یک احوالپرسی ساده؛ 3 فوتی، 7 بستری و 15 مبتلای کرونایی
سایر منابع:
سایر خبرها
عجیبت ترین ازدواجی که تاکنون دیده اید!/ ازدواج خواهر قاتل اعدامی با برادر مقتول
دادگاه شکایت می کردم تا مجازات شود. خواهرت برای رضایت اقدام کرد؟ بله، اما ای کاش نمی رفت. خانواده مقتول برایش شرط گذاشتند که اگر با برادر وی که 15 سال از خواهرم بزرگتر هست ازدواج کند رضایت می دهند. وقتی فهمیدم با خواهرم دعوا کردم. همان شب کلی قرص از درمانگاه زندان دزدیدم تا بمیرم که زنده ماندم. تا به حال به فرار از زندان فکر کرده ای؟ بله. چند ماه اول که به ...
خواهری که رؤیای برادر شهیدش را محقق کرد
جبهه های حق علیه باطل پیوست. درخشان پور تصریح کرد: مدت کمی پس از رفتن برادرم برای ما خبر مفقود الاثر شدن او را آوردند اما بعد از گذشت 9 سال از آغاز جنگ پیکر برادرم در جزیره مجنون شناسایی و به آغوش خانواده و شهر خود بازگشت. مدیر مرکز خانه فرشتگان شهید حسین درخشان پور در گچساران عنوان کرد: حال از آن جمع دونفره و رویای مهم من تنها مانده بودم ولی مصمم تر از قبل و با هدف اینکه ...
این داستان واقعی است؛ فرزند خواندگی به چه قیمت؟
رازداران طایفه شاهد ماجرا و توافق 2 خانواده باشند و از این طریق از آسیب های احتمالی جلوگیری شود. وی افزود: نبود این مکتوبات گاها سبب می شود، خواهر و برادر این کودک نیز در سال های آینده او را به عنوان عضو خانواده نپذیرند. او را مستحق دریافت ارث خانوادگی ندانند و نتوانند با او ارتباط برقرار کنند. بنابراین به منظور کاهش و رفع این تبعات مخرب فرزندخواندگی باید از مراجع مورد اعتبار قانونی انجام شده ...
سلاخی کردن چهار نفر در تهران به خاطر زنی که همزمان دو شوهر داشت
از دوست اسماعیل به نام جعفر به عمل آمد، وی پرده از راز جنایتی هولناک برداشت و گفت: اسماعیل دو کودک خود را سلاخی کرده بود اما قبل از آن با همدستی من و همسرش و یکی از دوستانمان به نام غلامحسین، یک خواهر و برادر را هم به قتل رساندیم. با اعترافات جعفر، همسر اسماعیل به نام معصومه بازداشت شد و لب به اعتراف گشود: حدود یک سال قبل در حالی که برای تهیه داروی کم خونی امیررضا عازم تهران بودم سوار ...
جنجالِ عروسی که روی خواهر شوهرش اسید پاشید!
را پوشیده بود. او عروسمان بود که از مدت ها قبل به من حسادت می کرد و با این انگیزه دست به اسیدپاشی زده است. با اظهارات دختر جوان، عروس خانواده دستگیر شد، اما در بازجویی ها اسیدپاشی را انکار کرد و گفت: صبح روز حادثه پس از آنکه همسرم به سر کار رفت، زنگ خانه به صدا درآمد. من به تصور اینکه همسایه طبقه پایین است که کلیدش را همراه ندارد، در را باز کردم و بعد به دستشویی رفتم، اما ناگهان صدای ...
اربعین، حضرت زینب، دفاع مقدس
بوشهری خوانده شد . واحدی ماندگار که ابیات آن اثر فاخر چنین است: بنشین تا به تو گویم زینب غم دل با تو بگویم زینب بعد من قافله سالار تویی، خواهر من دختر حیدر کرار تویی، خواهر من خون ما جمله در این دشت روان خواهد شد خولی و شمر به ما دشمن جان خواهد شد، خواهر من خواهرم! اکبر و عباس و علی اصغر من هدف نیزه و پیکان ...
تولد لاکچری خواهر مریم معصومی در رستوران + عکس
خانم بازیگر تلویزیون ایران است . زادۀ 20 ماه اسفند ،سال 1365 درشهر اصفهان می باشد. پدرش بازنشسته ومادرش خانه دار هستند. دختر کوچک خانواده ای هفت نفره است و هر 2 خواهر و 2 برادر بزرگ تر او ازدواج کرده اند. دارای لیسانس علوم سیاسی می باشد وهمچنین فارغ التحصیل دوره های عکاسی و بازیگری استاد سمندریان است. مریم معصومی هم چنین سفیر سندرم داون نیز می باشد. مریم معصومی با انتشار این عکس در ...
استرسی که نسل ما کشید جزء آمار جنگ به حساب نمی آید
نمی کرد، ولی معلوم بود داغون شده. اصلاً این بچه آدم خاصی بود. البته همه شهدا همین بودند. چون خواهرزاده ام است این ها را نمی گویم. این پسر برای کل خانواده و فامیل عطر و بوی خاصی داشت. از بعد شهادتش هر سربازی که می دیدم یادش می کردم و حال و روزم خراب می شد. می گفتم خواهرزاده من هم همین طوری بود. هر پسر جوان قد بلندی که می دیدم، قد و بالای رشیدش می آمد جلوی چشمم... چند سال بعد از ...
کاکا یوسف
الاثری یوسف بدهیم خیلی طاقت فرسا بود. – یا الله.یا خدا ...نمی دانستیم چه بگوییم!! وقتی که وارد حیاط خانه شدیم انگار همه مظرب و نگران منتظر خبر ما بودند و همه چشم براه و انتظار “... وقتی چهره ی نا امید ما را دیدند همه گریه ڪردند. همه ... مادر – برادر – همسر و بچه هایش... اما پدرم گریه نڪرد !! او چند قدم عقب رفت تنش لرزید – دستانش را به دیوار تکیه داد و مقاومتش شکست ...
فاطمه آمد ولی بابا نبود
صفایی دارد خانه ساده پدری شهید، انگار سال هاست ما را می شناسند، آن قدر گرم و صمیمی بودند که لحظاتی یادمان می رفت برای چه آمدیم منزل شهید! در حال احوالپرسی های متعارف بودیم که گفتند اذان می گویند نمازتان را بخوانید و بعدازآن به گفت وگو بپردازیم. اینجا صدای زندگی می آمد صدای فرزندان کوچک و خردسالی که برخی از آن ها یا به چهره یا به خصلت، شبیه شهید بودند، پدر شهید در حال معرفی آنان بود که ...
از لنگرود تا تل قرین؛ فرهادی که خدا دستچینش کرد
رفتند ما در خانه تنها می ماندیم و مشغول بازی می شدیم و با کمک هم درس می خواندیم، با روسری و چادر مادرم برای خودمان خط می کشیدیم و لی لی بازی می کردیم، فرهاد خیلی دوست داشت بازی های پسرانه انجام دهد اما ما چون سه تا دختر بودیم او هم مجبور می شد با ما در بازی های دخترانه همبازی شود. *فرهاد بسیار به حجاب سفارش می کرد فاطمه خوشه بر خواهر بزرگ هم مروری به خاطراتشان با برادر شهیدش ...
قاتل دوست قصاص شد
پسر جوانی که سه سال قبل یکی از دوستانش را به قتل رسانده و جسدش را در یکی از خیابان های جنوب تهران رها کرده بود در زندان رجایی شهر کرج قصاص شد. به گزارش جوان، روز هجدهم تیر سال 97 رهگذرانی هنگام عبور از خیابانی در نزدیکی خیابان نبرد در شرق تهران داخل جوی آبی جسد خونین پتو پیچ شده مردی را مشاهده کردند و موضوع را به مأموران پلیس خبر دادند. با اعلام خبر تیمی از مأموران پلیس راهی محل شدند ...
درد دل دردسرساز
مادر و خواهر و برادرم هم اختلافی نداشت. خانواده ام همیشه به او احترام می گذاشتند، اما چند وقت بعد از عروسی همه چیز به هم ریخت. دینا رفتارش تغییر کرد و به یک زن بداخلاق تبدیل شد. از صبح تا شب سرم غر می زد و به خانواده ام بی احترامی می کرد. باورم نمی شد این همان دینایی است که می شناختم. اوایل حرفی نمی زدم،ولی کم کم رفتارهای دینا آزاردهنده شد. مرتب به دنبال بهانه برای دعوا بود. حتی با پدر و مادرم هم ...
مسابقه ما ملت امام حسینیم
سلام الله علیها عشق و علاقه او به برادر از هر تصوری فراتر بود. گویی با خود عهد کرده بود لحظه ای از حسین علیه السلام جدا نشود. شب عاشورا وقتی امام خبر از شهادت خود و یارانش داد زینب سلام الله علیها اختیار از دست داد و به گریه افتاد اما حضرت او را به صبر دعوت کرد. می دانست باید شجاع باشد، آخر او دختر علی مرتضی و خواهر عباس علمدار بود. شیرزنی که برای روزهای سخت تربیت ...
من آزاده، مادر محمدحسینم! (+عکس)
واقعا ذهن تان همین قدر بسته و تعطیل و آن قدر درگیر تئوری توطئه است که بچگی خودتان را فراموش کرده اید یا بچه های دوروبرتان را از خواهر و برادر کوچک تر یا خواهرزاده و برادرزاده و بقیه نمی بینید؟ اگر به هر دلیلی حال و روز مادر خبرنگار را درک نمی کنید، واقعا حال بچه و دنیای او را هم درک نمی کنید؟ یعنی این قدر دنیای مجازی و جبهه گیری و ریسمان و آسمان بافتن درگیرتان کرده که درکتان تعطیل شده؟ ...
خدمات شیمیایی پدر شهید مدافع حرم در دوران جنگ!
عراق بودند؟ خواهر شهید: صحبت هایی که با ما می کرد می گفت مثلا دو سال خدمت کردم، بعد می گفتیم بابا شما که اینقدر خدمت کردی مدارکت را حداقل همراهت می گذاشتی که وقتی ما مدرسه می رویم، هزینه ای که از ما می گیرند را نگیرند. یا مریض می شویم یک دفترچه بیمه ای چیزی داشته باشیم. می گفت نه؛ من دلم سوخت، مدارکم را دادم به یکی از دوست هایم. صحبت هایی که می کرد می گفت مثلا دو سال انگار در جبهه بودند ...
روایت زندگی سه برادر شهید و صبوری پدر از زبان خواهری داغ دیده/ برادرانم با نگاه قرآنی قلوب مردم را فتح ...
...، دلم خون شد، انگار در این چند ساعت پیرتر و تکیده تر شده بود، همه به حالش دل می سوزاندند و می گفتند که حسن بگ سه تا پسر داشت هر سه شهید شدند و تنها ماند. با این که کمرش زیر بار غصه ها خم شده بود؛ اما همیشه سعی می کرد خوددار و صبور باشد، با این وجود چند سال بعد از رفتن خالد از دنیا رفت و در مزار سلیمان بگ شهر بانه در کنار مادرم آرام گرفت. درد و دلی گریان از آخرین کلام خواهر... ...
خانواده های جنایتکار ایرانی در نیمسال 1400
قتل شده باشد، اما متهم بازداشت شده هنوز جزئیات جنایت را فاش نکرده بود که در اداره آگاهی جان خود را از دست داد. قتل عام خانواده قنبر پدرزن، برادرزن، مادرزن و همسر قربانیان کینه و نفرت داماد گتوندی شدند. هر چهار نفر را کشت جز یک نفر؛ آن هم خواهر کوچک تر همسرش را. قاتل پس از رگبار اهالی خانه آقای رحمانی با ماشینش گریخت، اما مأموران آگاهی خیلی زود او را دستگیر کردند. ...
سفر متفاوت مادربزرگ شهید در ماه صفر
: بله، می آید. بعد که سید جعفر شهید شد خیلی با ما مهربانتر شد. همیشه سید جعفر یک موقعی که از سوریه هم می آمد بی خبر می آمد اشتهارد. گوشیش زنگ می خورد و اسم زنش روی گوشی اش نوشته بود، می گفتم چرا برنمی داری؟ می گفت فردا می روم قم. یک شب هم خانه ما می خوابید و بعد می رفت. بچه ها آقا سید را خیلی دوست دارند. این محبتش خیلی است با بچه ها. عموی شهید: باور کنید که اینها خانه آنها راه ...
شهدای ورزشکار| فاتح میدان
زبان آورد؛ کلمه ای که همه مان را شوکه کرد. او گفت: شهید ! وقتی از او پرسیدیم چه خوابی دیدی؟ گفت در خواب یک صدایی شنیدم. صدایی که از من پرسید شهید؟ اسیر؟ یا مجروح؟ و من بی اختیار در خواب گفتم شهید و از خواب پریدم! حکایت خواب مادر برادران رضایی 3 روز بعد تعبیر شد و خبر شهادت علی اصغر را به خانواده اش دادند. حسین رضایی می گوید: پیش از این معمولا اگر خبر شهادت کسی را در مشهد می آوردند، نهایتا ...
25 سال روایت گری روز های دفاع مقدس برای جوانان
شد و ما به جبهه جنگ برگشتیم که بعد از مدت طولانی برادر از اسارت رها شد. این رزمنده دفاع مقدس ادامه داد: در سال 65 من و دو برادرم به طور همزمان در جبهه دفاع مقدس حضور داشتیم و از همان اول انقلاب نیز امام خمینی(ره) تحول عظیمی در نگرش جوانان ایجاد کردند و جوانان شیفته نگرش امام(ره) شدند. وی افزود: در زمان جنگ تحمیلی، کشور عراق تنها نبود و 42 کشور در ابتدای جنگ و 65 کشور در پای ...
راز عروسی خواهر و برادر با یکدیگر در جشن عروسی فاش شد / دختر و پسر چینی به خانه بخت رفتند
تنها در یک صورت، یک زن می تواند در مراسم هم مادر زن باشد و هم مادر شوهر و آنهم در شرایطی است که دختر و پسرش با هم ازدواج کنند. با خواندن تیتر متعجب نشوید چرا که این خبر، ماجرایی هیجان انگیز دارد که با شنیدنش تمام معماهای ذهنتان حل خواهند شد. به گزارش رکنا، ازدواج خواهر و برادر باهم، غیرقانونی است اما ازدواجی که داستانش را خواهید خواند به شکلی کاملا قانونی و صحیح انجام شد. ماجرا از این ...
چهره خسته و بدون آرایش یکتا ناصر
نهایت شب حرف میزنم اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم پدرش افسر بازنشسته نیروی زمینی و مادرش خانه دار است، یک برادر کوچکتر و یک خواهر بزرگتر از خود بنام نیکیتا دارد که عکاس می باشد. یکتا ناصر در اسفند 1394 وقتی 37 ساله بود با منوچهر هادی 41 ساله ازدواج کرد، آشنایی این دو با فیلم یکی می خواد باهات حرف بزنه از سال 1390 شروع شد. ثمره این زندگی یک دختر بنام سوفیا متولد آذر 1395 می باشد. ...
سوار برویلچر به استقبال شهادت رفت
31 شهریور در خانه منجزی ها عجیب ماندگار شد. سال ها پیش در آغازین روز های جنگ تحمیلی سربازان خانه منجزی ها یکی پس از دیگری راهی شدند و افتخار جانبازی در روز های مقاومت و ایثار را نصیب خود کردند و سال ها بعد در 31 شهریور 1397 رزمنده پیشکسوت و جانباز 70 درصد جبهه های نبرد، حاج حسین منجزی در مراسم رژه ارتش مورد حمله عوامل تروریستی قرار گرفت و همراه تنی چند از میهمانان مراسم به آرزویش رسید و شهید شد ...
ارابه های مرگ و بخت های واژگون!
خبر ، سونیا امیدوار 30 ساله و فوق لیسانس مدیریت بازرگانی از نخبگان دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه یزد بود که برای برگزاری مراسم نامزدی از تهران به آباده می آمد، اما هیچ وقت به خانه بخت نرفت. برادرش پوریا تاکید دارد که نتیجه آزمایشات راننده بیانگر استفاده وی از روانگردانِ شیشه بوده است. امیدوار با یادآوری اینکه همراه راننده پایپ و مقداری شیشه یافتند، اما در این خصوص اطلاع رسانی و اقدام ...
طالبان به هانیه توسلی رسید | ماجرای تجاوز به هانیه توسلی از زبان خودش
. خواهر بزرگ هانیه بنام هما مدتی در یک مجله منتقد بود و حالا کار ترجمه می کند ، خواهر دیگرش مهسا جراح مغز و اعصاب می باشد. یک خواهرش بنام هدیه در آمریکا زندگی می کند و خواهر کوچکش تحصیلکرده رشته طراحی شهری است. تابحال خواستگاری به آن شکل مرسوم نداشتم که بیایند خانه و چایی بریزم هنوز مجردم. شاید هیچ وقت بچه ای به دنیا نیاورم ، بچه داشتن کار بسیار سخت و پر ...
علی فداکار، از ایذه تا بیمارستان های اصفهان/ مهمانی که فرشته نجات همسایه شد
این ایثار او احترام بگذاریم. علی سوخت تا مادر و دختر نسوزند، در آن مهلکه آتش بی امان، تن به شعله ها زد. شد فرشته نجات خانه همسایه، یازده روز از آن روز آتشین آپارتمان شماره 67 منطقه چهارراه هلال احمر ایذه می گذرد، از همان روزی که علی شد مهمان خانه خاله، علی 15 ساله ای که آن غروب جهنمی فقط به نجات فکر کرد. حالا علی روی تخت بیمارستان بستری است، هنوز وضعیت جسمانی اش پایدار نیست ...