سایر منابع:
سایر خبرها
توطئه وحشتناک مرد دوزنه مشهدی / می خواست از دست هر دو خلاص شود! + عکس
واحد آپارتمانی را در منطقه میرزا کوچک خان اجاره کرده بودم و برخی روزهای هفته را نزد او می رفتم اما هنگامی که به منزل رسیدم پسر خردسالم در خانه تنها بود. از او درباره مادرش پرسیدم که گفت: مادر به مطب دکتر رفته است! هرچه زمان بیشتر می گذشت من نگران تر می شدم ولی خبری از همسرم نبود. در همین حال خانواده الهام نیز مدام به من زنگ می زدند چرا که الهام پاسخ تلفن را نمی داد به همین خاطر و به ...
خانم منشی، همدست سارقان مسلح خشن/ متهم به خاطر رسیدن به دختر مورد علاقه اش سرقت کرد!
.... با اینکه عمل کرده بودم و نمی توانستم خوب نفس بکشم دهانم را با چسب بست. بعد هم بقیه بچه ها و خدمتکار و دختر عمه ام را هم با همین شیوه کتک زدند و دست و پا و دهانمان را بستند برایم عجیب بود که سارقان به خانه ما آشنایی داشتند و فقط اتاق همسرم را جست وجو کردند و بعد از 40 دقیقه هم رفتند. در حالی که داشتم خفه می شدم دختر 5 ساله ام با دستان کوچکش به سختی دهانم را باز کرد و بعد هم با ناخن گیری که در ...
جزئیات دزدی وحشتناک از خانه زن مستندساز و فیلم معروف فضای مجازی! +عکس
. نظافتچی خانه ام که پرستار بچه ها هم بود، از ناحیه گردن و مهره آسیب دیده هنوز نمی تواند به خوبی راه برود. به همین دلیل خواسته ام این است که برای سارقان مجازات سنگینی درنظر گرفته شود تا دیگر نتوانند به کسی آسیب برسانند. در همین حال، سرهنگ مرتضی نثاری، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران با اشاره به تحقیقات و تلاش گسترده پلیس برای دستگیری دزدان گفت: توصیه ام به شهروندان این است که به ...
عاملان قتل بنیتا 5 ساله به جرمشان اعتراف کردند
تا اینکه شب قبل پیکر نیمه جان دخترش را کنارسطل زباله ای در نزدیکی خانه اش پیدا و به بیمارستان منتقل می کند. زن جوان ادعا کرد شوهرش که معتاد به مواد مخدر است، قاتل دختر خردسالش است و از او به اتهام قتل شکایت دارد. با طرح این ادعا مأموران پلیس پدر بنیتا را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. همسرم قاتل است مرد جوان که از مرگ دختر پنج ساله اش شوکه شده بود، گفت: مدتی است همسرم با من ...
راز عشق اول شوهر
زن 24 ساله ای که به اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی از همسرش به کلانتری آمده بود، در حالی که تاییدیه پزشکی قانونی را به مشاور و مددکار اجتماعی نشان می داد درباره سرگذشت خود گفت: حدود 10 سال قبل زمانی که دختر نوجوانی بودم و در مقطع راهنمایی تحصیل می کردم روزی چشمان مادرم را اشکبار دیدم و تازه فهمیدم که پدرم بر سر مادرم هوو آورده است. پدرم با آن که یک کارگر ساده بود و با درآمد اندکش نمی ...
(تصاویر) راز قتل بهار دختر 6 ساله تهرانی فاش شد
...: اتهام قتل فرزندم را قبول ندارم.همسرم او را به من تحویل نداده بود و مدتی بود که بهار را ندیده بودم و از او بی خبر بودم. پدر بهار در ادامه گفت: بعد از اینکه همسرم از خانه من رفت متوجه شدم مردی به او علاقه پیدا کرده و قول و قرار ازدواج برای بعد از طلاق با هم گذاشته اند.چند بار با آن مرد حرف زدم و بین صحبت هایش گفت که اگر با همسرم ازدواج کند، بهار را تحویل بهزیستی می دهد.برای همین به ...
مراسم عروسی پژمان جمشیدی با خانم بلاگر در ترکیه ! / فقط یک استوری !
را هم ادامه بدهم. زندگی خانوادگی ما یک زندگی آرام با درآمد کارمندی بود. یک برادر بزرگ تر و یک خواهر کوچک تر دارم. بله، ولی مادرم معمولا عصبانی که می شد به پدرم می سپرد و می گفت دیگه خودت می دونی ولی من سعی کردم درسم را هم کنار فوتبال جدی بگیرم که راضی نگه شان دارم. برای همین وقتی وارد دانشگاه شدم فشارها کمتر شد. بعد هم که عکس هایم را در روزنامه ها می دیدند و تصویرم را تلویزیون نشان می داد، فضا برای ادامه راه برایم آماده تر شد. اخبار وبگردی را در اینجا بخوانید: ...
مادری که پیشه اش مهر بود حتی بعد از مرگ/ اهدای نفس به چند خانواده
خبرگزاری فارس- همدان، زهره عباسی صالح، به محض اینکه خبر را شنیدم، همه اتفاقات روز گذشته برای هزارمین بار در ذهنم تکرار شد، آن روز نگاه عمیقی داشت، انگار چیزی می خواست بگوید اما هر بار امتناع می کرد، نگاهم که به نگاهش می افتاد، لبخندی می زد و رویش را برمی گرداند و به خرید میوه و سبزی هایش مشغول می شد. نمی دانم گوشی تلفن خانه را سر جایش گذاشتم یا نه، اما به سختی بلند شدم و راه افتادم ...
جزئیات قتل دختر 3 ساله مشهدی اشک همه را در آورد!
بیرون آمدم. دیدم جیغ و فریاد از خانه همسایه می آید. وقتی پلیس ها را دیدم فهمیدم که جسد آن دختر پیدا شده است. هراسان به درون منزل بازگشتم و خودم را بی خبر از همه چیزنشان دادم اما... وقتی آن دختر کوچک را خفه کردی چه احساسی داشتی ؟ دلم سوخت. ناراحت بودم. با خودم گفتم کاش این کار را نمی کردم.کاش آن فیلم را ندیده بودم. کاش به چشمان آن دختر تنها نگاه نمی کردم.ولی... فیلم ...
عثمان محمد پرست اسطوره دوتار نوازی خراسان درگذشت / به خدا گفتم هم دختر را می خواهم هم دوتار را
پدرش با موسیقی می گوید: پدرم به من می گفت تو دوهلی شدی، نزن آبروی من را بردی! اما نتوانستند جلوی من را بگیرند. یک شب من داشتم در وصف حضرت محمد با دوتار می خواندم که پدر می شنود و از مادرم می پرسد این صدای کیست. مادر پاسخ می دهد پسرت. پدرم به اتاقی که من در آن بودم می آید و صورت من را می بوسد و می گوید: من خبر نداشتم تو اینطور هستی و من عاشق تو شدم. تمام زندگی ام برای تو. او ...
رابطه مرد سالخورده با زن جوان در کوچه بن بست
...، هر آن چه را دیده بودم برایش بازگو کردم. سپس به پیشنهاد دخترم منتظر ماندیم تا شوهرم از خانه خارج شود. در این هنگام من هم سوار خودروی سولماز شدم و به تعقیب همسرم پرداختیم ولی او را در همان نزدیکی محل سکونت مان گم کردیم. فقط می دانستم درون کوچه بن بست رفته است. در همین لحظه زن جوانی که حدود 37-38 سال داشت از داخل همان کوچه بیرون آمد. سولماز بلافاصله از پشت فرمان پیاده شد و با نشان دادن عکس پدرش به ...
بازیگری که با این گریم، مردم را غافلگیر کرد
چون پدرم ارتشی بودند و به همین دلیل تقریبا ما از یک رفاه نسبی برخوردار بودیم اما به همین حالت تعداد بچه ها زیاد بود و من در این کار از روی مادرم، روزهای جنگ و حال بدی ها و اینکه برادرم در جبهه بود و مادرم نگران می شد، الگوبرداری کردم. عموماً بازیگری یعنی الگوبرداری. من همیشه نگاهم به آدم های خوب است چون می دانم روزی قرار است نقش آنها را بازی کنم به همین خاطر به مردم و اطرافم خوب نگاه می کنم. ...
واکنش آرش میراحمدی به یارانه و گرانی های اخیر + فیلم
. شاید حتی به قیافه ام نخورد و بگویند مثل راننده تریلی هاست. اتفاقا بچه که بودم دوست داشتم راننده تریلی بشوم اما نشد. مرجان:بحث مالی خانه هم با من است چون آرش در پول خرج کردن برای خانه و بچه ها بسیار دلی جلو می رود؛ مثلا یک بار برای کار در سفر بودم و کارتم پیش آنها بود، دیدم پشت سر هم برایم پیام می آید که از کارتم برداشت می شود. بعد دیدم هرچه برای دخترم خواسته، خریده است. به نظرم حال خوب ...
نقشه عجیب پسر عاشق برای دختر نقاش ثروتمند + اعتراف
دنبال مدارک و پاسپورت دختر جوان بود و پول خوبی هم از این سرقت به ما داد. با اعتراف دو سارق جوان، سامان بازداشت شد و در رابطه با نقشه سرقت گفت: با شقایق در اینستاگرام آشنا شدم. وقتی متوجه شدم وضع مالی خوبی دارد، به دروغ خودم را دانشجوی دکتری و از خانواده ای ثروتمند معرفی کردم. هر روز یک خودرو کرایه می کردم و به سر قرار می رفتم و لباس هایم را هم از دوستم که خشکشویی داشت، می گرفتم. همه چیز ...
منصوریان: بخاطر صنعت نفت از یک قرارداد 2 ساله درشت گذشتم
تفکر برای بیرون ورزشگاه است که سرماست و بدو بدو به خانه می روید، اما وقتی به ورزشگاه می آیید باید بدانید که بضاعت ما همین است. من که نیاز به حمایت ندارم، کار خودم را بعد از چندین سال کار به خوبی می دانم. چندین سال دستیار کی روش بودم و همزمان سرمربی تیم امید. خودم به آبادان آمدم. از یک قرارداد درشت دو ساله گذشتم، اینها را برای خودم هم نمی گویم، هر کسی که می آید بازی خانگی اش را با استرس انجام می دهد ...
روایتی جالب از مرده ای که زنده شد!/ مواجهه با اعلامیه ترحیم خود
.... او آزاد شد و رفت. دیگر بی خبر شدم تا این که من هم آزاد شدم و وقتی به خانه رفتم با مشکی پوشیدن همه و نصب بنر های تسلیت رو به رو شدم. موضوع را بررسی علمی کردیم و جواز دفن اصلاح شد و قرار شد جسد به تهران برگردد، اما با اصرار پدر و پسر مواجه شدم که گفتند این جسد متعلق به فردی است که خانواده ای ندارد. مرد میانسال گفت: مراسم باشکوهی به حساب این که فرزندم است برگزار کردم، حال هم چهلم او را ...
اَینَ المتخصِّص؟؟؟
پایگاه خبری تحلیلی عصردنا (Asrdena.ir): صدرا صلاحی فرد: با این که چنین روزی شُلوغش می چسبد، گفتم بی خیال! هوا گرم است؛ همان اولِ وقت می رویم. عوض اَش، با اعصابِ راحت می رویم و با خاطرِ آسوده برمی گردیم! درست است که امروز با بقیه ی روزها فرق دارد، ولی خُب، هرچه باشد، آدم دلش نمی خواهد وقتی قرار است کاری با این سطحِ هیجان و البته مُهِمّیییی انجام بدهد، چیزی رویِ اعصابش برود و شیرینیِ کار، ...
اعتراف گلر گیمارش؛ روی طارمی خطای پنالتی کردم
فه کرد: طارمی این کار را به خوبی انجام می دهد. من خودم ناامید بودم، زیرا درباره این حرکات او مطالعه کرده بودم. من چندین حرکت طارمی را دیده بودم اما در بازی تصمیماتی وجود دارد که باید در یک لحظه بگیریم. وقتی او توپ را لمس کرد، از قبل دستانم را بالا بردم، چون می دانستم او به سمت زانوی من می آید. ریاکاری فایده ای ندارد. پنالتی را قبول دارم او کار خودش را کرد، من نباید این طور به سمت او حرکت م ...
چهارمین زن تاریخ ساز کوهنوردی: وام گرفتم تا به اورست صعود کنم!
چون هدفم برای صعود جدی بود، خودم هزینه ها را تامین کردم و هزینه ها هم خیلی بالا بود. *چقدر شد؟ بالای یک میلیارد تومان. *چطور تامین کردید؟ مثل زنده یاد لیلا اسفندیاری خانه فروختید؟ زمین داشتم و می خواستم بفروشم ولی چون دیدند من به پول نیاز دارم می خواستند با قیمت کم بخرند و به خاطر همین منصرف شدم. وام گرفتم و خودم هم پس انداز داشتم. وام هم یک هفته مانده ...
صعود به اورست یعنی طلای المپیک
دارد و اما رفتن روی قله اورست، در حد طلای المپیک است. لازمه صعود به این قله این است که به یکی دو قله بالای 8 هزار متر بروی و خودت را محک بزنی. بعد از اینکه به ماناسلو رفتم، دیدم توانایی صعود به اورست را دارم. هزینه های سفر با خودتان بود؟ بله، همه هزینه ها را خودم دادم. نه اسپانسر داشتم و نه از فدراسیون و وزارت ورزش پولی گرفتم. خودتان نخواستید یا کمک نکردند؟ ...
کسری پرتوی: از تجربه بازیگری تئاتر گفت
، باعث می شه مخاطب فراوانی نداشته باشیم. اما خدا را شکر با همین میزان استقبال هم واکنش های خوب و مثبت فراوانی گرفتیم. و کار به همه مان خیلی انگیزه می دهد. احساس می کنم حتی اگه خودم هم در این کار نمی بودم باز هم می آمدم و از تماشای این نمایش لذت میبردم؛ چون حال خوبی به آدم می دهد. به عنوان بازیگر جوان، شرایط بازیگری، خاصه در تئاتر را چطور ارزیابی می کنید؟ خوب من چون اولین تجربه ی ...
بارداری دختر 16ساله برای بودن در کنار نامزد!
به گزارش تازه نیوز، دختر 16 ساله که برای حفظ زندگی اش دست به دامان قانون شده بود درباره ماجرای ازدواجش به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: فرزند بزرگ خانواده هستم و پدرم در زمینه فروش تنقلات فعالیت می کند و از صبح تا شب در بازار است من هم برای آن که مدارس غیر حضوری بود اوقات فراغت بیشتری داشتم به همین دلیل به پارک نزدیک منزلمان می رفتم و پیاده روی می کردم تا این که روزی در پارک با ...
روایت یک مادر شهید مدافع حرم از تکه تکه شدن پیکر مطهر فرزندش + عکس
فقط سردخانه و برگشتید؟ مادر شهید: بله. **: بعدش چی شد؟ مادر شهید: هیچی دیگه برگشتیم خانه تا فردا، نمی دانم ساعت نه یا ده بود که گفت پیکرش را می آوریم خانه. ساعت ده بود آوردند خانه آبجی ام. من که خودم حالم خراب بود و بیمارستان بودم. همان موقع که آوردند خانه من گفتم حتما من را مرخص کنید می خواهم بیایم پیش بچه ام. گفتم 5 سال است بچه ام را ندیده ام. بالاخره تابوت را ...
شعر نجاتم داد
ام همزمان تایپ کنم؛ یعنی اصلا گوشم واضح کلمات را خواهد شنید؟ بر صندلی ای کنار دیوار نشستم و به حرف های مجری و مهمان گوش دادم. چه می گفتند؟ از حال واحوالی که کلمات به درون آدم سرازیر می کنند، دردسرهایی که سرِ راه یک شاعر است و پولی که نیست و دوندگی هایی که پایانی ندارد. شاعر چندباری بخشی از شعرهایش را خواند. من در آن لحظه دلم می خواست روی این صندلی و بین این آدم هایی که هرکدام با هزاران ...
سالارخمسه: بلاهت کاراکترهای نمایشی جذابیت خاص خود را دارد
به گزارش سینماخانه؛ به بهانه روی صحنه رفتن نمایش خرگوش گفتگوی اختصاصی داشته ایم با سالار خمسه بازیگر این نمایش : لطفا خودتون رو معرفی کنید و از فعالیت هاتون برای ما بگید. سالار خمسه هستم. متولد 1370 و از سال 1387 کار خودم را شروع کردم. ابتدا قصد مهاجرت از ایران رو داشتم اما به خدمت سربازی رفتم و با حمایت مادرم، توانستم در آکادمی استاد سمندریان که البته در زمان ورود من از ...
جوی فاضلاب پسر دو ساله اهوازی را بلعید
حسین به سوپرمارکت رفته است، اما وقتی حسین به خانه آمد، خبری از ارکان نبود. وقتی از او پرسیدم ارکان کجاست، با تعجب گفت با من نیست و باید در کوچه باشد. در جست وجوی ارکان پدر ارکان ادامه می دهد: وقتی از حسین شنیدم ارکان را ندیده و با او نبوده است، شوکه شدم. از جایم بلند شدم و هراسان خودم را به کوچه رساندم. با فریاد اسمش را صدا می زدم. چشم می انداختم به این طرف و آن طرف شاید او را ...
پیرمرد 80 ساله و خانواده ای جهادی/ از رفع محرومیت تا دوخت رایگان چادرهای عروسی
یک خانه در روستای رباط ترک دلیجان است، می گوید: اولین سوالت را می دانم، کار بنایی را چگونه شروع کردم؟! کار بنایی و معماری را در کنار استادکارانی چون مرحوم مرتضی رجبی و ماشاالله هاشمی آموختم و وارد این حرفه شدم. سوال بعدی را هم نپرسیده پاسخ می دهم: 23 ساله بودم که با دختر عموی ازدواج کردم و حاصل این ازدواج دو پسر و پنج دختر است. به کمک اهالی محل برای رزمندگان نان می پختیم و ...
دختر آزیتا حاجیان عروس شد | ملیکا شریفی نیا ازدواج کرد
به گزارش شمانیوز: ملیکا شریفی نیا فرزند آخر خانواده است که در 20 سالگی علاقه دوران کودکی اش برای ازدواج به واقعیت پیوست و در یک مراسم عروسی سنتی به خانه بخت رفت.با این حال زندگی مشترک ملیکا شریفی نیا در نهایت به طلاق ختم شد.. ازدواج اول در سال 1386 ملیکا شرفی نیا روز جمعه 14 اردیبهشت 1386 وقتی 20 ساله بود مراسم عروسی خود را با آقاداماد امیررضا طلاچیان برگزار کرد. ...
اسلام برای من همانند تولدی دوباره بود/در ژاپن جایگاه مادر حتی پایین تر از پسر خانواده است
...: مسلمان شدم و 12 سال پیش به جمهوری اسلامی مهاجرت کردم و پنج سال ساکن قم و همسایه حضرت معصومه هستم در خانواده بودایی به دنیا آمدم خانواده من اخلاق مدار بوده ولی مقید هم نبودند خانواده ما روحانی بودایی هستند و در معبد زندگی می کردند بیش از همه بچه ها با دین بودایی آشنایی داشتم در همان معبد بازی می کردم و بزرگ شدم. خانم فاطمه ادامه داد: عموی من دانشجوی مسیحی شده بود به آمریکا رفت کشیش ...