دوشادوش 4 برادرم در میدان های جنگ حضور داشتم
سایر منابع:
سایر خبرها
ام سلمه، بانویی که امانت دار میراث اهل بیت (ع) بود
، روز شهادت فرزند من است و گفته شده است وقتی امام حسین (ع) می خواستند از مدینه خارج شود نزد ام سلمه رفتند و به ایشان گفتند که مادر! من باید از این جا بروم و جان من این جا امن نیست و در آن زمان بود که ام سلمه به ایشان گفتند که نگران شما هستم و این جریان را برای امام حسین (ع) تعریف می کند و ایشان هم در پاسخ می گویند: نه مادر! نگران نباشید و هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد و گفته شده است از زمانی که ...
تازه ترین جنایت اشغالگران، شهادت 5 فلسطینی
به گزارش خالد صبارنه خبرنگار سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما از رام الله، رژیم اشغالگر در تازه ترین جنایت پنج فلسطینی را بامداد امروز به شهادت رساند. سه تن در شمال غرب قدس اشغالی و دو نفر در شمال کرانه باختری. صهیونیست ها با ادعای اینکه این اشخاص تحت تعقیب بودند این جنایت را مرتکب شدند. اشغالگران اجساد شهدا را نیز به گروگان گرفته اند. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی ...
نگاهی کوتاه به زندگی شهید علی آبسواران
) انفاق می کنم. امیدوارم که مورد قبول او و رسولش قرار گیرد. شهادت نعمتی بس گران است که انسان می تواند با ثروت ایمان بخرد. پدر و مادر عزیزم و برادر و خواهرم! اگر این نعمت بزرگ نصیب من شد شما ناراحت نباشید و گریه نکنید و وصیت من به شما همان وصیت برادر شهیدم محمد آبسواران است. ما باید در راه اسلام فدا بشویم چرا که رسول االله (ص) هم فدای اسلام شد؛ سیدالشهدا (ع) هم فدای اسلام شد. ماباید ...
چه کسی برای اولین بار در اربعین به زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام رفت؟
جنگ احد به شهادت رسید.(1) جابر خود نیز در بیعت عقبه ثانیه ، در حالی که کودک بود . در کنار پدرش شرکت داشت. وی از یاران برجسته رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود. و در هیجده غزوه همراه پیامبر حضور داشت و در جنگ صفین نیز در رکاب مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود. او در اواخر عمر نابینا گردید و در سال 74 یا 77 هجری در سنّ 94 سالگی وفات یافت(2) عطیّه عوفی (3 ...
توصیه یک مادر شهید مدافع حرم: مسئولان به خانواده شهدای دفاع مقدس سر بزنند
نیروهای مسلح به مناسبت هفته دفاع مقدس و فرز ادب و احترام سردار سرلشکر ایزدی فرمانده قرارگاه سایبری قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا را به خانواده شهدا و ایثارگران اعلام کنیم. وی با قدردانی از رهنمودهای مادر شهید رادمهر گفت: ما در ستاد کل تیمی داریم که تا دورترین روستاهای کشور برای سرکشی و دیدار با ایثارگران و خانواده هایشان حضور می یابند. در این آیین، جانبازان گرانقدر فضل الله مخلص ...
هر روحانی در هر منطقه یک مدیر پشتیبانی از دفاع مقدس بود
...... إِنَّما یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ ...) (آیه 28 - سوره فاطر) لذا این علمای ربانی و اولیاء در همه حوزه ها پیشتاز هستند که یکی از این حوزه ها دفاع مقدس است. ماموستا مرادی بیان کرد: علمای ما همیشه دعوت گر، داعی، عامل و ساعی هستند و در دوران دفاع مقدس با دعوت و تشویق مردم برای حضور در نبردهای جنگ تحمیلی، همواره خود داعی و میدان دار بوده اند؛ و پیشتازی رزمندگان ما در جهاد و شهادت ...
هوای شهادت؛ از اندیشه حفظ حرم تا حریم سلامت مردم + فیلم
تصادف پایش شکست و دخترش (سما) دفتر می خواست با همان پای شکسته و گچ گرفته خواهرزاده اش را با خود برد و برایش دفتر خرید. خاطره ای که وقتی از سما در مورد دایی اش پرسیدیم، برایمان تعریف کرد که دایی با پای گچی مرا برد و برایم دفتر خرید. سپهر، پسر لیلا رضایی، نیز آرام گوشه ای نشسته و گریه می کند. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی مادر سپهر می گوید که بعد از شهادت برادرم، متوجه ...
تندیس "علی لندی" قهرمان استان خوزستان ساخته می شود
فرزندان خود را بعد از بزرگ کردند راهی جبهه حق علیه باطل کرد، بیان کرد: توصیف و بیانش سخت است که جوانی دل از مادر و همسرش بکند و در جبهه حضور پیدا کند و در مقابل موشک های دشمن مقاومت،ایستادگی و جانفشانی کردند. سردارحاجتی با بیان اینکه شهرشهیدپرور دزفول خانواده هایی شهدایی دارد که نه تنها یک شهید بلکه دوازده شهید را تقدیم اسلام کرده است، گفت: شهرستان دزفول سرزمین عزیزانی است که فرزندانی را ...
رزمنده ای که با پارچ آب به شهادت رسید!
.... یکی از هواپیماها بمب هایش را انداخته بود توی خیابان انقلاب، جلوی استادیوم ورزشی. باورمان نمی شد جنگ شروع شده باشد. وقتی کوچه جلوی خانه مان بمباران کردند، خانواده ام رفتند خرم آباد ولی من و خواهرم نرفتیم. خانه مان نزدیک مسجد حسین بن علی بود. بیشتر توی مسجد زندگی می کردیم. اگر وسیله ای نیاز داشتیم یا کار شخصی داشتیم، تو خانه انجام می دادیم بعد دوباره بدو بدو می آمدیم مسجد. با ...
شهیدی که در اربعین به شهادت رسید
نداشتند سوار نمی شد و خیلی از این ملاحظات داشت حتی پشت ماشین سراتو که من داشتم نمی نشست و می گفت هم به من بی احترامی می کنند هم شما اول بار در قم مستأجر بود و بعد با فروش خانه مشهد خانه ای در قم خرید؛ درس خارج هم پیش آیت الله فاضل لنکرانی می خواند و دکتراش را همان جا خواند و هنگام نوشتن پایان نامه به سوریه رفت و فقط خانم و همرزمانش شناختند. به صورت جهادی درختکاری می کرد مربی طلاب ...
راه دیگری جز پایان جنگ نداشتیم | عین الاسد را زدیم که حواسشان جمع باشد
والفجر 8 به مرتضی قربانی گفتم با تمام قدرت هر کاری می توانید انجام دهید. آفند و پدافند را گفتم محیا می کنم. جنگ نفتکش ها شروع شد. از سال 65 به بعد جنگ عوض شد. جنگ پادگان زدن تمام شد، جنگ اقتصادی شد یعنی اول تلمبه خانه و ایستگاه های تولید نفت را می زدند، مارون دو، کارش تولید نفت پالایشگاه .. را داشت یعنی نصف بنزین و گازوئیل و مازوت و سوخت از پالایشگاه. بود. آن زمان مثل الان پالایشگاه های مختلف نداشتیم ...
پدر و مادر عزیزم، جبران کردن خوبی هایتان برای من کار دشواری است
شهید عبدالحسن اسد مسجدی گفت: پدر و مادر عزیزم از زحماتی که برای بزرگ کردن من و پرورش من کرده کمال تشکر را دارم. می دانم که من هیچ وقت نمی توانستم آن خوبی هایی که برای من کردید را جبران کنم، ان شاءالله که من را ببخشید و از خدا طلب مغفرت کنید برای من. به گزارش حیات ، شهید عبدالحسن اسد مسجدی متولد 10 مرداد ماه 1347 در شهرستان دزفول می باشد وی شاگرد نجار بود با شروع جنگ تحمیلی به عنوان ...
زیارت بهشت، با طعم اربعین آرامشی که شهدا به ما بخشیده اند
هفته و هرروز زائرین آن بیشتر و بیشتر می شود. وی که مدتی است توفیق خادمی حرم مطهر امام رضا(ع) را دارد درخصوص برادر شهید مدافع حرمش نیز می گوید: برادرم بارها از مادرم می خواست برای شهادتش دعا کند. و می گفت مادر دعا کنید مانند حضرت علی اکبر(ع) به شهادت برسم. شاید باورتان نشود مادرم هر بار که زیارت عاشورا می خواند اشک هایش را داخل لیوان می ریخت و برادرم آن را می نوشید. زمانی که به سوریه می ...
قصه غربت چهل شاهد
ها نوجوان ساکن اهواز، داوطلب شدند تصاویر مناطق جنگی را در قاب فیلم و عکس ثبت کنند. بچه درسخوان های دبیرستان های دکتر شریعتی، آیت الله طالقانی و شهدای اهواز؛ یاد گرفتند چطور با دوربین های فیلمبرداری سوپر 8 و دوربین های عکاسی با حلقه فیلم های 24 تایی و 36 تایی کار کنند. دل مادر و پدرهای نگران را گرم کردند که قرار نیست به خط بزنند و دوربین، قرار است بعدها را ثبت کند؛ بعد از شکست، بعد از پیروزی، بعد ...
پدر شهید با پای شکسته رد مرز شد!
؛ دیگر فرار کرد و رفت. به یکی از نیروهای سپاه زنگ زدیم. طرف زنگ زده بود و ما گفتیم که پول تو آماده است. از دوربین اف اف خانه نگاه می کردیم. یکی از همسایگان گفت یک آژانس درِ خانه شما هست، نگاه کنید شاید پدر شهید باشد. بعد دیگر گم شد؛ گوشی اش هم از آن روز خاموش است. بعد شماره اش را بردیم کلانتری دادیم؛ بعد از 21 روز دیگر فهمیدیم پدر شهید در افغانستان است. مادر شهید عزیز احمدی در جوار مزار ...
مادر شهید: صدور شناسنامه خیلی از مشکلاتمان را حل می کند
ایشان هم خواستیم درباره ماجرای شهادت پسرشان برایمان بگویند. گفتگو با این مادر شهید به خاطر غلظت لهجه شان، کار سختی بود. این موضوع، ما را در تنظیم این گفتگو نیز با مشکلاتی مواجه کرد. در خانه شهید کریمی از مادر و خواهر شهید کریمی خواستیم جملات مادر شهید عزیز احمدی را برایمان گویا کنند و از این بابت از این بزرگواران تشکر می کنیم. همچنین از آقای اردلان که ما را با خانواده شهدای مدافع حرم ...
مداحان در دوران دفاع مقدس، فرماندهانِ در سایه بودند
زمانی که گروهک ها در کشور آشوب کرده بودند هم امام رحمت الله علیه برنامه ریزی کرده بودند که این بچه ها پای کار بیایند و همان هم شد و این مصداق همان نقل قولی هست که از امام در سال 42 می کنند که ایشان در جواب کسانی که می گفتند نیروهای شما چه کسانی هستند گفته بودند سربازان من همین بچه هایی هستند که الان در آغوش مادران خود هستند. روی هم رفته در زمان جنگ به جهت حفاظت از مرزها بچه هیئتی ها به جهت کارکردی که ...
شهید مجتبی شالباف زاده: شهدا در مسجد پا می گیرند
ها هستند که شهدا را به وجود می آورند. از شما می خواهم که در کارهایتان خداوند را ناظر کارهایتان بدانید و بعد از نمازهایتان این دعا را فراموش نکنید: خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج الله) خمینی را نگهدار. در آخر از تمام خانواده ام می خواهم که مرا ببخشند که واقعاً سخت به این بخشش ها محتاج هستم. مجتبی شالباف زاده منبع: نوید شاهد انتهای پیام/ 911 ...
نیمه پنهان جنگ| وصیت نامه ای که دوازده سال مکتوم ماند/ گفته بودم 6 فرزندم را فدای امام کنم
سینمایی حوزه هنری انقلاب اسلامی بود رفتیم تا دقایقی را با او به گفت و گو بنشینیم غلامرضا فرجی متولد شهر خالدآباد شهرستان نطنز است که در خانواده ای مذهبی که پدر به کشاورزی و مادر به قالی بافی اشتغال داشته با سختی ها و مشقت های فراوان بزرگ شده است و هنوز پینه های دست پدر مرحومش را به یاد دارد و مادر او که از سلاله سادات بوده هم اکنون در منزل در خالدآباد سکونت دارد که پسرش با بازنشسته شدن این روزها ...
پیشگویی 16 سال پیش رهبر انقلاب از قدرت شفاعت حاج قاسم
داشت را رها کنند. نفهمیدند که هر دوره ای که عوض می شود، تکلیف ها و نوع مجاهدت عوض می شود؛ اما روحیه مجاهدتی که آن روز بوده، آن نباید عوض بشود. روحیه مجاهدت اگر عوض شد، آدم می شود مثل آدم هایی که وقتی جنگ بود، در خانه هایشان پای تلویزیون نشسته بودند فیلم خارجی تماشا می کردند. لحظاتی سکوت می شود و جمعیت حاضر به فکر می روند. جواد روح اللهی (داماد خانواده) می گوید: چند ماه بعد از آن دیدار ...
سیّدی از تبار کوهستان
خودش و چند مرد دیگر را تا پیش پای یک چوپان بکشاند و هم وطن برایشان سنگ تمام گذاشت. به پاسگاه رفتند و وطن به رویشان آغوش باز کرد. دیگر خبری از جنگ نبود . چند روزی قرنطینه شدند و بعد در یک اردوگاه، چشم به راه عزیزانشان ماندند. مینی بوس یقه اش را مرتب کرد و زیر لب برای پدرش فاتحه ای خواند: مردهای ایرانی روز به روز آب می رفتند و خانه ها، زن و بچه شده بود. کجا می رفتیم؟ کجا می ...
کتاب خاطرات دانش آموز شهید رحمان لوچ منتشر شد
...، نور چشم مسلمانان عالم و با سلام به خدمت پدر و مادر بزرگوارم، امیدوارم که همیشه سلامت بوده باشید. در سختی های زندگی همیشه توکل بر خدا کنید و از هیچ سختی باک نداشته باشید. پدر و مادر عزیزم! از مرگ من دلگیر نباشید و باز بر خدا توکل کنید و از برادرانم و خواهرانم و همه اهل فامیل و همه همسایگان و آشنایان حلالیت می طلبم. ای کاش هزاران جان داشتم و در راه اسلام و قرآن و الله می دادم و خون ...
ساعت صفر برای بی جاشدگان
شنیدم که چند جای خرمشهر خمپاره اصابت کرده. یکی از آن نقاط محل کار پدرم بود که آن روز عصر شیفت کاری او بود. بالاخره در هول و ولا، پدرم نگران و با مقداری آذوقه خودش را به خانه رساند و خبر از آغاز جنگ داد. مالکی گفت: اخبار رادیو آبادان مرتب اعلام آماده باش می داد. با شدت گرفتن انفجارهای دور و نزدیک افراد خانواده را توی آشپزخانه که زیر پله های طبقه بالا بود، جمع کردم... آن شب تاریک و غم انگیز ...
خاطرات جنگ| تقاضای یک افسر از رهبر انقلاب در محل لشکر 92/ فکر کردم جنازه دردش می آید!
نشده؟ تا به حال این صحنه ها را ندیده بودند. همه از خانه ها ریخته بودند بیرون. بعضی ها شوهر یا بچه هایشان بیرون از خانه بودند، نمی فهمیدند جنگ شده است. همه دنبال هم می گشتند. در هر خانه ای که می رفتی، شیون و زاری بود؛ یا بمب خورده بود و شهید و مجروح داده بودند یا نمی دانستند بقیه افراد خانواده کجا هستند. عراق تا شب مرتب شهر را بمباران کرد. روز اول جنگ طوری آبادان را کوبید که هر کس شهر را می دید فکر ...
روایت هایی زنانه از روزهای حماسه
از دوران کودکی، زمان تحصیل در مدرسه و پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت طرفداران گروه خلق عرب برای تصاحب خرمشهر، عضویت در جبهه حزب اللّه در مدرسه، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و رویارویی با گروه های مجاهدین خلق (منافقین)، خلق عرب و کمونیست ها، شرکت در کلاس های مختلف عقیدتی و سخنرانی های مذهبی، به شهادت رسیدن خواهر نوجوان راوی توسط منافقین در اصفهان، دیدار با امام خمینی(ره)، پذیرایی از خانواده شهدا در هتل ...
خاطراتی از مادران چشم انتظار شهدا/ پایان فراق 27 ساله با یک خواب
تهران ارسال کنیم. پزشک از ما آزمایش خون گرفت و به تهران ارسال کردند چند روز بعد یک روحانی و پاسداری آمدند خواب را برایشان تعریف کردم گفتند ان شاءالله نتیجه می گیرید. فردای آن روز حوالی عصر بود که به ابراهیم زنگ زدند و گفتند مادر و خواهرانت را جمع کنید که با شما کار داریم خانه یکی از بچه هایم بهبهان و دیگری هندیجان بود اما دو دخترم در لنده بودند همه جمع شدیم آقای نصیرزاده به ...
چرا زنان دزفول در جنگ با چادر می خوابیدند؟
مجدیان را می خوانید. شما چه سالی و کجا متولد شدید؟ من سال 1339 در شهرستان اهواز در خیابان نوذر که وسط شهر اهواز بود متولد شدم و تا پنج سالگی هم آنجا بودم. بعد از آنجا به دزفول رفتیم و تا چهارم ابتدایی را در آن شهر درس خواندم. از کلاس پنجم به شوش نقل مکان کردم و تا زمان دیپلم گرفتن که جنگ آغاز شد در آنجا بودیم. قبل از پیروزی انقلاب در فعالیت های انقلابی شرکت داشتید یا فقط مشغول درس و ...
مداحان در دوران دفاع مقدس فرماندهان در سایه بودند
آمادگی برای ادامه انقلاب ایجاد شد. همچنین در زمانی که گروهک ها در کشور آشوب کرده بودند هم امام رحمت الله علیه برنامه ریزی کرده بودند که این بچه ها پای کار بیایند و همان هم شد و این مصداق همان نقل قولی هست که از امام در سال 42 می کنند که ایشان در جواب کسانی که می گفتند نیروهای شما چه کسانی هستند گفته بودند سربازان من همین بچه هایی هستند که الان در آغوش مادران خود هستند. روی هم رفته در زمان جنگ به جهت ...
سلاخی 4 نفر در تهران
...: اواسط سال 82 رسیدگی به پرونده قتل فجیع دو کودک در حالی در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت که پدر آنها به عنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقیب قرار گرفت. به گزارش خبرفوری مادر بچه ها که جسد دو پسر خردسالش را در حمام خانه پدرشوهرش دیده بود در اولین اظهارات به ماموران گفت: وقتی داشتم وارد خانه می شدم شوهرم اسماعیل به من گفت بچه ها نزد زن عمویشان هستند و از خانه رفت.بعد هم ...
انتظاری که بدون تعارف 31 سال طول کشید
...> مجری: بعد شما 31 سال دنبالش می گشتی مهمان: می رفتم سومار خاک سومار را قدم می زدم آرام می شدم می آمدم هلاک بودم اسپند رو آتش بودم الان هشت سال است که من راحتم خداکند همه مادر ها مثل من آخر عمری راحت باشند انتظار خیلی سخت است نه تنها من همه مادران گمنام 31 سال دلهره اضطراب خلاصه خدا خودش می داند که ما ها چی کشیدیم مجری: با خودت نگفتی کاش اجازه نمی دادم بره مهمان: نه اونو نگفتم ...