سایر خبرها
حاج قاسم با لبخند گفت از قبل برایت آماده باش زده بودم!
. جلسه تمام شد و هیچ کس چیزی نگفت با حاج قاسم به جاده زدیم. درمسیر به حاجی گفتم: حاجی نگفتی من سکته می کنم؟ قلبم داشت از سینه ام بیرون می زد. لبخندی زد و شوخی وار گفت: علی تو پوست کلفت تر از این هستی که سکته کنی من هم که قبلاً بهت گفته بودم و برایت آماده باش زده بودم که یه کاری به روزت میارم ها! اینجای روایت را با لهجه شیرین کرمانی بخوانید. این جمله شهید سلیمانی ...
فال حافظ با تفسیر امروز چهارشنبه 6 بهمن 1400
دودلی را به دلت راه می دهی؟ عمر در حال گذر است و زمان را نمی توان متوقف کرد. غر زدن به دیگران گره ای از مشکلاتت باز نخواهد کرد. در زندگی همیشه گذشت داشته باش چراکه عفو از طرف بزرگان است. همراه هر خوشی و آسایش، رنج و حسرت نیز هست. اگر عاشقی، صادق باش و دورویی را از خود دور کن. هرچه سریع تر کاری را که می خواهی آغاز کن. ...
تفال به حافظ 6 بهمن ماه 1400؛ ز کوی میکده برگشته ام ز راه خطا
فتح اول نهر باده / آفتاب مِی: خورشید باده /ناوک: به فتح سوم نوعی شیر تفسیر عرفانی: ساقیا! جان ما در شراب انداز و بدین سان پیر و جوان را به خروش و ولوله وادار کن. مقصود او از این شعر این است که راهیان راه عشق، طالب آنند که از باده ی معرفت الهی بنوشند و با نوشیدن جرعه ای از آن به معشوق دست یابند و به وصال او برسند. تعبیر غزل: همیشه یاور مظلومان باش و حبت و لطف خود را از آنان دریغ مدار و بدان که اجر و پاداش شما نزد خداوند محفوظ است و اگر در این دنیا به پاداش نرسی، در آن جهان حتما اجر کار های نیکت را خواهی دید. ...
یادکرد شهید سید حمیدرضا شمس حجتی، مسئول اطلاعات و عملیات لشکر 5 نصر
درگیری های کردستان به همراه برادر مرحوم کافی، خطیب شهیر مشهدی، عازم دیواندره شد و در آنجا به عضویت سپاه در آمد. طی چندین ماه مبارزه با ضدانقلاب کردستان، به عنوان مسئول واحد لشکر 5 نصر، نقش مهمی در عملیات ها داشت تا اینکه هنگام پاک سازی یکی از روستا های سنندج مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. پیکر این شهید بیست و یک ساله پس از تشییع روی دستان مردم انقلابی مشهد، در گلزار شهدای بهشت ...
روایت دلتنگی فرمانده برای جانشین خود/ دلداری شهید میثمی به شهید کلهر
...> من همان حالی را دارم که تو داشتی زمانی که خبر شهادت حاج حسین را به تو دادند. یادت هست در یک نفربر نشسته بودی کنار من؟ برعکس من اشکی نریختی و فقط اندوهی بی پایان در چشم هایت موج می زد. کم حرف و غمگین شده بودی. شهید میثمی تا تو را دید، فهمید اتفاقی افتاده است. حتماً یادت هست که از تو پرسید: حاج یدالله چه اتفاقی افتاده است؟! سکوت کردی. انگار می دانستی اگر حرف بزنی، اشک امانت نمی دهد. من ...
((سید حسین دوستدار)) فرمانده تعاون سپاه سوم قدس
می داد. آرزوی پیروزی رزمندگان اسلام و زیارت امام حسین (ع) در کربلای معلی و بالأخره شهادت فی سبیل ا... را داشت . قبل از پیروزی انقلاب به همراه برادر شهیدش ، سید حسن، به سمت فعالیتهای انقلابی کشیده می شود و پس از پیروزی انقلاب در همکاری و همگامی با نهادهای انقلابی از هیچ اقدامی فروگذار نبود. پس از شروع جنگ به عضویت سپاه در می آید و در برنامه های فرهنگی وامنیتی ،جذب و اعزام نیرو به خط ...
زندگینامه شهید مهدی باکری + خاطرات
جبهه ها می مانم و به خواست و راه شهید ادامه می دهم تا اسلام پیروز شود. تلاش فراوان در میادین نبرد و شرایط حساس جبهه ها او را از حضور در تشییع پیکر پاک برادر و همرزمش که سال ها در کنارش بود بازداشت. برادری که در روزهای سراسر خطر قبل از انقلاب، در مبارزات سیاسی و در جبهه ها، پا به پای مهدی جانفشانی کرد. نقش شهید باکری و لشکر عاشورا در حماسه قهرمانانه خیبر و تصرف جزایر مجنون و ...
شهید محمود صایبی: ما پیروزیم این وعده خداست به بندگانش
و این سعادت را داد که دوباره در صف سربازان اسلام باشم و علیه کفر جهانی و کافران صدامی بجنگم و با نثار خونم درخت اسلام را آبیاری کنم. مادر عزیزم گرچه برای تو فرزند خوبی نبوده ام و نتوانسته ام آن همه زحمات شبانه روزی تو را جبران کنم ولی امیدوارم با لطف و محبت مادری ات مرا ببخشی و خداوند انشاءالله به شما صبر و شکیبایی عنایت فرماید. مادرجان در زمانی که کفار غاصب صدامی در مقابل سربازان ...
شهدا شهادت را آگاهانه انتخاب کردند
وار سرپا شد و برگشت منطقه. قبل شهادت گفت اینبار شهید می شوم. گفتم چطور تو که بار ها رفتی و برگشتی چه سری داری که اینبار خداحافظی می کنی؟ گفت تا امروز یک منی و خدای منی وجود داشت، این من سعی داشت خدایی زندگی کند و زیست یک بنده را داشته باشد. اما این من رفته و جذبه الهی مرا در خودش محو کرده و جایی برای من نگذاشته. زاکانی تصریح کرد: وقتی تصویر شهدایی که اینجا هستند را می بینم خاطراتشان در ...
تفالی بر دیوان حافظ
به گزارش یکتاپرس فال حافظ امروز به این شرح است: مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام گل ز حد برد تنعم نفسی رخ بنما سرو می نازد و خوش نیست خدا را بخرام ...
شبی که عزت شاهی را در زندان کمیته مشترک به صلیب کشیدند
شلاق خوردم شروع کردم به داد و بیداد. دیدم که نمی شود به اعتنای حرف مصطفی خوشدل خودم را به بی هوشی زدم. در این حالت هم بیست – سی شلاق خوردم. حسینی از وضع کف پاهایم ناراحت بود. از آنجا که من در تمام مدت زندان پا برهنه راه می رفتم و قبل از زندان هم کوهنوردی می کردم و پیاده روی های طولانی داشتم، پوست کف پایم کلفت شده بود و او هرچه شلاق می زد، پایم زخمی نمی شد. عصبانی شد و گفت: تو با این پایت خواب مرا ...
پناهگاهی جز چادرت پیدا نکردیم
عرصه محشر هستی. همان طور که حضرت محمد(ص) فرمودند زهرا(س) مادر امت است و علی نیز پدر امت. زهرا جان خوب می دانم که تمام تلاشت را کردی که این امت قدر پدرشان را بدانند و برای دفاع از ایشان خود را به آب و آتش زدی و در نهایت نیز پروانه وار در این راه سوختی. و چقدر بد است که ما هنوز درک صحیحی از عمر کوتاهت نداشته ایم. چه زیبا در مدت کوتاه زندگی ات حسن(ع) و حسین(ع) و زینب(س) را تربیت کردی که الگوی جهانیان شوند، شرایط امروز جامعه ما جز نگاه ویژه تو را نمی طلبد زهرا جان نگاهی بینداز و ما را از معرفت عمیقت سیراب کن. یادداشت از عاطفه ابرار پیراسته انتهای پیام ...
پیکِ فرمانده
زده بود و با پابرهنگان انقلاب همنوا شده بود. وقتی او و برادرش احمد در جریان فعالیت های انقلاب قرار گرفتند و با تمام وجود به موج خروشان انقلاب مردمی ایران به رهبری بزرگ مرد تاریخ بشریت یعنی امام خمینی(ره) پیوستند و به سمت درک ارزش های الهی حرکت کردند، اولین تصمیمی که گرفتند این بود که جز برای رضای خدا هیچ کاری انجام ندهند و هیچ گامی بر ندارند و هیچ حرفی نزنند و هیچ. و این ...
چرا احمدشکیب بی خیالِ پناهندگی به اروپا شد؟ + عکس
...> **: وقتی نگرانش می شدید، می رفتید حرم زینبیه اصفهان؟ مادر شهید: بله، آنجا دعا می کردم. با خدا راز و نیاز می کردم و می گفتم خدایا! موقعی که بچه ام احمد در این راه قدم گذاشته، خدایا تو را به خود حضرت زینب قسم می دهم که هر چه به خیرش است همان انجام شود. اگر خودت قبولش کردی، شهادت نصیبش شود. این را با التماس از خدا می خواستم. دعا می کردم خدایا! به حق حضرت زهرا کاری نکن که پسر من زنده به دست ...
شهدای گمنام معجزه می آفرینند
دوازده ساله من مدتها بود که از ناحیه استخوان پا دچار مشکل بود. به طوری که دیگر قادر به راه رفتن نبود. این موضوع بیشتر مرا عصبانی و ناراحت می کرد.... یک شب در عالم خواب دیدم جوانی خوش سیما نزدیک من آمد. چهره بسیجیان زمان جنگ را داشت. ایشان جلو آمد. سلام کرد و گفت: ما حق همسایگی را خوب ادا می کنیم. گرچه نمی خواستی ما در کنار منزل شما دفن شویم، اما حالا که همسایه شدیم حق گردن ما دارید! ...
توصیه شهید عمار بهمنی به منتظران ظهور
و خصوصا شیعیان بسته اند، قدمی برداشته، خدمتی انجام دهم. امیدوارم که بتوانم سهم کوچکی در نابودی این دیوصفتان بدمَنش بردارم و در جهت تقویت جبهه مقاومت که همان جبهه اسلام ناب محمدی است، مؤثر واقع شوم. از خدا می خواهم چنانچه مصلحت می داند، توفیق خدمت را در این راه بار ها و بار ها نصیبم کند تا به ندای أین عمار! رهبرم لبیک گفته باشم و در نهایت، سرنوشت شهادت را برایم رقم بزند تا شرمنده شهدا ...
مادرِ تمام شعرها و استعاره ها
تر کرده. انگار همین لحظه هاست که شعری بر زبانم متولد شود. شعری که سراسر مهر است و نور و شوق. شعری که کلمات آن نام های دیگر تو هستند. این گونه است که تو مادر تمام واژه ها، مادر تمام شعرها و استعاره ها هستی. در آستانه ی روز تولدت به مهربان بودن فکر می کنم. به این که کمی بیش تر از پیش مهربان باشم. هیچ کس مثل تو نمی تواند هرروز بیش تر از دیروز مهربان شود اما من می خواهم تلاش کنم تا کمی چنین شوم ...
می خواست پس از پیروزی بر دشمنان ازدواج کند
همیشه به مادرش می گفت دعا کن که من در راه خدا شهید شوم و زمانی که خبر شهادت غلامرضا منتشر شد، مادر شهید دست هایش را رو به آسمان بلند کرد و گفت شیرم بر تو حلال باد که مرا به این افتخار رساندی. سرانجام در اول بهمن سال 1359 حین نبرد با مزدوران ضد انقلاب در 17سالگی به درجه رفیع شهادت نائل شد. اولین شهیدی که جسد مطهرش در شهیدیه به خاک سپرده شد، شهید غلامرضا صادقیان بود و با به خاک سپردن بدن مطهر این شهید گلزار شهدای شهیدیه شکل گرفت. ...
پیام تسلیت سپاه در پی درگذشت پدر شهیدان کرباسی
را برای ایشان مسألت داریم. امید که به فضل الهی در جوار فرزندان شهیدش مشمول مغفرت و قرین رحمت واسعه ربوبی شود. سرتیپ دوپاسدار حسین معروفی فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان علی عرب پور نمایندگی ولی فقیه در سپاه ثارالله استان کرمان صبح دوشنبه 4 بهمن ماه 1400 حاج احمد کرباسی راوری پدر بزرگوار شهیدان محمد و مسعود کرباسی راوری پس از گذراندن سال ها زندگی پربرکت ...
فرماندار کرج :شهدا عصاره تمام فضیلت ها هستند
غفور قاسم پور شامگاه سه شنبه در یادواره شهید کلهر که مصادف با سالروز شهادت این شهید بزرگوار در حوزه بسیج کارمندی شهید کلهر واقع در فرمانداری کرج برگزار شد افزود: شهید کلهر با شجاعت و صلابت تمام زمان خود را صرف خدمت به مردم کردند که این روش باید الگوی همه ی ما قرار بگیرد. وی با گرامی داشت یاد و خاطره آن مجاهد نستوه، اظهار داشت: یاد و نام شهدا دلها را زنده می کند و مراسم سالروزها و ...
فرمانده سپاه خلخال معرفی شد
ماست که در خدمت این مردم ولایتمدار و انقلابی باشیم. وی ولایتمداری، بصیرت و حرکت در مسیر فرمایشات حضرت امام راحل و رهنمودهای امام خامنه ای را فصل الخطاب همه مردم مسوولین و فرماندهان دانست و گفت: خدمت به مردم، باید طبق فرمایش رهبر انقلاب، صبورانه و مثل رشادت های سردار حاج قاسم سلیمانی باشد. در این مراسم حجت الاسلام کریم اسدی، امام جمعه خلخال ضمن اشاره به قداست سپاه و بسیج اظهار ...
متن های زیبا و احساسی عاشقانه دلنشین
...> _________________________________________ می شود با یکی چای بخوری با یکی سفر بروی با یکی عکس بگیری راه بروی .. اما فقط یکیست که برایش چای می ریزی با او حرف می زنی راه می روی و دوستش می داری ... _________________________________________ دست هایم را بگیر بگذار تمام شهر مرا با تو ببینند ...
تقدیر فرمانده سپاه پاسداران نی ریز از عملکرد مدیرعامل مجتمع فولاد غدیر
محترم سپاه نی ریز و همراهان ایشان، از اظهار محبت و تفقّد ایشان تشکر نمود و گفت امیدواریم لایق این تعاریف و محبت ها مهربانانه شما برادر عزیزمان باشیم که بهترین توفیق خدمت به مردم در راستای سیاست های نظام و توصیه های مقام معظم رهبری است. وی با بیان اینکه ما خود را وامدار انقلاب، شهدا، جانبازان و ایثارگران و مرهون الطاف اولیاء الله میدانیم توضیح داد که تلاش ما این است همزمان با تسریع در ...
شهید خلیلی بستر شهادت را برای خودش فراهم کرده بود
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از اهواز، سردار عبدالرضا مرادحاجتی مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس خوزستان، امروز با خانواده شهید مصطفی خلیلی بلوطکی دیدار کرد. وی با تبریک روز مادر خطاب به مادر شهید خلیلی بلوطکی اظهار داشت: مصطفی تمام شرایط و بستر شهادت را برای خودش فراهم کرده بود و از معنویت خاصی برخوردار بود و من آخرین خاطره ای که از این شهید عزیز دارم این بود که هرچه تلاش کردم ...
روایت های مادرانه شهدای مقاومت/ از دعای عاقبت به خیری تا به جای آوردن سجده شکر
صحبت می کرد. صبح جمعه برای خرید به فروشگاه رفتم، همسر برادرشوهرم تماس گرفت و خبر شهادت حاج قاسم را داد. همان جا خیلی گریه کردم و این خبر را به پسر دومم دادم. دلم عجیب شور میزد تا اینکه رسیدم به منزل و در این فاصله با برادر آقا مصطفی تماس داشتند و گفته بودند که آقا مصطفی زخمی شده و برادرش گفت که آمادگی شنیدن خبر شهادت را داریم و در نهایت آقا محسن و پدرش برای پیگیری رفتند و خبر شهادت را ...
شهید نظری: مبادا لحظه ای از گفتار رهبر سرپیچی کنید
ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... برگ سبزی، تحفه درویش ، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید . وصیت نامه شهید محمود نظری بسم الله الرحمن الرحیم زیباترین مرگ ها شهادت در راه خداست. با سلام به تمام ادیان الهی و رهبران الهی از نوح نبی الله تا محمد ابن عبدالله که هدف تمام آن ها پیاده کردن قوانین اسلام در بین مردم بوده است و کوشش کردند تا ...
معجزات حضرت زهرا(س) در جبهه های نبرد
کامران پورعباس وقتی حضرت خدیجه(سلام الله علیها)، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را در راه داشت، فاطمه در شکم با او سخن می گفت و مونس او بود و او را دعوت به صبر می نمود. روزی پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) داخل شد و شنید که خدیجه سخن میگوید. فرمود که ای خدیجه با که سخن می گویی؟ خدیجه گفت: فرزندی که در شکم من است با من سخن میگوید و مونس من است. حضرت فرمود که اینک جبرئیل مرا خبر ...
روایتی از شهیدی که حاج قاسم سلیمانی به او نوید شهادت داد
سال 1364 ازدواج و زندگی مان را در تهران آغاز کردیم. بالطبع زندگی را هم خیلی ساده شروع کردیم. شرایط اقتصادی آن زمان و شرایط کشور و جنگ تحمیلی هم اینطور ایجاب می کرد. ایشان از همان ابتدای انقلاب هدفشان خدمت به مردم، نظام و انقلاب بود، اما هیچ وقت به فکر تجملات در زندگی نبودیم و تمام سعی ما این بود که فضای خانه برای ایشان محل آرامش باشد. شهید حاج حسن ایرلو از دیپلمات های با سابقه وزارت خارجه و ...
میهمانی در پلاک 38/ روایت مادر شهیدی که پشت سر پسرش آب نریخت تا برنگردد!
شونه هام سنگینی کنه؛ جز خواهر بزرگ شهید کسی خونه نبود، با استغاثه اسمشو صدا میزدم و روی صورت می افتادم، از صدای شیونمون همسایه بغلی اومد، گفت چی شده؟ نمیدونستم چی بگم، اصلا چطور توضیح میدادم که رضا رفته به جنگ با داعش، اون موقع هنوز همه در جریان نبودن، حاج خانم همونطور که بادم میزد پرسید مگه خدمته؟ مگه سر مرزه؟ چشه؟ تصادف کرده؟ فقط نه میگفتم و التماس میکردم که خانم خلیلی برام ماشین بگیرید ، حیاط ...