زن جوان: می خواستم اینگونه از همسرم که 14 سال از من بزرگتر بود انتقام بگیرم
سایر منابع:
سایر خبرها
ازدواج صیغه ای دختر 13 ساله با مرد هوسران | چهار سقط اجباری از ازدواج صیغه ای دختر 13 ساله
بازی گرفت و من با چشمانی گریان به خانه پدرم بازگشتم. برای رهایی از این شرایط روحی به تحصیلاتم ادامه دادم و بعد از گرفتن دیپلم در یکی از شرکت های خصوصی به عنوان منشی دفتر مشغول فعالیت شدم و با اندک پس اندازم یک پیکان ارزان قیمت خریدم تا راحت تر به محل کارم رفت و آمد کنم. اما سرنوشت شوم من دوباره با اشتباه احمقانه ام به گونه ای دیگر رقم خورد. آن روز هنگامی که در حال رفتن به منزل پدرم در ...
قتل همسر پایان 6 ماه زندگی مشترک
که یکباره در آپارتمان سکوت کامل حکمفرما شد به موضوع مشکوک شده و با پلیس تماس گرفتند، ما هم وقتی به اینجا رسیدیم مرد جوان در واحد را باز کرد و گفت همسرم نسترن را کشته ام. بیشتر بخوانید: انتقام گیری عجیب زن جوان از همسر بدبینش منتظر شدم پزشک قانونی جسد غرق خون مقتول را معاینه کند و نظرش را بگوید. دکتر اعلام کرد زن جوان به علت اصابت چاقوی نوک تیز به گلویش و خفگی به علت فشار بر ...
ازدواج صیغه ای دختر 40 ساله برای فرار از مجردی | بارداری ناخواسته از ازدواج صیغه ای دختر 40 ساله
ام در جریان ارتباط پنهانی من با مردی غریبه قرار می گیرند و رسوایی بزرگی به بار خواهد آمد همواره در وحشت به سر می برم به طوری که... این ها بخشی از اظهارات دختر 40 ساله ای است که با افشای راز عجیب زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: دو خواهر بزرگ ترم که چهره ای زیبا و جذاب داشتند خیلی زود ازدواج کردند و به دنبال سرنوشت خودشان رفتند اما من که سومین فرزند خانواده بودم زیبایی ...
پشیمانی بهنوش بختیاری از بازی نکردن در یک سریال مشهور/ باندبازی در شبکه نمایش خانگی بسیار بیشتر از ...
از بازیگران آن بودم و در تابستان سال 1386 روی آنتن شبکه سه رفت. در همین مجموعه هم بود که با همسرم محمدرضا آرین آشنا شدم. ایشان در سریال جایزه بزرگ هم به عنوان نویسنده حضور داشتند اما آنجا خیلی با هم آشنا نبودیم و شاید کمی هم دلخور بودم چون نقش کمی برای من نوشته بودند (با خنده). اما در زمان تولید چارخونه با هم بیشتر آشنا شدم و ازدواج کردیم. تیرماه امسال هم چهاردهمین سالگرد این پیوند بود. آقایان ...
آخرین گفت وگوی مطبوعاتی ایران درودی | بهترین اثرم را هنوز خلق نکرده ام
نام مرا انتخاب کرده بود، الگوی زندگی ام شد. او من را به دیدار آرامگاه فردوسی می برد و در سفره هفت سین سال نو، شاهنامه فردوسی می گذاشت و همیشه می گفت زبان مادری ات را درست حرف بزن، تاریخ 7هزار ساله وطنت را عمیقا بشناس و قدر بدان و هویت ایرانی بودنت را مهم ترین اصل زندگی ات قرار بده. اینطور بود که عشق به ایران در جانم ریشه گرفت و در تار و پود وجودم تنیده شد. امروز هم در اطاعت از وصیت پدرم که همواره ...
دعای مشلول+ترجمه و صوت محسن فرهمند
به گزارش خبرنگار جی پلاس ، دعای مشلول موسوم به دعای الشاب المأخوذ بذنبه [یعنی: جوانی که به سبب گناهش گرفتار کیفر حق شده بود]. این دعا از کتاب های کفعمی و مهج الدعوات روایت شده، و دعایی است که آن را امیرالمؤمنین(علیه السلام) به جوانی که به خاطر گناه و ستم در حقّ پدرش شَل شده بود آموزش داد. جوان این دعا را خواند و حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) را در خواب دید که دست مبارکش را بر اندام او ...
کینه شتری مادرشوهر دامن عروسش را گرفت | سناریوی طلاق عروس با کینه شتری مادر شوهر
من در حالی از خانه پدرم رفتم و زندگی مشترک با محمود را آغاز کردم که خاله ام حرف اول را در زندگی ما می زد. به طوری که حتی بارداری من نیز به دستور خاله ام بود. محمود هم بدون اجازه مادرش آب نمی خورد. من در طبقه اول منزل خاله ام سکونت داشتم و بدون اجازه او برای خرید هم نمی توانستم بیرون بروم. محمود هم مانند یک روبات عمل می کرد. با اشاره مادرش مرا کتک می زد یا به دستور او دست نوازش بر سرم می ...
تجاوز جنسی مرد 53 ساله به دختر 27 ساله ساده | تجاوز جنسی در آپارتمان اجاره ای !
به گزارش شمانیوز : تجاوز جنسی مرد 53 ساله به دختر 27 در خانه اجاره ای صورت گرفت. تجاوز جنسی موجب بی عفتی دختر 27 ساله شد. ازدواج بهانه مرد فریبکار برای تجاوز جنسی بود. دختر ساده از تجاوز جنسی باردار شد. زن 39ساله که به اتهام ترک انفاق از همسرش شکایت کرده بود، درباره سرگذشت اسف بار خود به کارشناس اجتماعی کلانتری سیدی مشهد گفت: پدرم بازنشسته ای آبرودار و بسیار مظلوم است که هیچ وقت در ...
نگذاشتیم تخت جمشید را به نام انقلاب تخریب کنند
روحانیون جلساتی ترتیب می دادند و وقتی روحانیون می رفتند، امام می پرسیدند سؤالی دارید و من به صورت خصوصی طرح مساله می کردم؛ همچنین آیت الله خمینی بنا بر درخواست بنده، سال مالی پرداخت خمس مرا نیز تعیین کردند. گاهی هم شب ها در خانه ایشان پشت سرشان نماز می خواندیم و این دیدار ها تا سال 1342 ادامه داشت. ** فضای قم در حوالی سال های 1341 و 1342 چگونه بود؟ - مبارزات از سال 1341 با تصویب ...
مجاهدت زنانه پای حوض خون
در مقابل این همه خدمتی که این بانوان انجام دادند در طول چند سال و چه زحماتی را متحمّل شدند؛ این ها چیزهایی است که قابل ذکر کردن است. (1400/7/24). در همین راستا بخش زن، خانواده و سبک زندگی پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR با نویسنده این کتاب، سرکارخانم فاطمه سادات میرعالی در خصوص این کتاب و داستان مجاهدت زنان اندیمشکی در روزهای جنگ تحمیلی به گفت وگو نشسته است. سوژه کتاب حوض خون چطور شکل ...
حواس پرتی گروگانگیر، گروگان را نجات داد
هایم را نمی داد. من نتوانستم این رفتارش را تحمل کنم و نقشه انتقام کشیدم. وی ادامه داد: روز حادثه او را به خانه ام کشاندم و در اتاقی زندانی اش کردم.با تهدید قصد داشتم او را راضی به ازدواج کنم. اما اصلا حواسم نبود که موبایلش را از او بگیرم. متهم پس از اقرار به تهدید و گروگانگیری، با دستور قاضی محمدرضا صاحب جمعی، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. ...
ماجرای دختر 17 ساله مشهدی که اسیر هوس های شیطانی جوانی شد
من ساعت های عمرم را فقط به گفت و گو با محراب می گذراندم تا اینکه روزی مادرم متوجه این ارتباط مخفیانه شد و مرا به باد کتک گرفت. وقتی پدرم شب هنگام از سرکار به خانه بازگشت او ماجرا را برای پدرم بازگو کرد. پدرم نیز با شنیدن این ماجرا کمربندش را کشید و به جانم افتاد به طوری که حتی نمی توانستم راه بروم. وی بیان کرد: آن شب پدر و مادرم مرا در انباری کوچک و سرد داخل حیاط زندانی کردند. اگرچه تا ...
روایت کهنه سربازی که 38 سال نخوابیده / رزمنده ای که رگ خوابش را در جبهه جا گذاشت
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری ایسکانیوز ، موضوع جذابی در فضای مجازی ذهن مرا به خود مشغول کرد، دغدغه ای که همواره با من است و این احساس دِینی که به شهدا و جانبازان هشت سال دفاع مقدس بر روی شانه ام سنگینی می کرد و من چه می دانستم کمی پیش از طلوعِ آفتابِ هفتم مهرماه 61، تکه سربِ گداخته و سرگردان و ریزی به سر جوانی 15، 16 ساله خورد و زندگی اش را زیر و رو کرد. رجب رشیدی نسب، کهنه سربازی است ...
20 سال است فرزندانم را ندیده ام
خانواده و دو ازدواج دیگرم از سر بی پناهی و برای اینکه در خیابان نمانم. این بخشی از صحبت های رویا زنی است که اکنون از سر بی پناهی به یک خانه امن پناه آورده است. رویا می گوید: آن موقع 19 ساله بودم برای لجبازی با دایی ام که اجازه نداد با پسر مورد علاقه ام ازدواج کنم با محمود که 20 سال از من بزرگتر بود ازدواج کردم. زمانی که ما با هم ازدواج کردیم محمود معتاد نبود و ترک کرده بود، اما زمانی که پسر ...
بازیگر نقش خانوم کوچیک پس از باران کجاست؟ / سرنوشت عجیبش!
صورتی است که در نقش های دیگر، عموما بازیگران زن را به صورت خانه دار یا در آشپزخانه و مشغول انجام کارهای منزل می بینیم. چنین موقعیتی ظرفیت چندانی ندارد تا بازیگر خودش را نشان بدهد. ابتدا برای این که من و همسرم هر دو در این مجموعه بازی کنیم، تردید داشتم، چراکه کار طولانی و دور از تهران بود و بچه هایمان تنها می ماندند، اما متن را خواندم و دیدم هر دو نقش بسیار خوب و قوی هستند و حیف است که با ...
شاگرد علامه حسن زاده در گفت وگو با حوزه نیوز: داشتیم از حوزه ناامید می شدیم ولی حسن زاده را که دیدیم، به ...
آمد که به ایشان گفتم در فلان کتاب چنین آمده است، ایشان قلمشان را به دست گرفت و یکی از کاغذهای بزرگ را آورد و به من گفت بنشین. درسی به من دادند که بعد از آن متوجه شدم که بسیاری از مطالب را خوب می فهمم. ایشان اعجوبه ای بود؛ من تعبیری که برای ایشان می توانم داشتم باشد، تعبیر مقام معظم رهبری است که فرموده اند هرچند سال باید بگذرد تا یک کسی مانند ایشان پیدا بشود. سؤال) از ارتباط خود با علامه ...
گفتگو با جانباز 70 درصد محله سرافرازان | یادگاری از روز های آخر جنگ
ندارد و مچش هم خرد شده و قفل است. پای دیگر هم از زانو قطع شده است. او در روز هایی که همه منتظر شنیدن خبر پایان جنگ تحمیلی بودند، هردو پایش را در مرز های ایران جا گذاشت و به خانه برگشت. 4 ماه مانده به آتش بس مجروح شدم از او می خواهم روایت حضورش در جبهه را از اولین روز ها تعریف کند و بعد برسد به خاطرات جانبازی و ایثار. با همان لحن ساده و صمیمی می گوید: سال 1364 هجده ساله ...
از سینما بدم می آمد
کلی چیز را مدیریت می کردید و اینکه قرار بود یک فیلم سینمایی بسازید، شما را نترساند؟ نه. چون درگیر با یک جنون مرکب با هیجان و البته ترکیب یافته با یک ناآگاهی مثبت بودم. من داشتم از جنگلی رد می شدم که کسی به من نگفته بود این جا ببری دارد که تو را خواهد خورد. 20درصد احتمال داشت که این ببر مرا بخورد، 80درصد احتمال داشت به سلامت عبور کنم. اگر از همان اول به من می گفتند که احتمال خورده شدن توسط این ...
مرا با پول و طلا تنها می گذاشتند
به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، در حاشیه طرح پلیس، فرصتی دست داد تا با او گفت وگو کنیم که در ادامه می خوانید. چه شد که تصمیم به سرقت به این شیوه گرفتی؟ به عنوان نظافتچی به خانه ها می رفتم و بعضی از آنها خیلی زود به من اعتماد می کردند و به راحتی می توانستم از آنها سرقت کنم. تو که کار داشتی؟ دخل و خرجم جور نبود. یک روز که کار کنی تهش صدهزار تومان گیرت می آید. با ...
آدمکشی به خاطر 30 میلیون تومان!
نشان می داد، از پلیس برای یافتن پسرخاله گمشده اش کمک خواست. این جوان 21 ساله که مدعی بود بعد از چند روز بر ترس خود غلبه کرده و قصد دارد رازی را افشا کند به کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی گفت: روز چهارشنبه گذشته (1400.6.31) من در منزل پسرخاله ام (بهمن عزیزی) بودم که ناگهان 3 مرد لباس شخصی وارد خانه شدند و ادعا کردند که شما جرایم سیاسی دارید! وی ادامه داد: آن مردان ناشناس سپس ...
روایت جانباز 70 درصد بروجردی از 38 سال زندگی بدون دست و چشم؛ قهرمانی که هیچوقت فرزندانش را ندیده ...
شکایتی نمی کند که بدانم درون او چه می گذرد. این همسر فداکار که از زندگی با همسرش ابراز رضایت می کند، می گوید: در این سال ها سختی های فراوانی را کنار هم سپری کرده ایم اما هیچ گاه خانواده و اطرافیانم از حمایت های معنوی خود مرا رها نکردند و اگر نبود حمایت آن ها نمی توانستم سختی این سال ها را تحمل کنم، درواقع حضور همسرم حتی با شرایط جسمانی اش قوت قلبی برای من و خانواده ام بوده است. ...
هیچ از آدمکشی 30 میلیونی!
به گزارش مشهد فوری ، صبح سوم مهر گذشته، جوان تبعه خارجی به نام کیاوش به همراه دایی خودش وارد پلیس آگاهی شد و در حالی که به شدت خود را مضطرب نشان می داد، از پلیس برای یافتن پسرخاله گمشده اش کمک خواست. این جوان 21 ساله که مدعی بود بعد از چند روز بر ترس خود غلبه کرده و قصد دارد رازی را افشا کند به کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی گفت: روز چهارشنبه گذشته برابر با 31 شهریور ماه، من در منزل پسرخاله ام (بهمن عزیزی) بودم که ناگهان سه مرد لباس شخصی وارد خانه شدن ...
آدمکشی 30 میلیونی +عکس
وی ادامه داد: آن مردان ناشناس سپس چاقویی را زیر گلوی بهمن گذاشتند و او را به طبقه بالای آپارتمان بردند! در همین حال یک قمه هم به دست من دادند تا اثر انگشتم روی آن بماند! ولی بعد از گذشت چند دقیقه متوجه شدم که مردان لباس شخصی پسرخاله ام را با زور و تهدید با خود بردند و مرا در خانه به تنهایی رها کردند. به همین خاطر چند روز بود که جرئت نداشتم این ماجرا را برای کسی بازگو کنم اما وقتی دیدم از پسرخاله ام خبری نشد، امروز تصمیم گرفتم تا از پلیس کمک بخواهم! و ... قصه ساختگی جوا ...
روایت دردناک بیماری که حین بیهوشی، بیدار شد
از آن بالاخره آرام شدم. می خواستم با سرپرستار در مورد بیهوشی حرف بزنم که در حال خراب من و عجله او برای خروج از اتاق موضوع به فراموشی سپرده شد. فردای روز عمل هنگام ترخیص به همسرم گفتم که می خواهم گزارش حادثه را به بیمارستان بدهم تا شاید بشود جلوی رخ دادن دوباره چنین حادثه ای را گرفت. پرستار ها با وجود برخورد خوبی که در تمام مدت بستری من داشتند، عملا از گوش دادن یا همکاری در این مورد سر باز می زدند ...
سرانجام تلخ رابطه نامشروع دختری 17 ساله و زیبا | رابطه نامشروع دختر دبیرستانی را باردار کرد!
روزانه به خواب می روند او به آرامی و بدون جلب توجه از واحد آپارتمانی بیرون می رود و سپیدم دم نیز قبل از بیدار شدن پدر و مادرش به خانه باز می گردد به همین دلیل همواره در کلاس درس به خواب می رفت یا در حال چرت زدن بود. خلاصه نیکا آن قدر از این معاشرت های خیابانی برایم سخن گفت که هیجان زده دوست داشتم این گونه روابط را تجربه کنم تا این که فهمیدم نیکا عکس هایی را که با من در حیاط مدرسه می گرفت برای دوست ...
دفن جسد همسر دوم در باغچه
شدند خسرو همسرش را کشته و جسدش را دفن کرده است. متهم 65 ساله به مأموران گفت: سال ها قبل با زیبا، همسر اولم، ازدواج کردم ما بچه دار نمی شدیم و این موضوع محل اختلاف من و همسرم بود، کم کم رابطه ما سرد شده و مانند سابق نبود. در آن زمان با فرشته آشنا شدم و او را به عقد خودم درآوردم. خانه را به همسر اولم داده بودم، به همین خاطر خانه ای نداشتم. آپارتمانی را اجاره و زندگی ام را با فرشته آغاز ...
قصه های قرآنی (17)؛ بعد از رحلت حضرت یوسف (ع) چه اتفاقی افتاد؟
مادری خود ربوده و آن را شکسته بود و یا این که گفته اند: در زمان کودکی از خانه پدرش چیزی را پنهانی برداشته و به فقیر داده بود. ابن عباس و برخی گفته اند: یوسف در کودکی پیش از آن که مادرش از دنیا برود تحت کفالت عمه اش بود و نزد او به سر می برد و او یوسف را بسیار دوست داشت و همین که بزرگ شد، یعقوب خواست تا فرزندش را از او بازگیرد و نزد خود ببرد. آن زن بزرگ ترین فرزند اسحاق بود و کمربند اسحاق که به بزرگ ...