جمعه ۳۱ فروردینساعت ۱۷:۰۶Apr 2024 19
جستجوی پیشرفته
عصر ایران ۱۴۰۰/۰۶/۲۴ - ۱۳:۱۹

داستان کوتاه شمع امید

یکی بود یکی نبود، چهار شمع به آهستگی می سوختند و در محیط آرامی صدای صحبت آن ها به گوش می رسید: شمع اول گفت: من صلح و آرامش هستم، اما هیچ کسی نمی تواند شعله ی مرا روشن نگه دارد. من باور دارم که به زودی می میرم ... سپس شعله ی صلح و آرامش ضعیف شد تا به کلی خاموش شد. شمع دوم گفت: ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)