سایر منابع:
سایر خبرها
تصاویری از خانه ارغوانی هوشنگ ابتهاج؛ درختی که بخشی از خاطرات سایه بود
، سپرد و ساخت آن را شروع کردند. پدر در طول مدت ساخت، بالای سر کار می رفت و نظارت می کرد تا خانه آن طور که مورد پسندش بود، ساخته شود. وقتی که من رفتم کلاس اول، هنوز خانه تکمیل نشده بود، ولی با این حال به آن نقل مکان کردیم و بعد کم کم کامل شد. یلدا ابتهاج در توصیف این بنا می گوید: پدرم خانه را در دو طبقه ساخت. طبقه پایین مربوط به آشپزخانه، نشیمن، راهرو ورودی و پذیرایی است و پلکانی که می ...
پیرپرنیان اندیش در حسرت سایه سار ارغوان/ چون سایه مرا زخاک برگیر
نخستین شعرش را در حادثه شیطنت آمیز کودکی به تاثیر از شاهنامه فردوسی سرود: وقتی زمین خوردم و دو دندانم در لثه فرو رفت. یکی مصرعی خواند که بعدا فهمید از شاهنامه است: چنانش بکوبم به گرز گران که بعد شنیدن آن من گفتم: که فولاد کوبند آهنگران ... خیال می کردم این مصرع منه اما این بیت شاهنامه از کجا تو ذهنم رفته بود، نمی دونم. اما جایی دیگر می گوید تخلص سایه را دوست دارد، چون کلمه عجیبی است: اما توش آرامش ...
پیام تسلیت اهالی هنر برای درگذشت مرحوم هوشنگ ابتهاج
موسیقی بی کلام آمد... وقتی صدای کرنا و سرنای پر سوز و سوگ را شنیدم، وقتی صدای پر هیبت دُهُل را شنیدم با خود گفتم مگر شیرمردی مرده است؟ دریغا... دریغ... آری مرگ او هم با شکوه ست... ای مرد بزرگ، ای دوست عزیز و همراه: افکار، گفتار و کلام تو پرچم برافراشته ایست که با دستان دختران و پسران و با جان و نفس مردم این سرزمین در باد تکان خواهد خورد. بدرود ای ...
سایه ای بر سر موسیقی ایران
نوازندگی و آهنگسازی پرویز مشکاتیان و آواز شهرام ناظری که ساز و آواز آن با شعری از ه.ا.سایه است. همایون شجریان: شعر قطعه چه غریبانه از آلبوم با ستاره ها با صدای همایون شجریان و آهنگسازی محمدجواد ضرابیان از هوشنگ ابتهاج است. چه آتش ها نام یکی از آلبوم های موسیقی همایون شجریان است که با آهنگسازی علی قمصری در سال 1392 منتشر شد و قطعه بزم تو با شعری از هوشنگ ابتهاج است. ...
مسعود بهنود: مصاحبه با سایه چهل سال طول کشید
آنجایی که می گویم با مرگ چطوری؟ و چگونه با آن روبه رو می شوی؟ پشتش تلاش زیادی خوابیده است. بهنود با اشاره به بُعد سیاسی زندگی هوشنگ ابتهاج گفت: سایه چندین بُعد داشت، یک بعد سیاسی و دعوای زیر جلدی من با آقای ابتهاج بر سر ایده آل سیاسی اش اما شهادت می دهم که ایشان هیچ گاه بر سر خواسته های آرمانی خود با من درگیر نشد. این را هم اضافه کنم که دو، سه ماه بعد از انقلاب در مجله ای که ساخته بودم ...
باباچاهی: موسیقی به داد شعرهای ابتهاج رسید
این شاعر مدرن گرای معاصر در پی درگذشت هوشنگ ابتهاج در گفت وگو با ایسنا درباره آشنایی اش با این شاعر معروف می گوید: من اسم و رسم هوشنگ ابتهاج یا سایه را در سال های اول دبیرستان در بوشهر شنیدم. در همین سال ها بود که با کتاب های هوشنگ ابتهاج آشنا شدم. یک روز منوچهر آتشی، دبیر ادبیات مان سر کلاس که آمد، کتاب سیاه مشق سایه را در دست داشت که توجه مرا جلب کرد. من تا ان وقت شعرهای ابتهاج را در مطبوعات ...
هوشنگ ابتهاج کیست و چرا در ادبیات ایران اهمیت دارد؟
تخلص به سایه شاعر برجسته ایرانی اسفند سال 1306 در رشت متولد شد. او کودکی اش را در رشت گذراند و دوران دبیرستانش را به تهران آمد. ابتهاج از همان جوانی سرودن شعر را آغاز کرد و با موسیقی آشنا شد. نخستین اثر هوشنگ ابتهاج به نام نخستین نغمه ها در سال 1325 خورشیدی منتشر شده است. سایه سرودن غزل را پیش گرفت و مدتی را به عنوان سرپرست برنامه گل ها در رادیوی ایران مشغول به کار شد. ابتهاج در آن زمان ...
مسعود بهنود: خانواده ابتهاج تحت فشار براندازان /حقایق ناگفته از زندگی شاعرمحبوب
توریسم آنلاین : مسعود بهنود روزنامه نگار و از دوستان نزدیک هوشنگ ابتهاج در نشست کلاب هاوس پیر پرنیان اندیش خبرآنلاین گفت: خانواده ابتهاج برای انتقال پیکر وی به ایران تحت فشار جریان برانداز هستند.
شعر عاشورایی ابتهاج که نیمه تمام ماند
هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه سال ها پیش شعری به نام اربعین سرود که نیمه تمام ماند. یا حسین بن علی خون گرم تو هنوز از زمین می جوشد هرکجا باغ گل سرخی هست آب از این چشمه خون می نوشد. کربلایی است دلم. از مهم ترین آثار او تصحیح غزل های حافظ با عنوان حافظ به سعی سایه است که نخستین بار در سال 1372 به چاپ رسید. سراب ...
ابتهاج در 8سالگی از زمان مرگش با خبر شد
را زندانی کردند، فرشته ها بر عرش الهی گریه می کنند. ابتهاج یک سال بعد از زندان آزاد می شود. سایه سایه بیلیارد باز سایه دربارهٔ تفریحات دوران جوانی خود می گوید: اساساً چند چیز بود که من هر مصیبتی رو با اون ها می تونستم تحمل و فراموش کنم: یکی پیش شهریار می رفتم و یکی بیلیارد بازی می کردم. گاهی روزی چهارده ساعت بیلیارد بازی می کردم. در بازی بیلیارد می توانستم مرگ مادرم را فراموش کنم. هر ناکامی را فراموش کنم. وقتی بیلیارد بازی می کردم انگار که مسخ شده بودم. انگار که ذهن و حافظهٔ من، از من گرفته شده بود. فقط بازی می کردم. انتهای پیام/ ...
ماجرای وساطت "شهریار" برای آزادی "هوشنگ ابتهاج" از زندان +تصویر
بزرگ ترک، سید محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار) پیگیر آزادی او بوده است. دوستی دیرین شهریار و سایه به روایت تصویر ماجرا از این قرار بود که در سفر رئیس جمهور وقت - آیت الله خامنه ای - به تبریز، شهریار با ایشان ملاقات می کند و بدون این که خواسته ای برای خود داشته باشد، آزادی هوشنگ ابتهاج را از ایشان می خواهد. این وساطت مقبول می افتد و چند روز بعد، ابتهاج به آزادی سلامی دوباره می ...
هشتگ روز
... یا و هوشنگ ابتهاج در 94 سالگی برای همیشه خاموش شد. رفت و این آشیانه خالی ماند. یا دلم میخواد برگردم به 3 اردیبهشت 1400. اون شبی که داشتم مستند ابتهاج رو ریکورد می کردم و داخلش می گفتم استاد ابتهاج هنوز در قید حیاته! یا جاوید فرهاد، شاعر و نویسنده نامدار افغانستان، می گوید که سایه پلی میان شعر کلاسیک و معاصر فارسی است که زبان شیوای او باعث شده تا پیروان زیادی در میان شاعران افغانستانی داشته باشد. یا چند سال پیش این شعرشو برای فوت پدربزرگم به اشتراک گذاشته بودم، اما حالا نوبت خود شاعره: مرغ شب خوان که با دلم می خواند، رفت و این آشیانه خالی ماند. آهوان گم شدند در شب دشت، آه از آن رفتگان بی برگشت... ...
سایه به روایت سایه
نتیجه عقد انقطاعی کردیم یعنی صیغه 99ساله. تا سال 56 بچه های من دیگه بزرگ شده بودند که دوستم احمد لنکرانی به من گفت سایه این طور که درست نیست یه فکری بکن. من گفتم چه فرقی می کنه مهم اینه که آلما زنمه. البته می دونستم تو مسائل ارث ممکن است اشکالاتی پیش بیاد. گفتم احمد جان من که چیزی ندارم گفت. فقط مسئله ارث نیست هزار اشکال دیگه داره. خلاصه چون می دونست مشکل ما چیه، رفتن با یک محضرداری صحبت کردن و من رفتم طبقه بالای محضر و آنجا صیغه را باطل کرد و بعد از پله ها که میومدم پایین همش نگران بودم و دلهره داشتم و بعد اومدم پایین و دوباره عقد کردیم. ...
ویدئویی کمتر دیده شده از هوشنگ ابتهاج: طرفدار هر تیمی هستم می بازد!
امیر هوشنگ ابتهاج شاعر و غزل سرای شهیر ایرانی بامداد امروز چشم از جهان فرو بست. او که از علاقمندان ورزش از جمله کشتی و تنیس بود در این خصوص می گوید: من از هرکسی خوشم می آید طرفدار اون تیمم می بازه. واقعا من سال ها گفتم که این چی هست که من از هرکی خوشم می آید او بازنده است و چندین روز زندگی برام چنان تلخ می شود. موقع بازی تنیس اصلا به من مربوط نیست که اینها کی هستند، تپش قلب پیدا می کنم وای این ...
ماجرای کدورت بین ابتهاج و شهریار چه بود؟/ روایت سایه از شعری که شهریار برای او سرود
... شعر که تمام می شود می گوید: خوب ساخته ها! خیلی ساه و صمیمی قضیه رو تعریف کرده. اون روز که شما به خانه شهریار نرفتید گویا صبا اونجا بوده... آره بعد هم برای صبا گفته که من دیروز چنین دسته گلی به آب دادم... شهریار بدتر از من بی طاقت بود برای موسیقی. همیشه باهاش دعوا می کردم که بابا نخون بذار ساز صبا رو بشنویم... اما بی طاقت بود. چند لحظه ای سکوت می کند ...
تصاویری از خانه هوشنگ ابتهاج | روایت ارغوان؛ درختی که بخشی از خاطرات سایه بود
...> آفتابی ست هوا؟ یا گرفته ست هنوز؟ بیشتر بخوانید: هوشنگ ابتهاج درگذشت | پایان یک قرن شاعری وصیت ابتهاج (سایه) درباره محل دفنش داستان ساخت این خانه یلدا ابتهاج، دختر هوشنگ ابتهاج، از خاطراتش در خانه ارغوان برایمان می گوید: بچه بودم که پدرم زمین این خانه را خرید. نقشه آن را به مهندس ابتکار که شوهر عمه ام بود، سپرد و ساخت آن را شروع کردند. پدر در طول ...
هوشنگ ابتهاج کیست؟ + بیوگرافی
، آسیا 1340 ، و کاوه 1341 است. همسر هوشنگ ابتهاج روز چهارشنبه 18 اسفند 1400 در 89 سالگی از دنیا رفت. بیوگرافی هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه و آثار هوشنگ ابتهاج در کتاب پیر پرنیان اندیش ماجرای روز ازدواجش را این طور روایت می کند: روز نهم مهر 1337 در میدان فوزیه، اون خیابونی که سمت جنوب می ره، تو بالاخونه یه محضر قراضه ای که وقتی داشتیم از پله ها بالا می رفتیم می ترسیدم ...
عکس همسر ابتهاج / نحوه آشنایی و ازدواج آلما معروف به سایه + عکس جوانی
نام های یلدا 1338 ، کیوان 1339 ، آسیا 1340 ، و کاوه 1341 است. درگذشت همسر هوشنگ ابتهاج درباره نحوه آشنایی و ازدواجش با آلما گفته: می دونید من چطوری زن گرفتم؟ روز نهم مهر 1337 در میدان فوزیه، اون خیابونی که سمت جنوب میره، تو بالاخونه یه محضر قراضه ای که وقتی داشتیم از پله ها بالا می رفتیم می ترسیدم که پله ها خراب بشه. 270 تومن خرج عروسی ما شد؛ یعنی من پولو به محضریه دادم و ...
توییت انصاف | به یاد سایه
... مهرزاد دانش: اولین شعری که از ابتهاج شنیدم ده سالگی ام بود؛ چهل سال قبل؛ همان که غم صدای شجریان با سوز موسیقی لطفی، اندوه واژه های سروده را می نواخت: در این سرای بی کسی... خبر رفتن ابتهاج که آمد، اولین تداعی از یاد سترگش، همین شعر بود. چه حسرت بار که بعدِ دهه ها، هنوز دریغ شاعر، زنده است. محمدعلی ابطحی: سایه جان همیشه می نوشتم زیستن در عصری که تو در آن زندگی میکنی ...
سایه، کاخ غزل را با دردهای جامعه رنگ آمیزی کرد
در این عشق وجود ندارد. سایه بی تکلف ولی استادانه و هنرمندانه شعر می گفت. امیر اسماعیل آذر، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبی در گفت وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ضمن ابراز تاسف از درگذشت هوشنگ ابتهاج، از سرآمدان ادبیات فارسی معاصردر سخنانی به شعر معروف سیاوش کسرایی خطاب به سایه اشاره و عنوان کرد: شب ها که ستاره هم فروخفته است/ گل های سپید باغ بیدارند/ شب ها که تو بی بهانه می گریی/ شب ها ...
هوشنگ ابتهاج؛ از سایه تا ارغوان / قلب تپنده غزل خاموش شد
ا قبل از انقلاب اسلامی مجموعا هفت کتاب از شعرهای ایشان منتشر شد. بعد از انقلاب نیز 5 جلد کتاب او چاپ شده است. هوشنگ ابتهاج و کیهان کلهر هوشنگ ابتهاج درمورد مهاجرت به آلمان گفته بود: رفتن من به آلمان اجبار نبود، اول یکی از بچه هایم رفت آلمان، بعد زنم رفت که بچه ام تنها نباشد، بعد بچه های دیگر رفتند، یک مدتی هم من ممنوع الخروج بودم، بالاخره من هم سال 64 رفتم. مهاجرت ...
سایه ی شعر معاصر ایران پرکشید/سازنده تصنیف خاطره انگیز تو ای پری کجایی
است: در زندان بودم و با یک هم وطن هم بند، ترانۀ "ایران ای سرای امید" از بلندگوی زندان پخش شد، تا که شنیدم زدم زیر گریه! هم بندم گفت: چرا گریه می کنی؟ گفتم: شاعر این ترانه منم. گفت: پس تو که این ترانه را سرودی چرا در زندانی؟ چند برگ از یلدا ، تا صبح شب یلدا ، یادگار خون سرو ، تاسیان و حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج) از جمله کتاب های هوشنگ ابتهاج است. ...
بیوگرافی کامل هوشنگ ابتهاج و همسرش آلما + از تولد تا مرگ
رفت که بچه ام تنها نباشد، بعد بچه های دیگر رفتند، یک مدتی هم من ممنوع الخروج بودم، بالاخره من هم در سال 1364 شمسی رفتم! من مهاجرت نکردم و گاهی تهران هستم. زندگی هوشنگ ابتهاج در آلمان ابتهاج درباره خود و زندگی خود گفته بود: در طول روز، دو یا سه ساعت بیشتر نمی خوابم، صبح خیلی زود بیدار می شوم، چایی درست می کنم و با کمی نان خشک صبحانه می خورم. روزها می نشینم تلویزیون تماشا می ...
فیلمی تاثیرگذار از شعر خواندن هوشنگ ابتهاج
چند نسل با شعرهای هوشنگ ابتهاج زندگی کردند و آن را گوشه و کنار زمزمه می کردند. ویدئوهای مختلفی از شعر خواندن این شاعر گرانقدر معاصر ایران در فضای مجازی دست به دست می شود. او در یکی از این ویدئو ها این شعر زیبا از سروده هایش را می خواند: می بینم آن شکفتنِ شادی را پروازِ بلند آدمیزادی را آن جشنِ بزرگ روز آزادی را. کیوان خندان به سایه می گوید: دیدی؟ به تو می گفتم! آری. تو همیشه راست می گفتی. می بینم. می بینم. ...
اجرای خصوصی محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، شهریار و هوشنگ ابتهاج – 25 اسفند 1355
...> فیلم اصلی کد ویدیو با شجریان و لطفی در محضر شهریار امشب، پس از چند ساعت حافظ خوانی، سایه از آن گنجینه اسرار، نواری ممتع گذاشت. سایه و شجریان و لطفی به دیدار شهریار در تهران می روند در سال 1355... چه ساز درخشانی می زند لطفی! شهریار به وجد آمده و مرتب به به! به به! می گوید. شهریار هم خوب ساز می زد و هم خوب موسیقی ایرانی رو می شناخت. این سازی ...
دمی با او
بلند شدم و قرآن را از کتابخانه چوبی برداشتم و آن را بوسیدم.کوله پشتی را برداشتم و به طرف در آپارتمان رفتم. توی دلم غوغا بود. سرتاپای برادر را نگاه کردم، هیچ وقت این قدر خوشحال ندیده بودمش. دقیق تر شدم، به خیالم چهره اش زیبا تر شده بود. هر چه که بود من و مادر را شیفته خودش می کرد. پنجمین باری بود که به سوریه می رفت. اولین بار 15 آبان ماه سال 1394 رفته بود. پیش خودم گفتم: نکنه این آخرین بار باشه؟ ...
روایت هوشنگ ابتهاج از "ربنا"ی محمدرضا شجریان
کانال نواندیش: هوشنگ ابتهاج ( سایه ) درباره "ربّنا"ی استاد شجریان چنین گفته است... ماه رمضان است و دم افطار. تلویزیون "ربنا"ی استاد شجریان را پخش می کند. سایه از همان ربنای اول منقلب می شود. به خود می پیجد... اشک از چشمش می جوشد. بی تاب شده است. ... آرامتر که می شود با چشم و چهره ای سرخ و صدایی که هنوز هیجان دل بی قرارش را بازتاب می دهد، می گوید: این کاریه که ...
اجرایی قدیمی از هوشنگ ابتهاج/ من چه گویم که غریب است دلم در وطنم + فیلم
خبر آنلاین : شعر (چه غریبانه تو با یاد وطن می نالی/ من چه گویم که غریب است دلم در وطنم) در سال 1997 توسط امیرهوشنگ ابتهاج که امروز در سن 95 سالگی درگذشت، خوانده شده است.
سایه ی شعر ایران درگذشت
...> زهی شکوه قامت بلند عشق که استوار ماند در هجوم هر گزند . نگاه کن هنوز آن بلند دور، آن سپیده آن شکوفه زار انفجار نور کهربای آرزوست، سپیده ای که جان آدمی هماره در هوای اوست، به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن سزد اگر هزار بار بیفتی از نشیب راه و باز رو نهی بدان فراز چه فکر می کنی؟ جهان چه آبگینه شکسته ای ست که سرو راست ...