و زمانی که از علت بیرون انداختن خودم سؤال پرسیدم، گفت شما نظم فروشگاه را به هم زدی. هیچ برخوردی با آن دو خانم نشد و آنها راحت به خرید خودشان ادامه دادند و من بیرون فروشگاه ایستادم و با پلیس تماس گرفتم و منتظر ...
بانویی که درسرزمین آفتاب تابان خوش درخشید/متقیان از فقر تاقهرمانی
، مرا به دفتر ناظم می بردند و از من با چای و شیرینی پذیرایی می کردند . متقیان دوره ابتدایی را با موفقیت پشت سر می گذارد و وقتی وارد دوره راهنمایی می شود دیگر خبری از عصای آهنی نبود؛ او به خبرنگار مهر توضیح می دهد: سال اول راهنمایی باید به شهرک نورد می رفتم چون ملاشیه آن زمان مدرسه راهنمایی نداشت که همان موقع بود با خانم مفرج معلم تاریخ آشنا شدم . او ادامه می دهد: خواهر مفرج ...
اعترافات تکان دهنده زن خیانتکار و هم دستش برای قتل شوهرش
، باشگاه می رفت و ظاهر خودش را حفظ می کرد اما قرص مصرف می کرد و تعادل نداشت. چند ساله بودی که ازدواج کردی؟ 14 سالم بود که ازدواج کردم. با همسرت چطور آشنا شدی؟ بچه محل بودیم، دو هفته بعد از اینکه با همسرم آشنا شدم به خواستگاری ام آمد و با هم ازدواج کردیم. شنیدم یک بار طلاق گرفتی؟ بله، دو سال مرا داخل خانه حبس کرده بود که درخواست طلاق دادم ...
مظاهری: استقلال حقی برای اعتراض به فسخم ندارد
به گزارش "ورزش سه"، رشید مظاهری که ظهر روز دوشنبه قراردادش را به صورت یک طرفه با استقلال فسخ کرد ، در گفت وگو با برنامه فوتبال برتر صحبت هایی را انجام داد. مظاهری در این خصوص گفت: صحبت کردن درباره اتفاقاتی که افتاد در یک مصاحبه نمی گنجد. من قراردادم را با آقای سعادتمند بستم اما بعد از رفتن ایشان فشار زیادی از طرف مدیریت باشگاه تحمل کردم. من 7، 8 ماه هیچ دریافتی ای نداشتم، جریمه هم شدم و ...
تجاوز به دختران تهرانی با تهدید قمه / متهم: بخاطر شکست عشقی دنبال انتقام از دختران بودم + گفتگو با متهم
.... اولش می گفت که قفط مرگ است که ما را از هم جدا می کند اما به راحتی مرا کنار گذاشت و دیگر جواب تماس هایم را نداد. حس یک فریب خورده را داشتم و مطمئن بودم که او مرا به پسر دیگری که موقعیتش از من بهتر بوده فروخته. همه اینها دست به دست هم داد تا از دخترانی که هم سن و سال او بودند متنفر شوم. چند نفر را قربانی نقشه شوم خود کردی؟ کارم را تازه شروع کرده بودم و فقط دو دختر جوان را ربودم. سرقت را قبول ندارم اما تهدید و آزار و اذیت را قبول دارم. با نقشه قبلی و در نقش مسافرکش دختران را سوار ماشین کردم و ربودم. وقتی هوا کاملا تاریک می شد که کسی نتوانت مرا دستگیر کند اما اشتباه می کردم. ...
دختران شرقی در تله آزارگر ارابه خاکستری
مان بودم. قرار ازدواج گذاشته بودیم. همیشه زندگی آینده ام را در کنار مونا می دیدم. یک سالی از این ارتباط گذشته بود که از او خواستگاری کردم، اما با جواب منفی اش مواجه شدم. باورم نمی شد. او همیشه تصور زندگی در کنار هم را برایم ترسیم می کرد. می خواست تا ابد کنار هم بمانیم. تصور می کنم پای پسری که وضع و شرایط مناسب تری از من داشت، در میان بود. خیلی راحت مرا نخواست. سرکوب شده بودم. شکست خوردم. احساس پوچی ...
دلم برای جسد شوهرم سوخت!
فرزندی نداشتیم به همین دلیل قصد داشتم از شوهرم طلاق بگیرم ولی او مرا طلاق نمی داد تا اینکه با جواد آشنا شدم و از فروشگاه سی دی فروشی او فیلم اجاره می کردم ولی مدتی بعد به یکدیگر علاقه مند شدیم و من به طلاق از شوهرم اصرار کردم. باز هم او مقاومت کرد تا روزی که بالاخره نقشه قتل را کشیدیم. آن روز وقتی جواد سنگ بزرگی را به منزلمان آورد حدود 10 عدد قرص خواب آور نیز به من داد. قرص ها را از داروهای مادرش ...
مرگ پیمان مخاطب را شوکه کرد
از قصه سریال خوشم آمد چراکه خیلی خوب قصه می گوید و احتمالاً شما هم با دیدنِ کارهایشان متوجه این نکته شده اید. وی بیان کرد: آقای توفیقی گفت من مطمئن هستم که تو از پسِ این نقش که متفاوت با کار قبلی ات است، بر می آیی و همین موضوع، به من انگیزه عجیبی داد، چون خودم هم با در جا زدن در شکلِ کاراکتر خاصی در سینما و تکرارش خیلی راضی نمی شوم و وقتی فیلمنامه را خواندم، مطمئن شدم که واقعاً چارچوب ...
ماجرای تلخ از پژمان جمشیدی/ مرگ تلخ بچه اول خانواده + فیلم
ساختمان پزشکان بود. من سال 81 در مراسمی با خانم رهنما آشنا شدم و همیشه دوست داشتم پیمان را ببینم. چند مصاحبه از او خواندم و به نظرم آدم جذابی آمد. خانم رهنما گفت شوهرم پرسپولیسی است و یک شب شام من را به منزل شان دعوت کرد. من و پیمان خیلی دوست شدیم. با هم به فوتبال می رفتیم و فوتبال می دیدیم. بیشتر بحث های ما آن زمان فوتبالی بود. طرح از پژمان جمشیدی من ایده ام را به ...
بالاخره مهاجرت کنیم، خوبه؟ یا بمونیم وطن؟
آ ل هایم نرسیده بودم سرسوزنی احساس پشیمانی نداشتم. مانلی بعد از بازگشت به ایران، با کوله باری از تجربه زندگی در غرب و تنهایی ازدواج می کند. حاصل این ازدواج یک پسر و یک دختر است. سال 93 پسرش به دنیا می آید و همین باعث تغییری در فکر او می شود. به قول خودش وقتی پسرم به دنیا آمد، عزم خودم را جزم کردم که دوباره برای مهاجرت اقدام کنم؛ حتی زمانی که باردار بودم دنبال آن بودم که فرزندم در ایران ...
راز جسد سمیه در باغچه خانه فاش شد
...: مرد تهرانی اعتراف کرد جسد زن جوان را در کنار دخترشان خوابانده بود و ساعتی بعد در حیاط خانه دفن کرد.راز این جنایت رهولناک پس از پنج سال فاش شد. تابستان سال 94 بود که سمیه 30 ساله ناگهان ناپدید شد.در حالی که پدر ومادر زن جوان در جستجوی دختر خود بودند،همسر او ماجرای گم شدن سمیه را اینطور شرح داده بود: یک روز صبح زمانی که از خواب بیدار شدم،متوجه شدم همسرم تمام مدارکش را برداشته و از ...
ادینیو: کی روش به من پیشنهاد داد ایرانی شوم
...: ادینیو گلزن پیشین تیم های مس کرمان و تراکتور که هنوز یکی از گلزن ترین بازیکنان خارجی تاریخ فوتبال ایران است درباره شرایط این روزهای فوتبال ایران توضیحاتی داده است. از خودت برایمان بگو ؛ این روزها مشغول چه کاری هستی؟ در کنار خانواده ام کار و بار خودم را دارم و به بیزینس های شخصی مشغولم. من 15 سال در سطح حرفه ای فوتبال بازی کردم و نتوانستم به خانواده ام برسم و حالا ...
همایون شجریان هم قدرت راک و متال را دریافته است/ موسیقی راک و متال پرخاشگر نیست
حوضی گوش می دادند، توسط برادر بزرگترم با موسیقی هوی متال آشنا شدم و از آنجا که درک خوبی از زبان انگلیسی داشتم، ابتدا شیفته محتوا و سپس فرم کامل این سبک از موسیقی شدم. در واقع بندِ معروفِ مَنووار که یکی از اَبَربندهای سبک هوی متال دنیاست و محتوایی حماسی دارد، مرا به این دنیای پرجاذبه برد. به زبان ساده، معادل فارسی منووار ، مانند این است که کسی در فارسی، اشعار حماسیِ فردوسی و شاهنامه اش را بخواند ...
قتل خیاط نوجوان به خاطر لجبازی
. از آنجا بیرون آمدم که دقایقی بعد متوجه شدم حسن حالش بد شده و روی زمین افتاده است. بالای سرش رفتم که شاگردان دیگر گفتند نیما با سر و مشت به صورت حسن زده، به همین خاطر حالش بد شده است. همان موقع حسن را به بیمارستان رساندیم، اما شدت ضربه زیاد بود و او فوت کرد. با به دست آمدن این اطلاعات نیما 20ساله تحت تعقیب قرار گرفت و بازداشت شد. او در پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفت و با اقرار به جرمش در شرح ...
مرگ پسر نوجوان، قتل عمد یا حادثه؟
خیاطی کار می کنم و سیامک مدت یک ماه بود که به کارگاه آمده بود. آن روز صاحبکارم از من خواست کار ها را زودتر انجام دهیم؛ اما سیامک قبول نکرد و می خواست مرا اذیت کند که عصبانی شدم و با سر به صورتش کوبیدم و سپس یک مشت به سرش زدم. چند دقیقه بعد حال سیامک بد شد و او را به بیمارستان رساندند. به دنبال اظهارات این متهم مأموران پلیس بار دیگر به بازجویی از شاهدان پرداختند. سایر کارگران ...
فیلم خوک به روایت نیکلاس کیج / بعضی ها توانایی های من را فراموش کرده بودند
کنم در جایی از راه، بعضی دوستان در رسانه ها فراموش کردند که من در عین حال می توانم یک نقش را خیلی آرام و درونی بازی کنم. این چیزی بود که احساس کردم باید به آن برگردم. باید به آن برمی گشتم چون می توانستم از کابوکی غربی بیشتر لذت ببرم، و همچنین اشتیاقم را به فیلم هایی که با آن ها بزرگ شدم و به من انگیزه می دادند، دوباره زنده کنم، فیلم هایی مانند کابوی نیمه شب و مردم عادی که بسیار متفکرانه بودند. ...
من و تنهایی و موسیقی و شعر...
درد است و شاید به همین خاطر است که تخلص خود را فریاد برگزیده تا فریادی باشد برای صدای بی صدایان... موسیقی و شعر، تمام همّ و غم اوست. مصاحبه ای با وی ترتیب دادیم که می خوانید. ***** - چه شد که به تهران رفتید و در آنجا ماندگار شدید؟ سال 88 زمانی که در رشته ی تربیت بدنی دانشگاه تهران قبول شدم، به تهران رفتم و همان جا ماندگار شدم ولی در حال حاضر در رشته ی ...
قسمت 3/ پدرم تحصیلش را از پدرش پنهان می کرد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب ؛ نیز یاد دارم که وقتی یکی از دوستان از پدرم پرسید: اول شعری که شما گفته اید کدام است؟ گفت: طفل بودم یکی از دوستان خانواده که ذوق شعر مرا دیده بود تشویقم می کرد و برای من ملهم تخلص معین کرده بود. روزی به عادت آن زمان که از کودکان خون می گرفتند حجامتم کرده بودند. از اثر رنجی که از آن عمل دیدم این شعر را گفتم: ملهم بی چاره را تیغ به پشتش زدند/ هرچه نمود التماس تیغ درشت ...
مظاهری : به من گفتند در لیست سیاه مددی هستم
به گزارش ایلنا، رشید مظاهری که ظهر روز دوشنبه قراردادش را به صورت یک طرفه با استقلال فسخ کرد ، در گفت وگو با برنامه فوتبال برتر صحبت هایی را انجام داد. مظاهری در این خصوص گفت: صحبت کردن درباره اتفاقاتی که افتاد در یک مصاحبه نمی گنجد. من قراردادم را با آقای سعادتمند بستم اما بعد از رفتن ایشان فشار زیادی از طرف مدیریت باشگاه تحمل کردم. من 7، 8 ماه هیچ دریافتی ای نداشتم، جریمه هم شدم و ...
پایی که در خرمشهر جا ماند/ مربی فوتبالی که مدرکش را بین افراد سالم گرفت
کاشانی اصفهان قطع کردند و من به تهران برگشتم. بعد از حدود 8 ماه و پس از خوب شدن جراحت های پایم مجدد به جبهه بازگشتم. در جبهه در ابتدا مسئول تبلیغات گردان لشگر 27 محمد رسول الله (ص) و سپس گردان مقداد شدم. آن زمان به عنوان نیروی بسیجی رفته بودم. در آن جا مسابقات فوتبال برگزار و خودم هم بازی می کردم و همرزمانم شاهد این موضوع بودند که من با عصا بازی می کنم. خاطره کوتاهی از دوران ورزشی تان ...