چالش عکس بدون آرایش در تلگرام برای این زن دردسرساز شد
سایر خبرها
قتل باجناق زیر چرخ های خودرو!
– ح که دیگر بسیار پشیمان به نظر می رسید در حضور قاضی عارفی راد لب به اعتراف گشود و به قتل برادر ناتنی (باجناق) خودش اقرار کرد. او که به محل وقوع جنایت هدایت شده بود، در برابر دوربین قوه قضاییه ایستاد و پس از تفهیم اتهام از سوی مقام قضایی گفت: پدرم دو زن داشت و فیض محمد برادر ناتنی ام بود، ولی ما با دو خواهر ازدواج کردیم و این گونه با هم باجناق هم شدیم، ولی از مدت ها قبل اختلافات شدید ...
4 بار خواستگاری امام خمینی(ره) از همسرش / مهریه چقدر بود ؟! + عکس خدیجه ثقفی
از جانب داماد هر شب می آمد خواستگاری و می پرسید چی شد؟ آسید احمد هم باز دوباره می آمد آنجا و آقا جانم هم می گفت زن ها هنوز راضی نشده اند. چون آسیداحمد با پدرم دوست بود با گاری و دلیجان می آمد و دو سه روز خانه آقاجانم می ماند و برمی گشت. یک چند وقتی گذشت، تا دفعه پنجمی که در عرض دو ماه آمد، گفت: بالاخره چی شد؟ آقام می خواست حسابی رد کند و بگوید: من نمی توانم دخترم را بدهم. اختیارش دست ...
پرده هشتم: قاسط بن زهیر تغلبی؛ فرمانده ای که رخت شهادت را بر تن برادرانش دوخت
...! خودش را از آغوشم بیرون کشید و گوشه ی اتاق مچاله شد، صدای هق هقش خونم را به جوش آورد، یقه اش را گرفتم و از زمین بلندش کردم: برخیز پسر تغلب! بزرگان خاندانت به عزایت بنشینند! تو را چه شده که چون کنیزکانِ بی دست وپا به گریه افتاده ای؟! با خشم نگاهی انداخت و رو گرفت، مسقط در آستانه ی در ایستاده بود. ما می رویم حال او هم چندان خوش تر از کردوس نبود، خاکی و خونی بودند ...
بسته محتوایی روز هشتم محرم| بالابلند بابا، گیسوکمند بابا
(ع) نگاهی پر از یأس به او کرد، چشمان خود را پایین انداخت و گریست. آن گاه محاسن شریفش را به دست گرفته و فرمود: بار خدایا! تو خود گواه باش، جوانی به مبارزه این مردم رفت که شبیه ترین مردم از نظر صورت، سیرت، اخلاق و منطق به پیامبر (ص) تو بود و ما هرگاه مشتاق دیدار پیامبر (ص) می شدیم، به او نگاه می کردیم. سپس امام علیه السلام فریاد برآورد و گفت: ای پسر سعد! خداوند رَحِم تو را قطع کند؛ همان طور که تو ...
بلایی که روابط مشکوک سر این زن آورد | شوهر نرگس به سیم آخر زد
او را تعقیب کردم و متوجه شدم او خانه ای برای خودش اجاره کرده و زندگی مستقلی تشکیل داده است و حتی چند خط تلفن دارد. او پنهانی با چندین نفر در ارتباط بود. من از او خواستم تا به ارتباط های پنهانی اش پایان دهد، اما قبول نمی کرد. هوشنگ درباره لحظه درگیری گفت: آخرین بار وقتی درباره رفت و آمد های مشکوک همسرم به او اعتراض کردم دعوا میان ما بالا گرفت. او فحاشی کرد و حتی من را کتک زد. نرگس می گفت ...
وقایع شب عاشوراء در سخنان حضرت سکینه (س)
شفقنا – در ذریعه از کتاب نورالعیون روایت کند از سکینه دختر امام حسین علیه السلام که فرمود: من در شب ماه تاب بود که در وسط خیمه نشسته بودم که ناگاه از پشت خیمه ها صدایِ گریه و زاری شنیدم، پس ترسیدم که زنها بواسطه من اطلاع پیدا کنند بآن گریه وزاریها پس از خیمه بیرون شدم دیدم پدرم نشسته و اصحابش دور او جمعند واو گریه میکند . پس شنیدم که باصحاب میفرماید بدانید که شما با من خارج شدید چون ...
گفت وگو با حاج غلامرضا عینی فرد زنجانی/ موافق استفاده از موسیقی در مداحی نیستم
اعلام شد که باید با لباس خاصی جلوی مسؤولان رژه برویم! من که به این موضوعات علاقه نداشتم و نوحه خوانی می کردم، این کار را قبول نکردم و گفتم: من نوحه خوانم و کسی نیستم که سان بدهم و لباس خاص و درخواستی بپوشم . همین را که گفتم، پدرم را به مدرسه خواستند و اخراجم کردند... - بعد از این موضوع سراغ نوحه خوانی رفتید؟ نه، وقتی از مدرسه اخراج شدم، پدرم گفت: همین که قرآن خواندن ...
اظهارات شقایق فراهانی درباره خواهرش گلشیفته | سه سال ممنوع کار بودم
نمی توانم بازی کنم. - خیلی با تکنولوژی عجین نیستم و تازه یکسال هست که موبایل تاچ گرفته ام، اینستاگرام دارم، اما واقعا بلد نیستم مطلب بگذارم و دوستانم کمک می کنند. شقایق فراهانی در برنامه دید درشب -پدرم همیشه تا صبح کتاب می خواند و مدام می زد تو سرمن که من هم یه مقدار کتاب بخوانم. شاید به همین خاطر من دور شدم از کتاب خوندن، اما در این دنیا مجازی خیلی چیزها را دارم می ...
مقتل جانسوز حضرت علی اکبر(ع)
حکومت کند، با شمشیر شما را می کوبم همچون کوبیدن جوانی هاشمی و علوی و از حریم پدرم حمایت می کنم علی اکبر پیوسته به راست و چپ لشکر حمله می کرد تاقلب لشکر فرو می رفت، هیچ سست اراده ای با او مقابله نمی کرد و هیچ شجاعی جلو نمی آمد مگر آنکه او را به هلاکت می رسانید. پیوسته با آنان می جنگید تا آنکه شیون کوفیان از فزونی کشته هایشان بالا رفت و با آنکه تشنه بود 120 نفر از آنان را کشت ...
سالگرد صدور فرمان مشروطه/ رازهای پنهان تحصن در سفارت انگلیس
در میان نبود و این کلمه را کسی نمی دانست. لفظ مشروطه را به مردم تهران، اهل سفارت القاء کردند...یک روز طرف عصر، بنده با سه نفر از معممین درب سفارت ایستاده بودم. درشکه شارژ دافر سفارت از قلهک وارد شد. همین که درشکه به محاذات ما رسید، ایستاد. بعد خانم شارژ دافر از درشکه پیاده شد، با نهایت خنده رویی و تغمز به نزد ما آمد، گفت: آقایان! شما برای چه این جا آمده اید؟ یک نفر گفت: ما آمده ایم این جا یک مجلس ...
به بهانه تولد خبرنگار نیکوکار کهگیلویه وبویراحمدی/روزهای سخت گچساران ورق میخورد
...،حجله های مزین به تصویر جوانان پرپرشده محله،تفاوت رفتارها،درجه حرمتهای اجتماعی،همه وهمه از من انسان صبور و متفکری ساخت آنقدرکه در دوران دبستان مکتب محرم را در قالب روزنامه های دیواری به همکلاسی هاوهمسالانم یادآور میشدم. حالا آن سالهاگذشته است،دهه ی دوم زندگی من مصادف باسالهای صلح وسازندگی بود.جامعه پوست انداخت و وارد دوره ای جدید میشد،و رونق زندگی بعد از رواج آنهمه سختی در جنگ ...
بی آبرو شدن داماد هوسران توسط عروس 16 ساله!
زن 20 ساله تبعه خارجی در حالی که بیان می کرد قصد طلاق از همسرم را دارم چرا که او نه تنها حرمت خانواده ام را نگه نمی دارد بلکه همه را کتک می زند، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد توضیح داد: کودک خردسالی بودم که به همراه خانواده ام از افغانستان به مشهد مهاجرت کردیم و در حاشیه شهر ساکن شدیم. من هم بعد از آن که مقطع ابتدایی را در مشهد گذراندم دیگر ترک تحصیل کردم و به ...
داستان پرغصه و پشیمانی دخترجوان/ او کارش به دام انداختن مردان پولدار بود
دختر 29 ساله در حالی که بیان می کرد عاشق خودرو های شاسی بلند بودم و دوست داشتم مانند زنان و دختران پولدار عینک دودی بزنم و با غرور خاصی پشت فرمان بنشینم، نگاهی به دست بند های حلقه شده بر دستانش انداخت و درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: از همان دوران نوجوانی آرزو داشتم مانند افراد ثروتمند زندگی کنم، زیرا سعادت و خوشبختی را فقط در پول می دیدم، اما پدرم یک کارگر ساده بود ...
بلایی که برادرشوهر بی آبرو سر عروس بیچاره آورد
.... خانوده ات در کجا زندگی می کنند؟ من در خانواده ای پر جمعیت بزرگ شدم و پدرم با کشاورزی در یکی از روستاهای فریمان زندگی ما را تامین می کرد اما خودم بعد از ازدواج در مشهد ساکن شدم. پدر و مادرت در قید حیات هستند؟ بله. اما آن ها کهولت سن دارند و خانه نشین هستند. با همسرت چگونه آشنا شدی؟ شوهرم فامیل دور پدری ام است که در یکی از ...
درخشش مهدی طارمی | فیلم سه گل زیبا که مهدی طارمی برای پورتو زد!
دوستانم به من کمک کرد تا به ورزشگاه درفشی فر و باشگاه بروم. برخورد بازیکنان با تو چطور بود؟ – واقعا فکرش را نمی کردم من با اینگونه با محبت برخورد کنند. فکر می کردم آنها مغرور و بداخلاق باشند و مرا تحویل نگیرند اما برخورد خوبی با من داشتند و حتی بعد از تمرین همه شان گفتند تو می توانی در پرسپولیس موفق شوی. خب انتظار چنین برخوردی را نداشتم. خیلی هم زود جا افتادی در تیم ...
در کارگاه دوخت لباس شیرخوارگان حسینی چه خبر است؟/ وقتی خانم معلم وسط اعتصاب، حاجت گرفت!
های شیرخوارگان آشنا شدم، شرایط بدی داشتم. از یک طرف، خودم بیماری فراموشی شدید گرفته بودم. از طرف دیگر، اوضاع مالی خانواده مان هم به هم ریخته بود. طلبی داشتیم که وصول نمی شد و به همین خاطر، مراسم ازدواج پسرم عقب می افتاد. دوستم که از احوالم باخبر بود، بعد از نماز جماعت مسجد گفت: چرا نمی آیی کارگاه علی اصغر(ع). تا آن موقع اسم این کارگاه را هم نشنیده بودم اما قرار فردا را با دوستم گذاشتم. ...
انتقام خونین از زالو های سرمایه دار؛ داستان شیر غران و نقشه اصلاح اقتصاد
...، التماس کردیم ما را رها کنند. آن ها هم مرتب می گفتند تکان نخورید و ساکت باشید. همزمان همسایه طبقه اول که یک زن و شوهر میانسال هستند، پایین آمدند. گروگانگیر همه ما را با هم به داخل خانه برد. بعد متوجه شد یک خانواده دیگر طبقه بالا زندگی می کنند. از آن طرف هم گویا مامورانی که در تعقیب این خودرو بودند به آنجا رسیدند، ولی نمی دانستند که آن ها به کدام خانه آمده اند. آن ها ...
اعجاز نام حسین(ع)
اولیای دم به کار برد. بالاخره زمان اجرای حکم رسید و متهم به سوییت منتقل شد.حتی وصیت نامه اش را هم نوشت اما درست پای چوبه دار با وساطت همان خانم دکتر، اولیای دم بی قید و شرط از قصاص علی گذشت کردند.علی بعد از آزادی از زندان پای پیاده به کربلا رفت. بخشش قاتل خواهر شهید لاجوردی به حرمت نام حسین(ع) پای چوبه دار، امام حسین(ع) را صدا زدم و بخشیده شدم. این جمله ای است که پایان یک پرونده ...
از واکنش احساسی به پیام رهبری تا قطع همکاری با توتولو و خوش خبر| عطایی: پرچم روی سینه ام گرانترین دارایی ...
که این روند تا انتها ادامه داشت. بعد از بازی با ژاپن تصور می شد که شاید تیم ملی در ادامه مسابقات نتواند بیش از دو یا سه برد کسب کند اما کار به جایی رسید که وقتی بازی آخر مقابل لهستان را باختیم همه افسوس خوردند که چرا تیم به مرحله نیمه نهایی صعود نکرد. مفهوم این صحبت ها این است که روند تیم قابل قبول بود و بیشتر از اهداف مان هم پیش رفتیم. فارس: بهروز عطایی و کادرش با شعار جوانگرایی آمدند ...
خلاصه ای از تحریفات عاشورا در اندیشه شهید مطهری
می کند، یعنی انسان را به هیجان می آورد. یکی می گوید مگر یک جان هم ارزش این حرف ها را دارد که کسی بخواهد فدای شخصی مثل تو بکند، ای کاش هفتاد بار زنده می شدم و هفتاد بار خودم را فدای تو می کردم. آن یکی می گوید هزار بار، دیگری می گوید ای کاش امکان داشت با این جانم بروم و آن را فدای تو کنم، بعد بدنم را آتش بزنند، خاکسترش کنند، آنگاه خاکسترش را به باد بدهند و باز دو مرتبه مرا زنده کنند، با ...