سایر منابع:
سایر خبرها
رابطه سیاه نوعروس با برادر شوهرش
ناراحت نبودم زیرا می دانستم هر اندازه که او در افیون مصرف مواد مخدر فرو رود، من خواهم توانست به آسانی و با فراغ بال بیشتری دلدادگی های خود را با سهیل تقسیم کنم. گویی گذشت زمان دیگر وجود فرشید را که اکنون چندین بار سابقه زندان وانجام کارهای خلاف را نیز در کوله بار ننگین خود داشت، برایم غیر قابل تحمل کرده بود تا جایی که سعی کردم به هر ترفندی شده سهیل را طعمه خود قرار داده و برای از بین ...
روایت تلخ زن 27 ساله؛ شوهرم زنان بی بندوبار را به خانه می آورد!
شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار بود بلکه پدر و مادرم هیچ گاه توجهی به نیازهای عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود این من با همه سختی ها به تحصیلاتم ادامه دادم و برای ادامه تحصیل در مقطع کاردانی وارد دانشگاه شدم. این در حالی بود که باز هم خانواده ام اهمیتی به این موضوع نمی دادند و از من حمایت نمی کردند. بیشتر بخوانید: رسوایی ازدواج دختر 6 ساله با ...
عشق پرتب و تاب در 44 سالگی به خیانت دیدن ختم شد!
او بود. آن روز آن قدر فرشته را تعقیب کردم تا بالاخره شماره تلفن منزلشان را گرفتم و از یک باجه تلفن عمومی به او زنگ زدم. این گونه رابطه من و فرشته آغاز شد تا این که مدتی بعد تصمیم به ازدواج با او گرفتم چرا که خانواده اش وضعیت اقتصادی خوبی نداشتند و در حاشیه شهر مستاجر بودند. به همین دلیل فکر می کردم چنین دختری توقع زیادی از من ندارد و در روزهای سخت مرا تنها نمی گذارد ...
دستگیری از داخل حمام
مرد 40 ساله ای درباره گذشته خود گفت: من در یک خانواده هفت نفره به دنیا آمدم و پدرم یک کارگر ساده بود. بعد از آن که تا مقطع دیپلم درس خواندم دیگر به تحصیل ادامه ندادم و وارد بازار کار شدم. شغلم آزاد بود و به طور سنتی با همسرم ازدواج کردم. در حالی که یک فرزند خردسال دارم، اما هیچ گاه به دنبال مصرف مواد مخدر نرفتم و اعتیاد ندارم ولی مدتی در زندان به جرم جعل و کلاهبرداری تحمل حبس کردم . تا ...
نگاهی به چند کتاب داستانی درباره حضرت زهرا(س) | راویانی با چشمانی خیس
. اما هر روز وقت افطار یک نفر به آنجا می رفت و کمک می خواست. یک روز فقیری به در خانه شان رفت و غذایی خواست. نان جو را به او دادند. روز بعد نان جو قسمت یتیمی شد که درِ خانه را زده بود و روز دیگر اسیری رسید که نان جو روزی اش شد. اهل بیت پیامبر (ص) سه روز را با آب افطار کردند. حوریه از فضه که از او کمک نخواسته بود عصبانی شد. فضه که توان و حوصله حرف زدن با حوریه را نداشت این رنج را دنیایی دانست و از ...
این 8 کودک ایرانی برای همیشه گمشده اند ؟! + عکس های شان را ببینید به حال پدر و مادرشان گریه می کنید
...، از دنیای کوچکش خبری نبود. مادر به کوچه رفت اما انگار دنیا قطره ای آب شده و به زمین فرو رفته بود. با پلیس تماس گرفتند و همسایه ها هم پابه پای آنها، جست وجوها را آغاز کردند، ولی هرچه گشتند، هیچ سرنخی پیدا نکردند. گره مفقودی دنیا هنوز هم باز نشده است. رحمان، پدر دنیا به ما می گوید: تا الان هیچ سرنخی از دخترم پیدا نشده. پرونده به آگاهی رشت ارجاع و گویا به نوعی بسته شده است. الان هم اینترنت به شدت ...
با این کسب و کار در عرض 3 ماه پولدار شدم
در واقع کسب و کاری که توانست مرا در مدت زمان 3 ماه پولدار کند تنها کسب و کاری بود که با بازار های جهانی در ارتباط بود، یعنی تجارت. بنده از وارد شدن به این عرصه و شروع فعالیتم در حوزه لیف و مانکن بچه گانه توانستم محصولاتم را به خارج از ایران ارسال کنم و پولدار شوم. ماکارونی آشیانه ای جدید در میان ترکیبات فعال در سایت بینزکو زیستی، فیبر ماکارونی سبوس دار در رژیم غذایی نقش قابل توج ...
عاشق دختری شدم که او را به من ندادند؛ پس با خلافکارها گشتم و دزد شدم!/ یادم رفت ماسک بزنم، پلیس مرا ...
. می پرسید چرا شکست عشقی؟ چون عاشق یک دختری شدم که حاضر نشد با من ازدواج کند و بعد از او سرنوشت من هم تغییر کرد. مگر چه اتفاقی افتاد؟ 18ساله بودم که عاشق دختری شدم اما وقتی به خواستگاری اش رفتم جواب منفی شنیدم. من خیلی او را دوست داشتم اما فکر می کنم دوست داشتن ندا واقعی نبود. اسمش ندا بود و خانواده اش می گفتند من سن و سالی ندارم و نمی توانم دخترشان را خوشبخت کنم. ندا هم عاشق من نبود ...
پیگیری اخبار با رادیوی دزدی در اردوگاه موصل
.... عراق در حال پیشروی بود و تا 12کیلومتری اهواز آمده بود. بستان، خرمشهر و سوسنگرد را گرفته بود. در اهواز وارد واحد جنگ های نامنظم شهید چمران شدم و بعد جبهه های جنوب و به عملیات های مختلف رفتم. این سرهنگ بازنشسته تصریح می کند: نخستین بار از طریق هلال احمر به تهران و سپس به اهواز و به عنوان راننده آمبولانس به جبهه اعزام شدم. هنوز استان خراسان لشکری نداشت بعدها تیپ و لشکر تشکیل شد. وقتی ...
ماجرای قتل سریالی 4 فرزند توسط پدر در مشهد
معلول بود و دست و پا نمی زد! بعد از آن که همسرم به خانه آمد و اوضاع را دید، به او گفتم خودش مرده! ولی او که خودش هم به موادمخدر صنعتی اعتیاد داشت، این موضوع را باور نکرد! در عین حال شبانه پیکر بی جان پسرم را به گورستان بردم و از همان روزنه ای که نشان دادم درون یک قبر رها کردم! متهم این پرونده جنایی همچنین درباره مرگ دختر و پسر دوقلو و دختر نوزاد دیگرش، همان ادعا های قبلی را بیان کرد و بدین ...
مبتکر پخش زنده مذاکرات مجلس کیست؟
، مجبورم که آیین نامه را اجرا کنم. این سخنان حکمت با کلمه صحیح است صحیح است نمایندگان مجلس شانزدهم مورد استقبال قرار گرفت. قبل از ورود مجلس به دستورکار روزانه، برای اولین بار در تاریخ مجالس ایران، اسامی نمایندگان غایب و تاخیر کننده قرائت شد و مردمِ پایِ رادیو، از اوضاع داخلی خانهِ ملت مطلع شدند. بخشی از وقت مجلس صرف پاسخ به نمایندگانی که به اشتباه نام شان جزو غایب بود، شد. ...
نقشه شوم بهنام برای دختر جوان/ او را بعد از تجاوز از طبقه سوم به پایین پرتاب کرد+جزییات
: چند روزی از پیشنهاد ازدواج بهنام گذشته بود که او با من تماس گرفت و گفت پدر و مادرش می خواهند مرا ببینند. از طرفی هم مدعی شد که کار گویندگی مناسبی برایم پیدا کرده که بعد از دیدار با والدینش با آنها نیز قرار ملاقات گذاشته است. ابتدا مخالف رفتن به خانه بهنام بودم؛ اما آنقدر اصرار کرد که راضی شدم. خانه آنها در طبقه سوم ساختمانی بود و مقابل در ورودی نیز چندین جفت کفش زنانه و مردانه بود که مرا متقاعد کرد ...
سلطان گواهینامه ایران کیست؟+ جزئیات
می رفت، اَنگ درسخوان نبودن به او می چسباندند! خلاصه، سال ها گذشت و من با توجه به یکی دیگر از علاقه مندی هایم یعنی علوم رایانه و نرم افزار وارد دانشگاه شدم. مدرک کارشناسی را که گرفتم، سرمایه ای مختصر فراهم کردم و خط تولید ایزوگام را در کارخانه ای جمع و جور راه انداختم. البته نکته ای را تا فراموش نکردم، اضافه کنم که گواهینامه پایه یک را زمانی که حدودا 20ساله بودم، گرفتم و آن زمان چند باری هم پشت ...
نورافکنی در حکایت عجیب یک جنایت!
به اتهام مواد مخدر در زندان بوده و در همین زمان آشنایی او با مرضیه (متهم به قتل) شکل گرفته و آن زن این دختر را برای پسرش هادی مناسب ازدواج دیده بود! افشای این ماجرا که به اتهامات گذشته دختر 17 ساله ارتباط داشت، همان قطعه پازل گم شده ای بود که حکایت این جنایت را زیر سوال می برد! طولی نکشید که قاضی ویژه قتل عمد به سرنخ های جدیدی از این پرونده جنایی رسید و بدین ترتیب دو متهم را ...
زهرا (س) به خون نشسته در کنج آشیانه / نای نفس کشیدن و رعنا شدن نداشت / سرو علی دگر کمر پا شدن نداشت
شرمنده ام که بودم و پای غریبه ها با شعله های سرخ به این خانه وا شده شرمنده ام که بودم و نامحرمان شهر آن گونه در زدند که از هم جدا شده فهمیده ام چه بر سرت آن روز آمده از وضع چادری که پر از رد پا شده وقت نفس کشیدن تو این صدای چیست این استخوان سینه چرا جا به جا شده؟! پیراهن حسین مرا دوختی ولی ...
می خواستیم مهریه های مان را خرج بسیج کنیم
یا نه. گفتم نه؛ الان که شما بودید، من خوابیدم. یک بار از استادیوم آزادی به سمت بازار راه افتادیم که می خواستیم عینک هایی را برای شیمیایی ها بخریم. وقتی به میدان آزادی رسیدم، دیگر نتوانستم رانندگی کنم. کنار خیابان ایستادم و توی ماشین خوابم برد. فکر می کنم یک ساعت بعد بیدار شدم. واقعا همه اینطور کار می کردند و انرژی هایی بود که همه به هم می دادند. این برای سال 64 و 65 است. بعدش تصمیم گرفتم ازدواج ...
مرگ هیچ بچه ای برایمان عادی نیست/ما با بچه های سرطانی اینجا یک خانواده ایم
...، تختش می لرزید. خیلی بدحال بود. مدتی بعد هم برای پیوند آماده اش کردیم. گذشت و همین چند وقت پیش آقای زلفی گل که از مسئولین هستند، به بخش نوزادان ما آمدند و گفتند نوه من اینجا بستری است. سال ها پیش هم یکی دیگر از نوه هایم اینجا بستری بود ولی الان مهندس شده و ازدواج کرده است. من طبق نشانه هایی که دادند حدس می زنم همان پسربچه هفت ساله، نوه ایشان بودند. یا یک دختر دیگر داشتیم به نام سحر که همین چند ...
فال قهوه دقیق و سریع چهارشنبه 16 آذر 1401
ثروتی دست پیدا میکند ولی مواظب باشید بیهوده آنرا از دست ندهید. قفل و کلید : پیدایش راه حل – ازدواج سه پایه : حیله و نیرنگ – دسیسه – توسل به زور تخت : به سفری بزرگ میروید و به جاه و مقام خواهد رسید و بر دشمنان غالب می شوید. حلقه گل : غصه ای که تمام می شود - رهایی از غصه ها حلقه هایی که نقطه هایی در میانشان است : میل به داشتن فرزند تحقق مییابد ...