سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات آزاده لرستانی؛ از تقلا برای جرعه ای آب تا شکنجه به جُرم هیچ
سعید بهاروند، از آزادگان لرستانی است که در سال 1365 از سوی کمیته انقلاب اسلامی سابق(نیروی انتظامی فعلی) به جبهه های جنگ تحمیلی اعزام شد و در عملیات بیت المقدس 7 در شلمچه به اسارت نیروهای بعثی عراق درآمد. این آزاده لرستانی به همراه سه هزار اسیر دیگر مفقودالاثر و بدون اطلاع صلیب سرخ در اردوگاه عراق نگهداری می شدند و هیچ نهادی از وجود آنها اطلاع نداشت. سعید بهاروند نحوه اسارت ...
شهید اسدزاده، وزیر فرهنگ اردوگاه اُسرا بود
حاصل این ازدواج 4 فرزند است. او افزود: از این 4 فرزند، فرزند آخرمان چند ماه پس از شهادت پدرش در سال 1381 به دنیا آمد. ساماندهی 21 یادمان شهدا تا پایان سال 1402 ملکی از روحیه شاعری این شهید گفت و ادامه داد: دفتر شعری به خط خود شهید جمع آوری شده است و از ویژگی های اصلی شهید، شیفته ولایت بودن اوست که در اشعارش نیز نمایان است. همسر شهید ملکی سپس بیتی از ...
عملیات نصر 8 در نورآباد بازسازی می شود
اقدامات بعدی به دست آمد. در این عملیات، دشمن متحمل تلفات نیروی انسانی و تجهیزات زیادی شد و 200 تن از آنها نیز به اسارت نیروهای خودی درآمدند، همچنین، تیپ های 39، 74، 77 و 83 و برخی یگان های دیگر دشمن آسیب دیدند. علاوه بر این، مقداری از سلاح، مهمات و تجهیزات دشمن نیز منهدم و یا به غنیمت گرفته شد. مناطق آزاد شده در این عملیات عبارت از شهر ماووت و ارتفاعات 1426، 1428، 1391 ...
روایتی از خاطرات اسرای ایرانی در بند رژیم بعث/ از 6 قاشق جیره غذایی تا جلوگیری از ورود سران منافقین به ...
در سال 65 با سپاه 100 هزار نفری محمد رسول الله(ص) عازم جبهه شده بود، بعد از آموزش به پادگان لشکر 8 نجف در شوشتر اعزام می شود. وی پس از چند ماه حضور در منطقه جنگی، در 22 فروردین ماه سال 66 در عملیات کربلای هشت در شلمچه همراه با عدی از رزمندگان به محاصره دشمن درآمدند که در نتیجه آن 26 نفر از رزمندگان قزوینی به همراه تعدادی از نیروهای گردان شیراز به اسارت درآمدند. وی که سه سال و 6 ماه در ...
حال و هوای مادر وقتی خبر بازگشت پسرش را شنید/ صدای خرد شدن استخوان دوستانم را می شنیدم
دستور امام خود در سال 1361، در سن 17 سالگی راهی جبهه ها شد و حدود 4 سال از شیرین ترین لحظات زندگی خود را در این مسیر آموخت و در دی ماه سال 1365 در عملیات کربلای 4 به اسارت دشمن بعثی درآمد و با تحمل 4 سال اسارت، در تاریخ 5 شهریور 1369 به میهن بازگشت؛ آنچه در ادامه می خوانید حاصل گفت وگوی خبرنگار فارس با این آزاده دفاع مقدس است: **روایت یک دهه مبارزه؛ از حضور جبهه تا 44 ماه اسارت ...
هیچ کس تا لحظه آزادی از زنده بودنم خبر نداشت
تشکیل پرونده در سپاه پاسداران قزوین، برای رژه در سپاه یکصد هزار نفری محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم که به صورت کشوری در استادیوم آزادی تهران برگزار می شد، با دیگر رزمندگان داوطلب قزوینی اعزام شدیم و بعد از آن جهت آموزش نظامی به پادگان خرمن سوخته و پس از آن به شوشتر منتقل شده و در نهایت بعد از چندماه حضور در جبهه و مبارزه با رژیم بعث عراق در عملیات کربلای 8 تا 4 سال در اسارت آن رژیم سفاک ...
در دانشگاه اسارت به سن تکلیف رسیدم
خانواده ها اعلام کرده بود شهید شده ایم اما به خانواده من الهام شده بود که من زنده هستم. آیا هنگام اسارت مجروح شدید؟ زمانی که در منطقه عملیات بودم یک ترکش هم نخوردم اما بعد اینکه اسیر شدیم روی نفربر عراقی پشت خاک ریز عراقی ها به رگبار بسته شدیم برخی از اسرا شهید و برخی مجروح شدند که من هم 2 تیر خوردم تیری که به مچ پای راستم خورده بود خون ریزی شدیدی داشت و 2 سال طول کشید تا این ...
اردوگاه اسرای عراقی، مدرسه انسان سازی
از مرز خسروی وارد خاک ایران شدند. روز بعد همین تعداد از اسرای عراقی به کشورشان بازگشتند. بدین ترتیب، به تدریج اسرای دو کشور آزاد شدند و به سرزمین های خویش بازگشتند. تا اواخر شهریور 1369، تعداد 40 هزار اسیر از هرکشور و مجموعا 80 هزار اسیر آزاد شدند و جریان مبادله اسرا از این تاریخ متوقف شد. از این تعداد 55438 نفر عراقی بودند که در 103 مرحله و 39417 نفر ایرانی بودند که در 70 مرحله مبادله ...
از تبلیغات علیه صدام در عراق تا یادگیری زبان فرانسه و انگلیسی در دوران اسارت
سال 1337 هستم. در زمان اسارت 22 ساله بودم. خیلی لحظات سختی بود آن موقعی که تصمیم گرفتیم برویم جبهه فکر هرچیزی را می کردیم جز اسارت. می گفتند طرف رفت جبهه شهید شد یا مجروح شد؛ ما هم به تنها چیزی که فکر نمی کردیم اسارت بود. وقتی که با این مساله روبرو شدیم خیلی سخت بود. مرصادنیوز: برای ما درباره اتفاقات پس از آن و از لحظه ورود به اردوگاه تعریف کنید؟ صدام از یزید کمتر نبود؛ ما را ...
ما فراموش شدگانیم
ایکنا - 26 مرداد سالروز ورود آزادگان به کشور، فرصتی مناسب برای مرور رشادت های این دسته از رزمندگان اسلام است که با جان فشانی و ازخودگذشتگی خود برای تاریخ این مرزوبوم ماندگار شدند صلابت، ایثار و رشادت را با الهام از مکتب سیدالشهدا(ع) به عنوان نماد حریت و آزادگی در پرتو ارزش های ناب اسلام و انقلاب اسلامی معنا نمودند. در دوران هشت سال دفاع مقدس حدود 43 هزار نفر از رزمندگان ایران به اسارت دشمن ...
خاطرات آزاده دیری از هشت سال شکنجه در زندان های عراق
عراق بردند که حتی هنگام نماز نیز ترانه پخش می کردند و می خواستند با افکار ضد اسلامی خود بر ما اثر بگذارند، اما موفق نشدند. وی با بیان اینکه روز ها و شب های اسارت به سختی می گذشت، اما ما به خدا توکل کرده بودیم، افزود: عراقی ها وقتی فهمیدند نمی توانند از طریق اسرای ضدانقلاب بر ما اثر بگذارند درگیری ایجاد کردند و دو نفر از اسرا شهید و عده ای زخمی شدند. پوسه عنوان کرد: عراقی ها ...
اسارت مقدسی که طعم آزادی اش همچنان شیرین است
خود را می گذراند و پس از سالها تدریس در رشته عربی، دینی و قرآن، حرفهای زیادی از دوران تدریس و بودن در کنار دانش آموزان دارد، اما از او خواستم که برایم از روزهای جبهه و جنگ بگوید. مومنی با اشاره به اینکه دو مرتبه راهی جبهه شده بود، شروع به روایت خاطرات جبهه کرد و گفت: اولین دفعه که به جبهه رفتم سال 61 بود که به جبهه های مهران و دهلران اعزام شده بودم و آن زمان حدود 16 ساله بودم و دوم ...
شکنجه اسرا در عراق تداعی کننده حادثه کربلا بود
تاج الدین عزیزی، از آزادگان لرستانی است که برای اولین بار در سال 1362 وقتی شانزده سال سن داشت به جبهه اعزام شد و در عملیات عاشورای 2 به اسارت نیروهای رژیم بعث عراق درآمد و در سال 69 بعد از 5 سال و 40 روز از اسارت آزاد قدم بر خاک وطن گذاشت. این آزاده لرستانی با بیان اینکه دوره آموزشی ام در خرم آباد بود و بعد به اهواز منتقل شدم، گفت: در ابتدا به همراه گروه دیگری از سربازان به دبیرستان ...
بی نشانی که نشان دار شد
رند به طرف مردم شلیک کردند و چند نفر هم همانجا شهید شد. این آزاده لرستانی با اشاره به اینکه در سال 59 و آغاز جنگ تحمیلی در همان ماه های اول کوهدشت از جمله شهرهایی بود که در تیررس هواپیماهای عراقی قرار داشت، ادامه داد: زمان جنگ برای خدمت سربازی به منطقه حمیدیه و پادگانی که لشگر 92 زرهی اهواز آنجا بود به سربازی رفته و سه ماه آموزشی را در آن پادگان سپری کردیم. خواب اسارتی که به ...
ما دشمن را در خاک خودش به اسارت گرفته بودیم
26 مرداد هر سال فرصتی است برای مرور رشادت های مردانی که سال ها در اسارت رژیم بعث گرفتار بودند و تاریخ این کشور هیچ گاه مجاهدت هایشان را از یاد نخواهد برد. محمدرضا و عباس صدیقی دو برادری بودند که با هم به جبهه اعزام شدند و در یک عملیات به اسارت دشمن درآمدند و بعد از شش سال دوری از وطن در سال 69 آزاد شدند. پای صحبت هایشان نشستیم تا از خاطرات روز های اسارت و لحظاتی که در اردوگاه های عراق الرمادی ...
آزادگان ملایری از روزهای اسارتشان می گویند
خدا عمر گرفته است، اظهار کرد: در 25 آبان ماه سال 1361 در عملیات مسلم بن عقیل در پاتکی که به عراقی ها زدیم به اسارت دشمن درآمدم و بعد از 8 سال اسارت در 28 مردادماه سال 1369 به میهن بازگشتم. وی با اشاره به اینکه زمان اسارت 16 سال بیشتر نداشتم، بیان کرد: کوچکترین فردی بودم که از شهرستان ملایر به جبهه اعزام شدم، در آن موقع 52 روز در جبهه بودم که می خواستم برگردم و در عملیات بعدی شرکت کنم ...
گفتگوی تفصیلی با آزاده سرافراز کرمانشاهی/ از چرخاندن در خیابان های بغداد تا روایت هایی از وضع غذا و ...
وقت انتقال دیدیم حدود 200 نفر هستیم. حدود چهار سال در اسارت نیروهای بعثی بودیم. تصویر در زمان اسارت چند ساله بودید و چه احساسی داشتید؟ 24 ساله بودم. خیلی لحظات سختی بود آن موقعی که تصمیم گرفتیم برویم جبهه فکر هرچیزی را می کردیم جز اسارت. می گفتند طرف رفت جبهه شهید شد یا مجروح شد؛ ما هم به تنها چیزی که فکر نمی کردیم اسارت بود. وقتی که با این مساله روبرو شدیم خیلی سخت ...
2 سال اسارت بی نام و نشان /تجربه ای گران که پایانی خوش داشت
بخش اسارت تحقیرشدن ها بود که برای ما غیرقابل قبول بود، از سویی نیز از خانواده خود بی خبر بودیم و از نگاه آنها شهدای مفقودالاثر بودیم که این امر برای ما بسیار سخت بود، از سویی از آنجایی که ما مفقودالاثر بودیم و در لیست صلیب سرخ قرار نداشتیم امکان استفاده از خدماتی مانند مطالعه کتاب های مناسب محروم بودیم؛ عمده زمان خود را به گپ و گفت با دیگر اسرا می گذراندیم." آقای کشوری در خصوص دوران بعد ...
اسارت دانشجویان دانشکده اقتصاد/ماجرای مادری که اشک اسیران را درآورد
گروه زندگی؛ عطیه اکبری: امروز میان همه خاطره ها، در سالگردآزادی اسرا چشمان منتظر آن پیرزن نحیف در قصرشیرین مقابل چشمانش است، با آن پشت خمیده و قامت استخوانی و برگه ای مچاله در دست که نام گمشده اش را روی آن نوشته بود؛ پیرزن تنهایی که هنوز هم رضا امیرسرداری نمی داند در آن روز گرم چطور خودش را به نقطه صفر مرزی رسانده بود. وقتی قرار است دفتر اسارت را ورق بزند و از روز آزادی بگوید از این پیرزن شروع می کند. اینکه چرا میان این همه خاطره و روایت دست گذاشته روی چشمان این پیرزن؟ پاسخش حکایتی است. حکایت هزا ...
از نوشتن نوحه روی کاغذ سیمان تا بوسه بر دستان شکنجه گر
صدام ختم شد. در این شکنجه ناخن های ما را کشیدند. در محرم هیچ گونه عزاداری نمی کردیم مگر مخفیانه. از پیراهن های مشکی هم برای سیاه پوش کردن اردوگاه استفاده می کردیم. ایکنا شما را در زمان اسارت برای زیارت به کربلا بردند؟ یکی از آرزوهای ما زیارت آستان مقدس امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) بود، در سال 67 که آتش بس اعلام شد صدام دستور اعزام اسرا به کربلا را صادر کرد، کربلای واقعی و زیا ...
برایم مراسم تشییع گرفته بودند/ امدادگر و مربی هلال احمر از اسارت خود در دوران دفاع مقدس می گوید
...> خانواده اش تا 4 ماه بعد از اسارت، خبری از او نداشتند. نامه ای مهروموم شده که به کمک صلیب سرخ برای آنها نوشته بود زمان زیادی در راه بود تا به دست آنها برسد. نامه اما روزی رسید که خانواده اش دیگر برای او مراسم نمادین تشییع جنازه برگزار کرده بودند. حاتمی پور می گوید: نامه من از اردوگاه درست روزی به خانواده رسید که آنها برای من مراسم تشییع جنازه گرفته بودند. وقتی نامه را دریافت کرده بودند مراسم لغو ...
از لحظه شنیدن خبر ارتحال امام تا توسل 72 اسیر به امام حسین (ع)
بعد از عملیات در محاصره سنگین دشمن قرار گرفتیم و به واسطه نداشتن مهمات و مجروحیت شدیدی که خودم و دوستانم داشتیم به اسارت دشمن در آمدیم. به مدت 4 سال به عنوان شهید مفقودالاثر به خانواده معرفی شده بودم که بعد از شروع تبادل اسرا، در سن 21 سالگی؛ در روز پنجم شهریور سال 1369 به میهن بازگشتم و در هشتم شهریور به خانواده تحویل داده شدم و در آنجا بود که متوجه شدند من زنده هستم و از فهرست شهدا ...
از گچساران تا اردوگاه "رمادیه 13"/ روزهای سخت اسارت در عراق+تصاویر
در 4 تیرماه67 در نبردی نابرابر مقابل دشمن قرار گرفتیم درحالی که دشمن بعثی با چند لشکر و تمام ادوات جنگی رزمندگان استان را مورد تهاجم و محاصره قرار داده بود. پرواز تصریح می کند: سرانجام بعد از 18 ساعت مقاومت با اینکه تعدادی از رزمندگان استان شهید و یا دچار مجروحیت شدہ بودند (از ناحیه دست چپ دچار ترکش شده بودم) به اسارت دشمن بعثی درآمدیم که سپس در استخبارات عراق به مدت یک ماه تمام شکنجه ...
دشمن بعثی در اسارت از رزمندگان چه می خواست؟
عقیده خود پافشاری کردند.. الان هم توصیه ای که به جوانان امروز دارم این است که نباید فریب دشمن در فضای مجازی را بخورند و مطمئن باشند این انقلاب به انقلاب حضرت مهدی (عج) متصل شده و جبهه مقاومت هم روز به روز در حال گسترش است. به گزارش فارس؛ آقای فردوس 28 بهمن ماه سال 63 اسیر شد و با مرحوم ابوترابی در زمان اسارت در یک جا اسیر بودند و بعد از 6 سال اسارت بعثی ها، سال 69 به همراه اسرا آزاد شد ...
اولین زیارت عتبات عالیات بهترین روزهای دوران اسارت بود
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ محمدرضا نیستانی یکی از آزادگان خراسان جنوبی در گفت وگو با خبرنگار خاورستان، اظهار کرد: سال 1365 به جبهه اعزام شدم و در تیرماه سال 67 در عملیات دشمن و با مجروحیت بالا در شرایط سخت جسمی در خاک عراق منطقه زبیدات اسیر شدم. این آزاده با بیان اینکه در دورانی که اسیر شدم متاهل بوده و فرزند داشتم، گفت: مدت زمان اسارت من 26 ماه بود و در شهریور ماه سال 69 ...
حفظ قرآن کریم ارمغانی از دوران اسارت بود
علی مرادزاده آرانی 15 سال داشت که با تغییر تاریخ شناسنامه اش راهی جبهه شد. به خانواده اش قول داده بود که خیلی زود باز می گردد، اما تقدیر طور دیگری برایش رقم خورد. علی در 16 سالگی به اسارت دشمن درآمد و بعد از چهار سال وقتی به خانه بازگشت که 20 سالش تمام شده بود. در این مدت خانواده از سرگذشتش بی اطلاع بودند. حتی نام او و همرزمانش هم در لیست صلیب سرخ ثبت نشد، اما توانست در شرایط سخت اردوگاه (تکریت ...
شلمچه دروازه ورودم به جبهه و بازگشتم از اسارت بود
عملیات رمضان در جبهه بودم. در همانجا به عضویت سپاه درآمدم و تا پایان جنگ در جبهه ها حضور داشتم. سه نفر از اعضای خانواده ما در جبهه بودیم، خودم، برادر بزرگترم که در جبهه های کردستان خدمت می کرد، خواهرم نیز همزمان در کردستان بود؛ و حدود دو سال در گروه های جهادی خدمت می کرد. با مهدی محبی همکلام شدیم تا از روز های اسارتش برایمان روایت کند. احلی من العسل 76 ماه سابقه حضور در جبهه دارم. بار ...
آزاده ای که در نبود بی سیم خبررسان می شد/ اکثر فیلم ها از واقعیت اسارت فاصله دارند
"لبیک یا خمینی" عازم جبهه شدم. این رزمنده دوران دفاع مقدس به اسارت خود پرداخت و افزود: من 18 اسفند سال 62 در عملیات خیبر و در جزیره مجنون بود که به اسارت درآمدم. میرثنایی گفت: در یک درگیری به شدت مجروح شدم و در عالم بیهوشی به اسارت دشمن درآمدم . شدت مصدومیتم به گونه ای بود که تقریبا دو-سه سال اول اسارت را فقط به صورت خوابیده بودم. این آزاده سربلند با بیان اینکه هفت سال ...
پر کردن دندان با کاغذ سیگار
رفتیم و متوجه نیروهای عراقی شدیم. به سمتی دیگر حرکت کردیم و وارد بریدگی شدیم. یکدفعه متوجه شدیم تعداد زیادی تانک عراقی جلوی ما هستند و اسیر شدیم. در دوم مهرماه سال 59 درست جلوی پاسگاه تنگاب کهنه به اسارت درآمدیم. ابتدا ما را به خانقین بردند. پس از آن که یک روز را در بعقوبه سپری کردیم چند روز به بغداد منتقل شدیم و درنهایت ما را به اردوگاه رمادیه بردند. چون در روزهای نخستین جنگ بودیم این اردوگاه هنوز ...
آزادی از برزخ
سم یا سمت دوست. اتفاقاً مسیرم درست بود، اما چند نفر از دیده بان های عراقی من را دیدند و محاصره ام کردند، فکر می کردند من نخستین نفر یک تیپ هستم و آنها مورد حمله قرار گرفته اند و نیروهای زیادی پشت سر من هستند. خلاصه من را اسیر کردند و به خطوط عقب جبهه بردند. نزدیک غروب بود که جمع اسرا به هفت الی هشت نفر رسید. بین ما چند نفر، یکی به زبان عربی آشنایی داشت، زمانی که دیدیم عراقی ها با بیل و ...