رفیق دوست: هویدا اعدام نشد؛ کشته شد!
سایر منابع:
سایر خبرها
رفیق دوست: هویدا اعدام نشد؛ کشته شد!
برداشتیم و به مدرسه آوردیم. هویدا را به اتاق بقیه نبردیم، در یک اتاق دیگر آن را نگه داشتیم. من در آن روز، صحبتی با هویدا نداشتم. چند روز که گذشت، زندان قصر را آماده کردیم و آقای حاج اصغر رخ صفت را به عنوان رئیس زندان قصر گذاشتیم. هویدا به آنجا منتقل شده بود که مرحوم محمد- برادر اصغر رخ صفت- که مدیر داخلی زندان بود، به من زنگ زد و گفت هویدا می گوید می خواهم آقای رفیق دوست را ببینم! به زندان قصر و سلول ...
مرده با پای خودش به خانه آمد | خانواده با دیدن مرتضی شوکه شدند | رهایی از جهنم همین حوالی
همشهری محله- رضانیکنام: مرتضی چند ماهی بودکه به خانه نیامده بود و کسی از او خبری نداشت. جاهایی را که فکر می کردند آنجا باشد گشتند. از خرابه های یافت آباد تا پشت خط راه آهن و باغ افیونی ها در شادآباد . اما انگار آب شده بود و رفته بود توی زمین. تیرآخر رفتن پیش پلیس بود. یک قطعه عکس و نشانی ظاهری اش را دادندتا شاید پیدایش کنند، اما باز هم خبری نشدکه نشد.خانواده بعد از تلاش های بی نتیجه تصمیم گرفتند ...
13 عملیات مسلحانه وصالی ساواک را سردرگم کرده بود
سال 58 بود. آنجا نگهبان بودم و ایشان کار های اطلاعاتی انجام می داد. کلاً مبارزات شهید وصالی با کار های اطلاعاتی عجین شده بود. در همان پادگان دو، سه باری آمد و با من گپ زد. بعد ها فهمیدم در آن مقطع شهید وصالی سعی داشته افرادی را برای کار های اطلاعاتی انتخاب کند، اما ظاهراً من به دردش نمی خوردم! ایشان بعد ها وارد جریان اغتشاشات کردستان شد و سپس در آبان 59 در دفاع مقدس به شهادت رسید. چون علاقه زیادی ...
شوهری که هیچ کار پنهانی نداشت!
؟ خلاصه بحث روی این بود که نمی خواهد بروی. تا اینکه گفتند می روم چند روزی جایی و برمی گردم. گفتم حتما فکر سوریه از سرشان افتاده. من تقریبا 17 روز از ایشان خبر نداشتم، نه تماسی نه هیچی، زنگ هم می زدم گوشی اش خاموش بود، خیلی نگران شدم و گفتم شاید اتفاق خاصی افتاده باشد. روز هفدهم به ما زنگ زد. **: چه سالی بود؟ همسر شهید: آخرهای سال 93 بود. زنگ زدند که... تا صدایشان را شنیدم پشت ...
قلم جهانگیر خسروشاهی در ادامه دوربین شهید آوینی بود
...> در بخش دیگری از این مراسم، وحید جلیلی در سخنانی گفت: در دوست داشتنی بودن مرحوم خسروشاهی همه هم نظراند و این صفت را به عنوان بارزترین ویژگی برای او نام می برند. آقای خسروشاهی فضائل زیادی داشت؛ پژوهشگر، آدم فاضل و دقیقی بود. با این حال در این جلسه می خواهم به نکته جدیدی اشاره کنم و آنهم رابطه معرفت و هنر در ابعاد فکری اوست. وی ادامه داد: یک نکته بسیار مهم درباره آقای خسروشاهی این است ...
جزییات سر بریدن زن جوان در اهواز/ متهم:سزایش مرگ بود
کمک یک قاچاق بر از کشور خارج شده است. بیشتر بخوانید: روایت قتل غزل حیدرنوا ، دختر اهوازی از زبان پدرش+عکس عمویم به سختی از طریق دوست و آشنا ردی از او در ترکیه به دست آورد و تلفنی با همسرم حرف زد. او به همسرم امان دادکه اتفاقی برایش نمی افتد و می تواند به اهواز برگردد. او هم قبول کرد. دوماه قبل به ایران برگشت و خانه والدینش بود. همان موقع تصمیم به قتل او گرفتم. به خانه شان رفتم ...
اشرار با کسی شوخی ندارند!
بار شاهد از دست دادن نیروهای پلیس در درگیری با اراذل و اوباش داخلی هستیم تا جایی که سال گذشته نزدیک به 60 نفر از نیروهای پلیس در درگیری با اوباش جان خود را از دست دادند. هر چند وجود خلاء های قانونی در به کارگیری سلاح در حین ماموریت های مختلف در بروز حوادث این چنینی بی تاثیر نیستند، اما باید اذعان داشت اعمال جرایم خفیف نظیر پرداخت جریمه نقدی ( شما بخوانید معامله با اشرار) به بهانه کاهش ...
داستان کوتاه قصاب و سگ
بود سوار شد. اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود وسگ منظره بیرون را تماشا می کرد .پس از چند خیابان سگ روی پنجه باند شد و زنگ اتوبوس را زد .اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد.قصاب هم به دنبالش.سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید .گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید .اینکار را بازم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد.سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک ...
ساده کردن پیچیدگی ها آری، ساده انگاری نه/ نگاهی به فیلم نگهبان شب
سینماسینما ، کیوان کثیریان میرکریمی از معدود فیلمسازان فعال سینمای ایران است که جهان مخصوص به خودش را دارد با تمام مختصات مشخص و قابل شناسایی اش. جهان بینی دارد، می تواند درباره نگاهش به زندگی حرف بزند و فیلم بسازد. فیلم نمی سازد که فقط یک عنوان به کمیت کارنامه اش اضافه شود. هنوز یک فیلمساز خلاق و رهاست که می شود امیدوار بود فیلم خوب بسازد. اخلاق و شرافت آدم ها هنوز در فیلم هایش ارزش محسوب ...
ابراهیم یونسی نویسنده ایی که نوشتن را از زندان آغاز کرد
کردستانی در خاطراتش تعریف می کند: خانواده پدرم همه پشت رو اطلسی بودند بجز من و دو تا از عموهایم -ما یک رو اطلس و یک رو کرباس بودیم. من در پانزده سالگی جز به تصادف به خانه پدرم نرفته بودم و هر بار که رفتم تحقیر شدم- مادربزرگم نمی گذاشت بروم . او در سال 1317 دبستان را به پایان برد و تصدیق کلاس ششم ابتدایی را گرفت و چون بانه مدرسه متوسطه نداشت، بنابراین پدرش او به سقز فرستاد. سال 1320 بود که سیکل ...
قیمت خودرو
رامبد جوان رامبد جوان در دهه هفتاد با ماندانا روحی ازدواج می کند. همسرش هم مانند او هنرمند بوده و البته سروصدای ازدواج آنها زیاد به اطرافیان نمی رسد. نکته جالب در مورد ازدواج اول رامبد جوان این است که سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران آنها را پای سفره عقد نشانده و برایشان خطبه را جاری می کند. در هر حال تنها چند سال بعد این ازدواج به بن بست رسیده و این دو از هم جدا می شوند. چند سال بعد و ...
از شعرخوانی بانوان درباره انقلاب اسلامی تا رونمایی از کتاب بهانه می کنم تو را
شهید لبافی نژاد ازدواج کردیم اما زندگی مان عادی و معمولی نبود و بعد از ازدواج در جریان زندگی ایشان و شرایطشان بودم و به همراه ایشان این توفیق را داشتم که در مبارزه با رژیم پهلوی فعالیت کنم. در سال 1354 هر دو در تبریز دستگیر شدیم. آن موقع یک فرزند کوچک داشتم ولی آنها با خشونت بچه را از من جدا کردند و من را به کمیته شهربانی بردند. او ادامه داد: 6 ماه هم همسرم تحت شکنجه زیادی بود و در بهمن ...
گام به گام تاریخ انقلاب با محسن رفیق دوست/ لقب عجیب منافقین برای پدر طالقانی از کجا شکل گرفت؟
زندان قصر را آماده کردیم و آقای حاج اصغر رخ صفت را به عنوان رئیس زندان قصر گذاشتیم. هویدا به آنجا منتقل شده بود که مرحوم محمد- برادر اصغر رخ صفت- که مدیر داخلی زندان بود، به من زنگ زد و گفت: هویدا می گوید می خواهم آقای رفیق دوست را ببینم . به زندان قصر و سلول هویدا رفتم. گفت: مرا از اینجا بیرون ببر. برویم با هم توی حیاط قدم بزنیم، می خواهم با شما صحبت بکنم . آمدیم توی حیاط و نیم ساعتی با ...
2 درخواست مهم هویدا از انقلابیون؛ چه کسی هویدا را کشت؟ | گفتم کم مردم را اذیت کرده ای، حالا می خواهی به ...
.... او را برداشتیم و به مدرسه آوردیم. هویدا را به اتاق بقیه نبردیم، در یک اتاق دیگر آن را نگه داشتیم. من در آن روز، صحبتی با هویدا نداشتم. چند روز که گذشت، زندان قصر را آماده کردیم و آقای حاج اصغر رخ صفت را به عنوان رئیس زندان قصر گذاشتیم. هویدا به آنجا منتقل شده بود که مرحوم محمد- برادر اصغر رخ صفت- که مدیر داخلی زندان بود، به من زنگ زد و گفت هویدا می گوید می خواهم آقای رفیق دوست را ببینم! به ...
رفیق دوست: هویدا اعدام نشد، کشته شد! / پیشنهاد توکلی به مقامات برای همدردی با فقرا / حسین شریعتمداری: نه ...
، به من زنگ زد و گفت هویدا می گوید می خواهم آقای رفیق دوست را ببینم! به زندان قصر و سلول هویدا رفتم. گفت مرا از اینجا ببر بیرون، برویم با هم توی حیاط قدم بزنیم، می خواهم با شما صحبت کنم! آمدیم در حیاط و نیم ساعتی با هم قدم زدیم! اولین حرفی که زد، این بود که وقتی انقلاب شد، فکر نمی کردم شما دوام بیاورید، اما الان که می بینم این زندان، توسط چند بازاری و با این نظم اداره می شود، متوجه شدم که مملکت را ...
3 سال زندان و شکنجه با آپولو ، مجازات پخش اعلامیه های امام
کند که من، اخوی بزرگم، آقای دکتر محمدهادی عبدخدایی که در مجلس خبرگان است و مرحوم همشیره ام حاصل این ازدواج هستیم. من در این خانواده روحانی و مبارز متولد شدم. هنوز نوجوان بودم که اخوی من آقا مهدی به دلیل ارتباط با فداییان اسلام و نواب صفوی دستگیر و به هشت سال زندان محکوم شد. البته قبل از آن 20 ماه در زندان بود. در فضای خانه ما همیشه بحث های سیاسی اعم از داخلی و بین المللی مثل فلسطین مطرح ...
عکی دیده نشده از رضا رویگری
نام ببرید بی برو برگرد یاد رضا رویگری می افتید. رویگری چه در دهه شصت که جوان اول سینمای ما بود و چه حالا که خودش در گذار از شصت و چند سالگی اش قرار دارد همیشه مرد خوش تیپی بوده که همه می خواستند مثل او باشند. کیان ایرانی سریال مختار این روزها حالش خوب نیست.آنچه او را بیش از بیماری آزار می دهد روزهای کم کاری اش است و روزهای دوری از بازیگری یا به قول خودش آن شکل از بازیگری که دوستش دارد ...
هرجا از آقای سیفی کمک خواستم، تنهایم نگذاشت +عکس
خودم که بابام شهید شد کلاس چهارم بودم؛ خیلی افسردگی گرفته بودم در حدی که مدرسه کلا من را فرستاد مشاوره؛ یعنی افسردگی گرفته بودم و در برگه امتحان فقط چیزهای مربوط به سوریه را می نوشتم. فیلم های داعشی خیلی زیاد دیده بودم، بعد از اینکه پدرم شهید شد، فقط همان ها را می نوشتم در برگه امتحان، تا که معلمم من را فرستاد مشاوره و گفت از این فیلم ها دیگه نگاه نکن؛ ببینی بابات زنده می شود؟ بیشتر پدرت ناراحت ...
ملاقات خصوصی ؛ روایتی نو از درون ایده ای همیشگی / وقتی فیلم تکلیف خود را می داند
....از همان ابتدا، فیلمساز، با ارائه ی موقعیت های متناقض، به دنبال به تصویر کشیدن دو گانه ی "فقر و اخلاق" است. موقعیت های متنقاضی چون سکانس ابتدایی فیلم و قدم های پروانه بین گل ها در دشت کوچک کنار خانه شان، و اتصال آن به نوجوانان هم محلی او که بین سیگار و چاقو نفس می کشند؛یا کمی بعد تر، تصویر دعوای خیابانی ازپشت شیشه ی عطاری؛ گویی فیلمساز از همان ابتدا قرار است به ما بفهماند که چیزی ناهماهنگ با ...
ماجرای دانشجویان اصفهانی که به جای سالن رقص، مسجد می خواستند/ از ترس دستگیری، تمام کتاب هایم را آتش زدم
مسیر انقلاب و مبارزه وارد شدید؟ آرسته: عشق به امام باعث شد تا رساله ایشان را تهیه کنم و مقلدشان شوم، از همان دبیرستان در جلسات مذهبی شرکت می کردم که به صورت مخفیانه برگزار می شد، چون پیش از انقلاب روی مجالس مذهبی و به خصوص امام خمینی (ره) بسیار حساس بودند. ساواک کاملا روی افراد شناخت کامل داشت و اعتقادات مردم را می دانست، مکان جلسات را هر هفته تغییر می دادیم. **وقتی ...
مادرم می گفت کاش پسر بیشتر داشتم تا برای دفاع از حرم می فرستادم
. اما مادرم بروز می داد و تمام کار ها را می کرد و خوب حرف می زد. اوایل مادرم خیلی بی تابی می کرد. اگر آفتاب می شد می گفت بچه ام الان در آفتاب می سوزد. اگر باران می آمد می گفت الان بچه ام در باران خیس شد. مادرم بی تابی های خودش را داشت. چند سال آخر گفتیم دی ان ای بدهیم که می گفت من بچه ام را داده ام و پس نمی گیرم. می گفت تا وقتی هستم بچه ام نمی آید. در آخر هم محمدرضا نیامد. هفت ماهی که مادرمان در ...
روزی از نفت می روم که مرا نخواهند
این تیم است و ما فقط برای دل هواداران می جنگیم. کاپیتان نفت درباره پیشنهاداتی که برای جدایی داشت گفت: پیشنهاد داشتم اما همیشه دوست داشتم در شهر خودم بازی کنم. از مدرسه فوتبال تا به امروز در این تیم بودم و با تمام وجود برای تیم شهرم می جنگم. حتی به شوخی به بچه ها گفتم که با تیم امیدمان به جام حذفی می روم تا یک قهرمانی برای آبادان بیاوریم. چون واقعا یک قهرمانی این تیم کم دارد. هیچ وقت به ...
روایت شهره پیرانی از شهادت داریوش رضایی نژاد/ یک ساعت بعد از ترور
می زند. یک ساعت پیش همدیگر را دیده ایم. خیلی قبولش دارم. می پرسد می توانید صحبت کنید؟ با قاطعیت به او هم می گویم خیر. تلفن را قطع می کنم. عموشهاب، برادر داریوش (بعد از تولد آرمیتا برادرهای همسرم را عمو صدا می زنم)، زنگ زده. دادیار رامسر است. می دانم به او زنگ نزده ام. شک می کنم. صدایش صدای خودش است ولی می تواند او نباشد. می گوید عمو کجایید؟ می گویم شما؟ می گوید شهابم. می گویم باور نمی ...
جنوب شهر پر از قصه است
فیلمساز حاصل زیست اوست. الان حال من این جوری است، ولی شاید چند سال دیگر در ژانر جنایی فیلم بسازم. در این چند سال اخیر، فکر می کردم در جنگ، در فضای تلخ، در فضای زندان و در جنوب شهری که مسائل و مشکلات خودش را دارد و اصلا در این حالی که در جهان هست و حال خوبی نیست، عشق می تواند نجات دهنده باشد. این مختص ایران هم نیست. در کارهای کوتاهم به این اشاره کردم و حالا در فیلم بلندم سعی کردم بیشتر به آن بپردازم. ...
4 نگهبان متهم به قتل در انتظار صدور حکم
آخرین جلسه محاکمه 4 نگهبان باغ که متهم به شکنجه و قتل مردی میانسال هستند در حالی در دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد که متهمان بار دیگر اتهام قتل را رد کردند. به گزارش ایران، فروردین سال گذشته زن جوانی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن همسرش به نام محمود خبر داد و گفت: همسرم راننده مینی بوس است، او چند روز پیش از خانه خارج شد و پس از آن دیگر خبری از او ندارم حتی تلفن همراهش هم خاموش ...
گذر از گردنه های برف گیر لرستان با فرمان یک زن/ روایت متفاوت تسنیم از نخستین بانوی راهدار ایران +فیلم
الیگودرز اظهارداشت: نخستین و تنهاترین بانوی راهدار ایران هستم. از سال 97 وارد این کار شدم و از دوران بچگی علاقه زیادی به کامیون،کارهای سخت و مردانه داشتم. وی افزود: خانه ما ابتدا روستای جهان خوش بود در آن زمان خودم کارهای کشاورزی را با تراکتور انجام می دادم به طوری که با تراکتور بارها را جا به جا می کردم و شخم می زدم اما کم کم علاقه ام به این کار و ماشین سنگین بیشتر شد و دوست داشتم روزی ...
حجازی فر: اصراری بر زبان ترکی ندارم/ تنوع زبان و فرهنگ زیباست
شکسته می شود و به سرعت با آن ارتباط می گیرند؛ به رغم ذهنیت ها و البته زیرنویس بودن کار نگرانی بابت این موضوع و همراهی مخاطب برایم وجود داشت. حجازی فر در پاسخ به این پرسش که آیا اصرار و تاکید خاصی بر زبان ترکی در ساخت فیلم هایش دارد، گفت: واقعاً اصرار خاصی ندارم؛ من ترک هستم و وقتی با شما حرف می زنم ذهنم یک بار این گفتگو را به ترکی ترجمه می کند و من بار دیگر آن را به فارسی برمی گردانم ...