مادر خارجی سارا و نیکا رونمایی شد | این عکس سارا و نیکا سوژه شد
سایر منابع:
سایر خبرها
سارا و نیکا حالا حسابی کار بلد شده اند
بود به ایران نیومدند و بعید به نظر می رسد دیگه انگیزه و رغبتی هم برای ایران اومدن داشته باشند و احتمالاً زندگی شون رو در سوئد ادامه خواهند داد. سارا و نیکا که یه جورایی از بچگی مردم اون هارو تو تلویزیون دیدند و بزرگ شدنشون رو همه حس کردند به قدری محبوب شدند و که حالا هر کدوم بیش از یک میلیون دنبال کننده تو صفحات شخصی شون دارن و جوون ها و نوجوان های زیادی هم حسابی چشاشون دنبال این دوتا ...
طنینِ بی صدای عاشقی
رو دیدیم. بار اول که "امیر" رو دیدم خوشم اومد که با ادب و مواظب بود و دلسوزی می کرد. همینجوری که هم دیگه رو شناختیم بعد از دو سال ازدواج کردیم. مادر شوهرم می ترسید از اینکه "امیر" با یه ناشنوا ازدواج کنه و بچه اش ناشنوا بشه. ما که ازدواج کردیم همه اش فکرم این بود که وقتی بچه ام به دنیا میاد سالم باشه. وقتی که بچه ام به دنیا اومد و شنوا بود خیلی خوشحال شدم. مادرشوهرم آراد رو خیلی دوست داره. ...
آن مرد که در باران رفت با دست های بسته آمد...
امتحان شروع شد و بعد از امتحان خواهر شیخ محمد که همکلاسی ام بود از من خواست به کتابخانه بروم، وقتی دلیلش را جویا شدم گفت آقا شیخ محمد با شما کار دارد . همسر شهید شیخ شعاعی ادامه داد: چون تا آن زمان هیچگاه مستقیم با حاج آقا رو در رو نشده بودم و هیچ زمانی با من کار نداشت، فکر کردم شاید می خواهد به خاطر تاخیر در برگشت 2 کتابی که به امانت برده بودم با من صحبت کند. همراه خواهر شیخ محمد به ...
آخر هفته با فیلم های سینمایی شبکه های سیما
.... در این فیلم خواهید دید: پدر و مادری که سه فرزندشان به نام های عباس و حسین و زینب در جنگ شهید شده اند تصمیم می گیرند تا تنها پسر جانباز خود به نام رضا را از آسایشگاه به منزل بیارند. رضا که در وضعیت روحی بدی به سر می برد بعد از منتقل شدن به خانه بهانه گیری می کند و باعث رنجش پدر و مادرش می شود. تا اینکه یک شب روح عباس و حسین و زینب به خانه می روند و برای یک روز با آن ها زندگی کرده و به ...
نوستالژی میز و کتاب و دفتر مشق
بخیر و افسوس که حالا دیگر نه محسن تهرانی پناه در این دنیاست و نه علی شادمان. محسن را از همان روزی که در مسابقه فوتبال حالش بد شد و روی زمین افتاد و از هوش رفت دیگر ندیدم، چند روز بعد خبردار شدم که فوت کرده و از دنیا رفته است. با شادمان اما در دوران هنرستان باز هم مدرسه ای ...
معرفی برترین آثار منتشر شده در ژانر دفاع مقدس
اسم ایشون ابراهیمه!؟ با تعجب گفتم: خب بله، چطور مگه؟! گفت: من قبلاً تو بازار سلطانی مغازه داشتم. این آقا ابراهیم دو روز در هفته سر بازار می ایستاد. یه کوله باربری هم می انداخت روی دوشش و بار می برد. یه روز بهش گفتم: اسم شما چیه؟ گفت: من رو یدالله صدا کنید! گذشت تا چند وقت بعد یکی از دوستانم آمده بود بازار، تا ایشون رو دید با تعجب گفت: این آقا رو می شناسی ...
دوپینگ بازار نشر با چاپ مجدد
. شهید سلیمانی در این کتاب با اشاره به حادثه هتک حرمت یک مامور شهربانی در زمان شاه به یک دختر بی حجاب می نویسد: دختر جوانی با سر برهنه و موهای کاملا بلند در پیاده رو در حال حرکت بود که درآن روزها یک امر طبیعی بود. در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد. این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفته ام کرد. بدون توجه به عواقب آن تصمیم به برخورد با او گرفتم. پاسبان شهربانی به سمت دوستش رفت که پاسبان ...
یک میلیون ماجراجویی در پسری که دور دنیا را رکاب زد
. عجیب است؟ باید کتاب ها را بخوانید تا بهتر با تصمیم او آشنا شوید. یکی از فواید گردشگری این است که ما بهتر می توانیم نوع زندگی و تصمیم آدم ها را درک کنیم. مثلا حالا که ما در خانه مان نشسته ایم و غذای مامان پز آماده است اصلا به این فکر نمی کنیم که چرا باید هر روز موز بخوریم تا نیروی حرکت داشته باشیم؟ تام هم چنین حسی داشت؛ وقتی که از آفریقا عازم آمریکای جنوبی بود و می خواست با کشتی از دریا عبور کند، یک ...
شهدای حضرت زهرایی
...: آقا رضا سرم را روی زمین بزار زمین....بعدها خوابش را دیدم.مهدی با لباسی یک پارچه از نور با لبخند کنارم آمد و گفت: حضرت زهرا(س) می خواست سرم را به دامن بگیرد، واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانوت زمین بزاری!... آیت الله دستغیب درموردش میگه که خوابش رو دیدم. عمامه بر سرش بود و گفت ما روزی دوساعت پیش رسول الله میریم وآقا به همون درس میده... شبیه زهرا(س) شهید که شد ...
کنار رزمندگان رنج های زندگی زیباست
شنیدن خاطرات ایثار و شهادت از زبان حاضران عرصه دفاع مقدس در کنار اینکه جذابیت و تازگی دارد و حتی ممکن است در مواردی از شنیدن خاطراتشان غصه دار شوی اما روح را جلا می دهد چراکه بزرگی روح و منش این افراد در انسان اثر می گذارد. همیشه قطع عضو یا قطع نخاع شدن را سخت ترین شرایط زنده ماندن متصور می شوم انگار آخر دنیا باشد اما این احساس و تصور با هم صحبت شدن با جانبازی که سرشار از روحیه و موفقیت است به حس شرمساری و خجالت تبدیل می شود و این نوید را به آد ...