سایر منابع:
سایر خبرها
آزادی بچه ها هم حد و مرزی دارد
. پدر و مادرم معتقد بودند قوانین دست و پای مرا برای خلاق شدن و رشد فکری می گیرد. این بود که برای هر کاری اختیار تام داشتم. اگر با دوستم تا دیروقت در کوچه بازی می کردم، کسی اعتراض نمی کرد و اگر هم مادر گاهی چشم غره می رفت، پدرم می گفت رضا که بچه نیست، نیاز به بازی و هم بازی دارد. وقتی میهمانی می رفتند من همراه شان نمی رفتم. حوصله بچه های فامیل را نداشتم و در خانه به تماشای فیلم یا بازی رایانه ای مشغول ...
اظهارات زنی که از خانه فرار کرده بود: شوهر دومم را با زن غریبه در خانه دیدم!
تحقیق پیشنهادش را پذیرفتم و با دستپاچگی پاسخ مثبت دادم اما هنوز یک هفته بیشتر از ازدواج مان نگذشته بود که فهمیدم هومن به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد و جوانی رفیق باز است. او هم مانند همسر سابقم بیکار است و من مجبورم در گلخانه پدرش کار کنم ولی او همواره مقابل تلویزیون نشسته و با دوستانش مشغول مصرف مواد مخدر است. فرار از خانه شوهر از ترس اعتیاد یک روز وقتی به خانه ...
پادرمیانی رهبر برای ازدواج زوج دانشجو درخواب!
جواب منفی من، این بار مادر ایشان تماس گرفتند و موضوع را مطرح کردند و بعد از صحبت با مادرم نهایتا اسفندماه برای خواستگاری آمدند که مجدد جواب منفی دادم، اما تقریبا یک سال بعد مجدد مادرشان با منزل ما تماس گرفتند و اجازه خواستند که برای احوال پرسی و خواستگاری مجدد تشریف بیارند خانه ما که این بار پس چند جلسه رفت و آمد جواب بله را به ایشان دادم. فارس: دلیل پاسخ منفی در مرتبه اول چه بود؟ ...
تمام تلاشش این بود که دل پدر و مادر شهدا را شاد کند
روند حضور ایشان در جبهه بگویید. پدرم بعد از دبیرستان در سال60 برای گذراندن خدمت سربازی به لشکر 28سنندج اعزام و بعد از پایان دوره سربازی داوطلبانه وارد نیروی بسیج شد. سال 62 به مدت یک سال در پایگاه مقاومت بسیج مسجد امیرالمؤمنین (ع) فعالیت کرد و رفته رفته بعد از خدمت در بسیج مقاومت وارد سپاه ناحیه همدان شد و از سال 63 که در سپاه ناحیه همدان مشغول انجام وظیفه بود، مکرراً به جبهه اعزام شد؛ و در ...
از بازداشت قاتل یک هفته قبل از عروسی تا انتقال پسر عموی قاتل به بیمارستان روانی
این قتل زده و تصمیم داشته که همسر و دختر بزرگ مقتول را نیز به قتل برساند که موفق نشده است. متهم در تحقیقات اظهار کرده بود: پسرعمویم مرا طلسم کرده بود. من هم برای اینکه از طلسم او نجات پیدا کنم، نقشه قتلش را کشیدم. به عنوان میهمان وارد خانه او شدم و با چاقو او را به قتل رساندم. درحالی که متهم چنین اظهاراتی داشت، بررسی ها نشان می داد که مقتول مردی مورد اعتماد و از ریش سفیدان فامیل بوده و ...
با خودت آشتی کن
از چه زمانی به کتاب و ترجمه آن علاقه مند شدید؟ من از همان دوران کودکی به مطالعه و زبان انگلیسی علاقه داشتم. از ده سالگی به آموزش زبان پرداختم و به انجمن ایران و آمریکای سابق ،کانون زبان ایران که خودم هم مدت 20سال بعد مدرس آنجا شدم! رفتم. یادم می آید آن قدر یادگیری زبان مرا سر ذوق و شوق آورده بود که بعد از یک سال کلاس رفتن و در همان دوران کودکی و در خیال خودم (علامه دهرشدن!) کتاب ...
برای تربیت نیروی متخصص آماده ایم/ با شرکت های دانش بنیان همکاری داریم
خیلی زود انجام می شود و پرتال جدید شرکت با امکانات جدیدتر رونمایی خواهد شد. از زاویه دیگری می خواهیم با شما آشنا شویم. چندسال تان است و در کجا متولد شده اید؟ متولد 1359 در تهران هستم. پدرم معلم و مادرم خانه دار بودند. در یک خانواده متوسط زندگی کرده ام و اکنون دارای یک فرزند 8 ساله هستم. در خصوص تحصیلاتتان توضیح دهید؟ از کودکی علاقه زیادی به درس داشتم ...
اخبار حوادث امروز (26 اردیبهشت 1401) از خودکشی مرد اصفهانی پس از قتل عام خانواده اش تا قتل دختر 5 ساله ...
در تصادفی وحشتناک دچار مرگ مغزی شده بود با اعلام رضایت خانواده اش به چندین بیمار نیازمند اهدا شد. اما این زن چطور دچار مرگ مغزی شد و خانواده اش در چه شرایطی تصمیم به اهدای اعضای بدن او گرفتند. اعترافات رتبه برتر کنکور که سارق شد: زن خیابانی بیچاره ام کرد سرکرده باند سرقت که در مشهد دستگیر شده است مدعی است که رتبه برتر کنکور بوده و ارتباط با زنی خیابانی او را بیچاده کرده است ...
به روایت تک فرزندها/ این حسرت ها کوچک اند، اما ماندگارند
. کسی بوده که پشت تان به او گرم باشد؟! اگر بوده که خوش بحالتان! مادر و پدرم که فوت شدند. دیگر کسی را نداشتم. خودم بودم و خودم! هر وقت کم آوردم به خودم تکیه کردم و این مرا زود پیر کرد. پیری موهایم از سنم سبقت گرفته و زودتر رو به سفیدی رفته اند. دلم می خواست مثل همه سریال ها وقتی حال و روزم خوش نیست. مستقیم بروم خانه خواهرم. برایم چای بریزد و حرف بزند. آن قدر که حالم را خوب کند. بعد غذای مورد علاقه ام را درست کند و ناز برادرش را بخرد. یا وقتی کم آوردم زنگ بزنم به برادرم و بگویم به کمکش نیاز دارم اما...این ها حسرت های دل من است. حسرتی که شاید دیگران به آن بخندند. انتهای پیام/ ...
شهیدی که با موتور به دفتر فرمانده رفت تا اخراج شود
مادرم متوجه خبر شهادت نشود که همسایه مان از راه رسید و به مادرم گفت شنیدی که احمد بابایی شهید شده؟ مادرم خیلی روی این قضیه حساس بود و با توجه به اینکه خیلی راحت مسائل را نمی پذیرفت، آن روز حرف من را که می گفتم اشتباه شده پذیرفت. پدرم شب گرفته به خانه آمد. تا صبح کسی چیزی در این مورد نگفت. صبح زود دیدم پدرم نیست. مادرم گفت رفته به ماشین بنزین بزند که متوجه شدم همان لحظه درِ خانه را می زنند. کمی بعد ...
سرقت های سریالی برای اجاره ویلا و خودروی لوکس
می کردیم. چرا سرقت می کردید؟ من در خانواده ای فقیر به دنیا آمدم و مجبور شدم خیلی زود درس و مدرسه را کنار بگذارم و دستفروشی کنم. بعد هم با کسانی دوست شدم که مرا معتاد کردند. کم کم خرج موادم بالا رفت و مجبور شدم برای تهیه مواد دست به سرقت بزنم، اما از همان دوران کودکی دو آرزو داشتم؛ اول اینکه دوست داشتم پلیس شوم و به همین خاطر به عنوان مأمور دست به سرقت می زدم و چون قیافه و قد ...
زنی 50 ساله دلیل خساست همسر خود تصمیمی عجیب گرفت | قهر برای خرید پفک
زن 50 ساله بخاطر خسیس بازی های شوهر ثروتمندش که بخاطر خرید پفک با او قهر کرده است تصمیم به خودکشی گرفت.زن 50 ساله که سفره درد دل هایش را در اتاق مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گشوده بود، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: 20 ساله بودم که با فرهاد ازدواج کردم. او 3 سال از من بزرگ تر بود و کنار پدرش به تجارت می پرداخت. بعد از ازدواج فرهاد به طور مستقل وارد بازار ...
ببینید | دعوای پژمان جمشیدی با بازیگر معروف | پژمان جمشیدی بعد از ازدواجش جنجال به پاکرد
عشق تان به فوتبال لابد مرتب درس را می پیچانید و فوتبال بازی می کردید. مادرتان عصبانی و شاکی نمی شد؟ بله، ولی مادرم معمولا عصبانی که می شد به پدرم می سپرد و می گفت دیگه خودت می دونی ولی من سعی کردم درسم را هم کنار فوتبال جدی بگیرم که راضی نگه شان دارم. برای همین وقتی وارد دانشگاه شدم فشارها کمتر شد. بعد هم که عکس هایم را در روزنامه ها می دیدند و تصویرم را تلویزیون نشان می داد، فضا برای ادامه راه برایم آماده تر شد. ...
ناگفته های بازیگر خوشنام از دلیل کاهش مخاطب طنزهای تلویزیونی | با هیچ چیزی نمی توانیم شوخی کنیم | 70درصد ...
زمان فعالیت های من در تئاتر، نقش های جدی و کمدی من به یک اندازه بود اما چون کار تصویری را با کمدی شروع کردم بیشتر در این حوزه شناخته شدم. و انگار دیده شدن در قاب کمدی تلویزیون یا سینما، پیشنهادهای جدی را کم می کند. بله بسیار اثرگذار است. من قبل از زخم کاری نزدیک به یک سال هیچ پیشنهاد کمدی را نپذیرفتم تا شرایط طوری پیش رفت که به زخم کاری دعوت شدم. هر بازیگری به هر حال دوست ...
ماجرای جالب کارتن خوابی که صاحب ویلا و 7 خانه شد
...: قبل از اعتیاد برای خودشان کسی بودند و خانه، خانواده و موقعیت مالی و اجتماعی خوبی داشتند، اما امروزه برای تهیه پول موادمخدر ناچارند زباله گردی کنند و حتی دست به سرقت بزنند. منظورمان کارتن خواب ها به خصوص آنهایی هستند که گرفتار اعتیاد شده اند و خیلی از آنها امیدی به بازگشت دوباره به زندگی ندارند و خود را بازنده به حساب می آورند. به همین دلیل خیلی هایشان تلاشی برای ترک اعتیاد نمی کنند و وضع ...
جانبازی از بلوچستان که همچنان مبارزه می کند
؟ در سال 1358 به عنوان یک کارگر و خدمتگزار وارد جهاد سازندگی اسبق شدم. آن موقع بحث پست و مقام و مدرک و منصب نبود. به اتفاق شهیدان مهندس ولی الله نیکبخت و امام بخش ریگی، وارد خاش شدم. نیکبخت و ریگی نخستین شهدای جهاد سازندگی هستند. دانشگاه شهید نیکبخت نیز برای تجلیل از این شهید بزرگوار به نام ایشان نامگذاری شد. در سال 1359 دیپلم گرفتم. بعد از جنگ، تحصیلاتم را ادامه دادم و لیسانس دامپروری ...
محمد برزگر در طرفداری: می شد با افراد خاصی ناهار بخوری و فیکس تیم شوی؛ این را بعد از فوتبالم فهمیدم!
جوانان در باشگاه خودم یعنی پرسپولیس مشغول به کارم و یک آکادمی بزرگ فوتبال در اسلامشهر دارم که با همکاران عزیزم آنجا داریم در رشد و فوتبال بچه ها قدم برمی داریم. انشالله بتوانیم خادم و خدمتگزار خوبی برای آن بچه ها باشیم. به روزهای جوانی برگردیم آن روزهایی که با زنده یاد علی انصاریان شما به پرسپولیس آمدید. بله بسیار متاثر شدم از فوت دوست بسیار عزیز و قدیمی و هم باشگاهی سابقم ...