نظامی سابق صهیونیست: تشنه خون فلسطینیان بودم
سایر منابع:
سایر خبرها
تیم ملی ایران نسبت به قبل تجربه بیشتری داشت/ شاگردان کی روش برای صعود از گروه تلاش کردند
حقوقم و داشتن آرامش بود. مدافع سابق تیم ملی تصریح کرد: زمانی که من جوان تر بودم از تیم های اروپایی پیشنهاد داشتم اما ترجیح دادم که نروم تا وقتی از کشوری مثل قطر پیشنهاد گرفتم. افراد زیادی را دیده بودم که بعد از فوتبالشان حال و روز خوبی نداشتند. وقتی پیشنهاد از لیگ بنگلادش دریافت کردم هیچ شناختی از فوتبال این کشور نداشتم اما تحقیق کردم متوجه شدم تیمی که من را خواسته یک هلدینگ ثروتمندی است ...
برای آرتین
. محبت ها و معصومیتی که در نگاهش بود را مرور می کردم. به یاد حرفش افتادم: شیطون اون آدمه رو گول زد تا به ما تیر بزنه *بادکنک های دلتنگ* قسمت چهارم و پایانی روز اول بخاطر حضور مهمان ها روند ساخت مستند خوب پیش نرفت. روز دوم دوباره راهی شاپورجان شدیم. با آرتین و دوستانش حسابی بازی کردم. وقت مصاحبه با خانم ها شد. فهیمه خانم، زن دایی آرتین و فاطمه ...
بلایی که خواستگار 19 ساله تهرانی بر سر دختر همسایه آورد! / دست و پای نسترن را شکستم! + عکس
به تو دختر نمی دهیم. نسترن را خیلی دوست داشتم و با گذشت این همه سال هنوز او را به خاطر دارم. خانواده اش می گفتند دختر ما نمی خواهد با تو زندگی کند. همین موضوع باعث شد که کینه او را به دل بگیرم و یک روز با زور او را به خانه مان بردم و بشدت کتک زدم. طوری کتکش زدم که دست و پایش شکست و بعد هم با شکایت او و خانواده اش به زندان افتادم. می گویند هدف از زندان رفتن تنبیه شدن و پشیمانی است اما ...
قتل مسلحانه مرد میلیاردر تهرانی در اسلامشهر / پایان فرار بازی عاملان جنایت
اشین شد و پیشنهاد دادم که به ویلایمان در دماوند برویم و او هم که از همه جا بی خبر بود همراهمان شد. در مسیر دماوند با تهدید اسلحه از امیر رمز کیف پول الکترونیکی اش را گرفتم و ارزهای دیجیتال را به حساب خودم منتقل کردم. متهم جوان گفت: اگر امیر را رها می کردیم راز این سرقت نه تنها برملا می شد بلکه به اتهام آدم ربایی و حمل سلاح نیز بازداشت می شدم. راهی جز کشتن امیر نبود با شلیک گلوله او را به ...
قتل به خاطر فیلم سیاه
اختلاف آنها شده بود. به همین دلیل مقتول نیز چندبار از قاتل شکایت کرده اما راه به جایی نبرده بود. با توجه به این سرنخ ها به همسر سابق محمود مشکوک شدیم و زن 30 ساله را دستگیر کردیم. او ابتدا منکر هرگونه اطلاعی از قتل همسر سابقش بود و در تحقیقات گفت: یک روز متوجه شدم محمود ، همسر سابقم در خودروی من جی پی اس و شنود قرار داده است با او در خیابان درگیر بودم که قاتل به سمت مان آمد و به هواداری من ...
پیگیری اخبار با رادیوی دزدی در اردوگاه موصل
برای نخستین بار به جبهه رفتم 24ساله بودم اما در جبهه بچه های 14ساله ای حضور داشتند که همه داوطلب بودند . آمبولانس شهید چمران او ادامه می دهد: خودرویی که به عنوان آمبولانس به من تحویل دادند حدود 300 گلوله به آن اصابت کرده و مثل آبکش بود. من که رسیدم تازه چمران شهید شده بود و خودرویی که شهید چمران را به اهواز آورده بودند به من واگذار شد. من باید به عنوان راننده آمبولانس پیشگام برای ...
ماجرای عاشقِ دل شکسته به سرقت رسید
قرار است با پسر دوست پدرش که وضع مالی خیلی خوبی داشت و چند سال از من بزرگ تر بود ازدواج کند. به معنای واقعی شکستم و آتش کینه در دلم روشن شد. در پی انتقام بودم و می دانستم اگر انتقام نگیرم آرام نمی شوم. یک روز سر راهش سبز شدم و با تهدید به شدت او را کتک زدم به حدی که دست و پایش شکست و راهی بیمارستان شد. پس از این اتفاق بود که با شکایت ندا دختر موردعلاقه ام افتادم زندان و در آنجا هرخلافی که فکرش را ...
تسلیم سرنوشت
نظرم خنده دارترین استدلال برای توجیه عشق و ازدواج بود. چند روز پیش برایم از دانشگاهی بورسیه آمده بود. اگر مامان می فهمید از ترس اینکه از او دور بشوم، همین امشب من را به هر زحمتی شده پای سفره عقد با خواستگار محبوبش می نشاند. باید دنبال کارهایم می رفتم. یک مهاجرت حساب شده که مدت ها منتظرش بودم. باید دور از چشم مامان پاسم را می گرفتم و کم کم برای رفتن آماده اش می کردم. چیزی تا پریدن نمانده بود و ...
ورود به دنیای تبهکاران پس از شکست عشقی!
مجرم حرفه ای که به اتهام سرقت از کودکان بازداشت شده، مدعی است پس از شکست عشقی قدم به دنیای مجرمان گذاشته است. چند روز قبل پسر 10 ساله ای در حالی که صورتش زخمی بود همراه پدرش در تهران به اداره پلیس رفت و از سارق خشنی به اتهام ضرب و جرح و سرقت گوشی گرانقیمتش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: چند ساعت قبل در حال بازگشت از آموزشگاه زبان انگلیسی به خانه مان بودم و وارد یکی از ...
فیلمبرداری که همدست سارقان شد
وه آشنایی اش با این باند گفت: من تحصیلکرده و خانواده دار هستم. سابقه کیفری ندارم، خودم کار و کاسبی آبرومندی دارم و شغلم عکاسی و فیلمبرداری از مجالس عروسی است. پس چطور همدست سارقان شدی؟ از بد روزگار. چند ماه قبل برای کارم مجبور شدم یک گوشی آیفون مدل بالا به صورت قسطی بخرم. اما یک روز که در خیابان مشغول صحبت با تلفن همراه بودم، ناگهان موتورسواری گوشی ام را سرقت کرد. ...
اگر این علائم را دارید قند خونتان بالا رفته!
هستند به مصرف شیرینی تمایل دارند و زیاد هوس شیرینی می کنند. همچنین به نوشیدنی های کافئین دار همچون چای قهوه اعتیاد دارند. براساس گزارش ها افرادی که دچار قند خون بالا هستند معمولا از افزایش وزن رنج می برند و نمی توانند به راحتی وزن خود را کاهش دهند.افرون بر این، بیمارانی که به قند خون مبتلا هستند اکثرا مضطرب هستند و بعد غذا خواب آلو می شوند. افرادی که مبتلا به قند خون هستند،مدام احساس ضعف و خستگی کرده و تعداد دفع ادارشان افزایش می یابد. مبتلایان به قند خون از تاری دید رنج می برند و همیشه تشنه هستند. پ ...
هنوز نجوای رزمندگان از شلمچه به گوش می رسد
من را دوش بگیری و ببری. خواسته دنیایی این که خیلی خیلی دوست دارم بروم مکه را زیارت کنم. شهید را در معراج گذاشتم و برگشتم. دو روز بعد مرخصی گرفتم و به منزل رفتم. در زدم، پدرم تا من را دید گفت چه خوب شد آمدی. با تعجب پرسیدم اتفاق خاصی افتاده است؟ گفت بنیاد شهید می خواهد من و مادرت را ببرد مکه، گفتند چون سن ما بالا است می توانیم یک نفر را همراه ببریم.... ببینید هنوز 10 روز نگذشته که ...
خودم با پلیس تماس گرفتم
.... سراغ مرحوم رفتم. شب حادثه تعقیبش کردم. نزدیک خانه اش که رسید با اسلحه به سمتش رفتم و اول یک گلوله به شیشه ماشین زدم . بعد سه گلوله دیگر شلیک و فرار کردم. کسی سد راهت نشد؟ مسلح بودم و می ترسیدند. فقط صدای چند نفر را می شنیدم که می گفتند وایسا، وایسا. کسی دنبالم نیامد و فرار کردم. کجا فرار کردی؟ اول فرار نکردم، اسلحه را مخفی کرده و به خانه رفتم. صبح روز ...
آمریکایی مشهوری که یک روزه از دانشگاه تهران دکتری گرفت
همچنان برای دقیقه های طولانی و مرگبار ادامه داشت... پس از ختم گلوله باران، دقیقه ای سکوت دانشکده را فرا گرفت... می خواستند مجروحین را ببرند و معالجه کنند. ولی سربازان با تهدید به مرگ مانع از این کار شدند. بدن مجروحین در حدود دو ساعت در وسط دانشکده افتاده بود و خون جاری بود تا بالاخره جان سپردند . روز 18 آذر هم نیکسون رسید به دانشگاه تهران و این طوری شد: نیکسون طبق برنامه به تهران آمد ...
16 آذر؛ نماد مبارزه با تفنگ های پر شده از گلوله های آمریکایی
به گزارش سرویس سیاسی شیرازه، چندی پس از کودتای ننگین 28 مرداد و سقوط دولت مصدق، شاه پهلوی روابط مجدد با انگلیس را از سر گرفت و نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا برای یک دیدار رسمی به ایران دعوت شد. این اتفاق به مزاج دانشجویان و مبارزان ضد استکبار خوش نیامد و موجی از اعتراضات را به دنبال داشت که همواره توسط رژیم پهلوی سرنگون می شد. اما عاقبت در روز 16 آذرماه سال 1332و پس از به ...
آذر خونین دانشگاه تهران
نیکسون در دانشگاهی که خون دانشجویان بی گناه ریخته شده بود، دکترای افتخاری حقوق را نیز دریافت کرد. نیکسون بعدها در مصاحبه ای درباره این سفر گفته است: تاکنون ندیده بودم دانشجویان یک کشور جهان سوم مقابل دیدگان یک مقام مسئول بالای آمریکایی به او ناسزا بگویند؛ هیچ گاه این صحنه از مقابلم نمی رود. شهدای 16 آذر سال 32 دانشگاه تهران اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به برقراری دوباره ...
پروانه شدند، آنان که دل در مهر رضا (ع) بستند
دلم گرفته بود و بسیار غم داشت، جایی برای تحمل نبود و طاقت از کف داده بودم. جایی را هم سراغ نداشتم که بروم آنجا و آرام شوم، همیشه مادرم میگفت درد دلت را به بنده هایش نگو، روزی جایی از همان ها برای زمین زدنت استفاده می کنند! دور بنده هایش را خط بزرگی کشیدم، خودش هم که از آن بالا همیشه هوایم را داشته، اما آن روز عجیب و غریب فراموشش شده بودم. هرچه تقلا میکردم مرا نمیدید! ...
گلایه کرمانی ها از لغو میزبانی جشنواره موسیقی نواحی
به اینکه واقعیت جامعه این است که هنرمند موسیقی نواحی مظلوم ترین و نجیب ترین هنرمند است گفت: شما اگر جشنواره فجر را ببینید متوجه می شوید که مثلا امسال با سال دیگر در همه ابعاد جوایز هنرمندان اضافه می شود ولی در جشنواره موسیقی همیشه کاهش پیدا کرده و ربطی به این دولت و آن دولت ندارد و از روز اول هم بوده است. وی بیان کرد: به هر حال هنرمندی که دوران کرونا را گذرانده و دچار سختی های زیادی هم ...
زائرانی که زائر دائمی حضرت شاهچراغ (ع) شدند
... او گفت: در اولین شلیک های مرد مهاجم، سرم را به زیر انداخته بودم، اما وقتی که برای لحظه ای صدای شلیک قطع شد، سرم را بالا آوردم و مشاهده کردم که اسلحه فرد مهاجم گیر کرده و او در تلاش برای درست کردن سلاح است تا مجددا به وسیله آن به جان مردم بی دفاع یورش ببرد. در اینجا بود که علی اصغر سرش را از پشت من بیرون آورده بود که در این لحظه گلوله ای به سر بچه ام اصابت و بعنوان زائر کوچک حرم شهید شد. ...
فیلم | اعترافات تکان دهنده نظامیان اسرائیلی درباره قتل عام طنطوره
براثر اصابت گلوله به این بشکه ها جاری شده بود. به نوشته پایگاه عربی 21، این اعترافات در فیلم مستند "طنطوره "به کارگردانی آلون شوارتز ثبت شده اند. یکی دیگر از نظامیان سابق صهیونیستی در روایتی غم انگیز درباره جنایت هایش علیه فلسطینی ها فاش کرد: در سه ماهه یا چهار ماهه اول جنایتکار بودم! در میدان جنگ، کسانی که دست های خود را بالا می بردند، اسیر نمی کردم. هرکس دستهایش را بالا ...
قتل همسر با ماهیتابه
پلیس را مطلع کرده بود به ماموران گفت: من چند سال است ازدواج کرده ام اما هر روز به مادر و پدر پیرم سر می زدم و یا با او تلفنی صحبت می کردم. امروز هرچه به او تماس گرفتم تلفنم را جواب نداد. من که نگران شده بودم مقابل در خانه رفتم . وقتی پدرم در را باز کرد از او پرسیدم چرا مادرم جواب تلفن را نمی دهد. اما او گفت مادرم خسته بوده و به خواب رفته است. من که از لحن صحبت پدرم به او مشکوک شده بودم وارد ...
خوزستان شهادت، کردستان ریاست
فشار از سمت خانواده روبه رو شوم. معمولاً تابستان ها هم باید به پدر در کشاورزی کمک می کردم، اما با همه این اوصاف اعزام دوم من به کردستان در سال 62 انجام شد. هوا هم حسابی سرد بود. 18 ساله شده بودم و با تجربه تر. آنجا در پایگاهی به نام حسن آباد سنندج مستقر بودیم. مدتی نگهبان بودم. اگر کسی در ساعات نگهبانی خوابش می برد یا اسلحه اش را می بردند یا صورتش را سیاه می کردند. دیگ هایی بود روی اجاق ...
قصه یک عکس و امنیتی که برای دختران و بانوان جان ها داد
شاید باور کردنش سخت باشد که چهار دهه از جنگ گذشته است و من هنوز نمی توانم چاقو به دست بگیرم و گوشت تکه تکه کنم و نمی شود چشمم به خون بیفتد و حالم بد نشود، منی که سال ها در بیمارستان و جبهه بودم و رفتن آدم ها جزوی از زندگی ام شده است. حالم به ظاهر خوب است، اما زخم های روحم هرگز خوب نشدند. گاهی عفونت می کنند و همه وجودم را می گیرند. من در اوایل بیست سالگی ام برادر و همسایه و قوم و خویش و ...
ناگفته هایی که روی دوش راوی سنگینی می کرد
، با دو شخص دیگر هم مصاحبه گرفتم، ازجمله آقای شهروش که رئیس وقت بنیاد شهید قزوین بود و سراغ برادر شهید رزاقی که بخشی از اتفاقات را خود ایشان روایت کرد هم رفتم. دعوای دو برادر و شیروخط انداختن را برادر شهید برای من گفت. اما خب به هرحال من در بازار قزوین قدم زدم، و بارها از آن مغازه و حجره رد شده بودم، و هیچ وقت فکر نمی کردم آنجا این همه قصه داشته باشد. احساس کردم باید فضاسازی درباره مغازه شکل ...
دختر 14 ساله مادرش را با سیم شارژر خفه کرد / نیلا: در شب قتل نزد دوست پسرم بودم!
دیدم که مادرم بی حال روی زمین افتاده است.من شب قبل دیر خوابیده بودم و نمی دانم علت مرگ مادرم چیست. اول به پدرم و خاله هایم زنگ زدم و بعد با اورژانس تماس گرفتم. وقتی بازپرس آمد گفت که جای انگشت من روی سیم شارژر است و چون تشخیص داده بودند مادرم با خفه شده است، من را کردند. من هم از ترس اعتراف کردم اما من قاتل مادرم نیستم. دختر 14 ساله ای که خواسته یا ناخواسته اکنون در شیب اتهامی است که ...
معمای عجیب آتش زدن زن 27 ساله برملا شد /دختر 17ساله: قتل همسر هادی را گردن گرفتم تا او با من ازدواج کند
را به گردن بگیرم فقط یک سال در زندان می مانم و بعد از آزادی با هم ازدواج می کنیم! در حالی که اگر قتل به گردن هادی بیفتد او را اعدام خواهند کرد. من هم برای آن که به خاطر هادی فداکاری کنم تا با یکدیگر ازدواج کنیم، قتل عروس را به عهده گرفتم چون من در صحنه جنایت حضور داشتم و همه چیز را با چشمانم دیده بودم بنابراین در بازجویی ها آن چه را رخ داده بود به خوبی و درستی بیان کردم تا هادی را نجات دهم . ...
رشد 2 درصدی تولید نفت روسیه پیش از تحریم
دیروز اجرای طرح سقف تعیین شده برای نفت روسیه را آغاز کرده اند و بنا گذاشتند که نفت روسیه را بیشتر از 60 دلار در هر بشکه خریداری نکنند. براساس محاسبات انجام شده روسیه به طور متوسط در 11 ماه نخست امسال روزانه 10.9 میلیون بشکه در روز نفت و میعانات گازی تولید کرده است. نواک طی مصاحبه ای گفته تقاضا برای نفت روسیه همچنان بالا باقی خواهد ماند. وی ادامه داد: مصرف جهانی نفت ...
چرا 16 آذر روز دانشجو نامیده شد؟
...، نیروهای گارد را دیدند که اطراف و داخل دانشگاه مستقر شده اند. ساعت ده صبح وقتی چند سرباز با مسلسل وارد کلاس نقشه برداری می شوند، همه از ترس فرار می کنند. چند دقیقه بعد نیروهای گارد رسما به دانشکده فنی حمله می کنند. مصطفی چمران که خود، یکی از این دانشجویان است نُه سال بعد این لحظه را اینطور توصیف می کند: “رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند، به کلی غافلگیر شدند ...