پرلایک ترین توئیت های روز شنبه 3 مهر: پدر بزرگا خیلی عشقن
سایر منابع:
سایر خبرها
پایین بودن بتا و خونریزی/استرس و ناباروری/چسبندگی رحم
شفا آنلاین سلامت به دلیل پایین پایین بودن بتا و خونریزی تقریبا دوهفته بعد سقط داشتم که پزشک از همون روز اول سقط برای من قرص ال دی تجویز کردن و گفتن ده تا دونه قرص ال دی رو یکی صبح و یکی شب مصرف کنم . من الان آخرین قرص رو هم مصرف کردم و خونریزی من تقریبا از یک روز پیش قطع شده . خواستم بدونم بعد از قطع کردن قرص ال دی کی پریود میشم دوباره ؟؟ و آیا این تجویز مناسب بوده ؟ دوره های پریود شما ...
روایتی از سال های دفاع مقدس از زبان غلامرضا محمدزاده | دید بان شدن آژیر خطر محله
غلامرضا محمدزاده! این مدارک را از کجا آوردی؟ ترسیده و هول شده بودم. گفتم پیدا کردم. به نرمی گفت آخه پسرجان! اگه توی جبهه اتفاقی برات بیفته، چطور شناسایی می شی؟ لحن صحبت کردنش آرام ترم کرد. گفتم آقا به خدا مال خودمه، فقط سنم رو دست کاری کردم. نگاهی به من کرد و درحالی که برگه ها را دستم می داد، گفت پسرجان! اینا رو بگیر، یک فکر دیگه بردار. روی برگشت به خانه را نداشتم. برگشتنم یعنی تأیید حرف باباصفر ...
رزمنده ای که با پارچ آب به شهادت رسید!
.... پسر جوانی آمده بود اورژانس، انگشتش کامل شکاف خورده بود. دستکش پوشیدم، اول شستشوی کامل دادم بعد خشک کردم و ماده ضدعفونی زدم و پودر پنی سلین ریختم رویش. بعد با باند استریل می پیچاندمش. دو هفته، یک روز در میان می آمد و همین کار را برایش انجام می دادم تا انگشتش کامل جوش خورد. خیلی تشکر کرد و می خواست کادو بهم بدهد. گفت: چند جا رفتم، ولی خوب نشد. فکر نمی کردم اینجا خوب بشود. ...
روایت های تکان دهنده از سانسورشده های جنگ
با عجله و تند راه می رفتم که تنم خیس عرق شد. توی دلم به خانم ها بد و بی راه گفتم که باز در نزده اند و من را جا گذاشته اند. تصمیم گرفتم هرچه اصرار کنند، دیگر آنها را نبخشم. رسیدم جلوی نگهبانی. گیت بسته بود. با دست محکم زدم به پنجره نگهبانی: انگار تو هم مثل من خواب موندی. در رو باز کن . آمد دم در و گفت: مادر، این وقت صبح کجای می خوای بری؟! گفتم: بعد این همه سال من رو نمی شناسی؟! خونه بابام ...
من بخشی از ویرانی عراق، سوریه و سومالی هستم/ کارهای شاخص عکاسان خبری نتیجه تلاش های شخصی است نه حمایت ...
خیلی ها می گفتند نزدیکی تو به ماجرا ملاکی بر تحلیل درستت نیست، ولی باز من خوشحالم که دیدم. خوشحالم که من لیبی را دیدم و وقتی آنجا بودم گفتم اینجا بیداری اسلامی اتفاق نیفتاده است؛ اینجا به زودی جنگ داخلی می شود و همینطور هم شد. وقتی من فقط عکاس نباشم و فکرکنم و برای فکرم عکاسی کنم یا حتی برای فکرم فیلم بسازم، بنویسم و... می توانم تحلیل کنم. با اینکه خیلی وقت ها پشت پرده اتفاقاتی می افتد و یا رویداد ...
توریست دانشگاه مک گیل در ورودی کربلا
درست جای نگرفته بودیم که معلوم می شود، برایان از چیزی که تصور می کردیم، خون گرم تر است. به خانواده گفتم مدتی به خلوت نیاز دارم. وای، اگه بدونن الان بغدادم، از حیاط خونه با موشک دور برد منو نشونه می گیرن. ... برای نماز صبح بیدار می شویم، چشممان درست باز نمی شود بعد از نماز تازه می فهمیم برایان سرجایش نیست چشم می چرخانیم می بینیم گوشه ای از مسجد بزرگ، عبا انداخته و نماز می خواند اما به شیوه اهل سنت ...
نجواهای علامه حسن زاده آملی با خدا
پیر شود چهل روز گرسنه بماند و تحمّل رنج گرسنگی کند، سپس به زمین فرو رود و چون بیرون اید پوست افکنده و جوان شده باشد، که کلمه و روح ممسوح تو، مسیح علیه السلام به حواریون فرمود: کونوا کالحَیَّّه ؛ مار پیر از پوست به در اید و جوان شود، جوانی حسن بگذشت و اثار پیری در او نمودار شد و هنوز در حجابها گرفتار است. الهی، تا کنون می گفتم جهان را برای ما افریدی، اکنون فهمیدم که خودت هم برای مایی. ...
بلاگرنما ها چه بلایی بر سر فروشگاه های اینترنتی می آورند؟
این بلاگر ها درمی آیند و می گویند اگر ادامه بدهی، با صفحه های فالوور بالای خود اقدام به ریپورت صفحه تان می کنیم تا بسته شود. در واقع متأسفانه با این تهدید ها اجازه نداده اند این حرکتشان جایی افشا شود. این باعث شده کسب و کار ها از یک سوراخ مرتبه، صد مرتبه گزیده شوند. کسب و کار اول به بلاگر تبلیغات می داد و بدون بازخورد و ناراضی برمی گشت و بلافاصله کسب و کار بعدی تبلیغات می داد. چون این ...
گزارش حال وهوای جاماندگان از دومین اربعین کرونایی | چله نشینی در فراق
چهره اش می بینی جای تردید ندارد. می گوید دو ماه پیگیر خبر ها بوده و هرخبری را که در آن اسمی از عراق و اربعین بوده خوانده است. امسال او و پسر و همسرش قصد زیارت داشتند. هنوز از دز اول واکسنم، یک ماه نگذشته بود. سایت باز نشد و نتونستم دز دوم رو بزنم. پسرم 20 سالشه. اونم همین طور. شوهرم رفت، با کلی حس بد. بهش گفتم حق نداره فیلم و عکس بفرسته. من امسال واقعا طاقت ندارم. سوای دلتنگی، رنج مضاعف ...
ناگفته های چند عضو گروه چهل شاهد
پرسن شما کجا بودین؟ کی شما رو تایید کرده؟ من عکسامو بهشون نشون دادم، گفتم این عکسا رو من از منطقه گرفتم. در جواب من گفتن حتما یه پاسدار باید بیاد حضورت در منطقه رو تایید کنه. عکس و فیلمای ما به اندازه امضای یه پاسدار نمی ارزه؟ ... سپاه میگه درست میگی، تو از طرف ما مامور شدی به شورای عالی دفاع. ولی شورای عالی دفاع باید به ما بنویسه کجا بودی؟ آیا در تهران خدمت کردی یا در منطقه عملیاتی؟ بارها رفتم ...
روایتی تازه از نقش خاندان طبسی حائری در مبارزه با رژیم بعث عراق
! ایشان می گوید: من چون در جریان بودم و می دانستم ایشان منتظر هستند گفتم نه آقا منتظر شما هستند یعنی ایشان می خواست راهش را بگیرد و برود که با این حرف اخوی به مسیر ادامه داد. آیت الله حکیم به این دیدار رفتند و آ ن جا عکسهایی گرفته شد. که ایشان می گفتند: من فردا صبح رفتم پیش عکاس که عکس های گرفته شده را به عنوان یادگار بگیرم در عکاسی که بودم دیدم آقایی آمد و تمام فیلم آن روز را گرفت. لذا، ما هیچ عک ...
روایتی از عاشقانه ها تا شهادت بلال جبهه ی عرفان
...> همسرم همواره می گفت که اگر خداوند اعمالش را قبول کند و بخواهد اجری برای اعمالش تعیین کند قطعا 9 قسمت از آن من و یک قسمت دیگر برای شهید کسایی است. در حالی که من می گفتم امکان ندارد. دمای هوای خوزستان حتی تا 56 درجه می رسید. رزمندگان زیر آتش و آفتاب داغ و سوزان اهواز ایستادگی می کردند و می جنگیدند. پس چگونه می شود اجر این کار برای من نوشته شود؟ شبی خوابیده بودم که شنیدم کسی در خانه را می ...
پیش گیری و درمان آسان کرونا و خطرات برخی واکسن ها
دفعۀ آخر هم که ایران بودم به یکی از مسئولین گفتم که ششصد نفر در روز دارند در ایران می میرند و شما مسئول مرگ پانصد و چهل نفرشان هستید. چون آنهایی که هفتاد سالشان است و مثلاً قند دارند یا فشار خون دارند، سکتۀ قلبی می کنند، خُب آنها اگر ویتامین دیِ شان هم بالا باشد ممکن است بمیرند، ولی ما می گوییم کسی که لاغر هست و بیماری ندارد، این اصلاً نباید از کرونا بمیرد.ویتامین دیِ خون بین سی تا صد نرمال است و ...
تاریخچه عزاداری و سبک سینه زنی سنتی در مسجد قلعه برازجان/ دوربین های صدا و سیما نباید روی چند مداح خاص ...
مداحی بالا رفتم گفتند: سیستم صوتی این شخص تو عروسی را آورده ای؟ گفتم اشکالی ندارد او هم بنده خدایی است و امام حسین دعوتش کرده است. گفتم اگر امام حسین کشتی نجات است هر کسی را می تواند هدایت کند. من همه جا را گشتم و فقط او بود که توانستم او را بیاورم و شما کاری نداشته باشید. گذشت و شب هشتم شد که آن بنده خدا با سبک سینه زنی و مردم آشنا شد شاید واقعا اولین بارش بود. به عین دیدم تحولی در او ایجاد شده و ...