سایر منابع:
سایر خبرها
شاکی، متهم را کشت
او در دل داشتم به سمت او رفتم و ضربات دسته کلنگ را بر سرش زدم چرا که او در سالن دادگاه به من گفته بود هیچ کاری نمی توانی انجام بدهی! البته من قصد کشتنش را نداشتم و تنها می خواستم او را ادب کنم! پس از انجام تحقیقات تکمیلی و صدور کیفرخواست، این پرونده جنایی با توجه به اهمیت ویژه آن به شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی ارسال شد و توسط قضات زبده دادگاه مورد رسیدگی دقیق قرار گرفت ...
داستان کوتاه/ اتوبوس
راست اتوبوس به سوی در ورودی روان بود. به مسافران نگاه کردم. چند نفر خواب بودند و برخی از شیشه جلو یا بغل، جاده را تماشا می کردند. به شدت ترسیده بودم. راننده رو به سمت جاده، چای را جرعه جرعه سر می کشید و زیر لب با خواننده ترانه هم نوا شده بود. هوا تقریبا خوب شده و او را کاملا سرحال کرده بود. درون صندلی فرو رفتم. داشتم فکر می کردم با وضع به وجود آمده چه کنم؟ این رودِ آرامِ سفید ...
تنفر فرزندانم، سخت ترین مجازات
.... مغازه موبایل فروشی داشت و یک روز که فهمید لوازم جانبی موبایل لازم دارم، شماره ام را گرفت و گفت برایت پیدا می کنم، بعد پیام می دهم.اما آن شب پیام عاشقانه فرستاد. برخورد تو چه بود؟ او می دانست من شوهر دارم. به او گفتم هر چند شوهرم را دوست ندارم اما دلم نمی خواهد به او خیانت کنم. چرا شوهرت را دوست نداشتی؟ اهل توجه و محبت به من نبود. با من گرم نمی گرفت. ...
برنامه جوکر هماهنگ شده بود! عصر جدید چی؟!
شب قبل از ضبط به گروه اضافه شده و هیچ تمرین و آگاهی درباره برنامه جوکر نداشته است. از آن طرف هم علی مشهدی نیز در ویدیویی از خود که در حرم امام رضا (ع) منتشر کرد، در تکمیل صحبت همکارانش، گفت: همه بچه ها دوستان من هستند همه ما جمع می شویم که در این شرایط لبخندی روی لب شما بیاوریم. بچه ها از یک هفته قبل با هم هماهنگ بودند. قرار بود سیدجواد رضویان در آن گروه باشد اما مشکلی برایش به وجود آمد ...
مصاحبه با اولین گزارشگر زن ایرانی؛ آیا او مهاجرت کرده است؟/ هر کجا حال بسکتبال خوب باشد من آنجا هستم
همکاری کردم. در مقطعی عضو کمیته مربیان ترکیه شدم. بعد از آن با گرجستان همکاری کردم. همه این کشورها آمدند از برنامه مدرن اروپا استفاده کردند و تغییرات بزرگی در برنامه بسکتبال کشورشان مخصوصا تیم های پایه به وجود آوردند. من همان برنامه را آوردم توی آکادمی. آن زمان آقای دکتر طباطبایی مدیرکل استعدادیابی وزارت ورزش و جوانان بود. من رفتم و برنامه هایم را اعلام کردم و ایشان شروع کرد به همکاری. کار خاصی هم ...
توهین مهران مدیری به داور عصر جدید | منظور مهران مدیری از این حرفها چه بود؟
شبکه اینترنتی گفت: من هرگز آقای مدیری را نمی بخشم، من پنج روز تمام در سرما کار کردم، آبان بود ولی نیاوران هوای بسیار سردی داشت. نقش مادر مهران غفوریان را بازی می کردم. با آن پا درد شدید چند قرص خوردم تا کسی حال بد من را نبیند. او ادامه داد: دو، سه روز به ما تعطیلی دادند وگفتند با شما تماس می گیریم، چند روز گذشت دیدم کسی تماس نگرفت. یکی از همان بچه ها به من زنگ زد و گفت معینی می دانی جای تو، مادر ...
فرمانی قاطع به کالا ها؛ زود، تند و سریع به قیمت های سال قبل برگردید!
نواندیش-محمد صادقی: دیشب وقتی برای خرید به بقالی سر کوچه رفته بودم با صحنه ای فوق العاده عجیب مواجه شدم! کالاهای بیچاره هراسان به این سو و آن سو می دویدند، ماجرا را از تن ماهی که در حال فرار بود جویا شدم و گفتم که ای تن تو را چه شده که چنین آشفته حالی؟! تن بیچاره و فلک زده گفت: مگر فرمان معاون وزیر را نشنیدی ای بی خبر؟! گفتم چه فرمانی، چه فرمانی بوده ای دوست گران بها من که شما را چنین هراسان ...
طاها آکگل: 2 سال کشتی را کنار گذاشته بودم/ لیز خوردم و طلای جهان پرید!
.... نقطه عطف دوران کشتی شما چه بوده است؟ نقطه عطف کار من این بود که دو سال بعد از اینکه کشتی را کنار گذاشتم در ازمیر با استادم رمزی موساقلو آشنا شدم. چون وقتی موفق نبودم از کشتی زده شدم اما معلمم اعتماد به نفس از دست رفته ام را زنده کرد و بعد از 2 سال من به لطف او اولین مدال را به دست آوردم. او من را در روز اول ملاقات دید و در تمرینات مرا امتحان کرد و به من گفت “می خواهم با تو کار کنم ...
رفع یک سوء تفاهم؛ شرکت کنندگان جوکر با علی مسعودی مشکلی داشتند؟
.... من دقیقه نود به گروه اضافه شدم و احسان علیخانی 12 شب به من زنگ زد. هر چیزی آن جا عنوان شد شوخی بود. من آمادگی اش را نداشتم اما برای این که برنامه را بتوانند ضبط کنند و لبخندی روی لب شما بیاید، رفتم. اما آن روز، روزِ من نبود. او افزود: همه بچه ها دوستان من هستند همه ما جمع می شویم که در این شرایط لبخندی روی لب شما بیاوریم. بچه ها از یک هفته قبل با هم هماهنگ بودند. قرار بود سیدجواد ...
خانه به خانه در خرمشهر جنگیدیم!
...، عملیات بیت المقدس، عملیات خیبر و... . زمان عملیات خیبر همسرم کباب کوبیده درست کرده بود، اولین لقمه را که گرفتم در زدند، گفتند اتاق جنگ با شما کار دارد. به همسرم گفتم شما بخورید، برمی گردم. وقتی رسیدم گفتند شما این همه نیرو آموزش داده اید اسامی سی نفر را به ما بدهید. وقتی اسامی را دادم، گفتند این ها فرمانده می خواهند. سریع گفتم کوله پشتی من بسته شده، آماده است. خانواده از نبودن شما ...
دعوای مهران غفوریان و آقای بازیگر سر چه بود؟ | طرفداری مهران غفوریان از بازیگر پرحاشیه
مهران غفوریان بازیگر محبوب و کم حاشیه در فضای مجازی است . سفر به ترکیه برای مهران غفوریان باعث بوجود آمدن شایعه مهاجرتش شد. مهمترین اتفاقی که برای مهران غفوریان افتاد سکته این بازیگر و جراحی که انجام داد به طوریکه بسیاری از کاربران معتقدند که لاغری شدید مهران غفوریان باعث سکته او شده است.در ادامه به حاشیه اخیر مهران غفوریان می پردازیم. ...
قاتل برادر در انتظار محاکمه
فایده بود و او از همسرش دفاع می کرد. متهم ادامه داد: این گذشت تا روز حادثه. آن روز خانه پدرم بودم که متوجه شدم فهیمه دوباره با حرف هایش خانواده ام را ناراحت کرده است. عصبانی شدم و به خانه برادرم رفتم، اما تورج در خانه نبود. فهیمه و بچه هایش تنها بودند. به فهیمه گله کردم و خواستم دست از کارهایش بردارد. او با گستاخی جوابم را داد و گفت به من ربطی ندارد. از ناراحتی و عصبانیت کنترل اعصابم را از ...
پاسبان لاله های خون جگر خواهد رسید(چشم به راه سپیده)
من افطار چاره نیست قدری غبار از کف پای شما بس است غفلت مرا به مجلس عیش و گناه برد رفتم خلاف میل شما هر کجا بس است من دوست دارمت که نشستم ببینمت بیرون نکن مگو که برو بی حیا بس است ای صاحب اختیار من و قدرهای من دست مرا خودت بدهی بر خدا بس است قرآن به سر گرفتم و گفتم فقط، علی یعنی علی اگر که ببخشد مرا بس است این بالحسین های تو دست مرا گرفت حتما برای توبه من کربلا بس است آقا قسم به گریه صبح و مساءتان آقا قسم به گریه زینب بُکا بس است ؟؟؟؟؟ ...
رازهای پنهان و باورنکردنی از زندگی سحر قریشی / ناگفته هایی تکان دهنده
دفتر آن کارگردان معروف بروم. تلفنی به من گفتند که برای تو ماشین خواهیم فرستاد. ماشین ( تاکسی سمند) دنبالم آمد و من سوار ماشین شدم. وارد مسیر شدیم و با راننده صحبت می کردم و متوجه شدم ایشان راننده آقای کارگردان معروف هستند چون شروع به گفتن خاطره کرد و خاطره هایی که ایشان تعریف می کرد بخش هایی از آن را توسط همکاران دیگر شنیده بودم. رسیدیم به دفتر راننده گفتند که همین پلاک است و به ...
در خواب به من گفتند اسماعیل تو آزاد شد!
دیدم که اسماعیل اسیر شده است. آن قدر به سر و صورتم زدم که داعش با بچه من می خواهد چه کار کند؟ نکند می خواهد او را بکشد؟! در همین لحظه آقایی نورانی و بلندقد را دیدم که کنارم ایستاده است. گفت: چرا این قدر بی قراری می کنی؟ اسماعیل تو آزاد شده. گفتم: خدا رو شکر! واقعا آزاد شد؟ گفت: بله! آزاد شده؛ ولی بعد از اون شهید می شه. همین لحظه از خواب بیدار شدم. لا اله الا الله و انا الیه راجعون گفتم و ...
علی مشهدی جایگزین چه شخصی در جوکر شده بود؟
لاو اینستاگرامی دیگر اعلام کرد که از ابتدا جواد رضویان قرار بود تا در گروه پنجم جوکر حضور داشته باشد اما به دلیل جراحی دندان موفق به همراهی گروه نشده بود و از من در نیمه شب دعوت شد که پذیرفتم اما با وجود دو روز بی خوابی و خستگی بسیار در طول برنامه نتوانستم که با بچه ها هماهنگ شوم. در هر حال اگر باعث دلخوری کسی شدم عذرخواهی می کنم. مهران غفوریان اولین شرکت کننده ای بود که در مقابل ...
ساکت الهامی: حجازی در ابتدا مرا قبول نکرد؛ می گفت ساکت با قلعه نویی است!
؟ یک روز رفتم سر تمرین و آقا فیروز را دیدم. پرسید چکار می کنی که گفتم دوباره رباطم پاره شد. گفت برو مدرک بگیر و بیا در کار مربیگری. هر جا بروم تو را به عنوان آنالیزور می برم چون تو توانایی مربی شدن را داری. حدود چه سال هایی بود؟ 78-79 رفتم کلاس D و دوره تمام شده بود که آقا فیروز گفت ما هفته بعد با صنعت نفت بازی داریم. صنعت این هفته در تهران مقابل بانک ملی بازی دارد ...
علی اوجی | بیوگرافی و عکسهای “علی اوجی”
علی اوجی بازیگر نقش وکیل سریال در حاشیه پیش از این نیز در سریال شوخی کردم و پژمان به ایفای نقش پرداخته بود. او تهیه کننده بسیاری از آلبوم های خواننده های سرشناس از جمله آثار رضا یزدانی را بر عهده داشته است. علی اوجی و همسرش نرگس محمدی علی اوجی را سالها به عنوان یکی از خوش فکرترین و معتبرترین تهیه کننده های موسیقی می شناختیم. او با دعوت مهران مدیری برای بازی در مجموعه شوخی کردم نشان داد که در بازیگری حرف های بسیاری برای گفتن دارد و بدون تردید یکی از شیرین ترین شخصیت های سریال در حاشیه است. علی اوجی هنرمند متفکری است که آگاهانه در مسیر پیش رویش قدم بر می دارد. ...
شهادت آرزوی من بود، اما حمید زود تر به آن رسید!
فقط دلت می خواهد نگاهشان کنی و بعد شهادت به سراغشان می آید. گاهی می گفتم کاش می شد من به جای تو می رفتم. چه خاطراتی از ایشان در ذهن تان ماندگار شده است؟ یک بار همراه ایشان سوار تاکسی شدم. کرایه کم داشتیم، به راننده گفت کرایه مان برای این مسیر کم است! بعد هم یک عطر حرم که از سوریه آورده بود به جای کرایه به راننده داد. عطر زیاد دوست داشت و بیشترین خرید ایشان عطر بود. یادش بخیر آن روز ...
قاتل فراری به ایستگاه محاکمه رسید
لباس هایش پاره شده و وضعیت نامناسبی دارد. از او سئوال کردم چرا اینقدر به هم ریخته هستی؟ در جوابم گفت: برادرت مرا سراغ هرمز فرستاد تا از او مواد بخرم. اما وقتی سر زمین کشاورزی او رفتم، هرمز تا مرا دید برای انجام نیت شیطانی اش مرا داخل چاله انداخت و.... متهم ادامه داد: با شنیدن حرف های زن برادرم شوکه شدم. هرمز از دوستان قدیمی ما بود و با هم بچه یک محل بودیم. به هر حال از همسر برادرم خواستم در این ...
پسر ورزشکار به خاطر خواهرش ناپدری اش را کشت
اما پس از مدتی به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: من و خواهرم کوچک بودیم که پدر و مادرمان از هم جدا شدند، مدتی بعد مادرم با مردی دیگر ازدواج کرد و خواهرم را پیش خودش برد. اما یک روز خواهرم با ناراحتی و گریه از ناپدری شکایت کرد و گفت که او را اذیت می کند و دیگر نمی خواهد با آنها زندگی کند. من که از دیدن این وضعیت خیلی عصبانی شده بودم یک شب به خانه مادرم رفتم و ناپدری ام را با چاقو زدم، قصدم کشتنش ...
گفتگو با زهرا پورعلی همسر و همراه شهید محمد اصلانی | هم سنگر بودیم
نکرده بود. در زندگی ام همیشه آرامش داشتم و این سبک زندگی را دوست داشتم. همه می گفتند: چرا عید به جای کیش و قشم مزار شهدا می روید؟! می گفتم ما این سبک زندگی را دوست داریم. بچه هایم باید این چیز ها را ببینند و یاد بگیرند. الحمدلله بچه ها هم راه پدرشان را در پیش گرفته اند. پسرهایم حوزه رفته اند. یکی از دخترهایم تحصیلات حوزوی دارد و دختر دیگرم هم به تازگی قصد داشت حوزه علمیه برود. خاطرم هست ...
روایت سحر زکریا از صدا خفه کن های زنان سینما
که برطرف شدم رفتم و برنامه ضبط شد، اما هنوز بعد از چندین ماه، پخش نشده است. با مهران مدیری قهر نیستم زکریا درباره اینکه برخی از همکاران قدیمی درخواست کرده اند او با مهران مدیری آشتی کند، افزود: من با مهران مدیری قهر نیستم. یک واقعیتی را گلایه آمیز مطرح کرد، اما مطبوعات زرد طورِ دیگری این جریان را هدایت کردند. من گفتم سال ها با شما (مهران مدیری) کار کردیم چرا وقتی می خواهید ...
با مناجات نامه خوان پیشکسوت استان بیشتر آشنا شویم
درخواست های خود را با استاندار مطرح کنند. از نیروی انتظامی، راهنمایی رانندگی و ... نوبت به من که رسید منتظر بودند که من هم مثل بقیه شروع کنم به شکوه و شکایت و مطالبه گری. خاطرم هست روز میلاد حضرت محمد بود (ص). من وقتی پشت تریبون رفتم گفتم من امروز آمده ام دل همه شما را شاد کنم و همانجا شروع کردم به خواندن شعری در وصف حضرت محمد (ص). فضای آن جلسه خشک و سنگین با آن برنامه مو لودی خوانی ...
استکی: بازی کریس رونالدو را دوست دارم/ با اولین قرارداد قید فوتبال را زدم
قرار بود شوت بزنی،حس می کردی که گل می شود؟ نمی شود گفت که صد درصد گل می شد، ولی باید تصمیم می گرفتم. آن شوت نتیجه زحمت همه بچه ها بود. وقتی بازی 26-26 بود با زدن شوت حسی به من می گفت گل می شود. از طرفی من اکثرشوتهایم را از زیر می زنم اما آن لحظه شوت را از بالا زدم و خدا راشکر گل شد. *یعنی با اینکه مطمئن نبودی و شانسی زدی؟ تو مجبوری که تصمیم بگیری حتی اگر مطمئن ...
عکس/ شادی و حرکات موزون مهران غفوریان و دخترش سوژه شد
عرصه کارگردان های تلویزیونی پیوست. از میان سوابق مهران غفوریان در زمینه کارگردانی می توان به عناوینی همچون مجموعه سریال های زیر آسمان شهر، همسایه ها، ورود ممنوع ممنوع، طبقه وسط، گل های 79، این چند نفر و حرف تو حرف اشاره کرد. وی در برنامه های تلویزیونی امشو و اعجوبه ها نیز به عنوان مجری حضور داشته است. از دیگر آثار مهران غفوریان می توان به خاتون، نوبت لیلی، قبر مشترک، قورباغه، امشو، با من خوش میگذره، پرواز مرغابی ها، ما همه با هم هستیم، داش آکل، 50 کیلو آلبالو، ما خیلی باحالیم، عطسه و قورباغه اشاره کرد. ...
گذشت با چشمانی اشک آلود
نام من سند زد و همین موضوع موجب دخالت های خانواده همسرم را شدت بخشید ولی من هیچ گاه به این حرف ها توجهی نداشتم و به زندگی شیرین خودم ادامه می دادم تا این که 2 سال قبل به بیماری آرتروز مبتلا شدم و بعد از آن هم یک سرطان خاص زنانه گریبانم را گرفت زمانی که این موضوع را فهمیدم خیلی ناراحت شدم چون هنوز فرزندانم سروسامان نگرفته بودند و من هراسان به آینده آن ها می اندیشیدم با چشمانی اشکبار موضوع را به فرشاد ...
آبروریزی مهران غفوریان درخارج | مهران غفوریان خودش را به فنا داد
همسر و دخترش در کنسرت میثم ابراهیمی حضور داشته است؛ مهران غفوریان در سوم شهریور ماه سال 1353 در تهران متولد شده، از سال 1373 تا کنون در عرصه بازیگری و فیلم نامه نویسی و مجری گری مشغول به فعالیت می باشد. شما می توانید در ادامه کلیپی از حضور مهران غفوریان در برنامه دورهمی را مشاهده نمایید. معرفی بیش تر مهران غفوریان مهران غفوریان متولد 3 شهریور 1353 در تهران ، بازیگر و کارگردان ...