سایر خبرها
آخرین وداع مان نور شهادت را در صورت پسرم دیدم
دومم شهید شد. هجده ساله بود به شهادت رسید. پسرم به عنوان داوطلب بسیجی جبهه رفته بود. از کودکی پسر خوش اخلاق و مهربانی بود. اهل دین و نماز و روزه بود. یک پسر دیگرم زمان شهادت برادرش سوم کلاس ابتدایی بود الان آتش نشانی کار می کند. بعد از شهادت پسرم خواهر زاده ام بهمن شکرالله زاده در جبهه شهید شد که بعد از دوازده سال پیکرش را آوردند. پسرم عاشق جبهه بود زمان جنگ تحمیلی همه دوست ...
"حاج گرینوف ها" هنوز هم در کمین نان و نشانند!
...! چند نفر از بجه محل ها که مرا می شناختند نزد فرمانده رفتند و گفتند سوابق فلانی را می دانی که چنان است و بهمان است ...؟ اما فرمانده گفت اشکال ندارد و این حرف و اعتماد بدجوری مرا نمک گیر جبهه ها کرد. گذشت و گذشت، و عملیات پشت عملیات... چند نفر از همان بجه محل ها را شب اول عملیات، در مواضع خودمان دیدم، اما دیگر آنها را ندیدم. بعداز عملیات که اوضاع آرام شد، دیدم برگشته اند ...
اولین عملیات سپاه، ارتش و نیرو های چریکی ایران
محور حلفاییه اهواز را از غرب مورد تهدید جدی قرار دهد. زمانی هم که جنگ آغاز شد، کسی فکر نمی کرد، نتیجه این تهام ناجوانمردانه چه خواهد شد. دشمن همه زمینه های لازم را برای این تهاجم آماده کرده بود. همه محاسبات و طرح ریزی های خود را انجام داده بود. صدام در آغاز جنگ در مصاحبه اش با خبرنگاران گفته بود: من شما را سه روز دیگر در اهواز به صرف چای و مصاحبه دعوت می کنم و این به این معنا بود که آن ها کار را سه ...
مستند داستانی دشت ِ دُرّاج ها | محمد کیانوش راد
دادنِ نجف و گفتن: — کربلا کربلا بلند شو. بیدار شدم و خود را در هور یافتم. بهار 67 ارتش صدام عملیات خود را با نیروهای بیشتری آغاز کرده است. فاو را از دست رزمندگان ایرانی پس گرفته و حالا به جزیره مجنون و هورالعظیم حمله را با هلی برد و لشکریان ِ تازه نفس آغاز کرده است. وضع جبهه ها خوب نیست. اعزام نیروهای مردمی کم شده است. شبح یاس و ناامیدی بر جبهه خیمه افراشته، اما هنوز بچه ها در ...
آرزوی حامد که در روز آزادی نبّل و الزهرا محقق شد
ماشین دراز کردند. از پشت گردن حامد خون می آمد. دکتر حامد را معاینه کرد اما چند لحظه بعد سری تکان داد و رو به فرمانده گفت: حاجی تموم کرده.... حامد کوچک زاده درست در روز آزادی نبل به شهادت رسید... منبع: بی قرار، احسان احمدی کد خبر 5308146
نخستین شهید مدافع حرم البرز آبروی محله مسجد غدیریه نظرآباد
. او مخترع بمب های الکترونیکی و تله های انفجاری بود. اینطور نقل شده که شهید عماد مغنیه در خصوص اختراعات رضا کارگر برزی گفته است: با اختراعات او جبهه مقاومت متحول شد. مهمترین شاخصه حضور این شهید والامقام در عرصه دفاع از حرم و حضور در سوریه، تشرف به آیین شیعه برای هفت نفر از شاگردان سنّی این شهید است. اخلاق خوب و اخلاص و ادب این شهید همینطور مقید بودن به نماز شب و روزه این شهید را در میان ...
شهیدی که در حال تلاوت قرآن عروج کرد
مورد سوریه صحبت می کردند. یک لحظه ترسیدم؛ ولی باز به خودم گفتم چیزی نیست، حتما بحث جنگ سوریه است. وقتی به محل کارم رسیدم، یکی از دوستانم که چند سال بود از او خبر نداشتم، زنگ زد و حالم را پرسید تعجب کردم. فکرم مشغول شد که بعد از این همه مدت چطور شماره من را پیدا کرده و چرا این وقت صبح زنگ زده و حال من را می پرسد. تا اینکه همسر برادرم زنگ زد و گفت حال آقا موسی بد شده و او را به بیمارستان بردند ...
تدارک ویژه ایران صدا به مناسبت هفته دفاع مقدس
روایت می کند به تهیه کنندگی مجید میرزایی، روایت سجاد شهرابی و نویسندگی محمدعلی آقامیرزایی. کتاب گویای حنانه شو که مجموعه خاطرات نسرین سرلک، همسر شهید فضل الله سرلک است به تهیه کنندگی مهرنوش محتشمی، روایت فاطمه رکنی و نویسندگی زهره سادات علمدار. کتاب گویای مالک زمان با موضوع داستان هایی از تطبیق زندگی دو سرباز ولایت، مالک اشتر نخعی و شهید حاج قاسم سلیمانی به تهیه کنندگی محسن ...
روایت خبرنگار جام جم از 16 ساعت حضور در دره پنجشیر
این شکل وضو اتفاقا درست تر است. وقتی می خواهیم نماز بخوانیم برای ما دنبال سنگ به عنوان مهر می گردند و از همه عجیب تر این که از مردم ایران خاطره خوبی دارند. بعضی ها، اما به این رفتار ها مشکوکند و معتقدند طالبان برای تثبیت قدرت، رفتارش را اصلاح کرده و بعد که خرش از پل گذشت، می شود همان طالب 20 سال قبل. من، اما تحلیلگر نیستم، من خبرنگارم و آنچه الان روی زمین دارد اتفاق می افتد را روایت می ...
عملکرد شهید حاج قاسم سلیمانی در تحولات امنیتی و سیاسی منطقه
کردنشین که سایر نقاط عراق و حتی جهان را با شوک دیگری روبه رو ساخت. آن روز در هتل منصور شهر بغداد با یک منبع که صحبت می کردم، گفت حاج قاسم آنجاست، باور کردنی نبود؛ او یک روز قبل در بغداد بود. بعدها اما خود مسعود بارزانی فاش کرد که بعد از ناامید شدن از کمک دوستانش مانند آمریکایی ها و ترکیه ، به فوریت با سردار تماس می گیرد و از او کمک می خواهد، حاج قاسم و نیروهایش بلافاصله با محموله ای از سلاح وارد ...
نامهربانی مجنون به روایت یک آزاده
، پای چپ و پهلوی چپ زخمی و پس از 17 ساعت سرگردانی در نیزارهای مجنون، خارج از اراده خود به اسارت دشمن بعثی در می آید. جمیله ای دوران اسارت خود را در کمپ 13 رومادیه عراق گذراند. او از جمله راویان نامی اتفاقات حماسه مجنون و فصل سخت اسارت بود. از او دلنوشته ای باقی مانده است که به مرور آن می پردازیم: باز تیرماه دیگری سر رسید و همهٔ فکر و ذکرم را به 33 سال پیش جزایر مجنون و چنین ...
روایت عشق| به یاد جانباز شهید کبری افسری از شهرری کبری افسری مادری بود که سالها با ضایعه مصدومیت ...
.... کبری افسری یکی از زنان داوطلب بود که در دوران دفاع مقدس در پشت جبهه ها به رزمندگان خدمات می رساند. می گوید: سال 61 در کمیته امداد شهرری کار می کردم و سال 64 داوطلبانه به پشت جبهه ها اعزام شدم. به همراه زنان دیگر لباس ها، پتوها و ظروف رزمندگان را می شستیم. پرسیدم حالا چه شد به فکر رفتن به جبهه افتادی گفت: آن موقع همه دلشان می خواست بروند جبهه؛ آنقدر گریه و زاری می کردیم که دلشان به ...
عاشقانه های حمیده و منصور / ماجرای خواستگاری شهید ستاری از همسرش همسر شهید ستاری پس از گذشت سالها از ...
تمام عیار بود با فرزندانش هم مثل یک سرباز برخورد می کرد. یادم می آید، ساعت 12 شب با خواهرم در حیاط منزل نشسته بودم که پدر آمد و مرا صدا زد و بعد از کمی مقدمه چینی پرسید: تو و منصور با هم حرفی زدید؟ من از ترس نفسم بالا نمی آمد ونمی توانستم چیزی بگم... با ترس گفتم ما با هم حرفی نزده بودیم... پدرعلی رغم عصبانیت اولیه گفت: نمی خواهد چیزی را از من مخفی کنی من ناراضی نیستم. این پسر، بچه ...
حرف های صمیمی با وزیر ورزش
خودمان گفتم در سال های 80 و 81 شما مدیر طرح و تامین شبکه رادیویی ورزش بوده اید بازهم بحمدلله در این حوزه هم تجربه دارید پس قطعا اهمیت رسانه را می دانید و بازهم بر می گردم به سخنرانی حضرت اقا در دهه نود در دانشگاه شریف که فرمودند به قول شاعر مشهدی : یک سینه حرف میزند در دهان ما حیف وقت اندک است و سخن بسیار ودر آخر بقول شاعر : اندکی پیش تو گفتم غم دل ترسیدم که در آزرده شوی ورنه ...