انتظاری: به شمالی به همشهری خودم گفتم "نزومه"
سایر منابع:
سایر خبرها
کاش هنوز بچه بودم
در گوشه گوشه صحن عکس یادگاری می انداختند و حتی تلاش بی وقفه بچه های عمار هیچ کدام قلمم را قلقلک نداد. صدای گریه ی نوزادی را شنیدم. ناخودآگاه سرم چرخید سمت در. مادری داشت بچه اش را در آغوش میجنباند تا خوابش کند. با خودم گفتم کاش چند دقیقه ی مقاومت کند و نخوابد. هیچ گریه ای لبخند به لبم نمی آورد جز گریه نوزاد. از بدجنسی ام نیست. نوزاد همه چیزش امیدبخش است حتی گریه اش! کودکی دیگر با کفش ...
جان فدا| روایتی از 30 ساعت انتظار در گلزار شهدا برای وداع با عمو قاسم
خواهیم کمی اینجا را تعریض کنیم. یادم هست که موقع نماز صبح هم به عمو توسل کرده بودم. حدود سه ساعت همان جا نشستم و هر مسئولی که به آنجا می آمد همین مسئله را به او می گفتم. تا اینکه حدود ساعت 11 شد و مراسم تشییع هم در شهر کرمان در حال انجام بود. به خاطر دارم همراه خودم یک مفاتیح داشتم که لای برگه های آن گل های نرگس گذاشته بودم و در آن موقع مقداری هم از خاک مزار عموقاسم برداشتم. در این دقایق ...
ناگفته هایی از حاج قاسم به روایت "همسر شهید، مدافعان حرم و یک خبرنگار"/ "مرد میدانی" که آنها دیدند + فیلم
، پیش خودم گفتم حضور در کنار بزرگان آدمو بزرگ می کنه. می گفتم اگه دم دست بزرگان بایستی و کار انجام بدی از همه نظر بزرگت می کنه، از ادب، اخلاق، منش و هر نظر دیگه بزرگ می شی." نظری ادامه می دهد: پیش خودم گفتم یعنی میشه من یه روز دم دست این مرد باشم؟ این ساعات گذشت تا اینکه فرمانده بعد اذان ظهر بهمون گفت که یکی رو می خواهیم بره خط. کی می ره؟ گفتم من میرم. گفت برو اونجا حاجی کارت داره. من هم ...
تنها آرزوی سعید پیردوست در روز تولدش
شما و همکارانتان دارم. نتوانستم به شاهد احمدلو نه بگویم سعید پیردوست مدت ها بود که در قاب تلویزیون دیده نمی شد و اکنون با سریال طنز چشم بندی ساخته شاهد احمدلو به تلویزیون بازگشته است. او در این زمینه می گوید: آقای شاهد احمدلو از بچگی پیش خودم بزرگ شده و من با پدرش و خانواده اش دوستی خانوادگی دارم. راستش وقتی از من خواست که در سریالش باشم نتوانستم نه بگویم و گفتم ...
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-12
لازم بود همراه آوردم. هنگام برداشتن دارو از انبار به آ ن سپاهی گفتم اجازه بدهید لباسها و لوازم شخصی خودم را هم بردارم. جوانک گفت: شما آزادید هر کاری که می خواهید انجام دهید و هر چه لازم دارید از انبار بردارید. یک کیف دستی، یک سال، به اضافه دو پتو و مقادیری دارو با خود آوردم و به طرف چادر راه افتادیم. وقتی رزمندگان اسلام به ما وارد شدند، شاید باور نکنید، با ما مصافحه کردند، ما را بوسیدند ...
مطهری: پیراهن نساجی برای چند نفر گشاد است!
پنالتی هدیه بود. باید فیلم را ببینیم اما احساس من این بود امیری یک نیم بدن جلوتر بود. وی افزود: اما باختمان بر اساس این پنالتی نبود. گل دوم هم شرایط نرمال بود اما خودمان گل را دادیم و بازی را بد واگذار کردیم. یکسری تغییر ایجاد کردیم اما مثمرثمر واقع نشد و باخت بدی بود. هرچند توانمندی تیم پرسپولیس را نمی خواهم زیر سوال ببرم و خودم سه سال اینجا کار کردم و آنها توانمند هستند و کادر خوبی ...
تاوان تلخ عشق ممنوعه
به او دلداری بدهم. به او می گفتم تحمل کند تا به زودی طلاق بگیرد و خودم زندگی خوبی برایش فراهم کنم اما مهسا مدعی بود که شوهرش تهدید کرده اگر طلاق بگیرد، او و دو فرزندش را آتش خواهد زد. به علت این که مردی عصبی بود، ما هم مطمئن بودیم اگر طلاق بگیرد، این اتفاق رخ خواهد داد. چقدر محسن را می شناختی؟ محسن مسافربر بود. زمانی که مسافر به کرج می آورد به خانه مجردی من می آمد و آنجا مواد می ...
رحمتی: از خودم و بازیکنان راضی نیستم
اجازه ندهند هر کسی به خودش اجازه بدهد به اسطوره های کشور بی احترامی کند. باید با این مسئله برخورد کنیم. وی افزود: به تیم فولاد تبریک می گویم. این سه امتیاز مبارک آن ها باشد. من از خودم و بچه های تیمم راضی نیستم. ما تا زمانی که گل خوردیم به تیم فولاد موقعیتی ندادیم و بعد از گل هم تمام لحظات در اختیار تیم مان بود. فولاد از اندوخته خود دفاع می کرد و شاید به خاطر اینکه خوب دفاع می کردند ما ...
شهید رهبر را بشناسید
این مسیر تردد کرد. یکی از خشایارها (نوعی نفربر) را پر از مهماتی مثل خمپاره 60 و آرپی جی کردیم تا برای خط بفرستیم، آن ها چهار نفر بودند و مدام اصرار می کردند که همراه همین نفربر خشایار اعزام شوند.به آن ها گفتم اعزام شما با این نفربر به صلاح نیست. بمانید و با نفربر بعدی که قرار است به خط برود تا شهدا و مجروحان را به عقب بیاورد، بروید، اما فایده ای نداشت. پایشان را داخل یک کفش کرده بودند که ...
فرزندم همراه با مرد بزرگی به معراج رسید
...، افتخار هم می کنیم که فرزندمان با مرد بزرگی رفته است. بعضی مواقع هم برایمان سخت می گذرد، روزی برای ثبت نام دخترم به استخر رفتم، مدیرش گفت چه نسبتی با شهید داری که من جواب دادم خواهرش است، متعجب شد که در این سن کم خواهر و مادر شهید هستین؟ گفتم بله با افتخار. پدر متین صحبت های خانمش را ادامه می دهد و می گوید: در آن روز خود من هم نفس نداشتم و اشهد خودم را خواندم، آن شهدا ...
مطهری: داور روی گل اول پرسپولیس عقب بود
اساس این پنالتی نبوده است. ما در ادامه بازی را برگرداندیم و بعد حریف روی اشتباه خودمان به گل دوم رسید. مطهری ادامه داد: بازی را بد واگذار کردیم. آمدیم تغییراتی ایجاد کردیم اما موثر نبود و باخت بدی بود. توانمندی پرسپولیس را نمی خواهیم نادیده بگیریم. خودم 3 سال در این تیم کار کردم. می دانم پرسپولیس و کادر فنی خوبی دارم و سرمربی برای این تیم زحمت کشیده است. کسانی که من را می شناسند، می ...
ربیعی: ناراحت نمی شوم که هر هفته می گویند آمار گل زده ما پایین است/ یک دستاورد بزرگ تاکتیکی داشتیم
آن گل شاد شده ام. البته زمانی هم افتخار همکاری با ایشان را داشتم. با این اوصاف بر خودم وظیفه می دانم که خواهش کنم نحوه برخورد درستی با این عزیران و تمام آنهایی که برای فوتبال زحمت کشیدند، داشته باشیم. وی در ادامه افزود: از نظر من بازی سخت، سنگین و نزدیکی با تیم پیکان خواهیم داشت. خوش آمد می گویم به آقای حسینی و تیم محترم پیکان. پیکان یک تیم جوان، خوب، دونده و انرژیک است و فصل گذشته هم ...
عشق مردم به سردار دل ها، حاصل زحمات، اخلاص و رفتار حاج قاسم است
محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی امروز با حضور در گلزار شهدای کرمان به مقام شامخ شهدا به ویژه سیدالشهدای مقاومت، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ادای احترام کرد. قالیباف گفت: امروز توفیقی برای من بود و خودم را مکلف می دانستم که بتوانم حداقل در این ایام مثل همه مردم دلداده جمهوری اسلامی به کرمان بیایم که شما می بینید این روزها همه به خاطر سردار دل ها شهید سلیمانی به زیارت ایشان ...
اشکش: نمی دانم از کجا فشار آوردند تا بازی در انزلی برگزار شود
سرمربی تیم فوتبال نفت مسجد سلیمان گفت: ما تمام مستندات را به سازمان لیگ دادیم و نمی دانم از کجا فشار آوردند که این بازی برگزار شود. به گزارش طرفداری، ابراهیم اشکش پس از شکست مقابل ملوان اظهار داشت: اول از همه تبریک می گویم به تیم ملوان که پیروز میدان شدند. قبل از این که صحبت های خودم را آغاز کنم باید بگویم که تیم نفت مسجد سلیمان برای رسیدن به این بازی شرایط خاصی را سپری کرد ...
رحمتی: از خودم و بازیکنانم راضی نیستم
از مردم دنیا پرچم ایران را نشناسند، ولی علی دایی را می شناسند. همانطور که آمار گرفته بودند شاید 25 تا 30 درصد دنیا پرچم انگلیس را نمی شناختند، اما دیوید بکام را می شناختند. من خواهش می کنم فیلتری بگذارند و اجازه ندهند هر کسی به خودش اجازه بدهد به اسطوره های کشور بی احترامی کند. باید با این مسئله برخورد کنیم. *به تیم فولاد تبریک می گویم. این سه امتیاز مبارک آنها باشد. من از خودم و بچه ...
ببینید | جزئیاتی درباره لحظه شهادت و جستجوی پیکر حاج قاسم به روایت معاون ابومهدی
کمی دورتر دست حاجی را وقتی دیدم دنیا روی سرم خراب شد بچه های عراقی منتظر بودن بگویم این دست حاج قاسم نیست. ترسیدم حتی به دست حاجی تعرض کنند و گفتم این تکه ای از قرآن است و آنرا برداشتم به داخل ماشین خودم بردم. مهدی طارمی، ستاره تیم ملی کشورمان در لیست بهترین های جام جهانی 2022 قطر ایستاد.
یادداشت های علم، چهارشنبه 27 دی 1346: به سفیر عربستان گفتم نقشه ساختمان دانشگاه ریاض را آماده کرده ایم
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : لینک کوتاه کپی لینک
سردا چهارباغی: حاج قاسم شخصا به شناسایی می رفت
هم آمده بودند، من خودم در حرم حضرت زینب بودم که دیدم با تیر کلاشنیکف به گنبد و گلدسته های حرم شلیک می کنند. ** حاج قاسم شخصا به شناسایی می رفت سردار چهارباغی با ذکر خاطره ای از مسئولیت پذیری حاج قاسم سلیمانی، گفت: ما جنوب حلب را به هر شرایطی بود آزاد کردیم و رفتیم نبل و الزهرا، حاج قاسم خودش میرفت شناسایی، در دل دشمن شبها میرفت شناسایی. یک شب به او گفتم حاج قاسم چرا می روی ...
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-11
باید از انبار مخصوص بیاورم. به اتفاق آن سپاهی و چند تن دیگر از افراد که جراحات سطحی داشتند از چادر بیرون آمدیم و به طرف انبار داروها رفتیم. هر چه لازم بود همراه آوردم. هنگام برداشتن دارو از انبار به آ ن سپاهی گفتم اجازه بدهید لباسها و لوازم شخصی خودم را هم بردارم. جوانک گفت: شما آزادید هر کاری که می خواهید انجام دهید و هر چه لازم دارید از انبار بردارید. ...
ماجرای خانه حاج قاسم که حسینیه شد
. اما حاجی این کار را دوست نداشت؛ می گفت: در شهر خودم کسی با من کاری ندارد و خطری نیست. اما ما برای اینکه جان حاج قاسم محفوظ باشد مخفیانه او را دنبال می کردیم و مراقبش بودیم. یک بار که من مراقبش بودم، به سمت خانه مادر همسرش رفت. همین که از ماشین پیاده شد، من را دید و صدا کرد ابراهیم نیازی نیست بیایی، چرا خودت را اذیت می کنی. گفتم: حاج آقا این وظیفه من است. اما من دیشب خوابی ...
حاتمی کیا از اشک های حاج قاسم برای فیلم به وقت شام گفت
گفتم شما به جای اینکه مرا تشویق کنید، من در حال التماس کردن هستم و به هر دری می زنم که این راه باز شود. حاتمی کیا با بیان اینکه سردار سلیمانی به من اجازه داد و من برای ساخت فیلم رفتم، افزود: حاج قاسم نه تنها اجازه داد، بلکه یکی از بزرگترین افرادش را که آدم موثری در منطقه بود، پیش من گذاشت. آن شخص، شخصیت خیلی بزرگی در منطقه بود. این فرد شروع کرد و گفت که مبنای شکل گیری سوریه چطور بود، عقب ...
امیر پوردستان:میدان نبرد با داعش یک کلاس آموزش برای نیروهای مسلح کشورمان بود + فیلم
...: در مرحله اول بسیار مشتاق بودم تا خودم شخصا به میدان نبرد با داعش بروم و آن را از نزدیک ببینم. ستاد کل نیروهای مسلح مخالف حضور فرماندهان ارشد نظام در خط مقدم مبارزه با داعش بود. پوردستان بیان کرد: در مرحله دوم اصرار داشتم نیروهای زمینی ارتش نیز به میدان جنگ اعزام شوند اما با این مورد هم موافقت نمیشد. در نهایت شخصا نزد حاج قاسم رفتم و به ایشان گفتم کلید حل مشکلات ما شما هستید. چند روز ...
گفتگو با رهبر قنبری، کارگردان فیلم اینان | مشهد می تواند خط اول سینمای معناگرا و شاعرانه باشد
جمعی ما را به زیارت بردند. وارد حرم که شدم، دیدم یک عده جوان مشغول پهن کردن تعداد زیادی فرش در صحن ها هستند. پشت سر آن ها هم یک دسته جوان دیگر دارند فرش ها را جمع می کنند. برایم سؤال پیش آمد که این چه کاری است این ها دارند می کنند. رفتم از آن ها سؤال کردم. گفتند این یک سنت است. گفتم این چه جور سنتی است، الان حتی موقع نماز هم نیست. گفتند ما نمی دانیم، رؤسا به ما گفته اند این کار را بکنید. ...
بعد از تعطیلات نه خودم خوب بودم؛ نه استقلال/ مدافع مس یک هفته تمرین دروازه بانی کرده بود
زود ریکاوری کنیم و خودمان را آماده بازی های حساس بعدی کنیم. واقعیتش را بخواهید من نه از عملکرد خودم راضی ام و نه از شرایط استقلال. قبل از جام جهانی فوتبال بسیار خوبی بازی می کردیم ولی الان نتوانستیم هنوز به فرم قبلی بازگردیم. من فکر می کنم کلا تعطیلی طولانی مدت باعث می شود تا تیم ها دوباره بدنسازی کنند ولی وقتی مسابقه ای در کار نباشد، تیم افت می کند. با این حال مطمئن هستم دوباره به روزهای خوبمان ...
طناب دار در انتظار 7 مرد متجاوز
...، متوجه شدم که محله بسیار خلوتی است. جلوی در رسیدیم و او در را باز کرد. من از همانجا دیدم که باغی بزرگ است. برای همین ترسیدم. می خواستم با همسرم تماس بگیرم. همزمان به او گفتم که برای دیدن این ملک با همسرم می آیم، اما دیگر دیر شده بود. او مرا به داخل خانه هل داد. ناگهان خودم را در مقابل هفت مرد دیگر دیدم. آن ها به زور دستانم را گرفتند و مرا به داخل خانه کشاندند. هرچه التماس شان کردم ...
جان فدا| روایت دیدار جانبازان قطع نخاع اصفهان با سردار دل ها/ ماجرای غذای نذری و 2 انگشتر هدیه از حاج ...
توانیم صبر کنیم، تصریح کرد: همان موقع خودم را به غذاها رساندم. به همراه سردار زنگ زدم و پرسیدم کجا هستید که گفتند جاده فرودگاه و قرار شد خودم را سریع به آن ها برسانم؛ غذاهای نذری را به آن ها دادم و سردار 2 انگشتر یکی برای خودم و یکی برای دخترم دادند. وی در خصوص ویژگی های اخلاقی حاج قاسم با تأکید بر اینکه درک و فهم حاج قاسم از مسائل روز بسیار زیاد بود و در عین حال مردمی بودند، خاطرنشان ...
روایت معاون ابومهدی از تلاش حاج قاسم برای نزدیک نشدن داعشی ها به حرمین عسکریین
. وی در پاسخ به این سوال که چرا علیرغم داشتن مدرک پزشکی در کنار ابومهدی فعالیت می کرده است، گفت: من همیشه فراتر از تخصص پزشکی را تصور می کردم و با خود می گفتم که بهتر است جایی کار کنم که نقش موثرتری ایفا کنم. بار ها به این موضوع فکر می کردیم که کشور نیاز به بازسازی و سازندگی دارد. در طول سال هایی که حکومت طاغوت بر کشور حاکم بود، بسیاری از بنیان ها ویران شد و لازم بود در همه زمینه ها ...
گفتگوی مهر با بازیکن سابق تیم ملی فوتسال/ درباره من دروغ گفتند!
تصمیم نداشتم بازی کنم. اتفاقاتی رخ داد که نمی خواهم بگویم چه شد. بعدها گفتم من را با آن شیوه کنار گذاشتند در حالی که تصمیم خودم خداحافظی از تیم ملی بود. * می شود ماجرا را دقیق تر و شفاف تر بیان کنید؟ آن روز به اردوی تیم ملی فوتسال رفتم تا حضوری به وحید شمسایی بگویم قصد ندارم دیگر برای تیم ملی بازی کنم. حتی لباس برای تمرین با خودم نبرده بودم. شمسایی بزرگ فوتسال است و حضوری رفتم ...