حس غریب پروانگی
سایر منابع:
سایر خبرها
درگاه این خانه بوسیدنی است
بیشتر نداشت؛ تو قبر هیچ چیزی نتوانستم از رسول بخواهم؛ فقط گفتم رسول از خدا بخواه تا اخرین لحظه عمرم من پیش مردم گریه نکنم؛ این لب های من همیشه بخندد؛ حالا از آن وقت خدا این لبخند را به من داد و به برکت دعای رسول از من نگرفت؛ یک وقت می بینید دارم گریه می کنم، ولی لبهایم می خندد. سرگذشت زندگی مادر شهیدان خالقی پور به همراه خاطرات کاملش از شهیدان علیرضا رسول و داوود را می توانید در کتاب "درگاه این خانه بوسیدنی است"، به قلم زینب عرفانیان بخوانید. ...
روایت هایی تکان دهنده از ایثار مادران شهدا
یک آجر از حرم حضرت زینب(س) کم نشود. رضا همانند حضرت ابوالفضل(ع) دست نداشت. همانند اباعبدالله(ع) سر نداشت. همانند حضرت زهرا(س) هیچ چیزی نداشت. رضا سوخت. برای ما یک مشت خاکستر آورده بودند. خوشحال بودم که چنین اولادی را در راه خدا داده ام. مرگ به سراغ آدمیزاد می آید، چه بهتر که فردای قیامت من نزد حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) بگویم پسری داشتم که در راه خدا دادم. مادر شهید مدافع ...
فرهاد مجیدی: بهترین استقلال تاریخ را می سازم!
برنده نشده. من هم آخرهای فوتبالم است. کمک کن این بازی را ببریم (فرهاد می گفت الان که دارم این حرف ها را می زنم مو بر تنم سیخ شده است) بعد گفتم امام رضا (ع) غلط کردم. چند لحظه بعد گفتم امام رضا (ع) نگذار این ننگ رویم بماند. کمک کن بازی را ببریم. از حرم آمدم بیرون، دم در گفتم یا امام رضا (ع) ببخشید که پررو شدم، کاری کن که گلش را هم خودم بزنم! بعد دوباره گفتم غلط کردم و خلاصه گفتم آقا؛ حالا که داری ...
تجربه آرامش مطلق با فعالیت در امور خیریه
خیریه با فعالیت های بنده همکاری می کنند. * از نظر شما مهم ترین راهکار برای توسعه امر خیریه در جامعه چیست؟ برای اینکه حس نوع دوستی و کمک به نیازمندان را در مردم تقویت کنیم باید در تحقق این موارد از جمله؛ بالابردن سطح اعتقادات مردم، اعتماد سازی خیرین، تبلیغات و آشنایی با خیریه های منتخب، تشویق مردم برای پرداخت خمس و زکات و فطریه که از دستورات قرآن به مسلمانان است، آموزش و تشویق ...
قول شهید محمدرضا پیری به مادر
سبد وسایل جا گرفت، به دوستانی که قرار بود همراه و همگام ما شوند زنگ زدم و ساعت قرار را مشخص کردیم و راه افتادیم. دل در دلم نبود که ببینمش و بدانم کدام عطر بهشت را با خود همراه دارد که به محض دیدار با او دل و جان آدم ها را بهشتی می کند؟ رسیدیم سرکوچه، درب خانه باز بود، همان طور که شنیده بودم او منتظر میهمانانش بود، به محض آنکه دید وارد کوچه شدیم به استقبالمان آمد، با روی خوش ...
تجاوز؛ نتیجه فرار دختر دانش آموز
مثلاً درس می خواندم؛ اما کتاب هایم را که می دیدم حالم به هم می خورد و خودم را سرگرم گوشی تلفن همراه می کردم تا اینکه در شبکه های اجتماعی با پسری جوان آشنا شدم و وقتی برایش درد دل کردم پیشنهاد داد از خانه فرار کنم و نزدش بروم. وی ادامه داد: بدون آن که به عواقب این کار فکر کنم با برداشتن یک میلیون تومان پول از خانه فرار کردم و بعد من و آن پسر به شمال رفتیم. او در بین راه یکی از دوستانش را هم ...
کلاه پهلوی جایگزین بچه مهندس می شود
به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از تسنیم، در بسته خبری امروز رادیو و تلویزیون خبر هایی همچون پخشِ سریال "کلاه پهلوی" از شبکه آی فیلم، شروعِ مستند تاریخی کابوس نیمه شب از شبکه یک و توجه شهرک رنگین کمان به موضوع همه گیری بیماری به همراه جزئیات آمده است: سریال کلاه پهلوی جایگزین فصل چهارم از مجموعه در حال پخش بچه مهندس می شود. مجموعه کلاه پهلوی به تهیه کنندگی محمدرضا تخت کشیان ...
تراژدیِ شادی در پایان داستان شاه
در پاناما بحث استرداد محمدرضا قوت گرفته بود و کارتر قصد داشت با تحویل محمدرضا بر سر گروگان های آمریکایی چانه زنی کند. بر اساس کتاب دخترم فرح نوشته فریده دیبا مادر فرح پهلوی، عُمر توریخوس انسان بسیار بی ادبی بود که به هیچ وجه آداب گفت وگوی دیپلماتیک را رعایت نمی کرد. توریخوس شاه را چوپن یعنی تفاله می نامید با همه این مشکلات، محمدرضا و همسرش 100 روز در پاناما ماندند و سپس به اصرار همسر ...
زیباترین پیام های عاشقانه به همسر
فرادید ابراز احساسات به همسر یکی از روش های مناسب برای استحکام رابطه است. با ارسال جملات عاشقانه زیبا می توانید همسرتان را خوشحال کنید و به او انرژی مضاعف بدهید. در این مطلب مجموعه ای از متن های زیبا و احساسی را برای شما گردآوری کرده ایم که در ادامه تقدیم حضورتان می شود: تو نقطه شروع همه اتفاقات خوب زندگی ام هستی و بهترین هدیه از سوی خداوند عشقم نسبت به تو حد و ...
مادر شهید "احمدی روشن":او بمب خنده بود
دانستیم حاج آقا گفت: شما نمی توانید محدودش کنید، می سپاریمش به خدا. به خانمش گفتم: عطیه جان حاج آقا که به جبهه می رفت، می گفتم خدایا اگر صلاح باشد شیشه را کنار سنگ، سالم نگه می داری، خدای جبهه ها، تهران و همدان یکی است، حالا مصطفی چه در سایت هسته ای نطنز باشد چه در تهران، خدا بخواهد ازش نگهداری کند، می کند. نگران نباش. به این شکل عروسم را هم راضی کردم. سختی های کار مصطفی در نطنز ...
مرثیه شجاعت و اقتدار برای مادران ام البنینی روز های جنگ
اخل قبر بگذارم. دو سه نفر مخالفت کردند، اما تا شنیدند خواسته خود محمد بوده، تسلیم شدند. جوانم را کفن پیچیده گذاشتند روی دستم. پلاستیک روی صورتش را باز کردم. دست زدم به صورت محمد و کشیدم به سر و صورتم. این آخرین دیدارم با محمد بود. دست هایش را گرفتم توی دستم. بی اختیار لبخند زدم. زیر لب گفتم: عزیز دلم، سربلندم کردی. پیش خدا مقام داری، دعایم کن. دلم نمی خواست از محمد دل بردارم، ولی چاره ای نبود. ...
خاطراتی ناب از سه راه شهادت
را آورد. حاجی بخشی را پشت محمد نشاندم و خودم هم پشتش نشستم گفتم تند برو. یک ستون از رزمندها درحال رفتن به خط بودند. حاجی بخشی تا اینها را دید، خون جلوی چشمش را گرفت و گفت اینها عراقی اند؛ بکش بکش بکش! گفتم نه اینها ایرانی اند. هی تقلا کرد بیاد پائین، نگذاشتم. دوباره از روی تکه های بدن شهدا رد شدیم! ماشین هم درحال سوختن بود. حاجی ماشین را که دید آهی کشید و بیهوش شد. من ...
اگر روزی پنج دقیقه فارسی حرف نزنم، حالم بد می شود/بازنشر گفت وگوی سال گذشته ایرج پزشک زاد با چلچراغ
شما بودند، الان این را بشنوند، احتمالا نگران شما بشوند. از آن زمان ها که نصف دخترهای تهران عاشق من بودند، گذشته و دیگر الان مرحوم شدند، خدا بیامرزدشان. الان عینا که من با شما صحبت می کنم، 92 سالم تمام شده و رفتم در 93٫ آن دخترانی که می گویید، ان شاءالله که در قید حیات باشند، باید به اصطلاح دست کم 80 سال را داشته باشند. آقای پزشکزاد، الان ساکن کجا هستید و چند تا بچه دارید؟ همین ...