ببینید | شعری از سایه: ...در این دام مرگ، باز صید تازه ای را می برند
سایر منابع:
سایر خبرها
اشعار مصائب کاروان اسرا
رسیدن دارد نغمه مستشار نظامی: به سنگ نام تو را گفتم و به گریه درآمد به گوش کوه سرودم تو را و چشمه برآمد سکوت نقره ای ماه را شکست غم دل در آن زمان که از آن ماه بی کفن خبر آمد شکست صخره از این داغ جانگداز و به یادت، به رود رود عطش با هزار چشم تر آمد پس از تو هر گل خونین دلی که سر زد از این غم به سوگ لاله رخان شهید، خون ...
صوت | برسد کاش صدایم به صدایی
به کنعان نرسیده است؟ چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است؟ دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد. زمین مُرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد، فقط برد، زمین مرد، زمین مُرد. خداوند گواه است، دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است؛ ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی. برسد کاش صدایم به صدایی... عصر یک جمعه ی دلگیر وجود تو ...
نابینای بصیر
ا ظاهر کرد، امیرالمؤمنین یزید و یاران او را یاری فرمود و دروغگو پسر دروغگو را کُشت! جماعت کوفی با وجود همه ادعاهایش باز هم لب از لب باز نکرد؛ هاج و واج به پسر مرجانه خیره بود! اما در آن میان، پیرمرد نابینای قصه ما عبدالله بن عفیف دیگر تاب نداشت که ببیند بر فراز منبری که روزگاری علی مرتضی آن خطبه های قصار و شیرین را ایراد می کرد، زنازاده ای هتاک لب به تهدید مؤمنان بگشاید و از فرزند رسول خدا(ص) به ...
بدرود آقای سایه، عظمت به سادگی به دست نمی آید
زند به دشتِ پُرملال ما پرنده پَر نمی زند یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کُند کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمی زند نشسته ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند گذرگهی است پُر ستم که اندر او به غیر غم یک صلای آشنا به رهگذر نمی زند دل خراب من دگر خراب تر نمی شود که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند ...
قبر هوشنگ ابتهاج کجاست؟ / بیوگرافی هوشنگ ابتهاج + گزیده اشعار
صبح دمد زین شب امید مرا پرتو بی پیرهنم، جان رها کرده تنم تا نشوم سایه خود باز نبینید مرا ************** نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات نظر نامه رسان من توست گوش کن با لب خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید حالیا چشم جهانی نگران من و توست ...
سایه مستدام
؛ مثلا (گفتمش/ شیرین ترین آواز چیست؟ چشم غمگینش به رویم خیره ماند/ قطره قطره اشکش از مژگان چکید/لرزه/ افتادش به گیسوی بلند...) اما سایه در سال های پختگی شعرهای نیمایی دیگری نیز به دست می دهد مثل ارغوان (ارغوان!/ شاخه هم خون جدامانده من/ آسمان تو چه رنگ است امروز؟/ آفتابی است هوا؟/ یا گرفته است هنوز؟) و زندگی (چه فکر می کنی؟/ که بادبان شکسته، زورق به گل نشسته ای ست زندگی) که به طور کلی براساس همان ...
دوباره مادرتان چای روضه را دم کرد(چشم به راه سپیده)
کنعانی شما آیا حقیقت است که اصلا شبیه نیست؟ رفتار ما به رسم مسلمانی شما ایران ما اگر چه بسی شاه دیده است چشم امید بسته به سلطانی شما صدها هزار نوح و سلیمان نشسته اند در انتظار منسب دربانی شما عشاق شهر یکسره تعریف می کنند از لحن و صوت مکی قرآنی شما نشنیده یاد روضه گودال کرده ام دل می برد تلاوت ...
شعر/ کوچه های مدینه و بوی زخمهای تنی که می آید
کوچه های مدینه و بوی زخمهای تنی که می آید چشم های سپید یعقوب و بوی پیراهنی که می آید مرد سجاده ای که درک نکرد هیچ کس آیه ی مقامش را در هیاهوی شهر کوفه نداد هیچ کس پاسخ سلامش را تا عزاداریش شروع شود دیدن شیرخواره ای کافی ست تا صدایش به گوش ما برسد دیدن گوشواره ای کافی ست وقت افطار کردنش هر شب تا که چشمش به آب می افتاد تشنگی ضریح لب هایش یاد ...
میرمعصوم؛ شاعر غزلسرای استان مرکزی
آهسته نهد پا در جنون می روم تا کس نبیند روی من مقصود گریه بر دل ، خنده بر لب بود و رفت در بهارم لحظه ای آسود و رفت خون میانِ دیده اش دیدم ولی خود زِ دریای دلم شد رود و رفت از جفای تیشه ی ناباغبان کوله بارش بسته رَه بگشود و رفت بادِ پر طوفان دیروزی خموش خود کویری گشته و مقصود رفت ناله اش در گوشِ دل جا مانده لیک ناله از ناله بجان پالود و رفت گشته ام خُشکیده گلزارِ خزان او کزین آتش ندیده سود و رفت سیّد و گرمای جانسوز و عطش تشنه ی عشق و غَمی افزود و رفت ...
رنج بی سایگی
که بازوان بلورین صبحدم برداشت تیغ و پرده تاریک شب شکافت، روزی که آفتاب از هر دریچه تافت، روزی که گونه و لب یاران هم نبرد رنگ نشاط و خنده گمگشته بازیافت، من نیز باز خواهم گردید آن زمان سوی ترانه ها و غزلها و بوسه ها سوی بهارهای دل انگیز گل فشان سوی تو، عشق من.... بهروز قزلباش ...
فال حافظ امروز / 18 مرداد ماه با تفسیر دقیق + فیلم
برای آینده فقط امروز تو را تلخ می کند پس از زندگی لذت ببر و خود را گرفتار غم های بیهوده نساز. درآ که در دل خسته توان درآید باز بیا که در تن مرده روان درآید باز بیا که فرقت تو چشم من چنان در بست که فتح باب وصالت مگر گشاید باز تعبیر فال حافظ: فال حافظ امروز شما نشان می دهد دلتنگ هستی و روح و روان خسته ای داری که همگی درمان می شود ...
سیاحت ساحت سایه
......رادیو و موسیقی اش را اعراض گزید در اعتراض به خونریزی هفدم شهریور دولت شریف امامی. در شب های شعر گوته سخن راند و شعر هم! اما نه چون سیاووش کسرایی رفیقش آتشین که با لهیب بر نیستان فتاده اش میانه نبود و همین میانداری و حرمت انسان تا همیشه در چشم ها عزیزش داشت و گاه رهانیدش چون سیاووش زآتش...گرفتاریهای عارض شده در ابتدای دهه شصت نیز به سبب دوستی و چکامه و حرمت روزهای خوش همنفسی توسط ...
سایه، کاخ غزل را با دردهای جامعه رنگ آمیزی کرد
وامپوش بر چه گریان گشته بودی؟ آه ای چشم سیاه از تپیدن باز می ماند دل خوش باورم در گمان اینکه شاید شاید آن اشک نهان بود در خلوت سرای سینه ات یادآورم وی گفت: در این شعر واژه های اندوه، خاموش، خسته، بیتاب، بیمار و حزین همه در کتاب چشم معشوق مرور می شود و در عین حال شعرش پر از جنب و جوش است و واژه های گریز، می روی، لب های بیتاب و گریستن نشان می دهند که سکون و رکود ...
ارغوان و چند شعر دیگر از هوشنگ ابتهاج
پردهٔ تاریک شب شکافت، روزی که آفتاب از هر دریچه تافت، روزی که گونه و لب یاران همنبرد رنگ نشاط و خنده گمگشته بازیافت، من نیز باز خواهم گردید آن زمان سوی ترانه ها و غزلها و بوسه ها سوی بهارهای دل انگیز گل فشان سوی تو، عشق من گفتمش شیرین ترین آواز چیست ؟ چشم غمگینش به رویم خیره ماند ...
تفال به حافظ 19 مرداد ماه 1401
به یک گوشه چشم شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی دیده ما چو به امید تو دریاست چرا به تفرج گذری بر لب دریا نکنی نقل هر جور که از خلق کریمت کردند قول صاحب غرضان است تو آن ها نکنی بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد از خدا جز می و معشوق تمنا نکنی حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر که دعایی ز سر صدق جز آن جا نکنی شرح لغت: مدارا: به ضم اول نرمی کردن /محابا: به ضم اول فرو گذاشت کردن مخفف محاباه مصدر ...
لحظه شماری برای پایان فراق یک مادر
. چراغ بالای درب خانه را روشن می کند و چند ده دقیقه ای در درگاه خانه منتظر می ماند، گویا این مهمان، امشب هم قصد آمدن ندارد... انتظار خسته اش می کند و دوباره به داخل خانه برمی گردد، اشک هایش روی گونه می لغزد و تسبیحی را که در دستان پینه بسته اش می چرخد محکم تر به دست می گیرد، دوباره لب به ذکر باز می کند، هیچ کس نمی داند چه می گوید: شاید دعا می خواند، شاید با خود می گوید مهمان "خوش نامم ...
اجرای خصوصی محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، شهریار و هوشنگ ابتهاج – 25 اسفند 1355
گوشم سزد که ناز فروشم به عالم از سر مستی که مست باده عشق و خمار باده فروشم اگر جهان همه نیش است غم نمی خورم، اما به شرط آن که رسد شکّری از آن لب نوشم شبی که گوش دلم زد سروش عرش، صلایی هنوز گوش به زنگ همان صلای سروشم تو شهریار بیان از سکوت نیم شب آموز گمان مبر که گرم لب تکان نخورد خموشم دانلود ...
رسالت خبرنگاران در مدرسه عاشورا
سجاد (ع) به عنوان اولین و بزرگ ترین راویان و خبر نگاران تاریخ از بزرگ ترین رویداد تاریخی است. درست است که میکروفون یا دوربینی وجود نداشت تا تصاویر خونین روز عاشورا و مظلومیت امام حسین (ع) و لب خشکیده کوچک ترین سرباز سپاه او، علی اصغر (ع) و اسیری زنان و دختران و کودکان، آن هم با پای برهنه روی زمین داغ تا شام را به چشم و گوش دنیا برسانند، اما قدرت بیان پرشور و کلام تاثیرگذار آن ها بود که ...
بازنمایی حماسه کربلا در اشعار عاشورایی
از قرنی به است گفت آری لیک کو دور یزید / کی بدست این غم چه دیر اینجا رسید چشم کوران آن خسارت را بدید / گوش کران آن حکایت را شنید خفته بودستید تا اکنون شما / که کنون جامه دریدیت از عزا پس عزا بر خود کنید ای خفتگان / ز انکه بد مرگی است این خواب گران روح سلطانی ز زندانی بجست / جامه چه دْرانیم و چون خاییم دست چون که ایشان خسرو دین بوده ...
پیام تسلیت عاشورای حسینی
، یک نفر داخل یک سلول زندان یک نفر کارتن خواب گوشۀ خیابان، یک نفر تنهایی در اتاقش و چشم انتظار به زنگ در خانه اش و خیلی های دیگر ... خدایا به درد دل هایشان گوش بده و حرف هایشان را بشنو ... خدایا این شب ها خیلی ها دست هاشون به سمت آسمونت بلنده ... خدایا به حرمت خون سید الشهدا (ع) همه را حاجت روا فرما و هیچ دستی را ناامید از در درگاهت ...
اشعار شب یازدهم محرم - شام غریبان
از راه میان دستۀ زنجیرزن تویی... ها! تو! سارا جلوداریان: از عشق بپرسید، که با یار چه کردند؟ با آن قد و بالای سپیدار، چه کردند... از چاه بپرسید، همان چاه مقدس! با ماه، همان ماه شب تار چه کردند؟ اصلاً بگذارید خود آب بگوید با چشم و دل و دست علمدار چه کردند؟ اصلا بگذارید، که خورشید بگوید خورشید! بگو با سرِ سردار چه ...
اشعار شب دوازدهم محرم شهادت امام سجاد علیه السلام
...> یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود در پشت ابر ، چهره ی هر ماهپاره بود از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد از گوش ها بپرس که بی گوشواره بود مهدی جهاندار: زمین کربلا تب دارد آیا، یا تو تب داری؟ دل زینب فدایت پا برون از خیمه نگذاری بخوان در نیمه شب هایم الهی لا تؤدّبنی بگو صد بار دیگر ربِّ خلِّصنا من النارِ غل و زنجیر بر ...
عاشورا؛ مانده تنها حسین، سوی او بی امان سنگ می بارد
خواهند پرداخت که این آیین در شهر قشم با رعایت کامل دستورالعمل های بهداشتی و با حضور عاشقان و عزاداران اباعبدالله الحسین(ع) در مصلی امام علی(ع) این شهرستان اجرا می شود. آری امروز السلام علیک یا ابا عبدالله جمله ای آشنا است که به هر جای شهر قشم که قدم گذاری به چشم می بینی و با گوش جان می شنوی. امروز روز عاشورا است و از جای جای نگین خلیج فارس ندای یا حسین به گوش می رسد، امروز روز ...
حامد جوانی؛ شهیدی که دو دست و دو چشمش را فدای زینب(س) کرد
کردم که شاید دختری که من در نظر گرفته ام را نپسندیده و کمی ناراحت شدم. بزرگترین تیکه ای که از اینجا به خانواده ها می رسد، گوش است وی ادامه می دهد: حامد در همان حال لب به سخن باز کرد و گفت: مادر اجازه می دهی برای دفاع از حریم الله به سوریه بروم؟ با خوشحالی گفتم: پسرم ای کاش 10 فرزند دیگر مانند تو داشتم که برای دفاع از وطن همراه تو به عملیات اعزام شوند. حامد بار دیگر گفت که ...
متن شعر شام غریبان امام حسین(ع) + استوری، عکس نوشته پروفایل، وضعییت واتساپ عصر عاشورا 1401
...> بر لب ماتم سرای یاسر این غم نقش بست اشک ها خون گشته و از چشم من افتاده اند شام غریبان شعر تا قیامت همه جا محشر کبری تو برپاست ای شب تار عدم شام غریبان عزایت التماس دعا شام غریبان گل های باغ طاها است گل های پرپر شده از گلزار زهراست عزاداری تان قبول و التماس دعا شمع غم روشن کنید شام غریبان امشب است شام ...
نماینده ولی فقیه در قزوین: سردار سلیمانی با اقتدا به حضرت عباس علیه السلام حق جهاد را ادا کرد
ظاهری ما اُذُن می گوید، ما یک دل ظاهری و یک دل باطنی داریم، قرآن به دل ظاهری ما قلب می گوید، به چشم باطنی به جای عَین ، بَصَر می گوید، به گوش باطنی به جای اُذُن ، سَمع می گوید، به دل باطنی به جای قلب، فؤاد می گوید. حجت الاسلام والمسلمین عابدینی اظهار کرد: عَین، اُذُن و قلب هم مربوط به انسان و هم مربوط به حیوان است، هم مربوط به مؤمن و هم مربوط به منافق و کافر است، خدا راجع به منافقین هم ...
روزی که از قلم بوسه چکید!
همچون ققنوسی میان خاکستر دست و پا زد و هیچ کس محض رضای انسان، آژیر سفید را به گوش گیتی نرساند تا طفل های معصوم آن سوتر از نوار غزه از فرط دلهره صورت هایشان مور مور شود و در پلک بهم زدنی در خون بغلتند. هزاران کیلومتر آن سوتر تصویب بزرگترین بسته کمک به چشم رنگی ها نه راه سیلاب آب شور ...
پیام تبریک به مناسبت روز خبرنگار 1401
...> در کام قلم زجان من خون می ریخت در صفحه چو اشک چشم مجنون می ریخت آن دل که نثار دوست باید می شد خون می شد و قطره قطره بیرون می ریخت **** چاکرم استاد. روزت مبارک رئیس. ما که... شما هم نمی شیم، چه برسه به خبرنگار. سلام. روز خبرنگار مبارک. همیشه خوش خبر باشی. جملات زیبا و قشنگ برای تقدیر از روز خبرنگار از بوسیدنی های این ...
استان سمنان در شام غریبان/ روایت کوچ کبوتران از لانه
سمنان امشب دل هایشان را کنار دل رباب و زینب (سس) قرار می دهند. امشب مراسم شام غریبان، با اشک و اه همراه می شود اشک شمع، آه و سوز دل ها از فقدان یار، فردا بدن عزیزان دشت کربلا زیر سم اسبان است و مردم بی قرار هستند و کسی خواب به چشم ندارد اینجا؛ حتی آسمان هم همراهی کرده و برای لحظاتی حوالی ده شب، بارش باران تند و رگبار را در میانه تابستان گرم شاهد بودیم آن هم زمانی که کمتر ابری در آسمان بود ...
متن شهادت امام سجاد (ع) 1401 + پیامک تسلیت و عکس نوشته شهادت امام زین العابدین (ع)
سوختم من غصه دار ماتم کرب و بلا شدم شهادت جان سوز زین العابدین ( ع) را خدمت شما شیعیان تسلیت عرض می کنم. اشک، خون و درد... چقدر سوغات آوردی از کربلا همان خاطرات عطش کافیست تا روزیِ یک عمرِ چشمانت اشک باشد و زمزمه لب هایت دعا برای ظهور منتقم. چشم ها اشکبار و گلوی دنیا خشک، برگرد ای وارث تنهای حسین شهادت حضرت سید الساجدین ، زین العابدین ...