خنثی کننده 5 هزار بمب کیست؟ | قرار بود خانه امام را بزنند | خنثی سازی ...
سایر منابع:
سایر خبرها
آنان که تاب ترک دیار نداشتند و دردهای جنگ را به جان خریدند
طور روایت می کند: روزی که این اتفاق افتاد، چهار روز از جنگ گذشته بود. اول با هواپیما، دیوار صوتی و گلوله، شهر را می زدند، بعد خمسه خمسه شروع شد. روز چهارم مهر، همسرم به من گفت عراقی ها پادگان حمید را گرفته اند، یا باید همه با هم یک جا جمع شوید، یا شما را از شهر خارج کنم. پادگان حمید 25 کیلومتر با اهواز فاصله داشت. من قبول نکردم که از شهر خارج شوم، وسایل بچه ها را برداشتم و به خانه خواهر شوهرم ...
سپری شدن بیش از 42 ماه از زندگی جانباز در بیمارستان
...، شکم و پا آسیب دیدم. اولین بار در منطقه کردستان عراق جایی به نام هزار قله بود. جنگ در آنجا شکل پدافندی داشت و رو در رو نبود؛ در آنجا بمبی در کنار من فرود آمد و ترکش آن به چانه ام خورد. وی افزود: من به طور کلی 42 ماه و 17 روز سابقه بستری در بیمارستان دارم و شانزده بار نیز تحت عمل جراحی قرار گرفته ام. او ادامه داد: بار دوم مجروحیت من زمانی شکل گرفت که بی سیمچی بودم؛ من در ...
جزئیاتی از ساخت قطعه موسیقی معروف برای شهید سلیمانی/ قاسم هنوز زنده است با پای دل ساخته شد
شناسنامه یکی از بچه محل ها که چند سال از من بزرگتر بود را گرفتم و به اسم او به جبهه رفتم. وی ادامه داد: ایمان و عرفان بچه ها واقعا در جبهه بالا بود و به نظرم صبحت کردن درباره آن توضیح واضحات است. خاطرم هست یک روز در جبهه بودیم که یکی از بچه ها به نام سیدحسن حسینی گفت: خداوند برای من مقدر کرده است که در حین رقص و آواز به شهادت برسم. همه ما خندیدیم و گفتیم در جبهه آواز و دهل نداریم! چند مدتی ...
اتفاقات جنگ ایران و عراق هیچ کم و کسری نسبت به جنگ های اساطیری نداشت
پیشنهاد شد. از سال 1375 در زمینه ادبیات دفاع مقدس دست به قلم هستم. همچنین سابقه حضورم در جبهه باعث ترغیب بیشتر من در نگارش این کتاب شد. هیچ شناختی نسبت به امیر دریادار دوم عرشه عبدالله معنوی رودسری نداشتم. به ستاد نیروی دریایی در تهران رفتم و در آنجا با معنوی مصاحبه کردم. حتی برای لمس بهتر، یک سفر سه روزه به انزلی رفتم و از نزدیک با نیروی دریایی آشنا شدم. به نظر شما نوجوانان امروزی می ...
قصه های واقعی که سوژه ساخت فیلم سینمایی شدند
پلاسکوی تهران است. او عاشق دختری به نام لادن است که از طرف پدر برای ازدواج با پسرعمویش تحت فشار است. احد برای تامین هزینه ازدواج به همراه بهمن قمار می کنند، شب قبل از آخرین قمار احد، لادن از خانه فرار می کند و در همان تولیدی که احد آنجا کار می کند پنهان می شود ، صبح روز بعد، خبر تلخ و دردناکی از چهارراه استانبول به سایر نقاط ایران مخابره می شود. ساختمان پلاسکو آتش گرفته و لادن در ...
ویزیت 4/5 میلیون زائر در اربعین حسینی/ تهیه سرم مورد نیاز کشور از عراق
بستری شدند که توسط آمبولانس ها و اتوبوس آمبولانس ها به داخل ایران انتقال داده شدند و اکنون هیچگونه بیماری در عراق نداریم. کولیوند گفت: با تلاش های صورت گرفته امروز آموزش های همگانی به خصوص کمک های اولیه گسترش و توسعه پیدا کرده است. رئیس جمعیت هلال احمر با بیان اینکه تمام امدادگران، امروز تحت پوشش تامین اجتماعی قرار گرفته اند، گفت: حق الزحمه نیرو های هلال احمر از 120 هزار تومان ...
محافظت کار: وضعیت تمیروف فردا مشخص می شود / بازی با ذوب آهن حساسیت خاصی ندارد
... او ادامه داد: امیدوارم فردا بچه ها با تمرکز بالا و کمترین اشتباه نتیجه خوبی را به دست بیاورند، چون ذوب آهن تیمی است که از کوچک ترین اشتباهات حریف بهترین بهره را می برد. امیدوارم فردا بچه ها روز خوبی را رقم بزنند تا دست پُر از اصفهان به خانه برگردیم. محافظت کار در مورد آخرین شرایط شرزود تمیروف گفت: این بازیکن برای بازی های فیفادی به کشورش بازگشته بود و در زمان بازگشت به دلیل مشکلات ...
پرسپولیسی نیستم اما در پرسپولیس بازی کردم/ می خواستند با چاقو شکمم را پاره کنند!/ می خواستند به من 200 ...
در لیگ 2 قدس بودیم که در نهایت منتخب زنجان و ایلام به دسته بالاتر صعود کردند اما من دیگر فوتبالم را ادامه ندادم و به سراغ داوری رفتم. زمانی که حبیبی سرمربی تیم ملی بود، به اردوی تیم ملی دعوت شدم و با درخشان و مایلی کهن هم بازی بودم اما سعادت نداشتم که در فهرست نهایی باشم و حضورم در تیم ملی خیلی طول نکشید. با توجه به این که من فوتبال را می شناختم و درک خوبی از فوتبال داشتم، سال 59 و بعد از اتمام ...
زیستن با موشک باران تهران در زمستان 66 / آیا می توان جنگ را فراموش کرد؟
50 روز طول کشید. موشک بارانی که 442 نفر از هموطنان مان در پایتخت را به شهادت رساند. روایت نمایشنامه، خطی است و با اسباب کشی خانواده ای به خانه ای تازه در این مقطع زمانی آغاز می شود. به موازات اتفاقات این خانواده، صدای نویسنده نمایش و همسرش درباره چگونگی نوشتن این روایت و خاطرات سال های جنگ در تهران شنیده می شود؛ اتفاقاهایی که به پررنگ شدن عناصر نوستالژیک در اثر کمک می کند. ...
سردار ادیبی: عقلانیت و تدبیر در دفاع مقدس مبنای کار فرماندهان بود
سختی بچه ها را از خواب بیدار کردیم. یکی از بچه ها را صدا زدم، شک کردم، رو به رویش نشستم دیدم چشم هایش حرکت ندارد، دستم را پشت سرش بردم که فهمیدم ترکش به پشت سرش خورده، بچه ها شروع به مبارزه کردند. برای اینکه امر امام (ره) تحقق پیدا کند نیروها همه کار کردند، ساعاتی که عراق با تانک حمله کرد عدد تانک ها از بچه های ما بیشتر بود، اما همه استقامت کردند. رئیس سازمان پیشکسوتان جهاد و مقاومت در ...
ماجرای قتل دختر بیمار! | رد بیماری روانی در فرزندکشی
اعضای خانواده را بکشم تا از بدبختی نجات پیدا کنند. دختر بزرگم ازدواج کرده بود و بچه داشت. من هم بعد از مرخص شدن از بیمارستان در خانه او زندگی می کردم. شب حادثه چاقویی برداشتم و اول دختر کوچکم را زدم. بعد هم سراغ دختر بزرگ و نوه ام رفتم، اما دامادم بیدار شد و چاقو را از دستم درآورد. این زن هم اکنون در بازداشت به سر می برد و تحقیقات از او همچنان ادامه دارد. ...
پیدا شدن جسد خونین مرد جوانی در پراید سبز رنگ! | ماجرای رفیق کشی برای پول !
آن رفتم که ابتدا پاهای یک مرد را روی صندلی عقب دیدم که روی آن یک فرش بود و در ادامه آثار خون در داخل خودرو دیدم که از ترس به پلیس مراجعه کردم. بدین ترتیب تیمی از کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی تهران همراه بازپرس حبیب الله صادقی برای تحقیقات ویژه وارد عمل شدند و در گام نخست شماره پلاک پراید سبزرنگ بررسی شد و صاحب خودرو که مرد جوانی به نام محمد است شناسایی شد. محمد وقتی شنید ...
اعتراف پسری که برادر دوستش را به قتل رساند: اگر نمی کشتم، کشته می شدم
متهم که مردی جوان است ادعا کرد مرتکب قتل شده چون جانش در خطر بود. او بعد از قتل از کشور فرار کرده بود. قتل به خاطر گرفتن طلب یک سال قبل جوانی به نام پیام با ماموران تماس گرفت و گفت برادرش یاور به دست دوستش به قتل رسیده است. پیام در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود گفت: دوستم شهرام از من پول طلب داشت و سر این موضوع با هم اختلاف داشتیم. روز حادثه او مقابل در خانه آمد. می ...
این شب ها در محله ها و کوچه پس کوچه های تهران چه خبر بود؟
اشک آور بودم با یکی از کسانی که جزء معترضان بود همکلام شدم. وانمود کردم که از خودشانم و او هم که اصل را بر اعتماد گذاشته بود سفره دلش را بازکرد. دانشجوی ترم 4 از یکی از همین دانشگاه های تهران بود. می گفت اعتراض شان را از همان دانشگاه شان شروع کردند و حالا به کف خیابان کشیده شده. یک سوال کردم که اگر بروند، جایگزین کیست؟ گفت مردم. رشته اش را پرسیدم، مهندس بود. حقیقتش من هم همراهی کردم به پاس همراهی و ...
کوچک ترین و بزرگ ترین شهدای حمله های موشکی پایتخت در بیمارستان عیوض زاده
دادند . از دیگر شاهدان عینی حادثه اصابت موشک به حیاط بیمارستان عیوض زاده، زهرا بیگی است. او 57 سال سن دارد و هنوز هم همان حوالی بیمارستان ساکن است. بیگی درباره روز حادثه می گوید: یادم می آید در لحظه انفجار موشک، در آشپزخانه مشغول کار بودم و فرزندان هم سرگرم درس خواندن. صدای انفجار که در گوشم پیچید، شیشه همه پنجره ها شکست و خانه یکباره تاریک شد. حتی زمین هم لرزش بزرگی داشت. بعد از چند ...
بی خیالی زیر بمباران
از دست پدر شاکی بودم، اما نه به خاطر ترس، چون وضعیت ترسناک بمباران غرب کشور بیمناکمان نکرده بود. پدرم زن و سه بچه اش را با خود به سربازی آورده بود. به علت وضعیت جنگی، دو سال و چهار ماه هم خدمت کرد و به نوعی خدمت کردیم. بااین حال، غربت و دوری از مشهد بود که من هفت ساله را می آزرد نه زندگی در هراس بمباران. ما بچه ها درک درستی از این ترس نداشتیم و حالا که فکرش را می کنم می بینم پدر و ...
دو فرزندم در بمباران کرج فدای سید الشهدا (ع) شدند
بچه هایم کوچک بودند، در خانه ماندم. همسرم به خانه آمد که بچه ها را ببیند. پسر بزرگم خواب بود. من قنداقه فرزند کوچکم را باز کردم و به پدرش دادم و گفتم بچه را نگه دارد تا من لباس ها و کهنه هایش را بشویم. وقتی کار شستشو تمام شد، همسرم بچه را به من داد و رفت. من هم بچه را گرفتم و قنداق کردم و خواباندم و به پشت بام رفتم تا لباس های بچه ها را پهن کنم تا در آنجا خشک شود. ...
نخستین ایرانی برنده جایزه صلح جهانی آلفرد فرید در اتریش چه کسی است؟ عکاس مطبوعات و راوی تصویری روزهای ...
بیشتر را اینجا دنبال کنید از روز 11 اسفند ماه سال 1366 که موشک به یکی از کوچه های میدان هفتم تیر اصابت کرد تا پایان فروردین ماه سال 1367که موشکباران تمام شد، در تهران بودم و از موشکباران اینجا عکاسی کردم. در آن 50 روز فقط 2 روز تهران نبودم و برای عکاسی از بمباران شیمیایی به حلبچه رفتم که آن دو روز هم تهران موشکباران نشد. با شروع دوباره موشکباران و روزی که نخستین موشک به میدان ...
خاطراتی از روز نخست حمله به تهران و بمباران فرودگاه شکاری مهرآباد / برج مراقبت اجازه پرواز نداد، خودم ...
بعد از آن، شیراز و بعد از آن هم دزفول و بندرعباس! این بمباران ها با اختلاف چند دقیقه انجام شده بود. بدون شک هدف بعدی تهران و پایگاه هوایی مهرآباد بود. امیرسرتیپ دوم خلبان، محمدجعفر وارسته وقایع آن روز را برایمان روایت می کند. حدود ساعت یک و 53 دقیقه بود که اعلام کردند هواپیماها خیلی زود به حالت آماده باش درآیند. 6 فروند هواپیما قبلاً از دزفول آمده بود و تعدادی هم جدید داشتیم. همه در هواپیماها ...
در 13 آبان شهریور 8 را زدند | پناهگاه امن نداشتیم
همشهری آنلاین - رابعه تیموری: محله 13 آبان از بمباران رژیم بعث عراق زخم های زیادی بر سینه دارد. خلیل پورحافظ می گوید : محله 13آبان را اوایل فروردین سال 1364 بمباران کردند. آن زمان من درس می خواندم و موقع بمباران در ناهارخوری دانشگاه تهران بودم. رادیو اعلام کرد نقطه ای در جنوب تهران را زده اند، اما اسم محله 13 آبان را اعلام نکرد. خواندنی های بیشتر را اینجا دنبال کنید این ...
نجات معجزه آسای کودکان از زیر آوار
را به پناهگاه برسانند و... این امدادگر پیشکسوت، خاطرات بسیاری از روزهای موشکباران تهران دارد. روزهایی که مردم تهران آماده استقبال از سال نو بودند، اما حمله های بی امان موشک های عراقی کامشان را تلخ کرد. او می گوید: با گذشت سال ها خیلی از آن خاطرات کمرنگ و محو شده اند اما یکی از آنها به قدری شیرین است که گوشه ذهنم مانده است. روز 26 اسفند ماه و چهارشنبه آخر سال بود که موشک به یکی از کوچه ...
دست بریده حسین دیوانه ام کرد | بعد از آن روز دیگر دولت آبادی ها غریبه نبودند
الاصلی است که سال 1358 توسط رژیم بعث از عراق رانده شدند. بانو فاطمه مولایی می گوید : اولین آپارتمان های شهر تهران را در محله دولت آباد برای ما ساختند. دهه 60 این خانه ها جدید و امروزی حساب می شد. بعضی از اهالی ما را همزبان و مانند همان عراقی هایی می دیدند که کشورشان در حال جنگ با آنها بود و از حضور ما در این محله خوشحال نبودند. ولی بعد از آن شب همه چیز عوض شد. برای بانو مولایی آسان ...
سیاوشانی که در این خاک روییدند
. به من چیزی نگفتند که شوهرت شهید شده، اما دیدم چند روزی است که همه به خانه دایی بنده می روند و من از تماشای این موضوع در تعجب بودم. روز 10 مهر بچه ها را آماده کردم به دیدار فامیل برویم. دایی بنده من را دید و گفت کجا می روی؟ وقتی شنید که ما به خانواده فامیل می رویم، هرطور شده من را منصرف کرد. آن روز معنی این کار نفهمیدم و تمایل داشتم فرزندانم را برای ساعتی بیرون ببرم. یک هفته گذشت، با ...
مردی که زیر موشک باران به فکر حلقه ازدواجش بود
همشهری آنلاین- ابوذر چهل امیرانی: در حمله هواپیماهای رژیم بعث عراق ، راکت 3 هواپیما که به نقاطی از محله قیطریه و شهرک قدس (شهرک غرب) برخورد کرده بود، عمل نکرد و تیم خنثی سازی آنها را از کار انداخت. در این روز، یکی از این هواپیماهای رژیم بعث عراق که از نوع میگ23 بود، هدف قرار گرفت و در بیابان های اطراف شرق تهران سقوط کرد که خوشبختانه به ساکنان آن محدوده خسارت مالی و جانی وارد نشد. ...
موشک های بی هدف در آسمان شمال شهر | وحشت در چشمان مردم موج می زد
مقصود بیک در نزدیکی تجریش، صدای آژیر ایستگاه را به صدا درآورد. وکیلی با یادآوری خاطره آن روز تعریف می کند: من با اینکه تجربه کافی نداشتم، بلافاصله با همکارانم راهی محل حادثه شدیم. چند دقیقه بعد به محلی که بمب به آنجا اصابت کرده بود، رسیدم. سپس با اشاره به امکانات نیروهای آتش نشانی در دوران دفاع مقدس می گوید: آن زمان و در دوره جنگ تحمیلی، هنوز امکانات آتش نشان ها پیشرفته نبود و ...
آن مرد که در باران رفت با دست های بسته آمد...
40 روز بعد شیخ محمد به جبهه رفت. حالا انتظار برای دیدن شیخ محمد عادتمان شده بود. شیخ محمد در کار خیر پیشقدم بود، درِ خانه ما به روی همه با عقاید مختلف باز بود؛ برای همین هر کس که کاری داشت به خانه ما مراجعه می کرد و شیخ محمد دست رد به سینه اش نمی زد. به جرات می گویم، شیخ محمد مانند حاج قاسم بین افراد و عقاید آنان خط کشی نمی کرد، برای همین هم موجب جذب افراد مختلف به سمت اسلام می شد . ...
کلکسیون ترکش،موج گرفتگی وشیمیایی/قرار نبود متوسلیان به سوریه برود
عراقی در طول روز با حدود 90 هواپیما جزایر مجنون را بمباران می کردند. حاج همت می گفت بی پدرومادرها انگار برای مرغ و خروس دانه می پاشند. (صفحه 169) پس از این که نیروهای لشکر 27 در جزیره مستقر شدند، جهروتی زاده و همت سوار بر موتورسیکلت تریل برای سرکشی به سمت عقب حرکت کردند که یکی از هواپیماهای شکاری دشمن بمب هایش را پشت دژ خالی کرد و باعث شد موج انفجار دو موتورسوار و همچنین موتور را، داخل نیزار کنار ...
ما خاص نبودیم
نظامی شوم و در دانشکده افسری تحصیلم را ادامه دهم. به همین دلیل در سال های 54 تا 57 به دبیرستان نظام رفتم و سه سالی هم درس خواندم اما سال57 با وقوع انقلاب، مدارس تعطیل شد. سال58 که مدارس بازگشایی شدند دبیرستان نظام تعطیل شد و از این رو وارد دبیرستان ابوذر غفاری مشهد و در رشته علوم تجربی مشغول به تحصیل شدم. آن زمان تصمیم گرفتم دندانپزشک شوم که مسئله جنگ پیش آمد. سال چهارم دبیرستان بودم؛ جزو ...
گفتگوی شرق با مادر دانشجوی بازداشتی
شده و محمد هم شاید 4 یا 5 روز بود که به دانشگاه تهران می رفت که این اتفاقات رخ داد. صبح محمد سر کار بود. بعد از آن به خانه آمد و ناهار خورد. بعد ازظهر می خواست بیرون برود. به من گفت که ممکن است شب خانه دوستش بماند. خداحافظی کردیم و رفت. من مهمان داشتم و خیلی حواسم نبود. همسایه مان تماس گرفت و گفت که ما سر و صدایی از داخل کوچه شنیدیم و بعد از من پرسید که پسرت خوب است؟ خانه است یا بیرون رفته ...