فرزند پزشک تهرانی پمپ بنزین را به خون کشید
سایر منابع:
سایر خبرها
مردی که با ماهیتابه همسرش را کشت!
پلیس را مطلع کرده بود به ماموران گفت: من چند سال است ازدواج کرده ام اما هر روز به مادر و پدر پیرم سر می زدم و یا با او تلفنی صحبت می کردم. امروز هرچه به او تماس گرفتم تلفنم را جواب نداد. من که نگران شده بودم مقابل در خانه رفتم . وقتی پدرم در را باز کرد از او پرسیدم چرا مادرم جواب تلفن را نمی دهد. اما او گفت مادرم خسته بوده و به خواب رفته است. من که از لحن صحبت پدرم به او مشکوک ...
دزدی مرگبار از همسایه! / زنم به خاطر مشکلات مالی تحت مرا تحت فشار گذاشته بود!
... متهم گفت: من و دایی ام یک کارگاه قالب سازی داریم و در آن کار می کنیم. ما از سال ها قبل با مهرداد همسایه بودیم. مدتی بود من مشکل مالی پیدا کرده بودم و با همسرم اختلاف داشتم. به همین خاطر تصمیم گرفته بودم یکی از دستگاه های کارگاهم را بفروشم. چند روز پیش وقتی با مهرداد در این باره صحبت کردم او هم گفت قصد دارد چندین دستگاه قالب سازی را بفروشد. آنجا فکری شیطانی به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم دستگاه ...
درخواست گذشت از قتل مرد قالب ساز
مراحل بازجویی سعی داشت با تناقض گویی هایش خودش را بی گناه نشان دهد، اما وقتی با بن بست اطلاعاتی روبه رو شد، بالاخره به قتل اعتراف کرد. او در شرح ماجرا گفت: من و دایی ام یک کارگاه قالب سازی داریم و در آن کار می کنیم. مهرداد هم در همسایگی ما کارگاه قالب سازی داشت و سال ها او را می شناختیم. مدتی بود مشکل مالی پیدا کرده بودم و با همسرم نیز مشکل داشتم. به همین خاطر تصمیم گرفتم یکی از دستگاه های ...
روایت متاثرکننده آقای بازیگر از روزی که مادرش خودش را حلق آویز کرد!
...> به گزارش گروه ترجمه وقت صبح، او گفت: مادرم بازیگر بزرگی بود. من هم شبیه مادرم بودم... البته مادرم هرگز روی صحنه نرفت و در زندگی اش بازی کرد! یک روز طاقت نیاوردم و به او گفتم که اگر به من اسکار بدهند آنرا برایت می آورم.. علی سورملی پس از صحبت هایی در مورد مادرش از خودش گفت: دو سال پیش جراحی مغز انجام دادم. دکترم گفت از این به بعد زندگی دیگری داشته باش.. خونریزی مغزی 2 سال ...
پناه بردن به حرم مطهر پس از ترک تحصیل
... من ماندم و راهی که نمی شناختم، پس برگشتم آن طرف خیابان و آمدم طرقبه. اصلا اگر آتش نشانی توی میدان شهدا نبود، ایستگاه طرقبه را هم پیدا نمی کردم. بعدا که آتش نشانی را خراب کردند، چندبار گم شدم. اما گلدوزی ... یک بار داشتم توی انبار، لکه های روغن روی پارچه ها را با نفت پاک می کردم؛ چون فضا کوچک بود، بوی نفت در فضا پیچیده بود و من بی هوش شده و افتاده بودم. کارگر های گلدوز صبح تا شب ...
زیارتی که منشأ تحول در کارآفرینی شد
ویلچر نداشتم و برای خانواده جابه جایی من سخت بود مجبور به ترک تحصیل شدم، اما علاقه زیادی به تحصیل داشتم. ایکنا- از علایق خود بگویید و اینکه چطور شد فعالیت مداحی را انتخاب کردید؟ دوست داشتم مستقل باشم، قالی بافی جزو علایقم بود. مادرم همیشه به من تأکید می کرد باید کارهای خودم را خودم انجام دهم و کسی حق نداشت به من کمک کند، حتی خواهرانم. مادرم برایم دار قالی تهیه کرد و این شروع ...
زیارتی که منشأ تحول در کارآفرینی شد
یلچر نداشتم و برای خانواده جابه جایی من سخت بود مجبور به ترک تحصیل شدم، اما علاقه زیادی به تحصیل داشتم. ایکنا- از علایق خود بگویید و اینکه چطور شد فعالیت مداحی را انتخاب کردید؟ دوست داشتم مستقل باشم، قالی بافی جزو علایقم بود. مادرم همیشه به من تأکید می کرد باید کارهای خودم را خودم انجام دهم و کسی حق نداشت به من کمک کند، حتی خواهرانم. مادرم برایم دار قالی تهیه کرد و این شروع ...
اعترافات تکاندهنده عامل قتل 4 عضو خانواده عروس در شهر قدس / بعد از طلاق افسرده شدم + عکس و نظر کارشناس
سابقم بودم . این متهم درباره اسلحه که در اختیار داشت نیز مدعی شد از چند سال پیش این اسلحه را داشتم و روز ماجرا فقط با این انگیزه که از خانواده همسرم بتوانم انتقام بگیرم به خانه شان رفتم قبل از رفتن مواد مخدر مصرف کرده بودم اعتیادم از موقعی شروع شد که از همسرم جدا شده بودم. وقتی به خانه پدر زن سابقم رفتم بیشترین چیزی که مرا آزار میداد و متوجه آن شدم ازدواج همسر سابقم بود. تنها ...
قتل هولناک زن جوان به خاطر رابطه ممنوعه
به آنها ضربه زدم در حالی که ضربه اصلی به من خورده است. خانواده ام به طور کامل متلاشی شد. پدرم سکته و فوت کرد و مادرم زمین گیر شده است؛ من ضربه اصلی را به خودم و خانواده ام زدم. زنم رفت و تنها شدم. هیچ روز ملاقاتی نیست که منتظر کسی باشم. متهم ادامه داد: 12 سال است در این وضعیت به سر می برم. مرگ برای من بهتر است اما آنچه باعث می شود التماس کنم وضعیت مادرم است چون می دانم او دوام نمی آورد ...
حکم اعدام برای قاتل پوریا در جنوب تهران / نمی کشتم خودم کشته می شدم!
جان هم افتاده بودند. من جلو رفتم اما همان لحظه پوریا با چاقو دو ضربه به من زد. من هم برای دفاع از خودم چاقویی را که روی زمین افتاده بود برداشتم و یک ضربه به او زدم. اگر به او ضربه نمی زدم کشته شده بودم و حالا پوریا در جایگاه متهم قرار داشت. وی ادامه داد: من اصلا قصد قتل نداشتم و فقط می خواستم خودم را نجات دهم. سپس وکیل اولیای دم به دفاع پرداخت و گفت: فیلم های دوربین مداربسته ...
خوزستان شهادت، کردستان ریاست
مجروح هم نداشتیم. از شرایط پیش آمده راضی بودید؟ آن سال ها شعار می دادند خوزستان شهادت، کردستان ریاست . ما دلمان نمی خواست ریاست داشته باشیم، دلمان شهادت می خواست. یک مرتبه هم با تیپ قمر بنی هاشم راهی شدم. چند ماه هم با آن ها بودم. با آغاز عملیات والفجر 8 در آن عملیات به عنوان خط شکن حاضر شدم. در مدتی که در جبهه حضور داشتم خیلی کم پیش آمده بود با تیر و تفنگ رابطه ای داشته باشم ...
جنایت هولناک در تبریز / مردی که زنش را کشت و سلاخی کرد/ روایت یکی از دوستان از شب حادثه
... کارآگاهان عامل این جنایت فجیع را که همسر مقتول بوده است، پشت میز بازجویی می نشانند تا پی به علت این حادثه ناگوار ببرند. عصبانی شدم و کشتمش / جمعه سالگرد مادرش بود و می خواست در این مراسم شرکت کند متهم جوان وقتی مقابل کارآگاهان نشست لب به اعتراف قتل همسرش گشود و گفت: هانیه دختر دایی ام بود و وی را بسیار دوست داشتم؛ اما جمعه سالگرد مادرش بود و می خواست در این مراسم شرکت ...
فهم زیبایی های آیات قرآن با همراهی تفسیر
. کوثر قربانی که 15 سال دارد و از تایباد به مشهد آمده و وارد مؤسسه قرآنی بیت الحفاظ نرجس(س) شده است، می گوید: از زمانی که تبلیغات این مؤسسه را دیدم هدفم کاملاً مشخص شد و مصمم شدم که در دوره ها شرکت کنم و در سال گذشته قصد داشتم در کلاس های مؤسسه شرکت کنم، اما متأسفانه میسر نشد. این حافظ کل قرآن بیان می کند: تا کلاس نهم درس خوانده ام و زمانی که قصد شرکت در دوره های مؤسسه را داشتم ...
اگر تلویزیون داری، خانه مان را اجاره نمی دهیم!
آقا نامزد که کرد، شش ماه بعدش رفت سربازی. خلاصه سه سال من نامزد بودم و 18 سالم شده بود که عروسی کردم. بچه دومم حاج رضا بود. هفت بچه دارم. آن موقع ازدواج طوری بود که پدر و مادر برای ما انتخاب می کردند. همه طوری بودند که دختر حرفی از نخواستن نمی زد. تا وقتی که عقد کردیم، ما همدیگر را ندیده بودیم. خانواده حاج آقا هم آشنا و همشهری بودند. بچه بودند که پدر و مادرشان از دنیا رفته بودند. فقط یک ...
شروع فرماندهی شهید سلیمانی چگونه بود؟/ بازخوانی دست نوشته های حاج قاسم در خصوص مجروحیتش
آنجا تحت مداوای اولیه بودم و بعد از آن من را به مشهد منتقل کردند. وی گفت: سپهبد شهید سلیمانی نوشته بود؛ کسی از اینکه من در مشهد بستری هستم اطلاع نداشت؛ خانواده ام رصد کرده بودند و از طریق آقای مهاجری که کار تعاون را انجام می داد، متوجه شده بودند که من در بیمارستان مشهد هستم و بعد از آن مادر، پدر، خانواده و برخی از دوستانم از جمله منصور همایونفر و ابراهیم هندو زاده پیشم آمدند. ...
این دندانپزشک به بوی مدرسه اعتیاد دارد!
کمک زیادی به پرورش دانش آموزان نخبه کمک زیادی می کند. مدرسه سازی در خانواده دکتر گل نراقی به نحوی مورثی است. او با یادی از پدر مرحومش تعریف می کند: سال های نخست دوست نداشتم کسی از کارم با خبر شود. اما بعدها فکر کردم با اعلام آن می توانم باعث تشویق دیگران به مدرسه سازی شوم. همین انگیزه ای شد برای اعلام کار مدرسه سازی ام. 4 ساله بودم که پدرم را از دست دادم. سه خواهر بزرگ تر از خودم و یک ...
آنقدر برای پسرم گریه کردم که چشمانم آسیب دید!
، قربانشان بروم، در راه خدا شهید شدند، حسین که خاک زیر پای آنها هم نبود. اما خب قلبا مادرم و دلم می سوزد. خدا رفتگان شما را بیامرزد؛ پدر و مادرم رفتند و من یک ماه ناراحت بودم اما من نمی دانم که فرزند چیست که جگر آدم را می سوزاند و هیچ موقع آدم یادش نمی رود. من اگر چشمم خوب بود، روزی ده دفعه یادش می کردم و گریه می کردم. وقتی قرآن می خوانم می گویم حسین همین جا دارد من را می بیند. الان یک ...
فرار داماد قلابی پس از سرقت های طلایی
زندگی خودش رفت و من و دخترم را تنها گذاشت. پس از این همراه دخترم در خانه پدری ام زندگی می کردم تا اینکه دخترم در این چند سال بزرگ شد و یکی، دو نفر هم به خواستگاری اش آمدند، به همین دلیل تصمیم گرفتم از خانه پدری ام بیرون بیایم و همراه دخترم زندگی مستقلی را شروع کنیم. مدتی قبل اسباب کشی کردیم و در یکی از خیابان های شرقی تهران ساکن شدیم و از همان روز هم در شرکتی مشغول به کار شدم. آشنایی در ...
انتقام وحشتناک داماد سابق؛ مرد کینه جو خانواده همسرش را به گلوله بست!
مهمان شان بود، او را همراهی می کرد. همان لحظه با شلیک گلوله برادرزن سابقم را به قتل رساندم و در ادامه به سمت مهمان آنها هم شلیک کردم و او هم روی زمین افتاد. پس از آن فرار کردم و خودم را به شهرک اندیشه و خانه یکی از بستگانم رساندم. قصد فرار داشتم که ناگهان مأموران را بالای سرم دیدم و دستگیر شدم. سردار کیوان ظهیری، فرمانده انتظامی غرب استان تهران با اعلام جزئیات این پرونده گفت: بررسی ها نشان می دهد که متهم پیش از این به مواد مخدر اعتیاد داشته و هم اکنون در بازداشت به سر می برد و تحقیقات تکمیلی در این باره ادامه دارد. ...
سرقت از طلافروشان برای عروسی مجلل
مالی داشتم و حقوقم زیر 10 میلیون تومان بود. می خواستم مراسم دامادی مجللی برای خودم بگیرم، به همین خاطر یک روز که در سفرخانه سنتی همراه دوستانم قلیان می کشیدیم، فکر سرقت از طلافروشان به ذهنم آمد و به دوستانم پیشنهاد دادم. مراسم مجللت را گرفتی؟ نه. متأسفانه پیشنهاد عروسی مجلل را خانواده نامزدم به من دادند و من هم می خواستم بین دوستان و بستگانم کم نیاورم. البته هم حرف های دوستان و هم ...
خیانت داماد پلید به زنش/ پای خواهر همسرش در میان بود!
زن 25ساله که مدعی بود مشاوره های روان شناختی در کلانتری راهگشای زندگی اش شده است و اکنون با انجام تحقیقات بیشتر تصمیم عاقلانه ای برای ازدواج با فیروز خواهد گرفت، درباره زوایای پنهان زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 18سال داشتم که با پیمان سر سفره عقد نشستم. او کارمند قراردادی یکی از ادارات بود و خیلی زود در دل اعضای خانواده ام جای گرفت. اگرچه نامزدم هفته ای دو روز به منزل ...
بی غیرتی مرد جوان به اوج رسید/ درخواست های بیشرمانه از همسرش!
حتی تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانواده ای بزرگ شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار بود بلکه پدر و مادرم هیچ گاه توجهی به نیازهای عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود این من با همه سختی ها به تحصیلاتم ادامه دادم و برای ادامه تحصیل در مقطع کاردانی وارد دانشگاه شدم. این در حالی بود که باز هم خانواده ام اهمیتی به این موضوع نمی دادند و از من حمایت نمی کردند. هنوز یک ماه ...
از سلاخی همسر و فرزندخوانده تا قتل هولناک یک کارتن خواب در ترمینال
.... با ترفند شهرت و ثروت، مرا مجاب کرد که با او شراکت کنم و من هم طلاهای خودم و مادرم را بدون آنکه به کسی بگویم برداشتم تا شریک مرد نقاش شوم. 300 میلیون تومان ارزش اموال بود و زمانی که امیر متوجه شد طلاها را با خودم آورده ام به من آبمیوه مسموم داد و من که نیمه هوش شده بودم زمانی که متوجه شدم می خواهد طلاها را سرقت کند، مقاومت کردم؛ اما امیر مرا کتک زد و با زور طلاها را از من گرفت و ...
علی دایی همیشه اول اسم او می آورد!
درمانی با کوچک شدن روده، جراحی کند. به همین دلیل باوی را روز یکشنبه مرخص کردند. دوست صمیمی کریم باوی خاطرنشان کرد: دوشنبه و سه شنبه تلفنی با هم صحبت کردیم و در خانه تنها بود. داروهایش خیلی سخت پیدا می شد. کریم همیشه ساعت دو بعد از ظهر به بعد از خواب بیدار می شد. من هم شب قبلش خیلی دیر خوابیده بودم و وقتی ساعت 12 ظهر بیدار شدم، دیدم حدود ساعت 10:15 به من زنگ زده است. تماس گرفتنش در این ساعت ...
عاقبت شوم عشق به دختر همسایه
التماس کردم و خانواده ام را واسطه قرار دادم فایده ای نداشت. خیلی از دست آن ها ناراحت و عصبانی بودم و می خواستم به هر روشی شده از دختر مورد علاقه ام و خانواده اش انتقام بگیرم. یک روز او را به زور به خانه مان بردم و آنقدر کتکش زدم که دست و پایش شکست و راهی بیمارستان شد. خانواده اش از من شکایت کردند و برای اولین بار راهی زندان شدم. در زندان با افراد خلافکار آشنا شدم و از آن روز به بعد ...
رابطه اجباری سیاه با لیلای17 ساله / مرد قوی هیکل بی عفتش کرد !
ساعات بیکاری خود را با سرگرم شدن در شبکه های اجتماعی و وبگردی می گذراندم. یک روز به طور اتفاقی در یکی از شبکه های اجتماعی با پسری به نام سعید آشنا شدم و برای سرگرمی ، مشغول چت کردن با او شدم. سعید تمام تلاش خود را می کرد که با من دوست شود تا اینکه بعد از گذشت حدود یک ماه، من که دختری 17 ساله و نوجوان و بی تجربه بودم فریب حرف های شیرینش را خوردم و یک دل نه صد دل عاشقش شدم، عاشق حرف های ...
آبیاری گل های آپارتمانی هوشمند شد
... وی افزود: همچنین ماکتی که برای این کار ساختم دزگیر نصب شده که یک نوع حس گر حرکتی است و وقتی حرکتی را احساس کند شروع به آژیرکشیدن می کند. این دانش آموز گرگانی افزود: در اجرایی این طرح خانواده و برخی از آشنایان و معلمم من را حمایت کردند و بیشتر معلم و پدر و مادرم حامی من بودند که توانستیم این طرح را ارئه کنم. خبرنگار: داود خاندوزی انتهای پیام/ ...
نقاش قلابی تحت تعقیب پلیس قرار گرفت
چند روز قبل دختر نوجوانی به نام شیما همراه خانواده اش به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از مرد جوانی به اتهام آدم ربایی و سرقت چندصد میلیون تومانی شکایت کرد. شیما در توضیح ماجرا گفت: از دوران کودکی علاقه زیادی به هنر، فیلم و نقاشی داشتم. دوست دارم در آینده نقاش ماهری شوم و بتوانم برای خودم گالری بزنم، به همین دلیل همیشه در فضای مجازی پرسه می زنم و در اینستاگرام هم فعال هستم و صفحه های افراد ...