سایر منابع:
سایر خبرها
سوز هوای پاییزی به صورتش می خورَد و گرگرفتگی اش را کمتر می کند. توی ایوان خانه نشسته و به عصایش تکیه داده. نگاهش به جاده ای ست که انتها ندارد. الان است که بچه ها از مدرسه برگردند و شال و کلاه توی خانه نینداخته، در کوچه بازی را شروع کنند. از همان دور هم با صدای بلند به او سلام بدهند... - سلام امینه باجی... بچه های محله این طور صدایش می کنند ...
و بازی های ریتمیک در آثارم حاضر هستند. در آثار شما به سکوت ها هم توجه خاصی شده است. خیلی وقت ها برخلاف عادتِ معمولِ ناخودآگاهِ تارنوازان و اساسا نوازندگانِ موسیقی ایرانی که در میانه جملات یا پایان آن ها به سیم های واخوان ساز می نوازند تا وقفه میان این جمله تا جمله بعد را پُر کنند، من به سکوت فکر می کنم، که فرصت فوق العاده ای است برای نشاندن موسیقی در جانِ مخاطب. من به تمام ...
... آن ها مرکز هستی بودند خیلی راه رفته بودیم تا اینکه صدای فس خالی شدن باد لاستیک عقب ماشین بلند شد. پیاده شدیم. حوض بزرگ سیاهی از مگس ها زیر لاستیک یدک ماشین شکل گرفت؛ جایی که یکهو سایه خنکی ایجاد شده بود. درآوردن لاستیک یدک زیر آن گرمای مچاله کننده خودش پروژه بزرگی بود، اما بالاخره شد. خودش همه کار ها را کرد، در سکوت. مثل همین چندساعتی که همراهش بودیم. هیچ اشاره ای به ...