کشفیا: 40 سال است ویلچرنشینم اما نبریده ام/ 3 بار از دست اجل نجات یافتم!
سایر منابع:
سایر خبرها
اطری: در فینال هنگ کرده بودم/ روانشناس تا کنار تشک همراه ما بود
خواست که زود کار را تمام کند. من برای اولین بار به فینال جهانی رسیده بودم، اصلاً در فینال خودم نبودم و کشتی خودم را نگرفتم. واقعاً هنگ کرده بودم و به نقره قناعت کردم. سال دیگر جبران می کنم. اطری درباره شرایط شغلی اش گفت: خدا را شکر قبلاً در اداره ورزش فریدونکنار استخدام شده ام. از مسئولان هم خواهش می کنم که حمایت کنند و کنار کشتی گیران باشند، کشتی روز به روز بالاتر می رود. انتهای پیام/ ...
زندگی فلاکت بار عروس جوان و خانواده تحصیلکرده داماد | کمک کنید از این همه تحقیر خلاص شوم!
همسرم آن قدر مرا به خاطر این مورد که یک دختر بی سواد و کم سواد بودم تحقیر و سرزنش کرده است که دیگر تحمل این همه حقارت را ندارم و می خواهم از او طلاق بگیرم تا با هر دختر باسوادی که دوست دارد ازدواج کند. زن 38 ساله که مدعی بود این روزها در جهنم آنلاین زندگی می کنم به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی گفت: در یکی از روستاهای تربت جام و در یک خانواده 7 نفره به دنیا آمدم. ...
از تروجن تا الانبار/ روایت کم سن ترین آزاده مازندرانی از دفاع مقدس
خواست دوباره به جبهه نروم. چون دو برادر کوچکتر از خودم نیازمند سرپرستی بودند. ولی من به پدرم قول دادم که تا پیش از برگشتن آن ها من هم از جبهه برگردم. البته این قول عملی نشد، قرار بود یک ماهه و بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر برگردم، اما برگشتنم به خانه به جای یک ماه، 99 ماه و 11 روز طول کشید. هشت سال و سه ماه و 11 روز اسارت جانباز 40 درصد جنگ تحمیلی خاطرنشان کرد: 24 اردیبهشت سال ...
درود بر شرف تو ارمنی!
متولد چه سالی هستید؟ سال 1326، متولد جلفای اصفهان، خیابان خاقانی، کوچه میدان کوچک چه سالی وارد هوانیروز شدید؟ سال 1347 چرا هوانیروز؟ بعد از گرفتن دیپلم، یک سال دانشکده زبان دانشگاه اصفهان رفتم؛ ولی پسند من نبود. می گفتم نهایتش لیسانس هم که بگیرم، باید معلم شوم و علاقه ای به آن نداشتم. خدا خواست و راهم را تغییر داد. چطور؟ پسردایی من منبت کار بی نظیری بود و در خیابان خاقانی مغازه داشت. دوتن از افسرهای هوانیروز با او دوست بودند. گاهی می آمدند پیش او. یک روز بعدازظهر بیکار بودم، رفتم آنجا. این دوتا افسر هم آنجا بودند. یکی از آن ها به اسم سروان ایرج به من گفت: چه کار می کنی؟ گفتم: یک سال دانشکده زبان رفتم؛ ولی علاقه نداشتم و دیگر نمی روم . گفت: دوست داری خلبان شوی؟ گفتم: من و خلبانی؟! گفت: بله، مگر چه اشکالی دارد؟! گفتم: آخر من مسیحی هستم، شما مسلمان. تازه خلبانی شغل سختی است. گفت: هیچ مسئله ای ندارد. فردا صبح بیا فرودگاه اصفهان و دم دژبانی بگو با سروان ایرج کار دارم، ترتیب کارت را می دهم. هوانیروز قبلا داخل فرودگاه قد ...
شهیدی که ولادتش، ازدواجش و شهادتش در یک روز بود
زهراست که در سال 1382 به دنیا آمد و پس از وی محمدرضا متولد سال 1387 است. زهرا و محمدرضا هر دو پدر را دیده اند اما فرزند سوم شهید یعنی فاطمه 11 روز بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. با شروع جنگ سوریه، جهانپور شریفی عازم سوریه شد و به عنوان داوطلب به نبرد با تکفیری ها و دفاع از حریم و حرم حضرت زینب(س) پرداخت. جهانپور شریفی در سالروز تولدش یعنی 25 شهریور سال 1392 در سوریه توسط ...
خاطرات دفاع مقدس به روایت کادر بهداشت و درمان یزد (بخش اول)
. یادم است یک پزشک هندی جراحی اولیه را روی پایم انجام داد. 2 روز آن جا بستری بودم. نمی دانم چطور شد که بعد من را فرستادند تهران، بیمارستان طالقانی. ادامه ی درمان را در این بیمارستان گذراندم. تا چند هفته اول که نمی توانستم راه بروم. آخر پایم تا زانو توی گچ بود. امّا هرچه گذشت به لطف خدا بهتر شدم. من معتقدم که جبهه برای خودش یک دانشگاه بود. خلاصه این اوّلین حضور بنده در جبهه بود. دکتر "عباسعلی جعفری ندوشن" دکترای قارچ شناسی پزشکی ...
مادران شهید چطور یک عمر با نگرانی زندگی کردند؟/ عباسم! تو زاده شدی برای خدمت به حسین (ع)
همین یک فرزند را داشتم هیچ وقت روی خوشی در این باره به او نشان ندادم. ** روایت دوم/ مادر سه شهید دفاع مقدس: همینطور که این فکرها از ذهنم می گذشت، یک خانمی کنار دستم نشسته بود و زیرلب ذکر و دعا می خواند. خودش سر حرف را باز کرد و گفت چهار پسر دارم وقتی شنیدم مسجد محل نیروهایی را برای اعزام به جبهه های جنگ آموزش می دهد خودم به پسرانم پیشنهاد دادم بروید. اول پسر بزرگم رفت و بعد از آن باقی ...
شهدا الگویی مهم برای جوانان جهت تشخیص حق از باطل هستند
به گزارش خبرنگار ایرنا، صدرالله بابلی عصر پنجشنبه در حاشیه دلجویی از خانواده شهدا و جانبازان هست سال دفاع مقدس در منزل آنان به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس افزود: راه شهدا و الگوگیری از مقاومت و ایستادگی رزمندگان اسلام در برابر ظلم تحمیلی بر کشور ما باید تداوم یابد. وی اظهار داشت: امروز دشمن شرایطی که بر جامعه حاکم کرده نشان از ضعف و ناتوانی در رویارویی با انقلاب دارد و نمی تواند به ...
قولی که شهید حاجی وند در وصیتنامه خود از مادرش گرفت
صحبت هایمان روی مسائل معنوی بود. اصلاً طوری نبود که بخواهد درباره مادیات صحبت کند و بخواهد به من قول پول و خانه بدهد. اصلاً چنین قول هایی به من نداد. گفت: من تمام سعی ام را می کنم شما را خوشبخت کنم ولی هیچ وقت به شما قول نمی دهم خانه و ماشین آنچنانی بگیرم. تمام تکیه اش بر این بود که امام زمان (عج) و خدا کمکش می کند. هیچ وقت انتظار کمک از شخصی را نداشت. اصلاً چنین روحیه ای نداشت. توکلش فقط ...
گفتگو با حمیدرضا صدوقی، نویسنده، پژوهشگر و راوی دفاع مقدس | 36 سال روایت از یک ایستادگی
، حلالیت می طلبید. این است که کسی به برگشتن فکر نمی کرد؛ بزرگ تر که شدیم، فهمیدیم مرگ دست خداست. چهره ای که ما از جنگ دیدیم من در همان حضور اول و بعد از 20 روز بودن در منطقه مجروح شدم. ترکشی به پایم خورد. مدتی در بیمارستان نمازی شیراز بستری بودم و بعد آمدم مشهد. وقتی برگشتم، مدارس شروع شده بود؛ اما من نمی توانستم درس بخوانم. بنا را گذاشتم که بعد از جنگ درس بخوانم. اینجا می گفتند که ...
ویدئو / گفت وگو با جانباز جنگ و قهرمان پارالمپیک
خبرنگار: ظریفه ملک پور / تصویربردار و تدوینگر: امیرحسین شهسواری
وقتی آهن تافته هم نمی سوزاند (حکایت اهل راز)
آنها از خدا شفا بخواهد. آن عالم وارسته دست مبارک خود را بر سر هر مریضی که می کشید، بدنش عرق می کرد و شفا می یافت. آقای صالحی خوانساری، به نقل از یکی از مراجع تقلید کنونی، گفت: وقتی که فلسفه آن را از وی پرسیدم، در جواب فرمود: مدت چهل سال تمام همیشه نماز شب را پشت دربهای بسته حرم مطهر امام رضا(ع) می خواندم و همه روزه هنگامی که دربهای حرم را باز می کردند،(2) اوّلین کسی بودم که ...
مداحی حس یاری حسین زمان را میان رزمندگان برمی انگیخت
مداحی را از چه زمانی آغاز کردید؟ من مداحی را پیش از جنگ شروع کرده بودم، اما اوجش در دفاع مقدس بود که زمینه زیادی برای مداحی در آن وجود داشت، چه در واحد های رزمی و عمل کننده و چه در اعزام های فرهنگی. اینکه می گویید زمینه زیادی برای مداحی در جبهه ها وجود داشت بیانگر چه واقعیت هایی در دفاع مقدس است؟ جنس دفاع مقدس ریشه در عاشورا داشت و بر همین اساس شارژ روحی رزمندگان با مداحی ...
شوهرم با زن متاهلی رابطه جنسی داشت /شوهر بی غیرت آن زن با خبر بود!
زندگی خلق کرده است. لاصه زمانی تصمیم گرفتم که دیگر سر کار نروم که صاحب سه فرزند قد و نیم قد بودم. شوهرم نیز هیچ مسئولیتی در قبال خانواده اش احساس نمی کرد و تنها با زبان بازی امورش را پیش می برد. خلاصه بعد از 20سال زندگی مشترک، سال گذشته بود که متوجه شدم همسرم روابط غیرمتعارفی با یک زن متاهل دارد. آن روز خیلی عصبانی شدم و پس از مدتی سر و صدا و مشاجره او را از خانه بیرون انداختم ...
دشمن تضعیف قهرمانان را از کشتن آنان مهم تر می داند!
هفته دفاع مقدس بهانه ایی شد تا با یکی از فرماندهان پر سابقه در جنگ تحمیلی گفتگو کنیم. این فرمانده در سال 1358 در نخستین روز های درگیری با ضد انقلاب در کردستان به مدت شش ماه در غرب کشور حضور داشت و پس از آن تا پایان جنگ در مسئولیت های مختلف از جمله فرماندهی لشکر در جبهه حضور داشته است. در سال60 به عنوان فرمانده محور سرپل ذهاب در عملیات مطلع الفجر، فتح خرمشهر و در سال های 65- 64 به عنوان فرمانده لشکر حضرت حجت (عج) در عملیات والفجر 5 حضور داشت ...
6 محکوم به قصاص آزاد شدند
اولیای دم رضایت دادند؟ به لطف خدا بعد از 7 سال و با تلاش واحد صلح و سازش آنها از قصاص گذشت کردند. همسرکشی ششمین محکوم به قصاص که نامش در لیست آزادی ها بود، مرد میانسالی است که 17 سال قبل همسرش را در یک درگیری در منطقه سرآسیاب کرج به آتش کشید و دوبار پای چوبه دار رفت. حالا او نیز از خانواده همسرش رضایت گرفته است. انتهای پیام/ ...
قاتل همسر و مادرزن: پشیمانم چرا پدرزنم را نکشتم
درگیر شدم. من که عصبانی بودم، همراه پسر پنج ساله ام به خانه خواهرم رفتم؛ اما دقایقی بعد بار دیگر به خانه پدرزنم برگشتم و با آنها درگیر شدم. وی ادامه داد: وقتی دعوا میان من و همسرم بالا گرفت، مادرزنم بار دیگر دخالت کرد که با چاقو چند ضربه به او زدم. می خواستم همسرم را بکشم که به سمت موتورخانه رفت تا در آنجا پنهان شود؛ اما چون در بسته بود، بازگشت و من او را هم کشتم. پدرزنم می خواست مانع من شود که به ...
سلام 7 مرد اعدامی به آزادی
ساله می گوید: خواهرم ازدواج کرده بود. بعد از سه سال با شوهرش به اختلاف خوردند و طلاق گرفتند. من آن زمان دو دختر کوچک داشتم. همسرم فوت شده بود. برای همین به کمک مادرم، دخترانم را بزرگ می کردم. از وقتی خواهرم طلاق گرفت، شوهرش دست از سر او برنمی داشت. مرتب مزاحمش می شد. تا اینکه یک روز عصبانی شدم و با هم درگیر شدیم. من هم ناخواسته او را با چاقو کشتم. در همه این سال ها زندان خیلی به من سخت ...
فیلم معجزه خودنویس بازپرس جنایی تهران / آزادی همزمان 7 قاتل با جوهر این خودنویس
معتادت کردی؟ به خاطر همین با او و برادرش بحثم شد.در جریان درگیری نمی دانم چرا به حدی عصبانی شدم که با چاقو یک ضربه به گردن همسرم زدم. همین جنایت کافی بود تا 12 سال او را کنج نگه دارد.در این سال ها شاید بارها لحظه های خوش و ناخوش زندگی مشترکش را مرور کرده بود.پشیمان بود اما دیگر با چوبه دار تنها یک قدم فاصله داشت چون فرزندانش هم تقاضای قصاص او را کرده بودند: یک پسر 16 ساله دارم که بعد از ...
جانباز قطع نخاعی؛ شرط عروس برای داماد
جنگ تمام شود بستاک و حاج محسن زندگی مشترکشان را شروع کردند. بستاک مراسم عقد مفصلی برگزار کرد؛ چرا که دلش نمی خواست حاج محسن احساس کند چون روی ویلچر نشسته او از دوست و آشنا خجالت می کشد. او خاطره آن روزها را یادآوری می کند: بعد از ازدواج در تعاون سپاه مشغول به کار شدم. حاج محسن هر روز با موتور 3چرخ جانبازی اش من را به سرکار می رساند. حین مسیر با هم زیاد حرف می زدیم البته بیشتر من. او هم فقط می ...
قابل توجه بنیاد مرکز و ساری شرایط حاد یک جانباز 70 درصد در بیمارستان شفاء ساری
فاش نیوز - در خرداد ماه سال گذشته، یعنی سال 1400 هنگامی که از بیمارستان خاتم تهران به شهرمان ساری باز می گشتم، جانباز 70 درصدی به نام حبیب الله مرادی، به همراه خانواده اش با ما همسفر بود و در هنگام بازگشت، صحبت های بین ما شد که متوجه شدم این بنده، خدا مشکلات زیاد و خاصی دارد. پس از آن با آقای زیبافر، رئیس بنیاد وقت بنیاد شهید شهرمان ساری صحبتی کرددم و فردای آن روز با آقای زیبافر بر ...
خاطره ای از دیدار دو مجروح مین والمری
زنده آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت نشان اول ایثار را به جوانی اعطاء کرد. دقت کردم دیدم همان جوان نابینای داخل مطب بود با نام سید جلال روغنی . پس از آن برنامه و یافتن اسم سید جلال و پیگیری زندگی اش متوجه شدم پس از جانبازی ادامه تحصیل داده و با مدارج بالا و معتبر وارد جامعه کسب و کار شده است. او حتی با جمع کردن عده ای از بچه های ارزشی جبهه و جنگ اقدام به تاسیس یک شرکت سیستم آبیاری ...
خاطره ای از دیدار دو مجروح مین والمری
زنده آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت نشان اول ایثار را به جوانی اعطاء کرد. دقت کردم دیدم همان جوان نابینای داخل مطب بود با نام سید جلال روغنی . پس از آن برنامه و یافتن اسم سید جلال و پیگیری زندگی اش متوجه شدم پس از جانبازی ادامه تحصیل داده و با مدارج بالا و معتبر وارد جامعه کسب و کار شده است. او حتی با جمع کردن عده ای از بچه های ارزشی جبهه و جنگ اقدام به تاسیس یک شرکت سیستم آبیاری ...
30 سال دیرتر به دنیا می آمدم 3 جام جهانی فیکس بازی می کردم/ زمان ما جنگ بود و فقط یک تیم صعود می کرد/ می ...
کرده و وارد فوتبال شدم. شاید یکی دیگر از دلایل پرش های بلندم فعالیت در والیبال بوده باشد. این رشته به من کمک کرد گلر بهتری شوم. یکی دیگر از مسائلی که شاید مفقود مانده باشد بازی شما در آلمان باشد. بهروز سلطانی جزو اولین لژیونرهای ما بعد از پیروزی انقلاب در اروپا بود که در تیم مطرح کلن هم بازی کرده است. می توانید از تجربیات خود در این کشور بگویید؟ بله، متأسفانه در زمان ما خیلی به ...
تا یک قدمی شهادت پیش رفتم
مانده و همسری که نبود یک پا را نه تنها نقص که مایه افتخار انتخاب خود می داند. ابراهیم یزدی، رزمنده و جانباز جنگ تحمیلی، در این گفت وگو روایتگر روزهایی که داوطلبانه برای وطن در جبهه حاضر شد و هم چنین شرح و توصیف آن سال های عشق، آتش و خون، می شود. از نخستین اعزام خودتان بگویید، چطور انجام شد؟ از پادگان غدیر به فرودگاه رفتیم و از آنجا به دزفول به اهواز و دانشگاه جندی شاپور و ...
مشارکت فعال ژاندارمری در دفاع مقدس
از یک سال در مرزن آباد چالوس آموزش دیدم. در همان سال بعد از طی دوره آموزشی، به کردستان منتقل شدم که اواخر آن با شدت گرفتن موج اعتراضات مردمی در جریان انقلاب اسلامی مصادف شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از سال 1357 در چناره از توابع شهرستان مریوان با گروهک های ضد انقلاب درگیر بودیم تا اینکه در سال 1358 به قزوین و سپس به ارومیه و از آن جا به مهاباد و پیرانشهر منتقل شدم. من در مهاباد بودم که جنگ ...
تحقق رویای بانوی کارآفرین
کردم و توانستم زمین مسکونی را با شرایط بوم گردی هماهنگ کنم و بالاخره توانستم تسهیلات دریافت کنم. شروع کارم با کرونا افتادم ولی الان خدا را شکر می کنم در کنار اینکه من، همسرم و فرزندم کار می کنیم دو نفر به صورت مستقیم در ایام پیک مسافر و 5 نفر به صورت غیرحضوری در کنار من کار می کنند. در طول این سال ها سختی های زیادی متحمل شدم از کرونا گرفته حتی مقطعی با کمبود آرد مواجه شدم اما حتی برای ...
پیام تسلیت شورای اسلامی شهرکرد در پی درگذشت جانباز سرافراز حاج مرتضی بیاتی اشکفتکی
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین استان چهارمحال وبختیاری،رئیس و اعضای شورای اسلامی شهرکرد در پی درگذشت خادم الشهدا حاج مرتضی بیاتی اشکفتکی رزمنده و جانباز سرافراز دوران دفاع مقدس پیام تسلیت صادر نمودند، که متن این پیام بشرح ذیل است: الّذین اسْتجابوا للّه والرّسول منْ بعْد ما أصابهم الْقرْح للّذین أحْسنوا منْهمْ واتّقوْا أجْرٌ عظیمٌ با کمال تاسف و تأثر اطلاع یافتیم برادرعزیز ...
شوهر معتادم زندان بود و من باید برای تامین زندگی خود و فرزندم کار می کردم/ از بس پسر خردسالم در محل ...
خواندم و هر سال با رتبه ممتاز قبول می شدم تا این که در سال دهم تحصیل روزی هنگام برگشت به منزل متوجه موتورسواری شدم که مرا تعقیب می کرد. او وقتی با موتورسیکلت از کنارم عبور می کرد لبخندی زد و گفت عجب دختر سر به زیر و نجیبی! هنوز چند قدم بیشتر فاصله نگرفته بودم که تکه کاغذی را به سمت من گرفت من هم درحالی که دستانم می لرزید بدون تفکر به فرجام این رفتار خیابانی تکه کاغذی که شماره تلفنش را روی ...
عروس 25 ساله که عاشق نانوای محل شد، خودکشی کرد
آرین ازدواج کردیم. یک سال بعد در حالی که پسران دو قلویم را باردار بودم، متوجه اعتیاد همسرم شدم. رفتار و گفتار آرین به شدت تغییر کرده بود و دیگر اهمیتی به من نمی داد. حتی بعد از تولد دوقلوهایم هیچ گونه مهر و محبتی را از سوی همسرم احساس نمی کردم. او همواره به دنبال کار و تفریح بود و بیشتر اوقاتش را در کنار بساط مواد مخدرش می گذراند. این بی مهری ها تاثیر عجیبی بر روح و روانم ...