سایر منابع:
سایر خبرها
صیغه کردن زن جوان به مدت 5 سال
زن 39 ساله که با کوله باری از غم وارد کلانتری شده بود در حالی که دادخواست تقاضای مهریه را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی می گذاشت درباره قصه زندگی اش گفت: روزی که از همسرم به دلیل اعتیاد شدیدش به مواد مخدر صنعتی جدا شدم دیگر حاضر نبودم با هیچ مردی ازدواج کنم چرا که سختی های زندگی با یک فرد معتاد مرا به شدت فرسوده کرده بود. اگر چه اوضاع مالی پدرم نیز به اندازه ای نبود که همه خانواده در رفاه و ...
محاکمه بهلول به اتهام قتل شیما +عکس
در دادسرای جنایی تهران گفت: من و پدر شیما سال ها قبل از هم جدا شدیم و دوباره ازدواج کردیم که شیما به دنیا آمد. آن زمان معتاد بودم و وقتی شیما 10روزه بود، من بازداشت شدم. می خواستند مرا به زندان ببرند که شیما را به برادرم سپردم. البته ما او را مریم صدا می زدیم. وقتی آزاد شدم، برادرم او را به خانواده ای سپرده بود. تا دو سالگی اش، او را می دیدم اما بعد از آن دیگر خبری از دخترم نداشتم تا این که به ما ...
از مرگ مرموز نوعروس قبل از عقد تا قتل زن مشهدی به دست شوهر
از فضای درگیری و مشاجره های توهین آمیز پدر و مادرش دور کند اما هنوز مدتی از این ماجرا سپری نشده بود که پیامکی عجیب روی گوشی آیناز نقش بست: دخترم مرا حلال کنید! و به همه فامیل هم بگویید! . دختر 14 ساله با دیدن این پیامک که رنگ جنایت داشت، وحشت زده کفش های خود را پوشید و درحالی که خواهرش را به دوستش می سپرد، سراسیمه خود را به خانه رساند. او که با چهره ای رنگ پریده قدم به پذیرایی گذاشته بود ...
مرد کلاهبردار با ادعای عشق زن تنها را بیچاره کرد
به گزارش تازه نیوز، زن 46 ساله که مدعی بود یکی از کلاهبرداران سایت دیوار که با شگرد آگهی های ارزان قیمت و گرفتن بیعانه فروش کالا، روزگارش را سیاه کرده است درباره سرگذشت تلخ خود به کارشناس اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد گفت: در یک خانواده پدر سالار 10 نفره به دنیا آمدم اما هیچ گاه پدرم به من محبت نمی کرد و دست نوازش بر سرم نمی کشید. او حتی یک بار هم مرا نبوسید یا در آغوشش نگرفت به همین دلیل ...
جیغ های دختر 14ساله همسایه ها را متوجه یک قتل خانوادگی کرد +عکس بازسازی صحنه جرم
خواهرش را از فضای درگیری و مشاجره های توهین آمیز پدر و مادرش دور کند اما هنوز مدتی از این ماجرا سپری نشده بود که پیامکی عجیب روی گوشی آیناز نقش بست دخترم مرا حلال کنید! و به همه فامیل هم بگویید! . به نقل از خراسان، دختر 14 ساله با دیدن این پیامک که رنگ جنایت داشت، وحشت زده کفش هایش را پوشید و در حالی که خواهرش را به دوستش می سپرد، سراسیمه خود را به خانه رساند. او که با چهره ای رنگ پریده قدم ...
معاون حوزه علمیه گیلان: تخریب قبور ائمه(ع) سند مظلومیت شیعه است
مرد معروفی است، روایت می کند: متن روایت: منصور دوانقی در تاریکی شب مرا احضار نمود. یقین کردم که مرا در این ساعت شب نخواسته مگر به جهت پرسش از فضایل علی(ع) و ممکن است پس از شنیدن فضایل آن بزرگوار مرا بکشد. لذا فوراً وصیتی نوشتم، غسل کردم و کفن پوشیدم، حنوط کردم و به مجلس منصور وارد شدم. منصور دوانیقی گفت: نزدیک من آی. نزدیک رفتم تا آنکه زانوهایم به زانوی وی متصل شد ...
قاتل عوض شد ! / دروغ در اعتراف به قتل دختر و پسر خردسال لنگرودی + عکس
عصبانی شدم و لگدی به شکمش زدم که سرش به دیوار خانه خورد و بعد از چند روز او هم جان خود را از دست داد که به ناچار جسد پسرم را نیز در کنار خواهرش با کمک علی – ر دفن کردیم و ... در حالی که تناقض های آشکاری مانند دو سال زندگی بدون سرپناه در مشهد و همچنین چگونگی قتل کودکان خردسال، در اعترافات جابر موج می زد، قاضی دکتر صادق صفری، با صدور قرار بازداشت موقت، دو متهم این پرونده جنایی را برای کشف ...
دعوا بر سر هزینه های آرایشگاه
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از جام جم، زن جوان وقتی روبه روی قاضی قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش گفت: شش سال است ازدواج کرده ام. اوایل وقتی ازدواج کردیم، من سرکار می رفتم و درآمدم خوب بود. ولی بهرام دوست نداشت من کار کنم. آنقدر به من گفت و در گوشم خواند و بهانه گرفت، تا بالاخره سال گذشته استعفا کردم و دیگر سرکار نرفتم. نمی خواستم دیگر با شوهرم بحث داشته باشم. به حرفش احترام گذاشتم. ولی ...
به هوای کیف مدرسه ام سر از اندیمشک درآوردم!
عملیات هرجا بروی من با تو می آیم. خلاصه ایشان آن شب نماز را داخل سنگر خواند و من منتظر شدم برگردد. وقتی عملیات شروع شد دیدم حسن نیست و رفته است. به فرمانده گردان گفتم حسن همراه شماست؟ گفت بله با ما جلو آمد. دیگر حسن را ندیدم تا اینکه شنیدم به شهادت رسیده است. واقعاً محشری برپا بود. از هرطرفی گلوله می آمد. وقتی همه برمی گشتند، از بچه ها پرسیدم حسن چه شد؟ هر کسی حرفی می زد، اما همه متفق القول بودند ...
سرقت های سریالی مدیر اخراجی از زنان
زد و تازه فهمیدم او این خانه را به مدت دو روز اجاره کرده و پس از سرقت فرش دستباف، تلویزیون و اموال دیگرم فرار کرده است. کفش هایم را سرقت کرد زن جوان دیگری هم با شکایت از مرد کلاهبردار گفت: مدتی قبل برای طرح شکایتی به یکی از دادسرا ها رفته بودم و هنگام بازگشت به عنوان مسافر سوار یک خودرو شدم. راننده آن مرد جوانی بود و ادعا کرد کارمند دادگاه است و می تواند مشکل مرا حل کند. به این بهانه ...
مرگ باضربه های ساتور +عکس
...> آن طور که خواهر مقتول به جام جم می گوید، همه چیز از هفت سال پیش شروع شد. آن موقع برادرش شهاب در بندرعباس سرباز بود و 21 یا 22 سال بیشتر نداشت: گویا در مسیر خود به پادگان، همسرش را که آن زمان دختر جوان 19 ساله ای بود، دید و دلباخته او شد. پدر و مادر این دختر از هم جدا شده بودند. ما به دلیل برخی مسائل، به شدت مخالف ازدواج برادرم با او بودیم. خواهر بزرگ ترم بدون بی احترامی، به دختر گفت برادرمان سن ...
روایتی از زندگی معتادی که کارآفرین شد
ان داده بود به دنبال یک پیشنهاد کاری به پدرم و به خاطر اعتماد به پاک بودن در این 2 سال با آقاجان همکار شدم و کم کم برای خود کارگاه جدیدی دست و پا کردم. سخت کار کردم، شبانه روز عرق ریختم و به کمک نیروهایم که همگی از جنس خودم بودند ساختیم و تولید کردیم و زندگی کردیم. صندلی ام را چرخاندم از پشت میز بلند شدم پرده دفتر را کنار زدم به نیروها و همکارانم نگاه کردم همه این کارگرها سرنو ...
گذشت، پایان پرونده جنجالی قتل شیما
پلیس همچین در بازرسی از محل لوازم شخصی زنانه متعلق به افراد دیگر را نیز کشف کردند. با کامل شدن تحقیقات در این باره، پدر و مادر واقعی شیما هم شناسایی شدند و علیه بهلول شکایت و درخواست قصاص کردند. مادر شیما گفت: یک روز ناپدری شیما به دیدن من آمد و گفت که دخترم کشته شده است. من از ماجرا خبر نداشتم و زمانی که متوجه شدم از متهم شکایت کردم. من و پدرش شیما سال ها قبل جدا شدیم و من دوبار ازدواج کردم ...
آخرین رقص دختر زیبای ایرانی در لباس عروس ! / او فرشته شد + عکس
بازهم در حال تمرین رقص بوده که چنین اتفاقی برایش افتاده است. معصومه 4 یا 5 روز در بیمارستان بستری بود. بعد از آن دکترها نزد ما آمدند و از مرگ مغزی خبر دادند. آنها با ما صحبت کردند و گفتند که می توانیم اعضای بدنش را اهدا کنیم. من و خواهرم و پدرم بلافاصله قبول کردیم، اما مادر معصومه قبول نمی کرد. درواقع معصومه خواهر ناتنی ما بود. پدرم بعد از مرگ مادرم با مادر معصومه ازدواج کرد و ما صاحب یک خواهر دیگر ...
شکایت دوباره دختر جوان از کسی که می خواست به او تجاوز کند | تحقیق برای بازداشت متهم با یک دلیل جدید
شکایت کند. دختر 20ساله در توضیح ماجرا به مأموران گفت: چند وقت قبل از طریق اینستاگرام با پسری به نام محسن آشنا شدم. در ابتدای آشنایی فقط با هم چت می کردیم تا اینکه محسن پیشنهاد داد با یکدیگر قرار ملاقات بگذاریم. وی ادامه داد: من بی خبر از نقشه شومی که او در سر داشت، در حوالی سوهانک با وی قرار ملاقات گذاشتم. او با ماشین به محل قرار آمد و من هم سوار شدم اما در بین راه متوجه شدم او ...
روایت ساکن قدیمی محله مهرآباد از معجزه زندگی اش
اوایل ازدواج سختی زیاد کشیده اند. می گوید: من نمی خواستمش و مادرم جواب بله را داده نه من . همه می خندند و خودش هم ریسه می رود. بعد هم اضافه می کند که کوچک بودم که گیر و گرفتار بچه داری شدم و پسر بزرگم را وقتی 15 سال داشتم حامله بودم. صحبت تمام شده و هنگام خداحافظی عکس چندسال پیش آقا قاسم روی دیوار را می بینم. الحق که به قول خودش قلچماق بوده است. قوی هیکلی که در حال حاضر زانویش آرتروز دارد و چشم چپش هم نمی بیند. ...
خواهر و برادر ناتنی به ایستگاه محاکمه رسیدند
...> بعد از اعتراف سارا بود که برادرش هم بازداشت شد و به جرمش اعتراف کرد. میلاد گفت: سال ها قبل که پدر سارا فوت کرد، مادرش با پدر من وصلت کرد و من متولد شدم. من سارا را مثل خواهر واقعی ام دوست داشتم. مدتی قبل از حادثه بود که سارا گفت شوهرش با او بدرفتاری می کند و او را کتک می زند که عصبانی شدم و تصمیم به قتل او گرفتم. شب حادثه مطابق نقشه به خانه خواهرم در جنت آباد رفتم و شوهر خواهرم را خفه کردم. ...
“مهناز افشار” از شغل جدیدش پرده برداشت!
صحنه ی فیلم برف روی کاج ها بودم و تازه هم فیلم سامان مقدم را تمام کرده بودم. آن روزها حسابی خسته بودم. وقتی به من زنگ زدند و گفتند کاندیدا هستی، خیلی خوشحال شدم. ذکرهایم را گفتم و دو رکعت نماز شکر خواندم. این ها را می گویم که بدانید چه حالی داشتم. همان زمان آقای میری زنگ زدند و تبریک گفتند. البته یک سری صحبت ها شد که من را به عنوان بازیگر آن فیلم خوشحال نکرد. افشار در ادامه توضیح داد ...
جزئیات تازه از قتل وحشتناک دو کودک، پای یک زن در میان بود!
برای چند روز روانه زندان شدند. مدتی بعد از این ماجرا همسرم پیشنهاد داد تا از لنگرود به لاهیجان مهاجرت کنیم وقتی همه لوازم و اسباب و اثاثیه را جمع کردم ناگهان جابر سوار خودرو شد و دیگر نفهمیدم به کجا رفت. او حتی تلفن های مرا هم پاسخ نداد. وقتی به در منزل م (همسر دوست جابر) رفتم تازه فهمیدم که او هم از آن محله به مکان دیگری رفته است و آن جا زندگی نمی کند! خلاصه از همان سال 96 شکایت کردم ...
دختر جوان چرا خودش را از خودرو به پیرون پرت کرد؟
منطقه کوهسار قرار گذاشتم. او ادامه داد: اردشیر سوار بر خودروی پژویی به محل قرار آمد و من سوار خودرواش شدم. دقایقی که گذشت، متوجه شدم قصد آزار و اذیت مرا دارد. از او خواستم توقف کند اما وی بدون توجه به مسیرش ادامه داد و به سمت پردیس حرکت کرد. بلافاصله موقعیت جغرافیایی ام را برای مادرم و یکی از دوستانم فرستادم. اردشیر به راه خودش ادامه داد و مدام مادرم و دوستم تماس می گرفتند و من مضطرب از حادثه ...
دسیسه شوم خواستگار فریبکار برای دختر دانشجو / فریبا در یک قدمی مرگ
این ها بخشی از اظهارات دختر 19 ساله ای به نام فریبا است که پس از جدال با مرگ و طی مراحل درمان وارد نجفی مشهد شده بود تا از یک جوان 22 ساله شکایت کند. به گزارش رکنا، این دختر جوان با بیان این که آینده و هستی ام را از دست دادم درباره این ماجرای تلخ و تاسف بار به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: وقتی در دانشگاه پذیرفته شدم خیلی احساس بزرگی و غرور می کردم . از این که با جنس مخالف همکلاس ...
محاکمه خواهر و برادر ناتنی به اتهام قتل داماد
همیشه به من خیانت می کرد و با دخترانی در ارتباط بود. مدام با هم درگیر بودیم و چند بار قهر کردم و به خانه مادرم رفتم اما با اصرار جاوید به خانه برگشتم. او دست بردار نبود و به من خیانت می کرد. آخرین بار بعد از دعوا مرا کتک زد که موضوع را به آریا، برادرناتنی ام گفتم و با هم نقشه قتل را کشیدیم. شب به جاوید چای زعفران دادم و داخلش قرص خواب آور ریختم. وقتی او به خواب رفت، برادرم به خانه مان آمد و جاوید را ...
انتقام وحشتناک زن از شوهر خیانتکار
به خانه مان آمد و او را خفه کرد. سپس ما جسد را در صندوق عقب ماشین گذاشتیم و آن را در حاشیه شهر آتش زدیم. بازداشت برادر ناتنی به دنبال اظهارات این زن ،آریا بازداشت شد و به قتل شوهر خواهرش اعتراف کرد . وی گفت : سالها قبل وقتی پدر آزاده فوت شده بود مادرش با پدر من ازدواج کرد و من متولد شدم .من و آزاده خواهر و برادر ناتنی بودیم اما من همیشه او را مانند خواهر واقعی ام دوست داشتم ...
دختر جوان چرا خودش را از خودرو به بیرون پرت کرد؟
. بلافاصله موقعیت جغرافیایی ام را برای مادرم و یکی از دوستانم فرستادم. اردشیر به راه خودش ادامه داد و مدام مادرم و دوستم تماس می گرفتند و من مضطرب از حادثه ای که در کمینم بود به اردشیر التماس می کردم که مرا رها کند، اما او هیچ توجهی نمی کرد تا اینکه به میدانی در پردیس رسیدیم و وقتی سرعت خودرو کم شد، من خودم را به بیرون پرتاب کردم. با شکایت دختر دانشجو، از آنجایی که محل حادثه تهران بود، پرونده ای در ...
آدم ربایان دوقلو پس از آزار زن جوان با گریه به پایش افتادند!
ویلایی در اطراف تهران بردند و پس از اجرای نقشه شومشان در اتاق زندانی کردند. جزئیات پرونده قتل وحشتناک دو نفر به خاطر رابطه عاشقانه با زن شوهردار! +تصاویر مادر شوهر به دست عروس کشته شد؛ مدام مرا تحقیر می کردند و گفتند باید خانه را خالی کنید! کمی بعد صدای گریه آنها را شنیدم. یکی از آنها با گریه به دیگری می گفت که در اینترنت جست وجو کرده و متوجه شده که مجازات کاری که کرده اند ...
شرایط صیغه موقت بدون اجازه پدر
...: عقد موقت یا صیغه ، یکی از انواع عقد نکاح بوده و همانطور که از نام آن پیدا است ، برای مدت زمان محدود و مشخصی منعقد شده و پس از آن ، با اتمام مدت عقد موقت ، زوجیت زن و مرد ، به پایان می رسد . در قانون مدنی ایران ، عقد موقت ، در کنار عقد دائم ، مورد پیش بینی قرار گرفته و احکام و آثار مربوط به آن ، همچون ازدواج دائم ، مشخص شده است . همانطور که می دانیم ، یکی از مهم ترین شرایط ازدواج دخترانی که دو ...
کوچه به کوچه برای پیدا کردن نیازمندان/ بانوی اردبیلی که از 1400 خانوار دستگیری کرد
اشعار خود را سر صف مدرسه، برای دانش آموزان می خواندم. بعد از حضور در بسیج دانش آموزی به رغم فعالیت، به عنوان سرگروه انتخاب شدم همین سرگروهی باعث شد تا بیشتر با وظایف بسیج دانش آموزی آشنا شوم. همزمان با فعالیت در مدرسه به خاطر علاقه به قرائت قرآن، برای آموزش ترتیل قرآن در محله خودمان کلاس آموزشی ثبت نام کردم. در سومین جلسه کلاس ترتیل قرآن کریم، زمانی که شروع به قرائت کردم مربی ...