دو کرامت از حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)(حکایت اهل راز)
سایر منابع:
سایر خبرها
جانبازی از بلوچستان که همچنان مبارزه می کند
؟ در سال 1358 به عنوان یک کارگر و خدمتگزار وارد جهاد سازندگی اسبق شدم. آن موقع بحث پست و مقام و مدرک و منصب نبود. به اتفاق شهیدان مهندس ولی الله نیکبخت و امام بخش ریگی، وارد خاش شدم. نیکبخت و ریگی نخستین شهدای جهاد سازندگی هستند. دانشگاه شهید نیکبخت نیز برای تجلیل از این شهید بزرگوار به نام ایشان نامگذاری شد. در سال 1359 دیپلم گرفتم. بعد از جنگ، تحصیلاتم را ادامه دادم و لیسانس دامپروری ...
نگاهی به نهضت پیروز تنباکو
خمینی در مسجد شیخ انصاری نجف به تاریخ 10 آبان 1356 ایراد فرمودند، درباره نهضت تنباکو و حضور روحانیت در راس این نهضت، گفتند: ... در این صد و چند سال، یکیش قضیه تنباکو بود که همه مطلع هستید. میرزا رضوان الله علیه میرزای شیرازی بزرگ رضوان الله علیه امر فرمود و علمای ایران، علمای بلاد ایران رضوان الله علیهم که در رأسشان میرزای آشتیانی بود، در تهران اجرا کردند این مطلب را و دولت ساقط شده ...
افتخار می کنم زادگاهم نی ریز است
در اتاقم بود به بازار وکیل بردم و به 100 تومان فروختم و به دبیرستان نمازی رفتم. کلاس های یازده و دوازده را در این دبیرستان گذراندم و در خرداد سال 1336 دیپلم گرفتم و برای یافتن کار با تعدادی از دوستانم راهی تهران شدیم. 6 صبح که از شیراز با اتوبوس حرکت کردیم 4 عصر به اصفهان رسیدیم. در اصفهان ماندیم چون شب ها جاده امن نبود و با اتوبوس حرکت نمی کردند. در اصفهان به مسافر خانه رفتیم و فردا ...
امام این جوان ها را متحول کرد
یادم می آید. در زبان بچگی، آقاابراهیم را آقاایلامیم صدا می کردم. یک بار هم از پشت اتوبوس دوطبقه ی شرکت واحد آن سال ها، سی متری جی را سیمتریجی خواندم که هنوز عمه طاهره بعضی وقت ها آن سوتی عصر بچگی را دست می گیرد. آقاابراهیم یک ماشین جیپ داشت که گاهی می آمد و ما را در محل می چرخاند. من و آبجی خدیجه و صدالبته دختر خودش فاطمه سادات را. بعدها که روزنامه نگار شدم، باری رفتم عکاسی فری و با پدر و مادر شهید ...
مرثیه در نوحه
نقل کرده است: در عالم خواب دیدم وارد کربلا شدم و رفتم به جانب حرم که مشرف شوم و اذن دخول میخواستم. شخصی مرا مانع شد و به دست اشاره کرد که برگرد، که الآن وقت زیارت کردن تو نیست، گفتم بنا نبود حرم جناب ابی عبدالله الحسین (ع) حاجب و مانع داشته باشد. | گفت ای مقبل در این لحظه، حضرت زهرا(س) و مادرش خدیجه کبری (س) و مریم و حوا و آسیه و جمعی از حورالعین، با جمعی از انبیاء به زیارت آمده اند ...
جایگاه ادبیات فارسی در آثار و گفتار امام خمینی (س)
و غور ایشان بر آثار حضرت مولاناست. امام خمینی بدون آن که شعری از او بخواند، از ترکیبات مولوی استفاده و آن را به زبان ساده تر برای مردم بیان می کرد. مسئله مرگ و بیداری نیز برگرفته از دیوان شمس مولاناست: مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم... در همین سخنرانی است که باز بیتی از مثنوی را می خواند: آن که مردن پیش چشمش تهلکه است، نهی لاتلقوا بگیرد او به دست ...
ماجرای یک ویلچر قرضی !
...: روز حادثه من کربلا بودم و صبح اومدم و اصلا حسن رو ندیدم. شب به خاطر اینکه قطعه شهدا مراسم بود خودمم رفتم. صبح از کربلا اومدم، قصد موندن هم داشتم اما اونجا انگار دلم شور بزنه، این دوتا تنها بودن، اومدمّ رفتم اونجا (مراسم) حتی از بغل صحنه تصادف رد شدم، نمی دونستم بچه خودمه. اومدم خونه، ساعت یک ربع به دو از بیمارستان به گوشیم زنگ زدن و گفتن پاشید بیاید بچه تصادف کرده. شما اطلاع ...
آرزوی فرزندآوری پس از 15 سال محقق شد
...، برای او خوشحال می شدم اما آواری روی سرم می ریخت که چرا من نباید بچه دار شوم؟ یک طوری شده بود که به خاطر هزینه های درمانی دیگر لنگ مبلغ کمی پول در زندگی مان بودیم. نه خانه ای و نه ماشینی .در خانه مادرم زندگی می کردیم، اطرافیان هم مدام به ما می گفتند شما زن و شوهر چرا هیچ چیز ندارید؟ از چه زمانی سختی ها را پشت سر گذاشتید و تحمل شرایط برایتان راحت تر شد؟ محمد: ما تا سال ها ...
چند خاطره ناب از زندگی سید شهیدان اهل قلم شهید مرتضی آوینی
در خدا فانی کند ، آنگاه این خداست که در آثار ما جلوه گر می شود ... ************************************ خانم زهرا(سلام الله علیها) فرمود: با بچه من چه کار داری؟ من یه وقتی سر چند شماره از مجله سوره نامه تندی به سید نوشتم که یعنی من رفتم و راهی خانه شدم. حالم خیلی خراب بود. حسابی شاکی بودم. پلک که روی هم گذاشتم "بی بی فاطمه" (صلوات الله علیها) را به خواب ...
روایتی از دیدار با رهبری به قلم یک دانش آموز
نشان می دادند، فقط می دانم که از فرط خستگی و بی حالی، نایی برای انجام کار هایم نداشتم. دست از کار کشیدم و با چشمان خسته و نا امیدم به خبرهای کار نشده مدارس خیره شدم و با خودم درباره چگونگی تمام کردن آنها فکر می کردم. از فرط خستگی، چشمانم درست کیبورد موبایل را نمی دید. تصمیم گرفتم برای تجدید قوا، از فضای کار خارج شوم. به کنار پنجره رفتم، پنجره را باز کردم؛ صدای دلنشین فاخته و خش خش تکان خوردن برگ های ...
ویدئوی شبنم قلی خانی در اینستاگرام غوغا کرد | تاج عجیب شبنم قلی خانی از طرف کیست؟
شب آرامش نام دارد. کارگردانی این مجموعه به عهده احمد امینی بود. شبنم قلی خانی بازیگری را از سال 1376 با بازی در تئاتر آغاز نمود. پس از آن با حضور در فیلم سینمایی مریم مقدس به کارگردانی شهریار بحرانی توانست به خوبی بدرخشد و شناخته شود . وی در این فیلم نقش مادر حضرت مسیح را ایفا می نمود.سریال اولین شب آرامش به کارگردانی احمد امینی در سال 1384 اولین حضور او در تلویزیون بود که با آن شهرت ...
وقتی بلاگر ها الگوی نوجوانان می شوند
چشم های امام رضا (ع) خانم تر جلوه کنم. همانجا با آقا قول وقرار گذاشتم که چادر به سر کنم. از آن به بعد هر کجا که می رفتم چادرم همراهم بود. احساس می کردم آدم ضعیفی هستم! 5 سال از عهد من با امام رضا گذشت و من 15 ساله شدم. آن زمان بیشتر وقتم را در فضای مجازی می گذراندم. کارم شده بود دنبال کردن زندگی بلاگر ها. یکی از آن ها را خیلی دوست داشتم و الگوی خودم قرار داده بودم. پوشش باز و ...
چگونه یک پسربچه چهارساله حیثیت عموپورنگ را برد؟
داریوش فرضیایی (عموپورنگ) با ذکر خاطره ای از یک کودک 4 ساله، ماجرای پارگی شلوارش را روایت کرد و کودکان امروزی را مانند یک کامپیوتر دانست. به گزارش وقت صبح به نقل از خبرآنلاین، برنامه خندوانه با اجرای رامبد جوان، شب گذشته (یکشنبه 18 اردیبهشت)، میزبان داریوش فرضیایی یا همان عموپورنگ بود. در این برنامه عموپورنگ باذکر خاطره ای از گذشته، تفاوت بچه های نسل جدید و قدیم را مطرح کرد ...
اندیشه و تاریخ پیشگویی که ناصرالدین شاه را به کشتن داد
بینی کرد از قبیل سوقصد در آغاز سلطنت، سه بار مسافرت به اروپا و چند پیشامد دیگر جملگی بدون کم و کاست درست در آمده است. از جمله گفت: روز پنجشنبه شانزدهم ذی قعده 1313 خطری بزرگ تو را تهدید می کند. هر گاه روز مزبور را به شب رساندی بدان چند سال دیگر هم با کمال اقتدار سلطنت خواهی کرد. اینک آنروز که دیروز بود به خوشی سپری شد. به پاس این موهبت امروز به حضرت عبدالعظیم مشرف می شوم و نماز شکرانه را در حرم ...
شوهر بی غیرتم خرج هووی پنهانی ام را هم از من می گیرد / شب ها به بهانه کار با او بود !
فرزند دومم نیز به دنیا آمده بود و آن ها هر روز قد می کشیدند ولی من همچنان با رنج و سختی های روزگار درگیر بودم. بالاخره حدود 5 سال قبل بود که روزی حمید به خانه آمد و گفت: در یکی از بازارهای شبانه مشهد شغلی پیدا کرده است و قصد فروش کالا در این بازار را دارد. با این بهانه از من خواست برای آخرین بار تسهیلات بانکی بگیرم من هم که خیلی خوشحال شده بودم این وام را برایش گرفتم ولی مدتی بعد متوجه شدم او با ...
سفارش امام صادق(ع) به دعا کردن برای گنهکاران
رحمانیت و رحیمیت خدا یک طرف باشد و من آدم تلخ و خشنی باشم. اگر می گویم بسم الله الرحمن الرحیم ، باید از این رحمانیت و رحیمیت شکل بگیرم تا به معشوق وصل شوم در غیر این صورت از پروردگار جدا خواهیم شد و رحمت و رحیمیت خدا سراغم نمی آید. این محقق، مفسر و پژوهشگر علوم قرآنی با بیان اینکه متاسفانه تعدادی از ما دین را بلد نیستیم، اظهار داشت: امام صادق(ع) به ابن جندب فرمود: به گناهکاران هجوم نکن ...
متخصص جنگ های نامنظم کوه های کردستان را مثل کف دستش می شناخت
...، جانشینی گردان و فرماندهی گردان را تجربه کرده بود. متن زیر خاطراتی از این شهید در گردان ضربت و همین طور حضور در آوردگاه دفاع مقدس است که به کمک رضا رستمی از فعالان فرهنگی استان کردستان تهیه شده است. سپاهی پیشکسوت شهید رحیمی از انقلابی های شناخته شده کردستان بود. دوران طاغوت مبارزات زیادی علیه رژیم شاه داشت. با چنین پیش زمینه ای وقتی انقلاب پیروز شد، او در تیر 1358 به عضویت ...
واکنش علی شادمان به گرانی های اخیر
است که در این مدت تنها در 9کار تصویری و یک کار تئاتر حضور داشته ام و اینطور نبوده که مدام در فیلم های مختلف مشغول کار باشم. سخت ترین کارم در این مدت سریال سرزمین کهن بود که 2سال درگیر آن پروژه بودم و در تمام این 2سال هرروز آفیش بودم و باید می رفتم سرکار! هر روز ساعت 6 صبح باید می رفتم سر لوکیشن و تا غروب یا شب کار ادامه داشت و شب ها که به خانه برمی گشتم، معلم خصوصی می آمد تا درس ها را با ...
خدا را چه دیدی! شاید دوباره کار کنم
او افزود: در هر یک از نقش ها، یک بُعد از وجود انسان را پیدا کردم. به همین دلیل همه نقش هایم را دوست دارم. پیدا کردن ابعاد گوناگون انسان و ارائه آن روی صحنه، بسیار شیرین است... دوست دارم تئاتر دوباره جان بگیرد. مدت هاست از تئاتر ایران چیزی نشنیده ام. دلم می خواهد تئاتر دوباره اوج بگیرد مانند زمان ما. البته می دانم این روزها شرایط اقتصادی بسیار سخت است. وقتی پشتوانه مالی محکمی نداشته باشی، وقتی حتی کرایه رفت و آمد به سالن تئاتر را نداشته باشی، کار کردن خیلی سخت می شود. البته زمان ما هم همین بود. تئاتر نمی توانست ما را به لحاظ مالی تامین کند. ولی خود تئاتر رونق داشت. ما سی شب اجرا ...
طلافروش ورشکسته سارق حرفه ای شد
میلیاردتومان بدهی. چون پیش از رفتن همسرم طلا خریده بودم و پولش را پرداخت نکرده بودم. و بعد تصمیم گرفتی دست به سرقت بزنی؟ اولش تا مدت ها منتظرش بودم اما وقتی آب پاکی را ریخت روی دستم و دیدم هیچ نشانی از او ندارم به دنبال چند خلافکار رفتم. موضوع را برایشان تعریف کردم و از آنها کمک خواستم. می خواستم ببینم آیا می شود نشانی از همسرم پیدا کرد و به سراغش رفت؟ اما به جایی نرسیدم. یک شب که همان ...
عدم توانایی کشورها در تقلید از خاتم کاری ایرانی
از همه گردشگران را در ایران و اصفهان متعجب می کند تفاوت های فرهنگی بین اقوام مختلف است که شامل شهرنشینی و کوچ نشینی می شود.من مسافری داشتم که بعد از سی سال به ایران بازگشته بود و پس از مشاهده اصفهان تصمیم گرفت سال بعد آن به ایران بازگردد و یک خانه سنتی را خریداری کند تا اقامتگاه سنتی تاسیس کند و کارآفرینی داشته باشد. گفتنی است؛ برنامه شب نشینی از شنبه تا جمعه هر هفته ساعت 23:30 به وقت تهران و 21 به وقت وین بر روی آنتن شبکه جهانی جام جم می رود و تهیه کننده این برنامه نیز علی شعبانی است. انتهای پیام/ ...
تمامی همت او معطوف به تحقق دنیای دینی بود
پیش آمد که ضرورت ایجاب می کند تا کسانی که به این رویکرد اعتقاد دارند، با یکدیگر اتحاد و انسجامی داشته باشند. بنده در ایجاد این انسجام، فعال بودم. آیت الله زنجانی در ابعاد مختلف علمی و حتی در بعد سیاست، بینش دقیقی داشتند و بخش قابل توجهی از آن را مرهون ارتباط با حضرت امام می دانستند. علاوه بر این در دوران حضور در قم، با شخص ایشان هم رابطه نزدیکی داشتند. ایشان نقل فرمودند: در اوایل طلبگی در قم، دچار ...
آقامحمدخان فردی فرهیخته، اهل کتاب و شاهنامه خوان بود/ رسائل قاجاری که در بساط دستفروشی پیدا شد
شروع به مطالعه کردم و بعد سراغ کتاب های جواد فاضل رفتم و .... بعد از کرونا تقریبا خانه نشین شدم برای همین بعد از صبحانه پشت میز مطالعه و پژوهش می نشینم و تا ناهار کار می کنم بعد از ناهار یک قلیلوله کوتاه دوباره تا پایان شب مشغول مطالعه و تحقیق هستم و از این وضعیت سیر نمی شوم. سی وسومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران با شعار با کتاب سلامتیم از 21 اردیبهشت تا 31 اردیبهشت به صورت فیزیکی و مجازی در حال برگزاری است. خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) خبرگزاری کتاب ایران ...
بهترین هدیه خدا به انسان
اهل بیت (علیهم السلام) است . اصبغ بن نباته از امیر المؤمنین ( علیه السلام ) نقل می کند که حضرت فرمودند : چه می شود گروهی را که سنت پیغمبر را تغییر دادند و از وصی او اعراض کردند ، آیا نمی ترسند از نزول عذاب الهی ؟ سپس این آیه را تلاوت فرمود : أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللّهِ کُفْراً وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ ابراهیم ، 28 آیا نمی بینی کسانی را که ...
گزیده ای از سخنان رهبری درباره فردوسی و شاهنامه
فردوسی ها و سعدی ها برخاستند. این ها گذشته ملت ماست ... بدون تردید، اسلام تمدنی را آفرید که بیش از 4 قرن، بخش اعظم دنیای زمان خود را پوشش داد و تمدن امروز، ثمره دانشی است که تمدن اسلام آن را به ملت ها و نسل های بعد آموخت. قرون وسطا به مفهوم دوران سیاهی و تاریکی متعلق به اروپاست و در تاریک ترین دوران قرون وسطای اروپا، بزرگ ترین دانشمندان و نویسندگان و شعرا و فیلسوفان جهان در ایران و از ...
روزی که باعث شد به معلم بودنم افتخار کنم
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از آناج ، از شدت هیجان بعد از نماز صبح نخوابیدم، هر چند دقیقه یکبار ساعت را نگاه میکردم. دست آخر هم بی طاقت شدم و زودتر حرکت کردم. در مدت زمانی که منتظر بودم تا ماشین برسد به نقشه ی داخل تلفن نگاه می کردم. مقصد مرکز شهر بود. حسینیه امام خمینی(ره) و موضوع دیداری که قرار بود در لباس یک معلم با رهبر انقلاب داشته باشم. به فکر فرو رفتم که واقعا چند رهبر در ...
نبرد رستم و سهراب در میانه کوچه چهارشنبه بازار
همان قهوه خانه شب ها شاهنامه می خواند. نقال خوبی بود، قهوه خانه هم بزرگ. مردم گوش تا گوش می نشستند، ساکت. صبح ها هم رسم بود کاسب ها، مثل پدر من، اول می رفتند داخل صحن. شیخ حر عاملی و شیخ حسنعلی نخودکی و چند قبر دیگر را فاتحه ای می خواندند و سالمی هم به حضرت می دادند. بعد می آمدند و مغازه ها را باز می کردند. این اعتقاد مغازه دار های آن موقع بود. همان موقع هم قبل اینکه مغازه ها را باز کنند، مرشد ...
پسرم بدجوری تکه تکه شده بود! + عکس
... **: بعد چطوری به شما اطلاع داد؟ مادر شهید: ساعت دوازده شب بود که خبردار شدم. سه روز که رد شد دوازده یک نصفه شب افغانستان بود، من خواب بودم. تلفن بالای سرم روشن بود. دختر کوچکم داشت گریه می کرد؛ زنگ تلفن آمد و بلند شدم که ببینم؛ همینقدر می فهمیدم که شماره ایران یک طور است، شماره افغانستان یک طور. بلند شدم دیدم که این شماره ایران است؛ گفتم یا امام زمان! به خاطر اینکه دو سه روز پیش ...
70 درصد نهاده های دامی وارداتی در بازارآزاد فروخته می شد/ باید بازار را با تولید داخل تنظیم کنیم
بازنشست نشده ام. اولاً: قانون بازنشستگی می گوید یا 35 سال سابقه یا 65 سال سن، من که 65 سالم نشده است، ما هنوز نیروی وزارت جهاد هستیم، من بازنشسته نشده ام، دوم اینکه به هر حال از لحاظ قانونی هیچ ایرادی نیست، چون من هر وقت بازنشسته شدم، آن موقع نباید سرکار بروم، البته قبل از اینکه به آنجا بروم، اگر نمی رفتم خودم را بازنشسته می کردم. به من توصیه شد، شما هنوز انرژی دارید، بازنشسته نکنید. ...