سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای پناهنده شدن دختر تاریخ ساز وزنه برداری صحت دارد؟
.... من و طایفه ما که طایفه بزرگی در ایل بختیاری است، شنبه به تهران می آییم تا ببینیم چه بلایی سر دخترم آمده است. در این ماجرا همه آن هایی که بابت مراقبت از فرزندم در مسابقات جهانی یونان کم کاری و سهل انگاری کردند، مقصر هستند. خواهر یکتا جمالی هم در این خصوص صحبت های جالبی دارد: یکتا برای عروسی من که قرار بود بعد از بازگشت او از مسابقات جهانی یونان باشد، قول داده بود دست پر ...
چوپان دروغگو در لیست اعدام زندان مشهد + دختر خردسال قاتل به او چه گفت؟
به پلیس معرفی کرد ولی وقتی از زندان بیرون آمد من او را تحت نظر داشتم! چگونه او را زیر نظر گرفتی؟ رفت و آمدهایش را کنترل می کردم و از پشت بام خانه آن ها را می پاییدم. در شب حادثه هم رفتم ولی آن شب عروسی بود و آن ها دیر از عروسی بازگشتند. من هم از کوچه پشت و از علمی گاز به پشت بام رفتم که دیدم همه داخل حیاط دراز کشیده اند. ابتدا یک تیر هوایی با سلاح کلاشینکف شلیک ...
وضعیت نامعلوم دختر تاریخ ساز وزنه برداری
اسف بار در مسابقه ای وزنه بزند اما وقتی اصرار علی مرادی، خود یکتا و کادرفنی تیم را برای اعزام دخترم به مسابقات جهانی دیدم، راضی شدم اما نمی دانستم این طور از امانتی که به آن ها سپردم مراقبت می کنند. من و طایفه ما که طایفه بزرگی در ایل بختیاری است، شنبه به تهران می آییم تا ببینیم چه بلایی سر دخترم آمده است. در این ماجرا همه آن هایی که بابت مراقبت از فرزندم در مسابقات جهانی یونان کم کاری ...
از گم شدن تا قتل مهرسا
...، پدر قاتل به من گفت اگر کاری از دست من بر می آید، من در خدمتم. او راننده تاکسی بود؛ عکس مهرسا را پشت شیشه ماشینش زد تا شاید اگر کسی عکس را دید و شناخت، خبری از مهرسا به ما برساند. مادر مهرسا نیز در ادامه می گوید: بعد از این که متوجه شدم مهرسا نیست، به نزدیک ترین پلیس آگاهی که در اول قلعه ساختمان است، رفتم. گزارش گم شدن دخترم را دادم. ماموران پلیس می گفتند شاید دختر من به خانه فامیل و ...
ارزش گوشی به سرقت رفته وزیر ورزش چقدر بود؟
شگرد سارق، ماموران احتمال دادند او از مجرمان سابقه دار باشد. وی تحت تعقیب قرار گرفت تا این که آخرین مخفیگاهش در اطراف تهران شناسایی و بازداشت شد. در بازرسی از خانه متهم 13 کارت حافظه گوشی های تلفن همراه و پنج گوشی سرقتی، درحالی کشف شد که گوشی وزیر نیز در دست همسر متهم بود. جیب بر حرفه ای در جریان تحقیقات در پلیس آگاهی به سرقت گوشی وزیر ورزش و جوانان و سرقت گوشی افراد دیگر در مترو یا مراسم ...
سارق گوشی وزیر ورزش: گوشی وزیر را 200 تومان فروختم!
زندان رفته ام و آخرین بار هم یکسال قبل از زندان آزاد شدم. پس از آزادی دوباره سرقت هایم را شروع کردم، اما این بار تصمیم گرفتم طعمه هایم را در مکان های شلوغ و مراسمات ترحیم انتخاب کنم. گاهی طعمه هایم را در مترو شکار می کردم، اما بیشتر به مراسمات تشییع جنازه و ترحیم افراد مشهور و پولدار می رفتم، چون می دانستم که در آن مراسمات افراد پولداری شرکت می کنند و من سرقت پر بارتری می توانم انجام دهم. در آنجا ...
بازگشت دوباره “خانم مجری ممنوع التصویر” به آنتن زنده
دانشجوی رشته میکروبیولوژی دانشگاه آزاد نیز هست. ایشان همسر داوود عابدی گزارشگر ورزشی شبکه خبر نیز هستند. او میگوید:در سال 1360 به دنیا آمدم. دانشجوی ترم آخر رشته میکروبیولوژی دانشگاه آزاد تهران شمال هستم و از سال 79 از طریق آزمون های شبکه خبر وارد این شبکه شدم. ولین خبری هم که در این شبکه خواندم، فروردین سال 1380 بود که اخبار جوان بود. دو ماه بعد بلافاصله به ...
ماجرای انتشار یک ویدیو از یک بازیگر قدیمی و گله هایش
.... یک شب قرار بود برای انجام یک کار شخصی بروم که موقع پیاده شدن از ماشین، دو موتور سوار از پشت حمله کردند تا دستبند و گردنبندی را که داشتم بدزدند اما موفق نشدند و من روی زمین افتادم. هنگامی که خواستم بلند شوم یک ماشین با سرعت خیلی زیاد به من زد و حدود 10 ثانیه زیر ماشین غلت می خوردم و بعد به کنار جدول خیابان افتادم و بیهوش شدم و مردم اورژانس را خبر کردند و به بیمارستان منتقل شدم؛ آن هم در ...
جانبخشی که در روز پدر زندگی بخشید/ یکی بود، هنوزم هست
سفره زن و بچه اش نیاورده و همگان از او به نیکی یاد می کنند، در شب میلاد حضرت علی (ع) و روز پدر وجود نازنینش تکثیر شده و اعضای حیاتی بدنش به سه خانواده دیگر زندگی می بخشد. تصمیم سختی بود؛ اما حالا خانواده توسلی می دانند اعضای حیاتی پدرشان؛ در بدن کسانی است که خانواده های آنان برای یک شب بیشتر زنده ماندنشان تا صبح نذر و نیاز کرده اند؛ آن ها از این تصمیم خوشحالند و اگرچه جای خالی پدر ...
گفتگو با زینت زنده باد، امدادگر 8 سال دفاع مقدس | از کمک رسانی در جبهه ها تا واسطه گری ازدواج
.... در اتاق عمل مجبور بودیم جوانان مردم را بدون بی هوشی عمل کنیم و تیر از دست و پای آن ها دربیاوریم. روز هایی بود که صحنه های غم انگیز زیادی به همراه داشت. تلفن ها را قطع می کردند این بانوی امدادگر از روز های حضور در مناطق جنگی خاطرات زیادی دارد. یک شب وقتی داشتم به سمت بیمارستان می رفتم یکی از مجروحان که دچار موج انفجار شده بود من را با دشمن اشتباه گرفته بود و می خواست ...
عکس/ پیمان قاسم خانی و همسرش سر از آلمان در آوردند!
میترا ابراهیمی همسر پیمان قاسم خانی با انتشار تصاویری در صفحه اینستاگرام اش نشان داده که آن ها ایران خارج شده اند. وقت صبح- همسر پیمان قاسم خانی خبر داده که اکنون آن ها در آلمان و در شهر مونیخ حضور دارند. خبری که به شائبه مهاجرت آن ها دامن زده است. اما میترا ابراهیمی این شایعه ها را رد کرده و گفته است که آن ها به قصد مهاجرت به آلمان نیامده اند. او توضیح داده که ...
جشن تولد سوپر لاکچری همسر پژمان جمشیدی | پژمان جمشیدی برای تولد همسرش سنگ تمام گذاشت
.... اول با خانم بهاره رهنما، همسر پیمان در یک مراسمی آشنا شدم. همیشه آرزو داشتم 2 نفر را در زندگی ام از نزدیک ببینم. شاید چون کم دیده می شدند. هدیه تهرانی؛ و پیمان قاسم خانی. خانم رهنما به من گفتند من می خواهم شما را یک شب دعوت کنم منزل مان تا با همسرم آشنا شوید چون همسرم پرسپولیسی است و فوتبالیست ها را خیلی دوست دارد. من هم که می دانستم ایشان همسر پیمان قاسم خانی هستند، خیلی خوشحال شدم و از ...
روایت رزمندگان سمنانی از سوم خرداد؛ آزادسازی خرمشهری که نماد غیرت ایرانیان شد
انگار سال ها تجربه دارند. با اینکه آتش دشمن بسیار شدید بود و طوری منور هوایی می زد که فضا مانند روز روشن بود و رزمندگان از دور قابل دید و تیررس بودند، اما عملیات را به پیش بردند. وی ادامه داد: نزدیک صبح بود که به خاکریز دشمن رسیدیم و به میدان مین پراکنده ای برخورد کردیم زیرا شب های پیش در آن منطقه عملیات شده بود و دشمن برای پیشگیری از ورود ما، به صورت پراکنده مین گذاری کرده بود. در این ...
یادگاری صدام را در اصفهان از پایم درآوردند!
هواپیماهای عراقی حمله کردند توی شهر. به هر سختی بود خودمان را رساندیم خانه. هیچ کدام از مردم خرمشهر اطلاع نداشتند که قرار است چنین جنگی علیه ما شروع شود. همه مردم در تدارک مدرسه رفتن بچه هایشان و شروع سال تحصیلی جدید بودند. کسی خوابش را هم نمی دید. و زندگی در خرمشهر جریان داشت؟ همان روز برق و آب قطع شد. صبح فردا هم طبق روال همیشگی رفتم اداره، اما با فضای خالی روبه رو شدم ...
روایت بازیگر قدیمی تیاتر و سینما از وضعیت ناگوار این روزهایش
نمی توانم راه بروم و از جایم بلند شوم و متأسفانه دچار گرفتگی نخاع شده بودم. از خانواده ام کمک گرفتم و وقتی به بیمارستان منتقل شدم، یک بار دیگر زیر تیغ جراحی رفتم و در کمرم پلاتین هایی کار گذاشته شد. وی افزود: همان روزها متأسفانه مادرم را از دست دادم و واقعاً شرایط روحی خوبی نداشتم و امروز وضعیت جسمانی ام به شکلی است که چند شب پیش نتوانستم به مراسم سالگرد مادرم بروم. پیش از نوروز برای ...
شهیدی که آخرین پیامک همسرش را ندید!
شهید شدند، فقط روز آخری که شهید شده بودند پوست روی دستشان کامل کنده شده بود، و من از دوستانش پرسیدم چی شده؟ بعدا دوستانش گفتند قرار بوده چند نفر دیگر برای آن پایگاه آب بیاورند. شب قبل که رفتیم آب بیاوریم ما خواستیم آن فردی که وظیفه اش بوده را بیدار کنم که آقا جواد گفت نه، بیدارشان نکنید خسته است. من آب می آورم. وقتی که آمده آب را در تانکر خالی کند، دستش به گوشه تانکر گیر کرده بود و پوست روی ساعدش ...
بی رحمی مرد جوان در قتل همسر دومش
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خراسان، او درباره این ماجرا به کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی گفت: طبق معمول حدود ساعت 7 صبح در حالی از خانه بیرون آمدم که پسر 4 ساله و همسرم (همسر دوم) در خواب بودند. آن روز همسرم نیز نوبت پزشکی داشت و قرار بود به درمانگاه برود. من هم که در زمینه خرید و فروش خودرو فعالیت دارم به بنگاه رفتم و تا ظهر در محل کار بودم اما هرچه با همسرم تماس می گرفتم ...
روایت تلخ زندگی دختر 13 ساله
تا بزرگه. فقط کافی بود توی کوچه منو ببینند، به باد کتک می گرفتنم. خسته شده بودم. دل به دریا زدم، رفتم سی وسه پل. اونجا با یه پسر مکانیک آشنا شدم. خوشگل بود. شلوار شیش جیب پوشیده بود. عاشقش شدم. می گن عشق در یک نگاه (می خندد، ولی خنده اش را از نگاه مددکار می دزدد). خب بعدش چی شد؟ هیچی. گفت باهات ازدواج می کنم. رفتیم تو کارگاهشون. سیاه و کثیف بود. اولین بار بود که مشروب می ...
جسد قربانی زیر پل بود
به گزارش سیتنا، در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته محمد بلوری آمده است: یک روز سرد آبان ماه سال 75 زیر پل کاوه تهران مرد معتاد بی خانمانی که شب را به صبح رسانده بود، از شدت سرما از خواب بیدار شد. پالتوی کهنه و مندرسی را که به رویش کشیده بود از روی صورتش پس زد و به اطراف گردن کشید. نیمه شب که برای خواب به زیر پل پناه آورده بود، در تاریکی های شب با جمع آوری خرده چوب آتشی برافروخته و در کنارش ...
روش یک شهید مدافع حرم برای مخارج زندگی
فقط نگاهش می کردم. یعنی اینکه حرفت را قبول ندارم. هادی هم مثل همیشه فقط می خندید! بعد مکثی کرد و ماجرای عجیبی را برایم تعریف کرد. باور کنید هر زمان یاد این ماجرا می افتم حال و روز من عوض می شود. آن شب هادی گفت: شیخ باقر، یه شب تو همین نجف مشکل مالی پیدا کردم و خیلی به پول احتیاج داشتم.آخر شب مثل همیشه رفتم توی حرم و مشغول زیارت شدم. اصلا هم حرفی درباره پول با مولا ...
کاش مجیدی دروازه بانانش را به تیم امید می داد/ حجازی با اسم آتیلا همه را دیوانه کرد
شده بود آتیلا تا اینکه یک روز صبح ساعت 6 تلفن اتاق ما زنگ خورد. هنوز خواب بودید؟ بله! ساعت بیداری در اردو هفت بود. من هم فکر کردم مزاحم است و تا خواستم حرفی بزنم دیدم نازی خانم، همسر ناصر است که از بیمارستان تماس گرفته و می گوید آتیلا به دنیا آمده است. پس در هنگام تولد پسرش در بیمارستان نبود؟ خیر! ناصر در اردوی تیم ملی بود. شما چه کردید؟ ...
خاطرات کتابخوانی؛ از عیدی های دوران کودکی تا نمایشگاه کتاب
کشیدن روی سر سپید دندان. دوازده – سیزده سالگی فکرش را هم نمی کردم 10 سال بعد، روزی بیاید که من 10 روز از صبح تا شب گره بخورم به نمایشگاه کتاب و روایتگر خبرهای بزرگترین رویداد فرهنگی کشور باشم. 1386 اولین سالی بود که با هیجان و ذوق به بیستمین نمایشگاه کتاب در مصلای امام خمینی (ره) پا گذاشتم و بعد از پنج سال فعالیت در رسانه و تجربه حوزه های مختلف کاری، در خبرنگاری کتاب ماندگار شدم. حوزه ای ...
اعتراف به تنبیه مرگبار دختر 5 ساله
ماجرای قتل دختر پنج ساله صبح نهم اردیبهشت امسال با مرگ او در بیمارستانی در پایتخت فاش شد. روی بدن و دستان و پاهایش آثار جراحات و سوختگی داشت. پزشکی قانونی اعلام کرده بود او براثر ضربه مغزی فوت شده و قبل از مرگ مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. مادرش مدعی بود پدر کودک او را برده و کشته است اما پدر مدعی بود کودک نزد وی نبوده و چون مادر کودک با مردی رابطه عاشقانه دارد، آن مرد مرتکب قتل شده ...
حکایت سبز رفتن هایی که جان می بخشند
. حال عمومی پدر رو به بهبود بود، اما متاسفانه ابتلای پدر به یک عفونت باکتریایی در آن موقع و ضعف قلب و ریه اجازه مقاومت نداد و در نهایت تاسف، پدر به کما رفت و پس از یک روز دچار مرگ مغزی شد. آه بلندی به جمله اش پایان می دهد لحظاتی سکوت می کند، اما زمانی که متوجه حضور من پشت تلفن می شود، به اجبار به صحبت ادامه می دهد. صبح هفتم شهریور ماه بود که از سوی پزشکان مرگ مغزی تایید و مسئله ...
تصاویری وحشتناک از وضع رزمندگان ایرانی یک روز قبل از فتح خرمشهر | وقتی که پیکر شهدا سنگر شد
... دشمن مدام داشت به بچه ها فشار می آورد، اما با وجود این وضعیت خطرناک، آن ها یک قدم هم عقب نیامدند. به نظر من نیروهایی که آنجا آمدند، ماندند، مقاومت کردند و شهید یا زخمی شدند، بیشتر از نیروهای دیگر به گردن ملت ایران حق دارند. چون همه آن ها می دانستندکه شهید می شوند. آن ها پشت پیکر شهدا پناه گرفتند و خودشان هم یکی یکی شهید شدند. من از میان خون هایی که توی مسیر جاری شده بود، رفتم و ...
فریدون اصفهانیان ادعای سرپرست تراکتور را رد کرد
فریدون اصفهانیان مدعی شده است که هیچ کسی به اعضای تیم پرسپولیس برای بازگشت به زمین مسابقه چیزی نگفته است. به گزارش طرفداری و به نقل از ایسنا، سنگ اندازی هواداران تراکتور در دیدار پنج شنبه شب این تیم برابر پرسپولیس در ورزشگاه یادگار امام سبب شد تا با تصمیم داور این دیدار، بازی نیمه تمام بماند و حتی با وجود حضور بازیکنان تراکتور در زمین پس از یکی، دو ساعت این بازی ادامه پیدا نکرد تا ...
قیمت نان سنتی در خراسان جنوبی تغییر نکرد
که نان می خرند انتهای بلوار غفاری است و همیشه تا ساعت یک بامداد پخت داشت اما الان چند شبی می شود که ساعت 22:30 تا 23 دیگه تعطیل است و از طرفی هم خیلی نسبت به قبل شلوغ تر می شود. یکی از ساکنان بلوار پاسداران نیز چند شب است که ساعت 20:30 یا 21 به نانوایی می رود اما دست خالی به خانه برمی گردد، سعید کاظمی می افزاید: دیروز صبح ساعت 7:30 هم برای خرید نان به چند نانوایی رفتم که تعطیل بودند ...
گفتگو با خانواده پاکبانی که پس از مرگش زندگی بخشید / دوقلو بهانه پدر را می گیرند + عکس
اعضایش را هدیه کنم. گفتم می بخشم، ولی اول بگذارید ببینمش. مادرش ازهمه جابی خبر چند باری از صبح با محسن تماس می گیرد، اما موفق به صحبت کردن نمی شود. همسر محسن هم چیز زیادی نمی داند الا اینکه فردی ناشناس ساعت 7 صبح با تلفن همراهش تماس می گیرد و خبر می دهد که محسن بیمارستان است. سمانه ادامه ماجرا را این گونه شرح می دهد و می گوید: هیچ وقت هم نفهمیدیم آن شماره ناشناس چه کسی بود. فقط ...